مشاهیر ایران و جهان - دادگر، حسین

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

معروف به عدل‏الملك، در 1260 ش تولد یافت. پدرش میرزا عبدالكریم‏خان از بازرگانان معروف تهران بود. تربیت و تحصیلات حسین تحت نظارت پدر انجام گرفت و علاوه بر معلومات زمان كه صرف و نحو عربى و فارسى و ادبیات بود، به تحصیل علوم معقول و منقول و معارف اسلامى پرداخت و در این راه توشه‏اى برگرفت. در آغاز مشروطیت وارد خدمات دولتى شد و به پیشنهاد علاءالملك دیبا وزیر كابینه‏ى اتابك، شغل قضاوت را انتخاب نمود. دادگر مشاغل قضائى را از عضویت محكمه‏ى ابتدائى و ریاست مختلف محاكم پیمود تا اینكه مدعى‏العموم تهران شد. بعد به ریاست محاكم بدایت رسید. در 1328 ه.ق به كمك وثوق‏الدوله به وزارت داخله انتقال یافت و ریاست اداره محاكمات آن وزارتخانه به وى محول گشت. در سال 1332 پس از آنكه عین‏الدوله وزیر كشور كابینه‏ى مستوفى، دستور انتخابات را صادر كرد، میرزا حسین‏خان كه یك سال قبل به لقب عدل‏الملك نامیده شده بود، كاندیداى نمایندگى مجلس شد و از طرف مردم بارفروش (بابل) به نمایندگى مجلس رسید و لدى الورود عضویت فراكسیون دموكرات را پذیرفت. در دوره‏ى سوم، فراكسیون دموكرات در مجلس سى نفر عضو داشت و غالبا رجال موجه و باسواد و اصلاح‏طلب عضو این فراكسیون بودند. شروع جنگ بین‏الملل اول دگرگونى‏هائى در وضع كشور ایجاد كرد. با وجودى كه مستوفى نخست‏وزیر وقت اعلان بى‏طرفى داد، مع‏الوصف، كشور محل تاخت‏وتاز ارتشهاى بیگانه گردید. سلطان احمدشاه درصدد تغییر پایتخت بود و فراكسیون دموكرات مجلس نیز تصمیم به مهاجرت گرفت و عدل‏الملك نیز در زمره نمایندگانى بود كه به این تصمیم صحه گذاشت و با سایر دوستان خود به قم و سپس كرمانشاه رفتند و موقتا حكومتى به ریاست نظام‏السلطنه مافى تشكیل دادند. پس از اتمام جنگ و مراجعت نمایندگان و رجال به تهران، بار دیگر عدل‏الملك خدمات دولتى خود را آغاز كرد و در سال 1294 در حكومت وثوق‏الدوله به معاونت وزارت داخله برگزیده شد. وثوق‏الدوله به زودى جاى خود را به فرمانفرما و مستوفى و سپهسالار داد و بالاخره علاءالسلطنه به نخست‏وزیرى رسید، در آن روزها كمیته‏ى مجازات در تهران دست به یك سلسله اقدامات تروریستى زده بود و ظرف چند روز عده‏اى به قتل رسیده بودند، از جمله اعلامیه‏اى نیز از طرف كمیته‏ى مجازات پخش شده بود كه نام عده‏اى كه باید از كار بركنار شوند در آن دیده مى‏شد. نام عدل‏الملك دادگر در سرلوحه‏ى این لیست بود. مستشارالدوله وزیر داخله، در برابر كمیته ایستادگى نمود ولى اقدامات حاد موجب سقوط دولت شد و بار دیگر وثوق‏الدوله به زمامدارى رسید و كمیته را از بین برد. پس از كودتاى 1299، دادگر در كابینه‏ى سیدضیاءالدین كه خود وزارت كشور را عهده‏دار بود، به كفالت آن وزراتخانه رسید و تا پایان حكومت سید، در وزارت كشور انجام وظیفه مى‏نمود. پس از بركنارى و تبعید سید از ایران و زمامدار شدن قوام‏السلطنه، دادگر از معاونت وزارت داخله معزول و امر نخست‏وزیر دائر بر تبعید وى صادر شد و عده‏اى از مامورین ژاندارمرى او را تحت‏الحفظ به قم بردند كه از آنجا به كاشان تبعید نمایند. عدل‏الملك در قم با مهارت خاصى به مقبره امین‏السلطان شتافت و در آنجا متحصن شد و اقدامات دولت براى خروج او از تحصن به نتیجه نرسید. در انتخابات دوره‏ى چهارم كه راى‏گیرى آن در دوران وثوق‏الدوله انجام گرفته بود، عدل‏الملك از بابل به نمایندگى رسید و چون افتتاح مجلس در زمان قوام‏السلطنه صورت گرفت، اعتبارنامه‏ى وى مردود و به جاى او نظام‏الدوله به وكالت رسید. در اواخر سال 1300 ش پس از كنار رفتن قوام‏السلطنه، دادگر از تحصن خارج شد و به تهران آمد ولى شغلى نداشت. در كابینه‏ى حسن مشیرالدوله (پیرنیا) كه در 26 خرداد 1302 ش تشكیل یافت، عدل‏الملك به كفالت وزارت فوائد عامه رسید و در پنجم عقرب 1302 در كابینه‏ى سردار سپه به معاونت رئیس‏الوزراء منصوب شد. در انتخابات دوره‏ى پنجم براى بار سوم مردم بابل عدل‏الملك را به نمایندگى برگزیدند. مجلس پنجم در تاریخ قرن اخیر ایران اهمیت زیادى دارد. عدل‏الملك با همكارى دوستان دیگر خود چون داور و تیمورتاش و تدین، در جلب افكار عمومى براى انقراض قاجاریه اقداماتى كردند و به پاس این خدمات در كابینه‏ى ذكاءالملك فروغى به وزارت داخله رسید و از آذرماه 1305 تا تیرماه 1306 در سمت وزیر كشور انجام وظیفه كرد. در انتخابات مجلس موسسان اول كه در سال 1304 تشكیل یافت، حسین دادگر نماینده‏ى مجلس موسسان گردید و در انتخابات هیئت رئیسه با 122 راى از 220 راى نایب رئیس اول شد. ریاست مجلس موسسان با مستشارالدوله صادق بود. عدل‏الملك در انتخابات دوره‏ى ششم، رئیس انجمن انتخابات تهران بود و خود به وكالت از طرف مردم بابل به مجلس رسید. در این دوره مدتى كوتاه تدین و سپس موتمن‏الملك ریاست كردند و عدل‏الملك سمت نیابت را داشت. در ادوار هفتم، هشتم و نهم نیز عدل‏الملك در مجلس بود. نهایت در دوره‏ى نهم وكیل مردم تهران بود. ریاست مجلس در ادوار هفتم، هشتم و نهم به عهده‏ى حسین دادگر قرار داشت. در اواسط 1314 در حالى كه با قدرت كامل بر مجلس ایران ریاست مى‏نمود، مورد غضب رضاشاه واقع شد و نزدیك بود به سرنوشت تیمورتاش و سردار اسعد دچار شود ولى فروغى به داد او رسید و شاه را راضى كرد كه دادگر ایران را ترك كند. از كشور تبعید شد و مدتها در كشورهاى سویس و بلژیك و فرانسه زندگى مى‏نمود. تا سال 1326 در كشورهاى اروپائى مى‏زیست مخصوصا در ایام جنگ از نظر معیشت متحمل سختى و گرفتارى شد. حسین دادگر در انتخابات دوره‏ى اول سنا، از طرف مردم مازندران سناتور شد و هنگام انتخابات ریاست مجلس سنا، یكى از كاندیداها بود. سیدمحمد تدین، مستشارالدوله صادق، حكیم‏الملك و تقى‏زاده نیز كاندیدا بودند. رجال صدر مشروطیت به نفع تقى‏زاده كنار رفتند و به رغم حكیم‏الملك مرشد آنها یعنى تقى‏زاده به ریاست مجلس سنا رسید. دادگر هم آراء قابل ملاحظه‏اى داشت. در انتخابات دوره‏ى دوم سنا نیز سناتور مازندران شد ولى در این دوره هوس ریاست نداشت و خود نیز به تقى‏زاده راى داد. وى در این دوره براى اصلاح معارف و پیشرفت كشور نطقهاى جالبى ایراد كرد و در تنقیح و تصحیح لوایح دولت سعى زیادى مبذول مى‏داشت. در اواخر دوره‏ى دوم، دادگر به علت سقوط از پلكان خانه‏ى مسكونى خود به شكستگى پا دچار شد. مدتى در اروپا به معالجه پرداخت و بهبود نسبى یافت ولى از آن تاریخ غالبا به مطالعه در منزل وقت مى‏گذرانید. عدل‏الملك دادگر یكى از وزراء فهمیده و تحصیلكرده‏ى كشور بود كه به زبانهاى خارجى نیز آشنائى داشت. گرچه بعد از شهریور 1320 مورد انتقاد شدید بعضى از مطبوعات و نویسندگان قرار گرفت. ایراد مهم به عدل‏الملك كه مخبرالسلطنه هدایت هم صریحا به آن اشاره كرده است، مداهنه و تملقهاى بیجا به رضاشاه است . از جمله مخبرالسلطنه مى‏نویسد: زمانى كه رضاشاه از سفر تركیه مراجعت فرمودند عدل‏الملك رئیس مجلس نطقى به عنوان خیر مقدم ایراد نمود كه ضمن آن گفته بود ترقیات و پیشرفت ایران از تركیه بیشتر است كه موجب تغیّر شدید شاه شد و كلام او را قطع نموده بود. دادگر مردى خسیس و مال‏اندوز بود. در تهران مستغلاتى براى خود دست و پا كرد و با خستى كه در خرج كردن داشت، هر روز بر ثروت او اضافه مى‏شد. رحیم و كریم پسران او رشد نسبى یافتند. دختر او هم به همسرى دكتر افخم حكمت فرزند مشارالدوله درآمد. در 1349 در سن 84 سالگى در تهران درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 3 مهر 1395  - 4:17 AM

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی