ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)
ملقب به «نظامالسلطان» و «نظامالدوله»، فرزند میرزا محمدخان موقرالدوله نورى و نوهى میرزا آقاخان نورى اعتمادالدوله دومین صدراعظم ناصرالدین شاه است. تولد وى در 1258 اتفاق افتاد. مادرش شرفالدوله دختر میرزا ابراهیم خان نظامالدوله رئیس قشون اصفهان بود كه از تمول سرشار بهره گرفته و املاك و مستغلات زیادى داشت كه تماماً پس از مرگش به امیراصلان و برادر دیگرش انتقال یافت. امیراصلان تحصیل خود را مطابق معمول زمان انجام داد. چون به سن رشد رسید وارد دربار مظفرالدین شاه شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت. در آنجا ترقى بسیار كرد. چون با فرهنگ جدید آشنائى داشت، تدریجاً به سمت مشروطهخواهان گرایش یافت و براى تأسیس عدالتخانه با چند نفر دیگر در دربار هماهنگ شد. وقتى عینالدوله صدراعظم از مقاصد او و دوستانش اطلاع پیدا كرد، دستور داد آنها را فلك كرده چوب بسیارى زدند و از دربار اخراج كردند. امیراصلان خان كه تازه لقب نظامالسلطان گرفته بود، به چند نفرى توسل جست و صدراعظم از تقصیرات او صرفنظر نمود. نهایت مقرر شد كه در تهران نماند و همین امر باعث شد حكومت مازندران را به او سپردند. نظامالسلطان در این مأموریت بسیار خوب كار كرد و چون از مال دنیا بهرهى كافى برده بود، برخلاف غالب حكام، چشم طمع به دارائى دیگران و رعایا نداشت و حتىالمقدور از اعمال قوهى قهریه با آنها خوددارى مىكرد. با هزینهى شخصى چند جاده احداث كرد و در مواقع مقتضى به بسیارى از رعایا كه در اثر سیل دارائى خود را از دست داده بودند، كمكهاى مؤثرى نمود به طورى كه در آن منطقه محبوبیت كامل یافت و دوستان مؤثرى براى خود تدارك دید. در انتخابات دورهى سوم، كاندیداى نمایندگى مجلس شد و از شهر بارفروش (بابل امروزى) به وكالت مجلس انتخاب گردید. در جنگ بینالمللى اول كه مجلس سوم تعطیل و غالب وكلاء مهاجرت نمودند. نظامالسلطان هم به قم رفت و از آنجا عازم ساوه گردید تا با قشون روس جنگ كند. از ساوه به كرمانشاه عزیمت نمود. قریب یك سال مهاجرت او طول كشید. وقتى به تهران آمد، مأمور حكومت بروجرد و لرستان شد. دو سالى در آن مناطق بود تا به حكمرانى همدان منصوب شد. در همدان نیز از خود كفایت نشان داد. در انتخابات دورهى چهارم كاندیدا شد. مردم بابل مجدداً او را انتخاب و به مجلس فرستادند. تا پایان دورهى چهارم در مجلس از وكلاء متنفذ بود. در 1304 والى كرمان شد و قریب دو سال بر ایالت كرمان و سیستان حكومت مىكرد. امیراصلان خواجه نورى در اوام جوانى از مظفرالدین شاه لقب نظامالسلطان گرفت. در دورهى سلطنت احمدشاه پس از فوت پدر بزرگ مادرى، لقب او كه نظامالدوله بود بدو تعلق یافت. وى مردى بسیار متمول و عیاش و خراج و با كفایت و درایت و مدیر و مدبر بود. از ثروتى كه از طریق مادر به وى رسید، زندگانى بسیار مجللى براى خود تدارك دید و همین امر باعث شد در مأموریتها سوء استفاده نكند بلكه به رعایا هم كمك مالى نماید. در جمالآباد شمیران كاخ و باغ عظیمى را كه وزیر همایون كاشى بنیاد نهاده بود، خریدارى كرد، بهترین اثاثیه و جدیدترین وسایل زندگى را در آنجا فراهم نمود، همه شب بساط عیش و شادى در آنجا دایر بود. در میانسالى عشق سوزانى نسبت به افتخارالسلطنه دختر زیبا و عیاش ناصرالدین شاه پیدا كرد كه آن عشق در آن روزها در افواه مردم و هم امروز در بعضى از یادداشتها گفته و نوشته شده است. سرانجام نظامالدوله در مقابل این علاقه تاب مقاومت نیاورد، همسر خود را با پنج فرزند رها نموده، با افتخارالسلطنه ازدواج نمود. عارف شاعر آزادهى ایران هم در آن ایام عشق شدیدى به این خانم داشت و در مجالس عیش و نوش آنها شركت مىكرد و موضوع را در یادداشتهاى خود ذكر كرده و اشعارى در این زمینه سروده است. نظامالدوله در لشكرك املاك زیادى داشت. باغى در آنجا احداث نمود كه مدفن او نیز مىباشد. وفات او در 1317 ش اتفاق افتاد.