ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)
متولد 1283 در تنكابن، فرزند علیقلى خان امیر اسعد و نوهى محمد ولیخان سپهسالار اعظم تنكابنى است. وى از وكلاء دانشمند و مبرز دادگسترى بود و در حرفهى خود شأن و مقام زیادى داشت. وى ابتدا مدرسهى آمریكائى را پایان داد و با سمت مترجم وارد وزارت دارائى شد. پس از چندى از كار دولتى كناره گرفت و وارد مدرسهى عالى حقوق شد و درجهى لیسانس گرفت و براى تكمیل تحصیلات به اروپا رفت و در فرانسه درجهى علمى گرفت. پس از بازگشت به ایران، مدتى كوتاه شغل قضاوت داشت، ولى وكالت دادگسترى را پیشهى خود نمود و نزدیك به نیم قرن از این طریق ارتزاق مىنمود. در اوایل سلطنت رضاشاه قسمت اعظم املاك این خانواده ضبط گردید. قسمتى بابت بدهى سپهسالار به بانك روس كه دولت ایران قائممقام آن شده بود تعلق گرفت و قسمتى دیگر نیز توسط ادارهى املاك اختصاصى به ثمن بخس خریدارى شد و خانوادهى خلعتبرى كه در دورهى قاجاریه از مالكین عمده و درجه اول ایران محسوب مىگردیدند، فاقد ضیاع و عقار شدند. خلعتبرى بعد از شهریور 1320 وارد صحنهى سیاسى شد. ابتدا وكالت عدهى زیادى را علیه اداره املاك اختصاصى قبول كرد و همچنین در محاكمهى سرپاس مختارى و سایر متهمین شهربانى، وكیل سلمان اسدى بود. ضمناً سلسله مقالاتى در روزنامهها مىنوشت و از اوضاع گذشته به شدت انتقاد مىكرد. چندى نیز روزنامهى كیفر روز را انتشار داد. تدریجاً مردم به او توجه یافتند و او را مرد خدمتگزارى مىدانستند. در دوران حكومت دكتر مصدق به او نزدیك شد، عضویت جبهه ملى را پذیرفت و چند پست مهم به او ارجاع كردند كه عبارت بود از شهردارى تهران و استاندارى گیلان. ولى مدت كوتاهى در رأس آن دو شغل بود و خیلى زود خود را كنار كشید و تقریباً با جبهه ملى نیز روح سازش خود را از دست داد و همین مسئله باعث شد بعد از سال 32 مورد توجه بشود و در انتخابات دورهى 18 به وكالت مجلس انتخاب گردد. در ادوار نوزدهم و بیستم هم از بابل به مجلس رفت. پس از ختم مجلس بیستم، دیگر به دنبال سیاست نرفت و محكم به كار وكالت دادگسترى پرداخت و محاكمات بزرگ و پردرآمد و جنجالى را قبول مىكرد. مدتى هم عضو هیئت مدیره و نایبرئیس كانون وكلاى تهران گردید. در 1355 در 72 سالگى موقعى كه براى دفاع از یكى از موكلین خود (سید مهدى میر اشرافى) به اصفهان رفته بود، به مرض فجاه درگذشت. چند تألیف هم دارد كه چندان جنبهى علمى بر آن مترتب نیست.