مشاهیر ایران و جهان - خزاعی، حسین

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

در 1257 در تهران تولد یافت. پس از انجام تحصیلات مقدماتى وارد مدرسه‏ى صاحب منصبى قزاقخانه شد و پس از اتمام آن با درجه‏ى افسرى مأمور خدمت در آتریاد آذربایجان گردید و تدریجاً مراحل ترقى را پیمود. چون افسرى رشید و جدى بود، در چند مخاصمات داخلى در اثر ابراز شجاعت نشان و درجه گرفت و در 1295 سرهنگ شد و در 1298 به درجه‏ى سرتیپى نایل آمد. پس از كودتاى 1299 امیرپنجه شد و در تیر ماه 1300 در رأس هیئتى براى سركوبى قیام كلنل محمدتقى خان پسیان، عازم خراسان گردید. اعضاء هیئت عبارت بودند از كلنل گلروپ رئیس ژاندارمرى و كلنل عزیزاللَّه خان (ضرغامى) و كلنل سالار نظام (كوپال). هیئت پس از ورود به سبزوار مواجه با مقاومت ماژور اسمعیل خان بهادر فرماندار نظامى سبزوار، یار و غار كلنل محمدتقى خان شد و به سرتیپ حسین آقا و اردوى وى اجازه‏ى ورود به شهر را نداد و آنها را محترمانه بازداشت كرد. در همان موقع، كلنل از مشهد به سبزوار آمده با هیئت مذاكره نمود و آنها را وادار به عزیمت به تهران كرد. در همان سال پس از شهادت كلنل در قوچان، امیرپنجه حسین آقا در رأس یك اردوى پنج هزار نفرى با سمت رئیس قزاقخانه‏ى خراسان، عازم مشهد شد و با اختیاراتى كه از طرف رئیس‏الوزراء و وزیر جنگ داشت، با قدرت كامل به تصفیه حساب پرداخت و جمع كثیرى از دوستان و نزدیكان كلنل پسیان را دستگیر و به زندان افكند. روزنامه‏هاى طرفدار كلنل را منحل نموده و مدیران آن را دستگیر نمود. عده‏اى از دوستان و نزدیكان محمدتقى خان محاكمه و اعدام گردیدند و در مدت كوتاهى منطقه را آرامش بخشید. در دى ماه 1300 سردارسپه سازمان جدید قشون را بنیاد نهاد و امیرپنجه حسین آقا با درجه‏ى تازه‏ى امیرلشكرى، فرمانده لشكر شرق شد و امنیت خراسان و سیستان و بلوچستان و استرآباد به او سپرده شد. در مدت كوتاهى، وضع لشكر شرق تغییر كرد، دو تیپ و چهار هنگ آماده شد و به تمام خودسرى‏هاى اشرار خاتمه داد. در اوایل 1303 پس از برهم خوردن واقعه‏ى جمهورى، سردارسپه ظاهراً به صورت قهر به بومهن ملك شخصى خود رفته و از ریاست وزرائى كناره گرفت، فرماندهان لشكرها دست به تظاهراتى له او زدند. امیرلشكر حسین خزاعى بیش از هر لشكرى تظاهر نمود. تلگرافى متجاوز از هزار كلمه به مجلس شوراى ملى مخابره كرده متذكر شد چنانچه ظرف 48 ساعت ترضیه خاطر سردارسپه فراهم نشود، لشكر شرق پایتخت را تسخیر و ساختمان مجلس را بر سر نمایندگان ویران خواهد نمود. در همان تلگرام اضافه كرده بود كه جلوداران لشكر به سمت تهران حركت كردند. در سال 1303 سردارسپه از لشكر شرق بازدید به عمل آورد، از خدمات خزاعى قدردانى كرد. در همین دیدار چون خزاعى مردى متشرع و مذهبى بود، به فرمانده كل قوا پیشنهاد كرد كه او را سخت عصبانى نمود. پیشنهاد این بود كه من (خزاعى) در جوار قبر حضرت رضا (ع) براى خود قبرى تدارك دیده‏ام، اگر اجازه بفرمائید براى شما هم چنین كارى انجام دهم. رضاخان از شنیدن چنین پیشنهادى سخت عصبانى شد. كسى كه آرزوى سلطنت ایران را در سر دارد، از پیشنهادى كه بوى مرگ از آن استشمام مى‏شود، چه حالتى پیدا خواهد كرد. سردارسپه بر خزاعى پرخاش نمود و اظهار كرده بود فرماندهى كه به فكر مردن باشد، به درد فرماندهى نمى‏خورد. او را از لشكر شرق تغییر داد و به تهران احضار نمود ولى چون بین آن دو دوستى و مودت وجود داشت، پس از چندى او را مأمور لرستان نمود. او در لرستان دنباله كار سپهبد احمدى را تكمیل كرد، یكباره چهارده تن از سران الوار را به بروجرد براى میهمانى دعوت كرد و همه‏گونه وسائل خوشى آنها را تدارك دیده بود، هنوز غذاى ماكول و لذیذ از گلوى میهمانان پائین نرفته بود كه مأمورین خزاعى آنها را محاصره نموده، دستبند زدند و در یك طرفةالعین آنها را به پاى چوبه‏ى دار كه قبلاً آماده شده بود بردند. از قرار، یك چوبه بیشتر از تعداد نفرات بود. افسر مأمور از خزاعى كسب تكلیف مى‏كند. او در آن هنگام با معین‏السلطنه فرماندار بروجرد مشغول تخته‏نرد بودند، خزاعى به افسر مى‏گوید جناب حاكم را هم ببرید. حاكم ابتدا آن را شوخى تصور مى‏كند، ولى بعد متوجه مى‏شود مسئله جدى است، عجز و الحاح او به جائى نمى‏رسد. خزاعى پس از سازمان دادن به لشكر لرستان، مأموریت اداره لشكر آذربایجان را پیدا مى‏كند. در آنجا نیز از شدت عمل كوتاهى نكرد. وى سپس به تهران احضار شد و فرمانده پارك توپخانه و مهمات ارتش گردید و تا 1320 در آن سمت برقرار بود. در همان سال در 63 سالگى در تهران درگذشت. وى در جوانى با خانواده‏ى داورپناه كه سپاهى بودند، ازدواج كرد و صاحب فرزندان متعدد شد. در تربیت فرزندان خود سعى جمیل به كار برد و همه از تحصیلات عالى برخوردار شدند. على فرزند ارشد وى به درجه‏ى سرلشكرى، چندى رئیس اداره‏ى اردنانس ارتش بود. قاسم با درجه‏ى سپهبدى، چندى فرمانده دانشگاه پدافند ملى و زمانى معاون نخست‏وزیر گردید. تحصیلاتى بسیار عالى و درخور ستایش داشت. مهدى هم با درجه‏ى سرلشكرى فرمانده لشكر كرمانشاهان گردید. یكى دیگر از فرزندان او سرتیپ شد. تنها فرزند كوچك او شغل قضا انتخاب نمود و مراحلى از مقامات قضائى را طى كرد. سید مهدى میراشرافى چندى داماد او بود.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 4 مهر 1395  - 12:01 PM

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی