ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)
فرزند سرهنگ نصراللَّه خان، از افسران قزاقخانه و دوستان نزدیك رضاخان پهلوى است. وى در 1252 متولد شد. از نوجوانى داخل قزاقخانه شد و مراحل ترقى را پیمود. در 1299 درجهى میرپنجى داشت كه كودتاى 1299 انجام پذیرفت. پس از چند ماه درجهى امیرلشكرى گرفت و به حكومت نظامى قزوین منصوب گردید. دو سال در آنجا بود. سرهنگ گلزیز مؤلف كتاب بابالجثه قزوین دربارهى او چنین مىنویسد: «سرتیپ خدایارخان كه بعداً سرلشكر شد به حكومت قزوین معین گردید و مدت دو سال در قزوین فرمانروائى كرد، و پولهاى بىاندازه به اسامى مختلف اندوخت. خدایارخان مردى بداخلاق و خشن، تلخزبان و رشوهخوار و منفعتپرست و وقیح بود و از جور و ستم باكى نداشت و چون افسر قزاق و داراى صفات مذكور بود، مردم از او نفرت داشتند.» خدایارخان پس از حكومت قزوین در سال 1302 ش در كابینهى رضاخان سردارسپه به وزارت پست و تلگراف منصوب شد و چند ماهى نیز در آن سمت بود تا تغییر شغل داد و سرپرستى اداره كل غله و خالصجات با او شد. و سرانجام رئیس ادارهى نظام وظیفه یا نظام اجبارى گردید. در اواخر دورهى رضاشاه، به علت كهولت شغل مهمى به او ارجاع نمىشد ولى همیشه در سفر و حضر همراه شاه بود و همه روزه حق ملاقات داشت و جزء عدهى معدودى بود كه با شاه تختهنرد و آسبازى مىكرد. او در اواخر عمر از مالكین عمده شده بود. در شهریار غالب آبادىها مربوط به او بود. جاده درست كرد و پلى بر آن سوار نمود. هركسى از آن پل عبور مىكرد، اعم از سواره و پیاده، بایستى باج راه بدهد. خدایارخان در جنگ بینالملل دوم كه قحطى سراسر كشور را فراگرفته بود، به علت احتكار مقادیر زیادى گندم و جو، تحت تعقیب قرار گرفت. در آن تاریخ وزیر خواروبار فرخ بود. كار منازعه بالا كشید. در مطبوعات یكدیگر را تهدید كردند و سرانجام با دخالت قوامالسلطنه رئیسالوزراء موضوع خاتمه یافت. در سال 1329 درگذشت. خدایارخان از نزدیكان و محارم صمیمى رضاخان بود، از او مطلقاً رودربایستى نداشت، او را به جمعآورى مال و منال تشویق مىنمود، خود نیز در این راه فوقالعاده حریص بود. در تغییر سلطنت از عوالم مؤثر به شمار مىرفت. انتخابات دورهى پنجم زیر نظر او انجام گرفت. در انتخابات دورهى پنجم به ریاست كمیسیونى انتخاب گردید. آن كمیسیون وظیفه داشت صلاحیت كاندیداها را تأیید كند یعنى در واقع براى وكیل شدن بایستى از خدایارخان اجازه گرفت. از صاحب ترجمه 23 فرزند باقى ماند.