ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)
معروف به میرزا كریمخان رشتى، حدود 1255 در رشت متولد شد. پدرش حاج وكیلالرعایا از مالكین و اعیان رشت بود. میرزا كریم مطابق معمول زمان تحصیلاتى نمود و از همان اوان كودكى هوش و ذكاوت خاصى بروز داد. به طورى كه در جوانى مغز متفكر خانواده بود. پدر و برادرانش در تمام مسائل، نظر مشورتى او را مىگرفتند. در نهضت مشروطیت به آزادیخواهان پیوست و براى استقرار حكومت قانون، اقدامات دامنهدارى معمول داشت. در استبداد صغیر، كمیتهى انقلابى گیلان را تشكیل داد. با مساعى او یپرمخان به رشت آمد. سردار منصور رشتى و سپهدار تنكابنى به كمیته گرویدند تا سرانجام به عمارت حكومت حمله برده، آقا بالاخان سردار حاكم گیلان را به قتل رسانیده، شهر رشت را به تصرف قواى انقلاب درآوردند. تمام نقشههاى این جنبش به دست میرزا كریم خان تهیه و به دست برادرش معزالسلطان به مرحلهى اجرا درآمد. پس از فتح تهران، میرزا كریمخان همهكاره بود ولى به هیچوجه كارى قبول نمىكرد. با سفراى روس و انگلیس هر دو ارتباط داشت. در دوران سلطنت احمد شاه با سلیمان محسن اسكندرى و سید محمد صادق طباطبائى، حزب سوسیالیست را درست كردند. این حزب در صحنهى سیاسى ایران وزنهى مهمى بود. در نیمههاى 1302 حزب سوسیالیست با رضاخان سردارسپه عهد و میثاقى تنظیم كردند. عهدنامه این بود كه حزب سوسیالیست، رضاخان را به ریاست وزرائى منصوب نماید و در عوض، رضاخان هم تعهد كرده تمام وزراى خود را از حزب سوسیالیست انتخاب كند. امضاءكنندگان این پیماننامه عبارت بودند از رضاخان، خدایارخان، سلیمان محسن، سید محمدصادق طباطبائى و میرزا كریمخان رشتى. پس از گذشت یك ماه، رضاخان از طرف احمدشاه به رئیسالوزرائى رسید و او نیز چند پست كابینه را به سوسیالیستها داد. میرزا كریمخان ابتداى مشروطیت قریهى لشت و نشاء میرزا محسن خان امینالدوله را اجاره كرده بود و پس از 15 سال اجارهدارى، مدعى مالكیت آن شد. كار دعوى خیلى بالا كشید و سرانجام با دخالت فرمانفرما حكمیت به سردارسپه داده شد و سردارسپه حكم به محكومیت میرزا كریمخان داد و از آن تاریخ روابط آن دو تیره شد. وقتى رضاخان به سلطنت رسید، او را تحت نظر قرار داد، بعد به یزد تبعید نمود. در تمام مدت سلطنت رضاشاه، در یزد تحت نظر مأمورین نظیمه قرار داشت. بعد از استعفاى رضاشاه آزاد شد و به تهران آمد و منزل او محل رفت و آمد بزرگان شد. محمدرضا شاه خود را به او نزدیك كرد، تقریباً در تمام موارد او را مورد شور قرار مىداد و هفتهاى چند روز با هم غذا مىخوردند. هركس حاجتى داشت یا داوطلب شغلى بود، به او متوسل مىشد. اگر قولى براى انجام آن مىداد، حتماً آن حاجت برآورده مىشد. میرزا كریمخان با قوامالسلطنه میانهاى نداشت. پس از انتصاب قوام به نخستوزیرى در 1324 بین آن دو اختلاف بیشتر شد و غالباً شاه از طرف او تحریك مىشد. قوام دستور داد طبق مادهى 5 حكومت نظامى او را توقیف كردند. تلاش شاه براى آزادى او به جائى نرسید و قریب یك سال در زندان باقى ماند تا اینكه در 1326 از زندان به خانهى خود منتقل گردید. باز تحت نظر پلیس بود. چند ماهى بیشتر دوام نكرد و در 1326 درگذشت. میرزا كریمخان در بین دوستان خود مشهور به «مغز شیطان» بود. گفته مىشد موقعى كه استالین از قفقاز به رشت آمده بود و چند ماهى در رشت به بمبسازى اشتغال داشت، در منزل میرزا كریمخان بوده است.