مشاهیر ایران و جهان - حکیمی، ابراهیم

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

معروف به حكیم‏الملك، در 1286 ه.ق در تبریز پا به عرصه‏ى وجود گذاشت و از شش سالگى تحت نظارت پدرش میرزا ابوالحسن حكیم‏باشى طبیب مخصوص ولیعهد (مظفرالدین میرزا) تحصیلات خود را آغاز نمود و تا سن 16 سالگى در تبریز به تحصیل علوم مختلف اشتغال داشت. در سال 1306 ه.ق به تهران وارد شد و به مدرسه‏ى دارالفنون ناصرى رفت و مقدمات طب و زبان فرانسه و ادبیات فارسى را به طور كامل آموخت و در 1310 براى ادامه‏ى تحصیل و تخصص در رشته‏ى پزشكى از طریق قفقاز و روسیه به پاریس عزیمت نمود و مدت هفت سال دانشكده‏ى پزشكى پاریس را طى نمود ولى به اخذ دیپلم دكترا نائل نگردید. در سال 1317 ه.ق كه مظفرالدین شاه به اتفاق میرزا على‏اصغر خان امین‏السلطان صدراعظم به اروپا رفت، ابراهیم خان به حضور شاه رسید و به علت سوابق خدمتگزارى خانواده‏اش و با توجه به این نكته كه عمویش حكیم‏الملك وزیر دربار بود مورد توجه و عنایت شاه قرار گرفته، جزء ملتزمین ركاب شد. حكیمى به اتفاق مظفرالدین شاه به ایران بازگشت و طبیب مخصوص شاه شد. در سفرهاى دوم و سوم مظفرالدین شاه جزء همراهان و ملتزمین ركاب بود. در سال 1322 ه.ق بعد از فوت عمویش كه در گیلان والى شده بود، لقب حكیم‏الملك گرفت و دائماً در دربار به سر مى‏برد و یك بار نیز در اثر تجویز داروى اشتباهى، جان شاه را به مخاطره انداخت و از اطرافیان كتك مفصلى خورد. تا زمانى كه مظفرالدین شاه حیات داشت، حكیم‏الملك در دربار صاحب مقامات مهمى بود و مدت‏ها پیشخدمت‏باشى سلام بود و چون به علت اقامت طولانى در اروپا داراى افكار مشروطه‏خواهى و آزادى شده بود، عنداللزوم از ترویج و اشاعه‏ى اینگونه افكار در دربار مضایقه نمى‏كرد. پس از فوت مظفرالدین شاه، حكیم‏الملك از دربار خارج شد و به دایر كردن مطب پرداخت ولى پس از مدتى كوتاه، از طرف مجلس به نمایندگى انتخاب شد. بالاخره عدم سازش بین مجلس و محمدعلى میرزا منجر به توپ بستن مجلس گردید و حكیم‏الملك هم كه در زمره نمایندگان آزادیخواه و تندرو بود، تحت تعقیب قرار گرفت و به اتفاق ممتازالدوله رئیس مجلس به سفارت فرانسه پناه برد. در انتخابات دوره‏ى دوم از تبریز و تهران وكیل شد ولى چون وكیل اول تهران شده بود، نمایندگى مردم تهران را در مجلس قبول نمود. در همین دوره مجلس به حكیم‏الملك مأموریت داد تا به وضع دربار رسیدگى نموده و تربیت سلطان احمد میرزا را بر عهده بگیرد. حكیم‏الملك پس از اصلاح دربار، مرحومین فروغى و برادرش ابوالحسن فروغى و كمال‏الملك و خان‏ملك ساسانى و عده‏اى از دانشمندان را مأمور تعلیم شاه نمود. حكیم‏الملك براى اولین بار در مشروطیت دوم در دوران زمامدارى مستوفى‏الممالك خلعت وزارت پوشید و در مرداد 1289 وزیر مالیه كابینه شد. در تیرماه 1290 در كابینه‏ى سپهدار تنكابنى، وزارت معارف بر عهده‏ى او قرار گرفت و از اول مرداد 1290 تا اول دى ماه همان سال در سه كابینه‏ى صمصام‏السلطنه وزیر مالیه بود. در انتخابات دوره‏ى سوم قانونگذارى، بار دیگر نماینده‏ى مردم تهران در مجلس شوراى ملى گردید. در اسفند 1293 در كابینه‏ى مشیرالدوله بار دیگر به وزارت معارف منصوب شد و متوالیاً در كابینه‏هاى عین‏الدوله، مستوفى‏الممالك، علاءالسلطنه و صمصام‏السلطنه وزارت معارف را بر عهده داشت. در خرداد ماه 1297 ش در كابینه‏ى صمصام‏السلطنه از وزارت معارف به وزارت دارائى رفت و در كابینه‏ى بعدى كه ریاست آن با حسین پیرنیا (مشیرالدوله) بود وزیر معارف شد. حكیم‏الملك نیز در زمره‏ى رجالى بود كه در كودتاى 1299 بازداشت گردید و قریب صد روز در زندان به سر برد. در بهمن 1300 ش در كابینه‏ى مشیرالدوله به سمت وزیر امور خارجه برقرار گردید و در كابینه‏ى بعدى مشیرالدوله كه در سال 1302 تشكیل یافت، وزیر عدلیه بود. وى از این تاریخ به بعد وارد مشاغل دولتى نشد و به مطالعه و تحقیق پرداخت و كتاب نفیسى درباره‏ى لغات طبى تهیه و تدوین نمود كه هنوز به چاپ نرسیده است. گاهى نیز در این دوره فعالیت‏هاى فرهنگى و ورزشى از وى مشاهده گردید كه زیاد چشم‏گیر نیست. حكیم‏الملك پس از شهریور 1320 بار دیگر وارد صحنه‏ى سیاسى ایران گردید و از طرف عده‏ى زیادى از نمایندگان دوره‏ى سیزدهم كاندیداى نخست‏وزیرى شد ولى قوام‏السلطنه با استفاده از آراء حكیمى در سال 1321 به نخست‏وزیرى رسید و حكیم‏الملك در كابینه، وزیر مشاور بود ولى طبعاً در تصمیمات رئیس دولت دخالت زیادى داشت. در 23 اردیبهشت 1324 نمایندگان مجلس به ابراهیم حكیمى ابراز تمایل كردند و فرمان نخست‏وزیرى او صادر شد و كابینه‏ى خود را تشكیل داد و پست وزارت كشور را شخصاً عهده‏دار گردید و برنامه‏ى مفصلى براى اصلاح امور تهیه نمود ولى چون تحمیلات بعضى از نمایندگان را قبول نكرد كابینه‏ى او رأى اعتماد نگرفت و ساقط شد. حكیمى بار دیگر در 12 آبان 1324 به نخست‏وزیرى رسید. وزارت كشور و بازرگانى و پیشه و هنر نیز با او بود. دوران پراضطراب و متلاطم آن روز و غائله آذربایجان و اغتشاش جنوب هركدام به نوبه‏ى خود مشكلى بزرگ بودند. حكیم‏الملك در مورد آذربایجان شكایت به سازمان ملل برد ولى در اواخر بهمن همان سال، جاى خود را به قوام‏السلطنه داد و خود به وزارت دربار منصوب شد. سومین زمامدارى حكیمى در دى ماه 1326 صورت گرفت و شش ماه در مسند صدارت تكیه زد ولى تحریكات هژیر و سهیلى در این دوره نیز نگذاشت حكیمى موفق به پاره‏اى از اصلاحات مورد علاقه‏ى خود گردد. ابراهیم حكیمى در سال 1328 مجدداً به جاى هژیر، وزیر دربار شد و در انتخابات مجلس سنا، سناتور گردید و به ریاست مجلس سنا برگزیده شد. پس از آنكه دوست قدیم و ندیمش تقى‏زاده از سفر بازگشت، به نفع او از ریاست مجلس كناره‏گیرى نمود و خود در زمره‏ى سناتورهاى بى‏سر و صدا قرار گرفت. حكیم‏الملك در ادوار اول و دوم و سوم سنا، سناتور انتصابى بود و سال‏ها نیز ریاست هیئت مدیره شیر و خورشید را بر عهده داشت. در سال 1338 ش در سن 92 سالگى در اثر سرماخوردگى درگذشت و با احترامات كامل به خاك سپرده شد. از حكیمى فقط یك پسر باقى ماند كه در پاریس زندگى مى‏كرد و تابعیت آن كشور را داشت. در طول قریب نیم قرن زندگانى سیاسى خود داراى مشاغل حساس و بسیار مهمى بود. سه مرتبه نخست‏وزیر، دو نوبت وزیر دربار، مدتى ریاست مجلس سنا، سه دوره نماینده‏ى مجلس و سه دوره نماینده‏ى مجلس سنا، هشت مرتبه وزیر معارف و پنج نوبت وزیر مالیه و دو بار وزیر كشور و یك بار هم وزیر خارجه و عدلیه و مشاور و پیشه و هنر بوده است. حكیم از رجال نیكنام و صحیح‏العمل بود و مورخین درباره‏ى او به نیكنامى یاد مى‏كنند. در تمام عمر به قناعت زندگى كرد و هرگز به مال دنیا نیازى نداشت و همیشه مورد احترام مردم بود. حكیم‏الملك در زمانى كه در اروپا به تحصیل اشتغال داشت، یك همسر فرانسوى اختیار كرد و از وى صاحب یك فرزند ذكور شد كه دو نام بر او نهادند. پدر او را یوسف خطاب مى‏كرد، مادر وى را ژوزف مى‏نامید. یوسف حكیمى در فرانسه تحصیلات خود را در رشته‏ى دندانپزشكى ادامه داد و درجه‏ى پروفسورى گرفت و در دانشگاه‏هاى فرانسه به تدریس اشتغال داشت. در زمان حیات پدر هرگز به ایران نیامد و در پاریس زندگى مى‏كرد. پس از فوت حكیم‏الملك، به تهران آمد تا ارثیه و ماترك پدر را تصاحب كند. چون در این رهگذر چند روزى بیش در تهران قصد اقامت نداشت، به حراج و بخشیدن اموال پدرش پرداخت، از جمله كتابخانه‏ى مفصل او را كه متجاوز از پنج هزار جلد كتاب خطى و چاپى بود، به انضمام چندین قطعه تابلوهاى كمال‏الملك به یك كتابفروش قدیمى تهران به ثمن بخس فروخت به طورى كه كتابفروش مورد نظر فقط از فروش یك قطعه تابلو، هزینه‏ى پرداختى را تأمین كرد. ابراهیم ملقب به حكیم‏الملك، از رجال دوره اخیر قاجاریه و عهد پهلوى (ف. 1338 ه.ش.) وى مكرر به نخست وزیرى و نمایندگى مجلس شورى و سنا انتخاب شد.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 4 مهر 1395  - 12:01 PM

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی