ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)
متولد 1267 و فرزند سید على حائرى روحانى است و او هم طبعاً در این زمینه تحصیل نمود و در یزد و اصفهان نزد علماى روز تحصیلاتى انجام داد. چون عنفوان جوانى او همزمان با مشروطیت ایران بود و از همه بالاتر در اصفهان با سید حسن مدرس روحانى و سیاستمدار معروف آشنائى یافت، سوداى سیاست در مغز او قوت گرفت و تدریجاً در محافل سیاسى داخل شد و چون به سن سى سال رسید، خود را كاندیداى مجلس شوراى ملى نمود و سرانجام در دورهى چهارم مجلس شوراى ملى از یزد به پارلمان راه یافت. او در آن تاریخ سى و چند سال بیشتر نداشت ولى به علت آشنائى با مدرس از حمایتهاى او بهرهمند بود و در مجلس از او تبعیت مىكرد. در دورهى چهارم كه مدرس زمانى لیدر اكثریت و مدتى لیدر اقلیت بود، حائرىزاده كه در هر حال شاگرد او محسوب مىشد، نتوانست خود را معرفى كند ولى در دورهى پنجم كه مجدداً از یزد وكیل شد، رسماً با مرحوم مدرس و ملكالشعراى بهار و زعیم و چند تن دیگر به تشكیل اقلیت پارلمانى پرداختند و حائرىزاده از این رهگذر اسم و رسم زیادى یافت. در دورهى ششم نیز وكیل مجلس بود ولى داور او را به دادگسترى دعوت كرد و مستشار دیوان كشور شد. زمانى نیز مدیر تركه و صندوق صغار دادسراى تهران با او بود. بعد از شهریور 1320 مجدداً حائرىزاده وارد سیاست شد و خود را كاندیداى انتخابات از یزد نمود ولى وجود افرادى مانند سید كاظم جلیلى و دكتر طاهرى و سید ضیاءالدین طباطبائى مانع از این بود كه حائرىزاده وارد مجلس شود. قوامالسلطنه در سال 1325 حزب دموكرات ایران را تشكیل داد و حائرىزاده نیز در آن حزب از مؤسسین بود. در انتخابات دورهى پانزدهم از طرف حزب مجرى انتخابات در خراسان شد و خود كاندیداى سبزوار گردید. مجلس پانزدهم كه مخلوق قوامالسلطنه بود، خیلى زودتر از آنچه تصور مىرفت، چهرهى واقعى خود را نشان داد و در اولین مقاومت مجلس در مقابل رئیس دولت، حائرىزاده نیز كمكم از او روى برگردانید و مشغول اجراى سیاستهاى خاص خود شد. در دورهى پانزدهم، قوامالسلطنه به زودى جاى خود را به حكیمالملك داد و حكیمالملك نیز كابینه را به هژیر سپرد و هژیر هم تحویل ساعد داد. حائرىزاده در حكومت این افراد در نقش یك اقلیت تندرو قرار گرفت و با چند تن دیگر از وكیلان به استیضاح و ساقط كردن دولتها پرداختند و نام حائرىزاده از این جهت براى مردم یك نمایندهى دلسوز و تا حدى مصلح قلمداد شد. در انتخابات دورهى شانزدهم قانونگذارى با كمك و مساعدت سرلشكر زاهدى، چند تن از افراد جبهه ملى از تهران به پارلمان راه یافتند، از جمله حائرىزاده هم كه عضو این جبهه بود وكیل مردم تهران در مجلس شوراى ملى شد. دورهى شانزدهم مجلس را در تاریخ مشروطیت ایران باید یكى از ادوار متشنج دانست و اقلیت هفت نفرى كه حائرىزاده هم عضو آن بود، دولتها را شدیداً تحت فشار قرار داده بودند، مخصوصاً فكر ملى شدن صنعت نفت در این دوره قوت گرفت و ظاهراً اقلیت آن را تعقیب مىكرد و نطقهاى حائرىزاده در این دوره علیه ساعد و منصور و رزمآرا نخستوزیران وقت، بسیار تند و تحریكآمیز بود. در اواخر دورهى شانزدهم، رزمآرا نخستوزیر كشته شد و چند روزى علاء حكومت كرد تا سرانجام رهبر جبهه ملى به پیشنهاد لیدر اكثریت (جمال امامى) به نخستوزیرى رسید و پس از مدت كوتاهى انتخابات دورهى هفدهم به طور نیمبند انجام گرفت و حائرىزاده این بار هم وكیل تهران شد. در این دوره، جبهه ملى متلاشى شد و حائرىزاده نیز در صف مخالف قرار گرفت و مبارزات او علیه دولت شروع شد. حائرىزاده میل داشت با عنوان سفیر فوقالعاده و سیار به كشورهاى اروپائى برود ولى دولتى كه خود او یكى از بنیانگذاران آن بود، به این تقاضا اعتنا نكرد. حائرىزاده هم در صف مخالفین جدى قرار گرفت. بعد از برهم خوردن دورهى هفدهم، حائرىزاده تحت تعقیب بود ولى 28 مرداد او را نجات داد و مورد توجه سپهبد زاهدى قرار گرفته و به آن مأموریت سفارت سیار اعزام شد. در انتخابات دورهى هیجدم مجلس شوراى ملى، وكیل اول تهران گردید، ولى به علت خوى مخالفتى كه با همهى دولتها داشت، با زاهدى نیز نساخت و در سلك مخالفین او قرار گرفت. مخصوصاً هنگام طرح مسئلهى نفت، به وزیر دارائى كابینه (دكتر على امینى) حملات زیادى نمود. حائرىزاده تا پایان دورهى هیجدهم، در مجلس بود. بعد از آن دیگر كارى نتوانست انجام دهد و با حقوق بازنشستگى رتبهى یازده قضائى امرار معاش مىكرد. حائرىزاده در طول حیات سیاسى خود، مدتى توقیف و زندانى شد و زمانى نیز در تبعید به سر برد. وفات او در سن 84 سالگى در 1351 در تهران اتفاق افتاد.