ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)
فرزند سید محمدتقى روضهخوان بیرجندى، متولد 1260 در بهلگرد یكى از دهات بیرجند. جامعالمقدمات، قرآن و شرعیات را در موطن خود فراگرفت و براى تكمیل تحصیل به مشهد رفت، در سلك طلاب علوم دینى قرار گرفت و به تحصیل در فقه و اصول پرداخت. از حوزهى علمیهى مشهد كاملاً استفاده كرد. مخصوصاً در منطق و علم كلام و بیان در میان طلاب جوان آن روز شهرتى بسزا یافت. در 23 سالگى براى درك محضر علماى دیگر به تهران آمد تا پس از توقفى كوتاه، به نجف مشرف شود، ولى وجود چند تن از مدرسین برجسته را در تهران مغتنم دانست و به درك فیض محضر آنان پرداخت. در مدرسهى سید نصرالدین به تحصیل علوم عقلى و همچنین ریاضیات پرداخت و مدتها نزد سرتیپ عبدالرزاق بغایرى ریاضى تحصیل مىنمود. ضمناً به تأسیس مدرسهاى به نام مدرسهى تدین در بازار همت گماشت. استعداد و پشتكارش باعث شد كه به زودى در فقه و اصول و ادبیات عرب و ریاضى و منطق پیشرفت قابل ملاحظهاى نماید. خود نیز در چند حوزهى درسى به تدریس مىپرداخت. در اوایل مشروطیت، به اقتضاى جوانى، رشتهى تحصیل و تدریس را موقتاً كنار گذاشته، در صف مجاهدین قرار گرفت و در ماجراى به توپ بستن مجلس با جمعى از شاگردان خود، از مجلس و مشروطیت دفاع كرد. پس از استبداد صغیر وارد حزب دموكرات شد و در زمرهى مبلغین و خطباى آن حزب درآمد و براى پیشرفت حزب در مجلس به موعظه و تبلیغ پرداخت. در 1295 به انتشار روزنامهى صداى تهران همت گماشت و یكى از موافقین جدى حكومت وثوقالدوله و انعقاد قرارداد 1919 بود و در محاسن و منافع قرارداد مقالات متعددى مىنوشت. در انتخابات دورهى چهارم كاندیداى مردم تهران شد و از طرف حزب دموكرات نمایندهى مجلس گردید. اطلاعات وسیع و تسلط او بر نطق و بیان موجب شد كه به زودى جاى خود را در مجلس باز كند و مورد توجه دولت و ملت قرار بگیرد. در وزارت معارف آن روز به عضویت شوراى عالى برگزیده شد. در انتخابات دورهى پنجم از طرف مردم بیرجند به وكالت رسید و در انتخابات هیئت رئیسه، مؤتمنالملك به ریاست و او به نیابت انتخاب شدند. در انتخابات دورهى ششم از بیرجند به وكالت رسید و رئیس مجلس شد. در آبان 1304 مؤتمنالملك از ریاست مجلس كنارهگیرى كرد. به مستوفىالممالك مراجعه شد و او كتباً و شفاهاً رد كرد و ادارهى مجلس به عهدهى تدین قرار گرفت. هنگام خلع حكومت قاجاریه و تصویب مادهى واحده و تفویض حكومت موقتى به رضاخان، جلسات را با سمت نایبرئیس اداره مىكرد. پس از خاتمهى كار قاجاریه، به ریاست مجلس انتخاب گردید. در بهمن ماه 1305 كه مستوفىالممالك در كابینهى خود تغییراتى داد، او را به سمت وزیر معارف معرفى كرد. حاج مخبرالسلطنه هدایت نخستوزیر بعدى نیز وزارت معارف را به عهدهى او گذاشت. قریب یك سال وزیر معارف بود. با قدرتى كه در انجام امور داشت، جنب و جوش زیادى در آنجا پدید آورد. دست به یك سلسله اقدامات اصلاحى زد؛ از جمله امتیاز حفریات مملكت را كه به فرانسوىها داده شده بود، لغو كرد. قانون ورزش اجبارى را در مدارس به تصویب رسانید. مدرسهى حقوق و علوم سیاسى را ضمیمهى وزارت فرهنگ كرد. مدارس خارجى در ایران ملزم شدند دروس فارسى و تاریخ ایران را جزء برنامهى خود منظور دارند. قریب دویست باب مدرسه در دهات تأسیس كرد و بالاخره دارالمعلمین شبانه را تشكیل داد. پس از وزارت معارف، دو سال بیكار بود تا اینكه در 1309 به سمت والى كرمان تعیین گردید و قریب یك سال در این سمت باقى بود. آنگاه به تهران احضار شد و تا شهریور 1320 دور از كارهاى سیاسى به خدمات فرهنگى اشتغال داشت. در 1313 كه دانشگاه تهران بنیاد گرفت، عدهاى از جمله سید محمد تدین براى تدریس دعوت شدند. او براى تدریس ادبیات عربى انتخاب گردید و با نوشتن رسالهاى دكتر شناخته شد و مقام استادى گرفت و سپس به عضویت فرهنگستان ایران برگزیده شد. پس از شهریور 1320 بار دیگر وارد صحنهى سیاسى گردید و با مساعدت داماد محمدعلى فروغى، در كابینهى دوم ذكاءالملك، وزیر فرهنگ شد و تا اسفند 1320 در این سمت باقى بود. در بهمن 1321 در كابینهى دوم سهیلى، وزیر مشاور گردید و در اسفند همان سال وزارت خواروبار به عهدهى او قرار گرفت و در تیرماه سال 1322 وزیر كشور شد. در دوران وزارت كشور او دو اتفاق مهم به وقوع پیوست: یكى آنكه عدهى زیادى از ایرانیان به دست نیروهاى متفقین بازداشت و به اراك تبعید شدند و وزیر كشور طى اعلامیهاى انتساب آنها را به آلمان رسماً تأیید نمود؛ دوم اینكه انتخابات دورهى چهاردهم مجلس شوراى ملى در زمانى كه او تصدى وزارت كشور را داشت، صورت گرفت. مجلس چهاردهم در اسفند 1322 افتتاح و شروع به كار نمود، ولى على سهیلى خالق مجلس، رأى اعتماد نیاورد و كابینهاش سقوط كرد. تدین نیز به دنبال رئیس دولت از كار بىكار شد. محصول انتخابات دورهى چهاردهم براى سهیلى و تدین، اعلام جرمى بود كه سید مهدى فرخ نمایندهى دورهى چهاردهم مجلس از زابل و عضو كابینهى سهیلى، تسیلم داشت. از اتهامات آنها در اعلام جرم، دخالت در انتخابات بندرعباس و بلوچستان بود. البته در تاریخ مشروطیت ایران، انتخابات دورهى چهاردهم از لحاظ آزادى نسبى و عدم دخالت دولت قابل توجه بوده است. سهیلى و تدین تحت تعقیب قرار گرفتند، ولى پروندهى هركدام جداگانه تنظیم گردید. تدین در اوایل 1326 با حضور كلیهى مستشاران تمیز به ریاست میرزا شفیع جهانشاهى و دادستانى على هیئت در دیوان عالى كشور تحت محاكمه قرار گرفت و در مدت محاكمه بازداشت بود. پس از بیان ادعانامهى دادستان، تدین به دفاع پرداخت و ضمن حمله به دادستان، دربارهى خدمت خود در ادوار مختلف مشروطیت شرح مبسوطى بیان نمود و جریان روى كار آمدن رضاشاه را تشریح كرد. سرانجام دیوان عالى تمیز با اكثریت آراء وى را از اتهامات منتسبه تبرئه نمود. تدین پس از برائت فقط به كار تدریس اشتغال داشت و كمتر گرد كارهاى سیاسى مىگردید. پس از تشكیل مجلس سنا در 1328، از طرف مردم خراسان سناتور انتخابى مشهد گردید و در انتخابات هیئت رئیسه كاندیداى ریاست مجلس سنا بود ولى از سید حسن تقىزاده شكست خورد و طرفدارانش آراء خود را به تقىزاده دادند. تدین هنگام نخستوزیرى رزمآرا، با برنامهى دولت به مخالفت پرداخت و رسماً اعلام نمود كه نقش اقلیت را در مجلس سنا بازى خواهد كرد. در 1330 به سرطان دچار گردید. او را به آمریكا بردند، ولى معالجات مؤثر واقع نشد، در 70 سالگى درگذشت و در مقبرهى خانوادگى واقع در امامزاده صالح تجریش مدفون شد. تا اوایل سلطنت رضاشاه در كسوت روحانیت بود. عضویت وى در كابینه منوط به تغییر لباس گردید. روزى كه در مسند وزارت قرار گرفت، لباس خود را تغییر داد تا شاید بتواند وضع خود را براى همیشه تثبیت كند. ولى پس از چند سال، رضاشاه او را از گردونهى سیاست خارج ساخت. عدهاى شفاعت او را كردند. مخصوصاً ذكاءالملك فروغى چند بار از رضاشاه درخواست كرد كارى به سید سپرده شود. رضاشاه گفته بود پولى از ما گرفت و كارى انجام داد، من به او بدهكار نیستم. گویا در موقع تغییر سلطنت، تدین براى اینكه طرح خلع قاجاریه را به تصویب برساند، مبلغ قابل ملاحظهاى از رضاشاه پول گرفته بود. البته جز این مطلب منقول ظاهراً سند مكتوبى در دست نیست كه صحت یا كذب مدعاى رضاشاه را ثابت كند. روى هم رفته مردى هوچى، زرنگ، باهوش، خوشقریحه، مالدوست، جاهطلب، پرمدعا و قلدر بود. تدریس وى در دانشگاه صرفاً براى تأمین معیشت بود، زیرا پس از سالها سیاستبازى طبعاً نمىتوانست مرد تحقیق و تتبع یا استادى علاقهمند و مسلط به درس باشد. تدین، نامى بود كه او روى مدرسهاى كه در اوایل مشروطیت تأسیس كرده بود، گذاشته بود. اما پس از تصویب قانون شناسنامه آن نام را به عنوان نام خانوادگى خود انتخاب كرد. در میانسالى زبان فرانسه و انگلیسى فراگرفت و به هر دو زبان به خوبى تكلم مىكرد. وفات او در سال 1330 اتفاق افتاد.