ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)
معروف به معتمدالدوله فرزند مسعود میرزا ظلالسلطان در 1266 ش در اصفهان متولد شد. در هفت سالگى ظلالسلطان او را نزد ناصرالدین شاه برد چون كودكى باهوش و ذكاوت بود مورد توجه شاه قرار گرفت سؤالات متعدى از او نمود و چون به تمام سؤالات پاسخ صحیح داد، شاه مقدارى مسكوك طلا به رسم جایزه به او داد. ولى انیسالدوله همسر سوگلى شاه تقاضا كرد به جاى مسكوك یكى از خالصجات اصفهان را به او واگذار كند و شاه این پیشنهاد را پذیرفته یك ده خالصه به او بخشید. همین توجه ناصرالدین شاه موجب شد تا پایان عمر در رفاه و عزت زندگى كند. در همان ملاقات پدرش از شاه تقاضاى لقب و شغل براى فرزندش نمود. لقب معتمدالدوله و درجه و مقام میرپنجى به او داده شد كه از حقوق و مزایاى آن استفاده كند. اسمعیل مدتى در اصفهان به تحصیل پرداخت و از معلمین اختصاصى بهره گرفت و صاحب خط و ربط خوبى شد. در 15 سالگى براى ادامه تحصیلات به انگلستان اعزام شد و چندى در آنجا به سر برد و ظاهرا تحصیل كرد ولى زبان انگلیسى را نیكو فرا گرفت و به ایران بازگشت. در سفرى كه ظلالسلطان به اروپا براى تفریح و معالجه نمود او را همراه خود برد. در پطرزبورغ به اتفاق پدرش به ملاقات امپراطور رفت و امپراطور به او نشان داد. در انگلستان هم طى تشریفات باشكوهى در قصر بوكینگهام پادشاه انگلیس به او نشان فرماندهى ستاره هندوستان داد. پس از مراجعت از اروپا ظلالسلطان تصمیم به نوشتن خاطرات خود نمود و سرانجام تاریخ او پایان گرفت و نام «تاریخ مسعودى» به او داد این تاریخ از تقریرات ظلالسلطان و به خامهى همین اسمعیل مسعود است. اسمعیل مسعود در جوانى با دختر ملك منصور میرزا شعاعالسلطنه فرزند مظفرالدین شاه ازدواج نمود و با محمد حسین میرزا ولیعهد باجناق شد، ولى عمر هسمرش طولانى نشد و درگذشت و دو دختر به نامهاى آصفه و پوران از او باقى ماند. مدتى ژنرال آجودان محمد حسن میرزا بود. در دوره چهارم از طرف مردم آباده شیراز به وكالت انتخاب شد ولى به نفع نفر دوم كه سردار فاخر حكمت بود استعفا داد. در تركیب قشون جدید كه توسط سردار سپه انجام گرفت درجه میرپنجى او به سلطانى تنزل پیدا كرد ولى سردار سپه براى دلگرمى او را آجودان خود ساخت و در سفر جنگى سردار سپه به خوزستان همراه او بود. از اوایل سلطنت رضاشاه بطور كلى از تمام فعالیتهاى سیاسى و نظامى كناره گرفت و به امور كشاورزى پرداخت. در دوره رضاشاه بسیار عاقلانه رفتار كرد و هیچگونه مزاحمتى برایش ایجاد نشد. بعدها هم همین رویه را دارا بود و مردم او را شاهزاده ملى خطاب مىكردند. وى علاقه زیادى به جمعآورى عتیقه و اسناد نشان مىداد. كلكسیون نفیسى گردآورى كرده بود و در منزل خود چندین سالن را اختصاص به این كار داده بود وفاتش در 1350 در اصفهان اتفاق افتاد.