مشاهیر ایران و جهان - سپهر، احمدعلی

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

(تو 1269 ش)، نویسنده. جد وى لسان‏الملك بود. تحصیلات خود را در مدارس ادب و الیانس و نزد معلمهاى دربارى قاجار به پایان رساند. بعد داخل گمرك شد. در جنگ جهانى اول منشى سفارت آلمان بود سپس به ایران مهاجرت كرد و در خاتمه جنگ به ایران بازگشت. بعده در كابینه‏ى قوام‏السلطنه به معاونت وزارت پیشه و هنر و در كابینه‏ى دوم سهیلى به كفالت آن وزارتخانه منصوب شد، و بعد ریاست شیلات را عهده‏دار بود. از آثار وى: «ایران در جنگ بزرگ 1914 -18 م»؛ «ترجمه‏ى كلمات قصار امیرالمومنین (ع)»؛ «هنرهاى زیبا».[1] معروف به مورخ‏الدوله، فرزند مورخ‏السلطنه و نوه‏ى میرزاتقى‏خان سپهر مورخ نامى دوره‏ى ناصرالدین شاه صاحب ناسخ‏التواریخ است. او در 1269 متولد شد. از سن كودكى تحصیلات قدیم و جدید را فراگرفت و به چند زبان خارجى مخصوصا آلمانى آشنائى یافت. وى كار خود را از عضویت در سفارت آلمان شروع كرد و تدریجا مترجم سفیر و مستشار ایرانى سفارتخانه شد. در جنگ بین‏المللى اول كه رقابت سیاسى بین آلمان از یك طرف و روس و انگلیس از طرف دیگر آغاز شده بود، مورخ‏الدوله نقش اساسى داشت و سیاست آلمان را در ایران او تفهیم مى‏نمود و بعد از آنكه آلمان شكست خورد و سفارتخانه برچیده شد، سپهر نیز بیكار ماند و در تشكیلات عدلیه‏ى داور، به اداره‏ى ثبت رفت و رئیس ثبت شمال تهران شد. به هنگام تعقیب ذكاءالدوله غفارى، او را هم تحت تعقیب قرار دادند. بعد از شهریور 1320 سپهر وارد كارهاى سیاسى شد، ابتدا به ریاست هیئت مدیره شیلات ایران و شوروى رسید و در 1321 با كمك قوام‏السلطنه، معاونت وزارت پیشه و هنر و بازرگانى را گرفت. در بهمن‏ماه 1324 كه احمد قوامبه ریاست دولت رسد، مورخ‏الدوله سپهر در آن كابینه سمت وزیر پیشه و هنر و بازرگانى داشت. در تیرماه 1325 كه بیش از چهارماه از وزارت او نگذشته بود، دولت درباره‏ى اقدامات وى اعلامیه‏ى زیر را انتشار داد: «آقاى مورخ‏الدوله سپهر وزیر بازرگانى و پیشه و هنر از مدتى به این طرف بجاى اشتغال به امور ادارى و حضور در وزارتخانه و انجام وظیفه‏ى رسمى در دسائس بر علیه دولت و ایجاد اختلال در امور ادارى و مملكتى اشتغال داشته به قسمى كه حتى به جاى اینكه روزها در وزارتخانه حضور به هم رساند اكثر غائب و در خارج مشغول دسیسه و تحریك بر علیه حكومت ملى بوده است و نظر به اینكه این جریانات در نتیجه مراقبتهاى دقیق كاملا محرز و آشكار گردید لذا طبق امر رئیس دولت مشارالیه از خدمت مستعفى و موافق ماده پنچ قانون حكومت نظامى توقیف و به كاشان فرستاده شد.» مورخ‏الدوله سپهر در روز هفتم تیرماه 1324 موقعى كه در ماشین وزارتى عازم محلى بود، چند مامور به او فرمان ایست مى‏دهند، پس از توقف او را از ماشین وزارتخانه خارج نموده و داخل جیب مى‏نمایند و به وسیله‏ى چند مامور به كاشان اعزام مى‏گردد. وى مدتها در كاشان تبعید بود، بعد به تهران آمد و تحت‏نظر قرار داشت. پس از آزادى و توقف در تهران، شروع به نوشتن سلسله مقالاتى نمود و غالبا به جاى ذكر نام خود، جمله‏ى «بقلم یكى از رجال» را در بالاى مقاله قرار مى‏داد. در این مقالات ضمن تفسیر اوضاع و احوال سیاسى ایران، توصیه مى‏نمود كه مورخ‏الدوله (نویسنده‏ى مقاله) شایستگى نخست‏وزیرى دارد. در 1327 مجددا به ریاست هیئت مدیره و مدیرعاملى شیلات ایران و شوروى منصوب شد ولى دقیقه‏اى از فعالیت براى نخست‏وزیرى خود دریغ نمى‏كرد، حتى این فكر براى او در سنین كهولت نیز كه قادر به حركت نبود، وجود داشت. در تیرماه 1331 كه قوام‏السلطنه براى بار پنجم به نخست‏وزیرى انتخاب شد، براى دلجوئى و جبران مافات، سپهر را به خدمت دعوت كرد و جزء نزدیكان و محارم خود سقوط كرد. یكى از علل سقوط قوام‏السلطنه درآن سال، اعلامیه‏ى بلندبالا و تندى بود كه از رادیو چندین بار تحت عنوان «كشتیبان را سیاستى دگر آمد» خوانده شد و خشم مردم را افزون ساخت. بدون شك اعلامیه‏ى مزبور به قلم و فكر مورخ‏الدوله سپهر بوده است كه براى انتقام‏جوئى از قوام‏السلطنه، او را وادار به انتشار چنین اعلامیه‏اى نموده است. سپهر از آن تاریخ با وجودى كه با غالب نخست‏وزیران نزدیك و بعضا مورد مشورت آنها قرار مى‏گرفت، ولى هرگز كار مهمى به او ارجاع نشد و ناگزیر ریاست هیئت مدیره یكى از بانكهاى خصوصى را عهده‏دار گردید. صاحب ترجمه داراى تالیفاتى است كه از آن میان مى‏توان ایران در جنگ بزرگ (بین‏المللى اول) را نام برد. در این كتاب وى بیش از همه نقش خود را در اوضاع سیاسى آن روز ایران تشریح نموده است. سلسله مقالاتى نیز در جراید مختلف نوشته است كه به صورت كتابى تحت عنوان مقالات سیاسى انتشار یافته است. ترجمه‏ى كتاب نهج‏البلاغه به زبان فرانسه از دیگر آثار اوست. وفات او در سال 1355 در سن 86 سالگى اتفاق افتاد. وى روى‏هم‏رفته مردى مطیع، باسواد و جاه‏طلب بود. در جمع‏آورى مال و ثروت رغبتى بسزا داشت. ظاهرا از فقر دم مى‏زد ولى آن طورى كه او مدعى بود، نبود. تا آخر عمر از دسته‏بندى سیاسى و جمع كردن افراد به دور خود و وعده و وعید خوددارى نمى‏كرد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 10 مهر 1395  - 6:06 AM

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی