ملیت : ایرانی - قرن : 0 منبع : ایران در عهد باستان
پس از پدر به تخت نشست. گویند در آغاز كار مردى ستمگر و سختكش بود؛ تا بدانجاى كه بزرگان كشور در برداشتن او از پادشاهى توطئه كرده مىخواستند، او را بكشند. ولى موبد موبدان در میان افتاده او را اندرز بسیار داد، بهرام نیز رفتار خود را تغییر داده تا پایان عمر به دادگسترى پرداخت. جنگ با روم- در این زمان امپراطورى موسوم به كاروس Carus در روم سلطنت مىكرد. وى سردار بزرگى بود. جنگ بزرگى با سارماتها كه یكى از اقوام سكایى و آریایى نژاد ماوراء قفقاز بودند آغاز كرد و به مرزهاى ایران رسید و با سپاه انبوهى به سوى ایران روى آورد. بهرام دوم چون صولت لشگر او را دید. سفرایى را براى مذاكرهى صلح فرستاد. ایشان با پیرمردى روبرو شدند كه بر زمین نشسته غذایى مركب از گوشت خوك نمكسوز و خشك شده و چند دانه نخود سفت مىخورد؟ و این همان كاروس بود، كه فقط به جبهیى ارغوانى كه بر تن داشت شناخته مىشد كه امپراطور است. كاروس بدون آنكه فرصتى براى تعارفات معموله باقى بگذارد كلاه خود را كه براى پوشانیدن سر بىموى خویش بر سر مىگذاشت از سر برداشته سوگند یاد كرد، كه هرگاه شاهنشاه ایران سر طاعت پیش نیارد، ایران را چنان عارى از درخت خواهم كرد؛ كه سر من خالى از مو است! او به قول خود وفا كرد، و همه جا مقاومت ایرانیان را درهم شكست و سرزمینهاى بینالنهرین را به تصرف درآورد، و تا تیسفون پیش رفت. اما ناگهان رعد و برق شدیدى درگرفت و فىالحال امپراطور را در خیمهاش مرده یافتند. او ظاهراً گرفتار برقزدگى شده بود. سربازان رومى مرگ او را علامت خشم خدا دانسته عقب نشستند، و ایران زمین با این معجزهى شگفتانگیز از شر سردار جاهطلبى چون كاروس نجات یافت و نومیران Mumerian قیصر جدید متاركه جنگ را اعلام داشت. در سال 283. م پیمانى بین ایران و روم بسته شد، كه به موجب آن ارمنستان و بینالنهرین به تصرف روم درآمد، واگذارى این دو ایالت از طرف شاهنشاه در وقتى كه ناتوان شده بود بىجهت نبود. و سبب آن شورش بزرگى بود كه در مشرق ایران علیه حكومت مركزى روى داده بود. توضیح آنكه هرمزد برادر شاهنشاه كه نیابت سیستان را داشت به قصد تصرف تاج و تخت عصیان كرده، و پادشاه كوشان كه بر اثر مشاهدهى كمى قدرت شاهنشاه، در فكر كسب قدرت مجدد افتاده بود، به او یارى مىكرد. سكههاى معروف به سكههاى سكایى و ساسانى Scytho - Sassanide كه از طرف نواب سلطنت قسمت شرقى دولت ایران یعنى خراسان ضرب شده بود، حاكى از این است كه تا زمان بهرام دوم این ایالت بزرگ در زیر فرمان یكى از شاهزادگان خانوادهى سلطنتى ملقب به كوشان شاه بوده است. پیروز برادر شاهپور اول در سكههایى كه ضرب كرده خود را كوشان شاه بزرگ خوانده است. بعد از سال 252 میلادى شاهپور اول پسرش هرمزد را كه بعداً هرمز اول خوانده شد، به حكومت خراسان گماشت و لقب شاهنشاه بزرگ كوشان- كه از القاب شاهزادگان پیشین بزرگتر بود- به او داده شد. بهرام اول و دوم پیش از اینكه بر تخت ایران بنشینند، كوشانشاه خوانده مىشدند. در زمان پادشاهى بهرام دوم برادرش هرمزد فرمانرواى خراسان بود و در هنگام جنگ ایران و روم علم طغیان افراشت و به یارى سكاها و كوشانیان و گیلها مىخواست در مشرق ایران دولتى مستقل تأسیس نماید به همین جهت است كه بهرام دوم با شتاب به جنگ با روم خاتمه داده، به سركوبى شورشیان پرداخت و سكستان (سیستان) را دوباره مسخر كرد، و شاهزادهاى را كه بهرام نام داشت و سپس بهرام سوم خوانده شد، لقب سكانشاه داد زیرا چنانكه هر تسفلد مىنویسد: معمولا ولیعهد ایران را به حكومت مهمترین ایالت یا ایالتى كه پس از دیگر ایالات تسخیر شده بود مىگمارند. در نقش رستم در كنار صورت تاجگذارى اردشیر اول سنگنبشتهاى است كوچكتر از آن به فرمخان بهرام دوم كنده شده است و شاه را پیاده در میان خانوادهاش نشان مىدهد. بر سكههاى او شاه و ملكه به طور نیمرخ منقوش شدهاند، و در مقابل آنان صورت شاهزادهى كوچكى دیده مىشود. بهرام دوم در كوه شاهپور نقشى دارد كه حاكى از پیروزى او بر دشمن است. پنجین پادشاه ساسانى و فرزند بهرام اول است (جل. 276- ف. 293 م.)