ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)
واعظ، مشروطهخواه، نمایندهى مجلس، سیاستباز حرفهاى، عوامفریب، معروف به صدرالعلماء، فرزند آسید خلیل واعظ، متولد 1253. پس از انجام تحصیلات مقدماتى در یزد به حوزهى علمیهى اصفهان و تهران وارد شد و تحصیلات خود را تا درجهى اجتهاد انجام داد و در زمرهى وعاظ درآمد. در مشروطیت به مشروطهطلبان پیوست و چون از نطق و بیان بهرهى كافى داشت، مورد توجه واقع شد. پس از به توپ بستن مجلس، محمدعلى میرزا دستور بازداشت او را صادر كرد و او را به باغشاه بردند و در غل و زنجیر كشیدند تا در اثر اقدامات صدرالاشراف آزاد شد. در دورهى دوم از خراسان به وكالت مجلس انتخاب گردید. در دورهى چهارم از طرف مردم شیراز به مجلس رفت. در این دوره كه مقدمات انقراض قاجاریه فراهم مىشد، با شامهى سیاسى راه آیندهى خود را تشخیص داد و با دار و دستهى سردارسپه مناسبات نزدیك پیدا كرد و جزء تعزیه گردانان سیاسى شد. در دورهى پنجم از طرف ایلات خمسه به مجلس راه یافت. ضیاءالواعظین وكیل ایل قشقائى در مجلس با اعتبارنامهى او مخالفت كرد و گفت این شخص اهل اردكان است، یك روز از خراسان وكیل شد، دورهى قبل خود را شیرازى معرفى نمود و از شیراز سر درآورد و حالا مىبینیم در این دوره از طرف ایلات خمسه به مجلس راه پیدا كرده است. ولى گوش كسى به این حرفها بدهكار نبود و سید در وكالت مجلس مستقر شد و براى سلطنت پهلوى و انقراض ایل قاجار یقهدرانى كرد. به پاداش خدمات صادقانهى خود، در ادوار ششم و هفتم نمایندهى شیراز در مجلس شد، ولى چون زیاد متوقع بود و حساب كار قدرى از دستش خارج شده بود، چند سالى از وكالت محروم گردید؛ تا وقتى كه به خود آمد و بار دیگر با كانونهاى قدرت هماهنگ شد و مجدداًً در ادوار دوازدهم و سیزدهم از كاشان انتخاب گردید. بعد از استعفاى رضاشاه، هنوز شاه از دروازهى تهران خارج نشده بود كه براى بدست آوردن وجهه بین مردم و اغفال آنها علیه رضاشاه سخن گفت و جملهى معروف «الخیر فى ما وقع» را ادا نمود. طوفان خشم و غضب رضاخان از سخنان او بلند شد و به روایات موثق تا آخرین دقیقهاى كه ایران را ترك مىكرد، به سید یعقوب انوار ناسزا مىگفت. سید بعد از دورهى سیزدهم دیگر به مجلس راه نیافت. براى تقرب به دربار محمدرضا پهلوى و راه یافتن به دولت خدمات خود را نسبت به رضاشاه در جراید انعكاس داد، ولى دیگر حربهاش مؤثر نیفتاد و نتوانست به منصبى برسد. سنش نیز از هفتاد گذشت و از صحنهى سیاسى به كلى بیرون رفت. از او ثروت نسبتاً هنگفتى بجا ماند. علىرغم این پدر، پسرش سید عبداللَّه انوار عمر خود را وقف خدمات علمى كرده است. بدون تردید وى یكى از بهترین نسخهشناسان و یكى از بزرگترین كتابشناسان ایران است. دخترش خانم فرشتهى انوار سالها در دانشگاه تهران به خدمت كتابدارى مشغول بود و بعضى از دروس كتابدارى را نیز در دانشگاه تدریس مىنمود. وفات انوار در سال 1334 اتفاق افتاد.