ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)
امیر لشكر عبداللَّه خان امیرطهماسبى در حدود 1260 در تهران متولد شد. پدرش از افسران عالیرتبه قزاق مهاجر بود. پس از طى دوران كودكى و آموختن مقدمات زبان فارسى وارد مدرسهى افسرى قزاقخانه شد و دورهى شش سالهى مدرسه را طى نمود و به درجهى افسرى نائل آمد و زیردست افسران روسى خدمات خود را آغاز كرد. جدیت و رشادت و صمیمیت در انجام امور او را مورد توجه فرماندهان روسى قرار داد و مراحل ترقى و درجات نظامى را سریعاً پیمود. در 1298 با درجهى امیرتومانى (سپهبدى) به ریاست گارد محافظ سلطان احمد شاه قاجار منصوب شد. در سوم حوت 1299 كه در تهران كودتا شد، احمد شاه قصد داشت از فرحآباد فرار كند ولى امیرتومان عبداللَّه خان رئیس گارد مخصوص مانع از فرار او شد. در بهمن ماه 1300 رضاخان سردارسپه وزیر جنگ سازمان نوینى براى ارتش بنیانگذارى كرد. درجات سابق را لغو و عناوینى جدید به جاى آن تعیین نمود. در سازمان نوین ارتش سردارسپه برخلاف توصیهى سلطان احمدشاه كه گفته بود «بگذار رئیس گارد من باشد، ازش خوب نگهدارى كن، كار دیگر هم به او نده» و خود به مسافرت اروپا رفته بود، او را تنزل درجه و مقام داد، به این صورت كه از امیرتومانى به سرتیپى و از فرماندهى گارد به ریاست تیپ سوار تنزل مقام پیدا كرد ولى ظرف چند ماه چنان فعالیت و كاردانى و خوشخدمتى و صمیمیت به خرج داد كه سردارسپه به او علاقمند شد. و او را ارتقاء درجه و مقام داد و با درجهى امیرلشكرى كه در آن روز بالاترین درجات نظامى بود به فرماندهى لشكر آذربایجان فرستاد و امور استاندارى را نیز ضمیمه كار او كرد. امیرلشكر امیر طهماسبى با قدرت نامحدود كه هر رژیم تازهبنیادى در ابتداى كار به سرداران خود مىدهد وارد تبریز شد و تدابیرى كه در آنجا به كار برد قدرت دولت و فرمانده كل قوا را در شمال غرب و كردستان تا صفحات مغرب ایران توسعه و بسط داد. امیرطهماسبى در مأموریت آذربایجان دست به یك سلسله اقدامات وسیع و همهجانبه زد، در هفده شهر آذربایجان سربازخانه درست كرد. در آبادى و خیابانسازى شهرها و ساختن بیمارستان با پول مردم و احداث مدارس و دارالایتام و دارالمساكین و قرائتخانه عمومى تلاش بىسابقهاى نمود و راه شوسه بین تبریز و زنجان را فقط با نطق و سخنرانى با كمك مادى مردم به انجام رسانید. سرلشكر امیرطهماسبى خلع سلاح عشایر را در آذربایجان كاملاً به مرحلهى اجرا درآورد و ایلات شاهسون را كه در حدود اردبیل و مشكین شهر و اهر سالیان متمادى جان و مال مردم دستخوش آنها بود برچید و مقدمات سقوط اسمعیل سمیتقو یاغى كُرد را فراهم ساخت. آخرین اقدام امیرطهماسبى در آذربایجان توقیف اقبالالسلطنه ماكوئى بود. اقبالالسلطنه و اجداد وى از دوران صفویه از مرزداران ایران بودند و مقر آنها شهر ماكو بود و از طرف دولت حفاظت و نگهدارى قسمتى از سرحدات ایران با شوروى و تركیه به آنها سپرده شده بود و فوقالعاده مورد توجه سلاطین قاجار بودند. طهماسبى ابتدا با اقبالالسلطنه طرح دوستى و مودت ریخت و گاهى براى دیدار او به ماكو مىرفت و براى اطمینان خاطر او دو گروهان سرباز نیز بدانجا فرستاده بود. در 1302 در یكى از سفرهاى خود به ماكو هنگام بازگشت با خدعه و نیرنگ اقبالالسلطنه را همراه خود به تبریز آورد و به زندان افكند و كلیه خزاین و اموال و دارائى او را كه بر دهها میلیون آن روز تخمین مىزدند ضبط و براى سردارسپه فرستاد. اقبالالسلطنه چند روزى پس از زندانى شدن به بیمارى سكته قلبى درگذشت. امیرطهماسبى در آذربایجان وجاهت و نفوذى یافته بود كه سردارسپه تنها بوسیلهى او مىتوانست نقشهى برانداختن خان ماكو را طرح و انجام دهد و خزائن و طلا و جواهرات او را تصاحب نماید. از مكنت و خزائن و دارائى نقدى و جنسى اقبالالسلطنه حكایتها گفته مىشود. این اقدام در آن روز صندوقخانهى وزارت جنگ را آباد كرد. در اوایل 1304 سردارسپه وزیر جنگ و نخستوزیر به اتفاق عده معدودى از نزدیكان خود براى بازدید آذربایجان و اقدامات امیرطهماسبى به ظاهر و براى تغییر وى به باطن به تبریز رفت. در این بازدید، تمام شهرهاى آذربایجان و اقداماتى كه ظرف دو سه سال توسط امیرطهماسبى انجام گرفته بود، مشاهده شد و فرمانده لشكر مورد تشویق و عنایت قرار گرفت. هنگام بازدید سلماس اسمعیل آقا سمیتقو یاغى كُرد با هشتصد سوار مسلح جزو مستقبلین سردارسپه بودند. در حالى كه سردارسپه فقط با عده معدود به سلماس رفته بود. دیدار سردارسپه و سمیتقو بسیار سرد برگزار شد و شب را در آنجا گذرانیدند و هیچكدام از همراهان سردارسپه تا صبح از ترس سمیتقو به خواب نرفتند فقط تدابیر امیرطهماسبى موجب شد كه سمیتقو با سواران مسلح خود سردارسپه و نزدیكان او را از بین نبرد و بعدها سمیتقو بر این شانس از دست رفته تأسف خورده بود. سردارسپه پس از بازدید از آذربایجان براى جلوگیرى از هر اقدام احتمالى از طرف مردم آذربایجان در حمایت از فرمانده لشكر او را براى كار مهمترى با خود به تهران آورد و سرتیپ محمدحسین آیرم را به جاى او به فرماندهى لشكر آذربایجان منصوب نمود. پس از ورود به تهران، سردار سپه معاونت پارلمانى وزارت جنگ را به او سپرد و پس از چندى در اثر توصیه بهرامى و یزدانپناه پست فرماندارى نظامى تهران نیز به او سپرده شد و این سمت موقعى به او تفویض شد كه جنبشى براى خلع قاجاریه در تمام شهرهاى ایران برخاسته بود. امیرلشكر طهماسبى در سمت جدید تمام فعالیت خود را مصروف به اجراى مقدمات خلع قاجاریه نمود تا اینكه در روز نهم آبان ماه 1304 مجلس رأى به انقراض قاجاریه و واگذارى حكومت موقت به سردارسپه رضاخان داد و در همان روز طهماسبى مأمور اخراج محمدحسن میرزا ولیعهد و خانواده احمدشاه و تحویل گرفتن قصور سلطنتى گردید. او مأموریت خود را در كمال خشونت انجام داد، محمدحسن میرزا را از قصر گلستان حركت داده به سرحد عراق رسانید و كلیه قصور سلطنتى را مهر و موم نمود و حرم احمدشاه را به طرزى ناشایسته از اندرون بیرون كرد. سرلشكر طهماسبى به پاس خدمات خود در خلع قاجاریه در 28 آذر 1304 در اولین كابینهى سلطنت رضاشاه پهلوى كه به ریاست محمدعلى فروغى تشكیل شد، به وزارت جنگ منصوب گردید. این دولت بیش از شش ماه دوام نكرد و ساقط شد و امیرطهماسبى كنار رفت. چند ماه پس از تشكیل كابینهى مهدیقلى هدایت (مخبرالسلطنه) به وزارت فوائد عامه و تجارت معرفى شد و دست به یك سلسله اقدامات اساسى زد. در اوایل سال 1307 به عزم بازدید راههاى خوزستان و لرستان و تسریع در اتمام ساختمان مزبور به آن صفحات عزیمت نمود و ضمن بازدید از اقدامات انجام یافته در قریه رنگرزان كه تقریباً بین خرمآباد و بروجرد است با عدهاى مسلح مصادف شد و غفلتاً طرف حمله واقع شده سه تیر به او اصابت مىكند. او را به بروجرد انتقال دادند. از تهران چند جراح با هواپیما به بروجرد رفته او را تحت عمل جراحى قرار دادند ولى معالجات مؤثر واقع نشد و درگذشت. رضاشاه پس از اطلاع از قتل وزیر فوائد عامه به بروجرد عزیمت نمود و در مجلس ختم امیرلشكر طهماسبى شركت كرد و اعلامیهاى انتشار داد. مدارس و ادارات یك روز تعطیل شد. مؤتمنالملك در مجلس خدمات او را ستود و جلسه را تعطیل نمود. امیرلشكر طهماسبى مأموریت خود را در مورد اخراج محمدحسن میرزا ولیعهد و حرمسراى احمدشاه و تحویل قصور سلطنتى در كتابى به نام تاریخ پهلوى به تفصیل نوشته است. در این كتاب مجموعه تلگرافهاى شهرستانها مبنى بر انزجار از خاندان قاجاریه و جریان جلسهى نهم آبان ماه آمده است. امیرطهماسبى یكى از زرنگترین و سیاستمدارترین افسران ارشد و یكى از كارىترین و فهمیدهترین طرفداران سردارسپه بود. آنچه مسلم و یقین است امیرطهماسبى افسرى لایق، فوقالعاده باهوش، جدى، بىرحم و زرنگ و جاهطلب بود. در هر كارى كه به او سپرده مىشد بهتر از هركسى آن كار را انجام مىداد. حینالفوت 47 سال داشت. در جوانى با خانم طلعتالسلطنه دختر شاهزاده دارائى ازدواج كرد. صاحب چند دختر و پسر شد. یكى از پسران او در ارتش تا درجهى سرتیپى پیشرفت نمود. دو دخترش در مسائل فرهنگى و علمى پیشقدم بودند.