ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)
فرزند حاج میرزا یحیى امام جمعه خوئى. پس از انجام تحصیلات مقدماتى و متوسط عازم اروپا شد و در بلژیك ادامه تحصیل داد، ولى مدرك دانشگاهى نگرفت. پس از بازگشت به ایران وارد وزارت دارائى شد. آخرین سمتى كه در آن وزارتخانه احراز نمود، ریاست ادارهى باربرى داخلى بود و مدتى هم در بانك رهنى انجام وظیفه مىكرد. در انتخابات دورهى چهاردهم از طرف مردم خوى نمایندهى مجلس شوراى ملى گردید و با ایراد نطق و حمله به متفقین و مخالفت با حزب توده وجههى زیادى براى خود كسب كرد و از طرف حزب توده به نام مرتجع شمارهى 2 نامیده شد (مرتجع شمارهى 1 سید ضیاءالدین طباطبائى بود). در همان دوره با همكارى على دشتى و ابراهیم خواجه نورى حزب عدالت را تأسیس نمود. اعضاى این حزب را كارمندان دولت تشكیل مىدادند. ابتدا على دشتى و بعد جمال امامى به لیدرى این حزب برگزیده شدند. به تدریج جمال امامى یكى از ستونهاى سیاسى كشور شد و دولتها براى ثبات و بقاى خود به پشتیبانى او نیاز داشتند؛ مخصوصاً نطقهایش در مجلس باعث شد كه بین مردم از وكلاى متنفذ و كارگردان مجلس به شمار آید. پس از پایان انتخابات دورهى چهاردهم از طرف قوامالسلطنه بازداشت و به زندان افتاد و مانند سید ضیاءالدین مدتها در كنج زندان بود. پس از استخلاص از زندان مدتى بلاشغل بود، ولى كارهاى سیاسى خود را دنبال مىنمود و حزب عدالت را توسعه مىداد، تا اینكه در 1327 در كابینهى عبدالحسین هژیر به وزارت مشاور منصوب شد. در كابینهى ساعد نیز همین سمت را داشت. در انتخابات دورهى شانزدهم مجدداً به مجلس شوراى ملى رفت و در مقابل اقلیت تندروئى كه در آن مجلس تشكیل شده بود لیدرى اكثریت را به عهده گرفت و با مناقشه و مباحثه با اقلیت، مجلس شانزدهم را به مجلس بحث و انتقاد تند تبدیل كرد. در اواخر دورهى شانزدهم كه اقلیت آن روز تندروى زیادى داشت و با برنامهى هر نخستوزیرى مخالفت مىنمود، به پیشنهاد او دكتر محمد مصدق لیدر اقلیت از نمایندگان رأى موافق گرفت و به نخستوزیرى رسید. از آن تاریخ به بعد كه دورهى شانزدهم در شرف انقضاء بود، جمال امامى بدون آنكه از كرسى پارلمانى استفاده كند، به مخالفت با دولت ادامه مىداد و جراید وابسته به دولت نیز از وارد كردن هیچگونه اتهامى به او خوددارى نمىنمودند. تا 1332 بدون آنكه شغل سیاسى داشته باشد، مبارزات سیاسى خود را ادامه مىداد. آخرین سمت سیاسیش سفیركبیرى ایران در رم بود. در همین سمت بیمار شد و به سرطان درگذشت. جمال امامى مردى حراف، خوشصحبت و ناطق زبردستى بود. در مسائل سیاسى رشادت زیادى به خرج مىداد. مبارزات او در دورهى شانزدهم علیه دكتر محمد مصدق زبانزد خاص و عام شد. در اواخر حكومت مصدق پروندهاى برایش ساختند و متهمش كردند بدون داشتن موجودى در بانك ملى مبلغى از حساب جارى خود برداشت كرده است. بازپرس دادسراى تهران احضارش كرد و قرار سنگینى براى او صادر نمود. روزى كه به دادگسترى احضارش كردند تظاهرات شدیدى از سوى موافقین و مخالفین او در دادگسترى صورت گرفت كه منجر به تیراندازى و جرح عدهى زیادى شد. او از مال دنیا طرفى نبسته بود. چندى هم سناتور بود.