ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)
در 1280 در الموت قزوین تولد یافت. پس از رسیدن به سن رشد و تمیز وارد حوزهى علمیهى قزوین شد و تحصیلات مقدماتى و متعارف زمان را آموخت و چند سالى نیز به تعلیم معارف اسلامى در كسوت روحانیت پرداخت. حدود 1300 به استخدام در وزارت معارف درآمد و به شغل آموزگارى در مدارس اسلامى قزوین اشتغال ورزید و یك باب كتابفروشى در آن شهرستان دائر نمود كه عصرها مركز تجمع فضلا و روشنفكران آن دوره بود. علىاكبر داور وقتى عدلیه را در 1306 منحل نمود و عدلیهى تازهاى بنا كرد، براى تربیت قضات كلاس قضائى تشكیل داد كه دورهى آن سه سال بود و فارغالتحصیلان با رتبهى یك قضائى وارد خدمت مىشدند. الموتى وارد این كلاس شد و پس از فراغت از تحصیل به شغل قضا پرداخت و در چند شهرستان امین صلح بود. در 1316 كه شبكهى حزب توده به وسیلهى شهربانى كشف شد و 53 نفر را توقیف كردند، الموتى نیز جزء آنها بود و قریب 4 سال با شرایط نامساعدى در زندان بسر برد. در مهرماه 1320 كه كلیهى زندانیان استخلاص یافتند، او نیز آزاد شد و فعالیتهاى سیاسى خود را كنار گذاشت و فقط به خدمات قضائى در دادگسترى مشغول بود. ظرف چند سال مشاغل مختلفى را احراز نمود تا سرانجام رئیس اداره كل تصفیه ورشكستگى شد. در این سمت بود كه پس از فوت وثوقالدوله، امین تركه و حكم وراث گردید و در كمال صداقت و درستى و دقت این وظیفه را انجام داد. وراث هم براى او خانه و باغى تهیه كردند و او را از مستأجرى و دربدرى نجات دادند. در 1337 كه دكتر محمدعلى هدایتى به وزارت دادگسترى منصوب گردید، نورالدین الموتى را به مستشارى دیوان عالى تمیز ارتقاء داد و در 1340 كه دكتر على امینى به نخستوزیرى رسید، وزارت دادگسترى را به وى سپرد. الموتى براى تصفیهى دادگسترى و مجازات كسانى كه به بیتالمال شبیخون زده بودند دست به اقدامات حادى زد. از جمله دكتر اسداللَّه مبشرى را به ریاست بازرسى كل كشور و احمد صدر حاج سید جوادى را به دادستانى تهران و بنىفضل را به دادستانى دیوان كیفر منصوب نمود و دستور توقیف و محاكمهى مقامات مختلفى را صادر كرد. از بین نظامیان سپهبد علوى مقدم وزیر سابق كشور، سرلشكر ضرغام وزیر پیشین دارائى، سپهبد كیا رئیس ادارهى دوم، سرتیپ نویسى رئیس شیلات توقیف و به محاكمه كشیده شدند. ابوالحسن ابتهاج رئیس سابق سازمان برنامه، فتحاللَّه فرود شهردار اسبق تهران و محسن فروغى مهندس مشاور كاخ سنا نیز بازداشت و محاكمه شدند. غیر از اینها، عدهى زیادى نیز تحت تعقیب قرار گرفتند. الموتى در بركنارى سپهبد آزموده دادستان و رئیس دادرسى ارتش نقش اساسى داشت و به وى لقب آیشمن ایران داد. با قاطعیت برنامههاى اصلاحى خود را تعقیب نمود، ولى با كنار رفتن دولت، او نیز خانهنشین شد. حتى كار قضائى او را كه مستشارى دیوان عالى تمیز بود بدو ندادند. تمام كاسه و كوزهها را بر سرش شكستند و هركس كه با اقدامهاى اصلاحى او مخالف بود، پیرایهاى بدو بست. ذهن شاه را نسبت به او فوقالعاده مشوب نمودند، ولى الموتى از اقدامات خود كاملاً راضى بود و مىگفت تا آنجا كه توانستم در سمت وزیر دادگسترى دزدان را تحت تعقیب قرار دادم. بعد از وزارت دچار كسالت شد و در 1344 درگذشت. از وى تشییع جنازهى مفصلى به عمل آمد و عدهى زیادى از مقامات قضائى جنازهى او را تشییع نمودند. مأموران سازمان امنیت و شهربانى در این مورد به شاه گزارش دادند. در یكى از اعیادى كه در دربار مراسم سلام بود، وقتى محمد سرورى رئیس دیوان عالى كشور اظهار نمود تمام قضات وطنپرست و شاهدوست هستند، شاه متغیر شد و گفت: «تمام قضات؟ حتى آنهائى كه زیر جنازهى الموتى رفته بودند؟» اشارهى شاه به مرتضى ویشكائى رئیس دادگاه تجدیدنظر انتظامى قضات بود كه در كنار سرورى ایستاده بود و با الموتى مناسبات حسنهاى داشت. فرداى آن روز وزیر دادگسترى و رئیس تمیز به اخراج دوستان الموتى پرداختند. ویشكائى را بازنشسته كردند. حتى پسر او را كه رئیس بانك رهنى بود و به اتفاق پدرش جنازهى الموتى را تشییع نموده بود از ریاست بانك رهنى معزول نمودند. نورالدین الموتى یكى از قضات بسیار خوب و مبارز و قاطع دادگسترى بود. گرچه از نظر مالى وضع خوبى نداشت، ولى همواره عزت نفس خویش را حفظ مىنمود. صالحین را تقویت مىكرد و نادرستان را عقوبت مىداد.