ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)
معروف به القاب بیگلربیگى، امیرتومان، سالار افخم، سردار منصور، سپهدار اعظم رشتى، در 1234 در رشت متولد شد. پدرش حاج میرزا محمدعلى خان گیلانى از ملاكین گیلان بود. وى تحصیلات مقدماتى را فراگرفت و در ادارهى گمرك گیلان كه در اجارهى عموى او بود به استخدام درآمد. پس از چندى عموى وى درگذشت. فتحاللَّه با همسر عموى خود كه زنى مسن و ثروتمند بود ازدواج نمود و جانشین عموى خود در اجارهدارى گمرك شد و ملقب گردید به میرزا فتحاللَّه خان بیگلربیگى مدیر گمرك سواحل بحر خزر و خراسان و چون سفرهاى گشاده داشت و دست و دل باز بود، قسمتى از گنج بازیافته را خرج امناى دولت نمود و طبعاً مورد توجه قرار گرفت و مبلغ معتنابهى به اجارهى دولت افزود و در نتیجه در سال 1272 از طرف ناصرالدین شاه به منصب امیرتومانى و حمایل و نشان مخصوص نائل آمد. یك سال بعد شاه به او نشان و تمثال همایون داد. در سال 1278 مظفرالدین شاه وزارت گمركات را به او واگذار كرد و سه سال بعد به او لقب «سالار افخم» داد. در 1284 مظفرالدین شاه به هنگام سفر سوم خود به اروپا در رشت با قبول پیشكشى قابل ملاحظهاى او را ملقب به سردار منصور نمود. سردار منصور در اثر مسافرتهاى مكرر و متوالى به اروپا از طرفداران حكومت قانون و مشروطه در ایران بود. با وجودى كه از حمایت كامل شاه برخوردار بود و همه ساله مبالغ زیادى از گمركات ایران سود مىبرد، معالوصف با آزادیخواهان سر و سرى داشت و از مشروطه حمایت و جانبدارى مىكرد. پس از آنكه محمدعلى شاه به تخت سلطنت نشست و تدریجاً بناى مخالفت با مشروطه و مشروطهخواهان را آغاز نمود، عدهاى از جمله سردار منصور مبارزهى خود را با محمدعلى شاه آغاز كردند و در این زمینه تندروى زیادى نمودند. پس از به توپ بستن مجلس و تعطیل مشروطیت، سردار منصور توقیف و به زندان باغشاه افتاد و او را زنجیر نمودند و پس از مدتى به اروپا تبعید گردید. در 1288 وقتى مجاهدین و مشروطهخواهان گیلان را فتح نمودند مركز فعالیت خویش علیه محمدعلى شاه قرار دادند، سردار منصور از اروپا بازگشت و مستقیماً به گیلان رفت و جزء اردوى سپهدار تنكابنى كه ریاست مجاهدین گیلان با او بود گردید. پس از فتح تهران و خلع محمدعلى شاه از سلطنت، ابتدا هیئت مدیره كشور بدون تعیین رئیسالوزراء مسئولینى براى وزارتخانهها تعیین نمودند. در این انتصابات سردار منصور وزیر پست و تلگراف شد. وقتى سپهدار تنكابنى در مهرماه 1288 به ریاست وزرائى منصوب شد ظرف یك سال مجموعاً چهار كابینه تشكیل داد كه در تمام كابینهها سردار منصور وزیر پست و تلگراف بود. در 1294 در كابینهى عینالدوله به وزارت عدلیه منصوب گردید و در كابینه عبدالحسین میرزا فرمانفرما، كه در همان سال تشكیل یافت، وزارت پست و تلگراف با او بود. در اسفند 1294 سپهدار تنكابنى با لقب تازه سپهسالار اعظم به رئیسالوزرائى منصوب شد و لقب سابق وى به سردار منصور تعلق گرفت و عنوان سپهدار اعظم رشتى یافت. در كابینهى محمدولى خان سپهسالار، فتحاللَّه خان سپهدار اعظم وزیر داخله شد. در دولت وثوقالدوله كه یك سال بعد تشكیل یافت كماكان وزارت داخله با او بود. در 1297 در نخستوزیرى دوم وثوقالدوله در ترمیم كابینه به وزارت جنگ منصوب شد. فتحاللَّه خان سپهدار اعظم در 1299 پس از كنارهگیرى مشیرالدوله از طرف سلطان احمدشاه به رئیسالوزرائى تعیین گردید و مجموعاً دو كابینه تشكیل داد كه در هر دو كابینه وزارت داخله را خود بر عهده گرفت. در روزهاى آخر رئیسالوزرائى سپهدار اعظم بود كه مقدمات كودتاى سوم حوت 1299 كه از چندى پیش فراهم شده بود به مرحلهى اجرا درآمد و تهران توسط قواى قزاق تصرف شد و سید ضیاءالدین طباطبائى به رئیسالوزرائى و میرپنج رضاخان به فرماندهى دیویزیون قزاق منصوب شدند. در شب سوم اسفند سپهدار اعظم رئیسالوزراء پس از ورود قواى قزاق به تهران در سفارت انگلیس متحصن شد. چند روزى با خفت و خوارى در آن سفارتخانه به سر برد و پس از گرفتن تأمین از طرف انگلیسها از سفارتخانه خارج و به اروپا رفت. سپهدار اعظم در دورهى سوم مجلس شوراى ملى از گرگانرود به وكالت انتخاب گردید و در دورهى پنجم از رشت وكیل مجلس شوراى ملى شد و از آن تاریخ چون سنش از 70 سال تجاوز نموده دیگر به مجلس راه نیافت، تا سرانجام در 1316 در سن 82 سالگى درگذشت. وى هنگام انتخاب نام خانوادگى كلمهى «اكبر» را نام خانوادگى خود قرار داد. فتحاللَّه اكبر مردى سادهدل و از عوام و كمسواد بود و غالباً اسرار كابینههاى مشروطیت كه در آن عضویت داشت توسط او فاش مىگردیدند. نسبت به سیاست انگلستان در ایران همیشه روى موافق نشان مىداد. میرزا كریم خان رشتى پسرعموى او كه از طرفداران پروپاقرص انگلستان در ایران بود غالباً وسیلهى اجراى سیاست انگلیس در ایران توسط سپهدار اعظم مىشد. فتحاللَّه اكبر از مالكان درجه اول ایران بود و ذاتاً ممسك و خسیس نبود و تمایل زیادى در معاشرت با خارجیان نشان مىداد. زبان فرانسه را در مسافرتهاى مكرر خود به خارجه تا حدى فراگرفته بود. از فرزندان وى «محسن» دو دوره وكیل مجلس شوراى ملى شد.