ملیت : آلمان - قرن : 20 منبع :
تولد ولاديمير پوتين:15 مهر، 7 اکتبر 1952 پسربچه، خواب جاسوس شدن مي ديد. 18 سالش که شد، همه ي جرأتش را جمع کرد و رفت طرف نزديک ترين دفتر کا.گ.ب در لنين گراد.توي چشم هاي پيرمرد نگاه کرد و گفت:«مي خوام واسه تون کار کنم.» پيرمرد، قيافه ي پسرک را برانداز کرد. به روح، بيشتر شبيه بود تا جاسوس.اما براي اين که توي ذوقش نزده باشد، گفت:«خيلي خوبه، ولي يا بايد توي ارتش خدمت کني، يا يک مدرک بالاتر بگيري.» مهلت نداد. پرسيد: «چه مدرکي بهتره؟» جواب را شنيد و رفت که در دانشگاه لنين گراد، حقوق بخواند. 5 سال بعد، وقتي مدرک حقوق داشت، آلماني بلد بود و در لنين گراد، کسي رو تاتامي [تشک جودو] حريفش نمي شد. پيشنهاد کار کا.گ.ب را با سر قبول کرد و شد مأمور اطلاعاتي بخش خارجي. رؤياي پسربچه تعبيرشده بود. ولاديمير ولاديميرويچ پوتين، 10 سال در همين پست براي کا.گ.ب کار کرد. سال 1985، دو سال از ازدواجش باليودميلا مي گذشت که شد کارمند رده پايين اطلاعات سياسي شهر درسدن در آلمان شرقي.4 سال گذشت. تظاهر کننده هاي آلماني، از جلوي ساختمان وزارت امنيت درسدن رد مي شدند و چيزهايي درباره ي شوروي مي گفتند. به مسکو زنگ زد تا کسب تکليف کند.کسي گوشي را برنداشت. فکر کرد شوروي هم مثل ديوار برلين فرو ريخته است. برگشت به نقطه ي شروع:مأمور اطلاعاتي امور بين المللي دانشگاه لنين گراد. يک سال بازيد کننده هاي خارجي را مي پاييد تا آناتولي سوبچاک، استاد سابقش در دانشگاه، شهردار سن پترزبورگ شد و به دادش رسيد.ولاديمير شده بود رئيس کميته ي بين المللي شهرداري و وظيفه داشت سر و ساماني به وضع سرمايه گذاري هاي خارجي در «پنجره ي رو به اروپاي شوروي» بدهد. نگاه واقع بينانه به غرب و مدل هاي تجاري و اقتصادي اش را همين جا بود که ياد گرفت. سال 99، يلتسين، سرگئي استپاشين را برکنار کرد و پوتين، يک شبه پنجمين نخست وزير روسيه شد. مردم، هيچ خاطره اي از او نداشتند.اما در قيافه اش چيزي مي ديدند که خيلي زود، خودش را در رفتارها و تصميم هايش نشان داد.آخرين شب هزاره ي دوم بود که يلتسين ناگهان استعفا داد و پوتين را جانشين خودش معرفي کرد. چند جمله از پوتين کسي که از فروپاشي اتحاد شوروي متأسف نشود، قلب ندارد و کسي که بازگشتش را بخواهد، مغز. هيچ کس نبايد اميدهايش را به يک معجزه سنجاق کند. «هميشه»بايد از قانون تبعيت کنيد، نه وقتي که شما را در سوراختان گير مي اندازند. ما ضعيف بوديم و ضعيف ها ضربه مي خورند (درباره عملکرد سرويس امنيتي روسيه در ماجراي گروگان گيري)