ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)
معروف به نصرتالدوله، فرزند عبدالحسین میرزا فرمانفرما، در 1264 در تهران متولد شد. تحصیلات مقدماتى را در آذربایجان تحتنظر معلمین خصوصى فراگرفت و تا حدى زبان فرانسه را نیز آموخت. در 1317 ه.ق براى ادامهى تحصیل عازم بیروت گردید و دورهى متوسطه را ظرف پنج سال طى كرد. در 1322 كه پدرش فرمانفرما براى بار سوم حكومت كرمان را گرفت، فیروز میرزا را به تهران خواست و با درخواست لقب نصرتالدوله او را به نیابت خود در كرمان تعیین نمود . فیروز قبلا لقب سالار لشكر داشت كه آن هم به پسر دوم فرمانفرما به نام عباس میرزا داده شد. نیابت حكومت فیروز در كرمان دو سال طول كشید ولى شدت عمل و جوانى و نپختگى او موجب رنجش و ناراحتى غالب مردم كرمان شد و لاجرم از كار خود منعزل و به تهران آمد. در مشروطیت و استبداد صغیر كارى نداشت تا اینكه مجددا براى ادامهى تحصیل به اروپا رفت و در پاریس در رشتهى حقوق و علوم سیاسى درجهى لیسانس گرفت. پس از مراجعت به ایران، معاون وزیر عدلیه گردید تا اینكه در شهریور 1295 در كابینهى اول وثوقالدوله به وزارت عدلیه منصوب شد. در 1297 در كابینهى مجدد وثوق، وزیر عدلیه و در ترمیم همان كابینه به وزارت امور خارجه رسید. قرارداد 1919 در زمان حكومت این دولت اتفاق افتاد و كارگردانان آن وثوقالدوله و صارمالدوله و نصرتالدوله بودند كه گویا انگلیسها براى انجام كار مبلغى داده بودند. در سفر اول سلطان احمدشاه به اروپا، نصرتالدوله به سمت وزیر امور خارجه جزء همراهان بود و در انگلستان پذیرائى مهمى از احمدشاه به عمل آمد. این پذیرائى براى تنفیذ و امضاء قرارداد به وسیلهى احمدشاه بود. نصرتالدوله تلاش خود را به كار برد تا احمدشاه را راضى به امضاء قرارداد نماید ولى موفق نشد و قرارداد سرنگرفت. نصرتالدوله در 1299 مقارن كودتا از اروپا به ایران آمد و شایع بود كه نامبرده قصد كودتا دارد ولى به محض ورود به تهران وسیلهى سید ضیاءالدین بازداشت و به اتفاق پدر و برادرش سالار لشكر به زندان رفتند و در تمام حكومت سید ضیاء در زندان بودند. پس از استخلاص از زندان، والى فارس شد و مدت دو سال با قدرت كامل فرمانرواى فارس بود. در دورهى پنجم از كرمانشاه به وكالت انتخاب شد و در این مجلس بین نصرتالدوله و مدرس آشنائى و دوستى بسیار نزدیكى ایجاد شد. ولى هنگام طرح اعتبارنامهى او عدهى زیادى به مخالفت برخاستند و با پیش كشیدن قرارداد 1919 رد اعتبارنامهى او را خواستار شدند. مدرس به دفاع پرداخت و با استفاده از باب توبه در فقه مدلل ساخت كه شاهزاده توبه كرده است، اگرچه توبهى گرگ مرگ است و از طرفى قرارداد كه سرنگرفته است تا او متهم شود. در هر حال، با كمك مدرس اعتبارنامهى نصرتالدوله به تصویب رسید و نایبرئیس مجلس شد. سرانجام در اثر اصرار مدرس وارد كابینهى سردارسپه شد و در ترمیم كابینه به وزارت دادگسترى منصوب شد. مدرس در مجلس چند نفر كارگردان داشت، یكى قوامالدوله صدرى و دیگر نصرتالدوله بود كه هر دو را وارد كابینه كرد. در زمانى كه نصرتالدوله در كابینهى سردارسپه وزیر عدلیه بود، مدرس غالبا روى كاغذ سیگار توصیه یا دستوراتى صادر مىكرد كه آنا انجام مىگرفت. در بهمن 1305 در ترمیم كابینهى مستوفى، نصرتالدوله به وزارت مالیه معرفى شد و در كابینهى مخبرالسلطنه هدایت نیز داراى همان سمت بود تا اینكه در 1308 تحت تعقیب دادگسترى واقع شد و در دیوان عالى كشور محاكمه گردید. محكومیت او چهار ماه زندان و محرومیت از خدمات اجتماعى بود و پرداخت مبلغى غرامت. در 1309 به استدعاى مستوفى و موافقت رضاشاه از زندان به منزل منتقل گردید. در 1315 مجددا دستگیر و به سمنان تبعید شد. پس از چندى در زندان سمنان تلف شد. هنگام فوت 52 سال داشت. نصرتالدوله مردى تحصیلكرده، باهوش و خوشخط و ربط بود. به كارهاى سیاسى دلبستگى داشت به طورى كه وقتى دادستان هنگام محاكمه شغل او را پرسید، پاسخ داد «سیاست» سردار اسعد و سرلشكر شیبانى از دوستان بسیار نزدیك او بودند كه سالها كارهاى سیاسى كشور با نظر آنها حل و فصل مىشد. علت دستگیرى و بازداشت و محاكمه و قتل نصرتالدوله مربوط مىشود به قضایاى فارس كه در 1308 اتفاق افتاد گویا نصرتالدوله به اتفاق صارمالدوله والى فارس با كمك سردار اسعد بختیارى قصد برانداختن رژیم پهلوى را داشتند، موضوع قبل از آنكه آفتابى بشود فاش مىگردد و قواى نظامى غائله را مختومه مىكند. سردار اسعد و نصرتالدوله كه از بانیان حكومت سردارسپه بودند و زیر علم او سینه مىزدند، آنچنان دستمزد خود را دریافت كردند. صارمالدوله تا شهریور 1320 تحتنظر بود و در اصفهان در انزوا زندگى مىكرد. معروف است چون صارمالدوله از انگلیسها نشان مهمى داشت كه یكى از امتیازات صاحب نشان حفظ جان او از طرف انگلیسها بوده است، از مجازات رضاشاه جان بدر برد. نصرتالدوله در ادوار چهارم، پنجم و ششم نمایندهى مجلس بود.