ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)
روزنامهنگار، نمایندهى مجلس، جنجالگر سیاسى، از ملاكین درجهى اول ایران، از دودمان قاجاریه، متولد 1276 در تهران. علوم جدید و قدیم را فراگرفت و چند سالى در اروپا ادامهى تحصیل داد. در علم حقوق درجهى لیسانس گرفت و پس از ورود به ایران به حرفهى وكالت دادگسترى پرداخت. در 1301 امتیاز روزنامهى سیاست را گرفت و چند سالى آن روزنامه را انتشار داد. خط مشى این روزنامه معین نبود؛ هرچند مدت از یكى یا از دستهاى حمایت مىكرد. بعد از شهریور 1320 مجدداً روزنامه را انتشار داد و در همان سال به دعوت خواهرزادهاش ایرج اسكندرى جزء مؤسسین حزب توده ایران درآمد و عضو كمیتهى مركزى شد، ولى یك سال بعد او را از حزب توده اخراج كردند. بعد روزنامهى خود را در اختیار قوامالسلطنه گذاشت و براى زمامدارى قوام به تلاش افتاد. در 1324 كه قوام بر سر كار آمد، به فرماندارى تهران منصوب گردید و از اعضاى فعال حزب دموكرات ایران شد. در انتخابات دورهى پانزدهم، خود را كاندیداى شهر همدان كرد و از آن شهر به وكالت مجلس انتخاب گردید. اسكندرى در طول نمایندگى مجلس بیش از هر وكیلى در تاریخ مشروطیت ایران صحبت كرد. در تمام مدت نمایندگى، كارش استیضاح و سؤال و اعلام جرم علیه دولتها بود. دربارهى نفت سخنرانىهاى طولانى نمود. با اعتبارنامهى سید حسن تقىزاده مخالفت كرد و موضوع قرارداد 1933 را پیش كشید كه منجر به نطق معروف تقىزاده شد كه گفته بود «من آلت فعل بودم». به صلاحیت محمود جم براى وزارت جنگ اعتراض كرد، موضوع قیام گوهرشاد را پیش كشید و او را كه در آن تاریخ وزیر كشور بود مسئول و مسبب معرفى نمود. روى هم رفته جنجالى و هوچى و بدون پرنسیب بود. بعضى عقیده دارند عنصرى فاسد، زدوبندچى و منفعتپرست بوده است. بعد از مجلس پانزدهم، دیگر به مجلس راه نیافت. كتابى به نام آرزو یا تاریخ مفصل مشروطیت ایران نوشته است كه حاوى نكاتى از وقایع قبل از شهریور 1320 مىباشد و اشاراتى به دوران دیكتاتورى دارد. در 1334 درگذشت. از وى ثروت قابل ملاحظهاى باقى ماند.