ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)
در تهران متولد شد. پدرش شاهزاده محسن میرزا كفیلالدوله از مالكین و كارمندان عالیرتبهى دولت بود. وى پس از انجام تحصیلات مقدماتى و معمول زمان و یاد گرفتن زبان فرانسه در دستگاه دولتى استخدام شد. چندى در ادارهى شهربانى و مدتى در اداره كل گمرك اشتغال به كار داشت. امتیاز روزنامه هفتگى حقوق را گرفته، به انتشار آن مبادرت نمود. در دورهى دوم مجلس پس از فوت برادرش كه نمایندهى مجلس بود، به جاى او از طرف نمایندگان مجلس به وكالت انتخاب گردید و جزو حزب دموكرات شد. و پس از چندى از لیدران حزب مزبور در مجلس شد. در 1290 مجلس دوم در اثر اولتیماتوم دولت روسیه تزارى منحل گردید و به دستور ناصرالملك نایبالسلطنه ایران سلیمان محسن دستگیر و به قم تبعید شد و چند ماهى در تبعید به سر برد و آنگاه به تهران آمد و مدیركل امور مركزى وزارت كشور گردید. سلیمان محسن در انتخابات دورهى سوم مجلس شوراى ملى از اصفهان به نمایندگى انتخاب شد و لیدر حزب دموكرات در مجلس بود و مدتى نیز نایب رئیس مجلس شد. دموكراتها در مجلس در اقلیت قرار داشتند و با غالب دولتها مخالف بودند. هنگامى كه در این دوره سلطان عبدالمجید میرزا عینالدوله به نخستوزیرى انتخاب شد، سلیمان محسن به لیدرى حزب دموكرات، فرمانفرما وزیر كشور كابینه را استیضاح كرد و عزل او را از وزارت خواستار شد ولى عینالدوله بر اساس مسئولیت مشترك وزیران از وزیر داخله خود دفاع كرد و از كار كنارهگیرى نمود. مجلس سوم با تلاش سید حسن مدرس او را به رئیسالوزرائى انتخاب نمود. عینالدوله قبول نخستوزیرى را موكول به عضویت فرمانفرما در كابینه كرد. سلیمان محسن در رد نظریه عینالدوله سخنان تندى در مجلس ایراد كرد و كلمات ناسزا و موهن بر زبان جارى ساخت و عینالدوله ناگزیر مجدداً استعفا كرد. در جنگ بینالملل اول و اشغال ایران از طرف قواى نظامى روس و انگلیس و عثمانى، احمد شاه تصمیم به تغییر پایتخت گرفت و این نیت را با نمایندگان در میان نهاد و سلیمان محسن و حزب دموكرات در این كار پیشقدم شدند و فوراً به قم حركت نمود. كمیتهاى به نام «كمیتهى دفاع ملى» تشكیل دادند و ریاست آن كمیته با سلیمان محسن بود. كمیته در قم به جمعآورى اعانه و خرید اسلحه پرداخت. كمیتهى دفاع ملى از قم به اصفهان و اصفهان به كرمانشاه حركت كرد و تا این تاریخ لیدرى و رهبرى قیامكنندگان به عهده سلیمان محسن بود. در همان هنگام رضاقلى خان نظامالسلطنه با عدهاى قوا و وزیرمختار آلمان به كرمانشاه رسیدند و به ریاست حكومت موقتى انتخاب شد و كابینهاى تشكیل داد و عدهاى را به وزارت انتخاب نمود از جمله سلیمان محسن وزیر داخله شد ولى میل و رغبتى به این سمت نشان نداد زیرا خود كاندیداى ریاست حكومت بود. اساساً اجتماع عدهاى در كرمانشاه براى دفاع از ایران با حمایت آلمان و عثمانى در نتیجهى اقدامات سلیمان محسن و حزب دموكرات بود و از این رو بین نظامالسلطنه و سلیمان محسن اختلاف نظر شدید پیدا شد و ضمناً سلیمان محسن متهم به سوء استفادهى مالى گردید. سلیمان محسن چندى در بغداد و سپس در استانبول اقامت گزید و پس از خاتمهى جنگ جهانى به ایران بازگشت. در انتخابات دورهى چهارم از تهران به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب شد و به اتفاق سید محمدصادق طباطبائى حزب سوسیالیست ایران را بنیاد نهاد و در نقش اقلیت در مجلس دست به اقدامات تندى زدند. سلیمان محسن در آن مجلس با اعتبارنامهى مهدیقلى مخبرالسلطنه به شدت مخالفت نمود و صریحاً او را قاتل شیخ محمد خیابانى معرفى كرد. در 1300 به هنگام نخستوزیرى احمد خان قوامالسلطنه، دكتر محمد مصدقالسلطنه وزیر مالیه مادهى واحدهاى به مجلس داد و اختیاراتى براى اصلاح وضع مالى ایران خواست. سلیمان محسن وزیر مالیه را مورد حملات شدید قرار داده و حملهى سختى به او نمود. مصدق از خود دفاع كرد و سپس غش كرد و بدین ترتیب كابینهى قوامالسلطنه ساقط شد. در 1301 در دور دوم نخستوزیرى قوامالسلطنه، سلیمان محسن او را استیضاح كرد و با جلب عدهاى از اعضاء اكثریت مجلس و نمایندگان بیطرف، اقلیت خود را تبدیل به اكثریت نمود. در نتیجه براى بار دوم كابینهى قوامالسلطنه را ساقط كرد. قبل از قوامالسلطنه نیز مشیرالدوله در اثر حملهى شدید سلیمان محسن از كار كنارهگیرى كرده بود. سلیمان محسن در 1301 پس از ساقط كردن قوام، مستوفىالممالك را به رئیسالوزرائى رسانید و خود لیدر اكثریت بود و دفاع از پروگرام دولت را برعهده گرفت. در عوض سید حسن مدرس كه در حكومت قبل لیدر اكثریت بود، این بار لیدر اقلیت گردید و با كابینهى مستوفى به مخالفت برخاست و كابینه را استیضاح نمود. در تمام دوران زمامدارى مستوفى، جدالى سنگین بین مدرس و سلیمان محسن در مجلس در جریان بود. در اواخر دورهى چهارم، سلیمان محسن و سید محمدصادق طباطبائى لیدران حزب سوسیالیست كه جمعاً در مجلس پانزده نفر بودند روابط نزدیك و صمیمانهاى با سردار سپه وزیر جنگ برقرار نمودند و او را مورد حمایت قرار دادند، و سرانجام پیماننامهاى بین سردار سپه، میرزا كریم خان رشتى، سلیمان محسن، سید محمدصادق، و خدایارخان امضاء و مبادله شد. به موجب این پیماننامه، قرار شد حزب سوسیالیست سردار سپه را به نخستوزیرى برساند و سردار سپه در عوض وزیران خود را از اعضاء حزب سوسیالیست انتخاب نماید. یك ماه پس از این پیمان، سردار سپه با حمایت سوسیالیستها از طرف سلطان احمد شاه به نخستوزیرى برگزیده شد و در كابینهى خود سلیمان محسن را وزیر فرهنگ نمود. حاج عزالممالك اردلان و میرزا قاسم خان صوراسرافیل دو تن از اعضاى سوسیالیست نیز در این كابینه عضویت یافتند. سلیمان محسن در انتخابات دورهى پنجم مجلس شوراى ملى از تهران به وكالت مجلس انتخاب شد و طبعاً از وزارت اعراض نموده به پارلمان رفت. او در مجلس پنجم یكى از طرفداران جمهورى بود و طرح تبدیل رژیم سلطنتى را به جمهورى امضاء نموده و از آن دفاع نمود. در جریان تعرض و قهر سردار سپه و عزیمت وى به بومهن، سلیمان محسن تلاش بسیار كرد و اكثریت مجلس را به طرفدارى سردار سپه بسیج نموده او را به شهر بازگردانید. در تمام مدت مجلس پنجم، سلیمان محسن لیدر سوسیالیستها بود و غالباً در مقابل مدرس قرار مىگرفت. در استیضاح مدرس از سردار سپه كه منجر به نطق ملكالشعراى بهار شد، سلیمان محسن نطق مهمى ایراد كرده اقلیت را سخت مورد نكوهش قرار داد. در جریان انقراض قاجاریه و تفویض سلطنت به سردار سپه كوشش و فعالیت سلیمان محسن چشمگیر بود. پس از ختم دورهى پنجم، سلیمان محسن كه نام خانوادگى «اسكندرى» را براى خود انتخاب نموده بود با وجود نزدیكى و همكارى با سردار سپه وكیل مجلس نشد و به هیچ كار دولتى هم دعوت نگردید و به صورت عزلت و انزوا ایام را مىگذرانید. پس از سال 1320 فعالیتهاى سیاسى او آغاز شد. از جمله او از مؤسسین اولیهى حزب توده ایران بود و لیدرى حزب مزبور به او واگذار شد ولى به علت كهولت نه حوصله و نه توانائى كار داشت و امور حزب اغلب توسط برادرزادهى او ایرج اسكندرى انجام مىگرفت. سلیمان محسن اسكندرى در 1322 در سن 77 سالگى درگذشت. تشییع جنازهى او با شكوه كامل از طرف حزب توده ایران در تهران برگزار شد و در تمام شهرهاى ایران مجالس ختم مجلل از طرف حزب توده تشكیل شد. اسكندرى مردى سخنور، جدى، صادق، جاهطلب و پارلمانتر قوى بود. شاید در طول تاریخ مشروطیت، سخنورى به پاى او نرسیده باشد. (1322 -1255 ش)، روزنامهنگار. تحصیلات خود را در تهران انجام داد و سپس وارد ادارهى نظمیه شد. پس از آن سمتهاى مختلفى را عهدهدار بود و چند مرتبه نیز وكیل مجلس شد. مدتى هم سمت وزارت فرهنگ را داشت. پس از كودتاى رضاخان، مدتى رییسالوزرایى وى را عهدهدار شد. اسكندرى از اعضاى حزب دموكرات بود. او بعد از سال 1320 ق حزب توده را با مرام سوسیالیستى به همراه 53 نفر بنیاد گذاشت. در سال 1325 ق روزنامه «حقوق» را منتشر ساخت.[1]