مشاهیر ایران و جهان - ازهاری، غلامرضا

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

در 1293 در شیراز تولد یافت. پس از انجام تحصیلات ابتدائى چون پدرش بضاعت مالى نداشت وارد دبیرستان نظام شیراز شد و در 1312 دیپلم گرفت و وارد دانشكده‏ى افسرى شد. دوره‏ى دو ساله‏ى دانشكده را پایان داد و در 1314 ستوان دوم و مأمور خدمت در لشكر فارس گردید و فرماندهى دسته و گروهان را طى كرد. در 1324 درجه‏ى سرگردى گرفت و در 1327 سرهنگ دوم شد و وارد دانشگاه جنگ شد و دوره‏ى مزبور را پایان داد و براى طى دوره‏ى ستاد و فرماندهى به آمریكا اعزام شد و در آنجا نیز با موفقیت دوره‏ى فرماندهى را طى كرد و به زبان انگلیسى تسلط یافت و به ایران بازگشت و در دانشگاه جنگ مدیر دروس شد. در این سمت با مستشاران آمریكائى دانشگاه جنگ نزدیكى و رفاقت پیدا كرد و مورد توجه آنها قرار گرفت. چند دوره كوتاه‏مدت نیز به آمریكا فرستاده شد و تقریباً یكى از افسرانى بود كه آمریكائى‏ها او را براى آینده‏ى ارتش ایران ذخیره كرده بودند. در 1336 درجه‏ى سرتیپى گرفت و فرمانده لشكر كرمان شد. پس از آن به فرماندهى لشكر سبزوار منصوب گردید و درجه‏ى سرلشكرى گرفت. آنگاه رئیس و فرمانده سپاه غرب شد و درجه‏ى سپهبدى به او دادند. چند سالى در غرب فرمانده سپاه بود تا به معاونت ستاد مشترك رسید و بعد قائم‏مقام آن سازمان شد ولى در دوران ریاست ستاد جم، خود را بازنشسته كرد. در 1350 كه جم از ریاست ستاد مشترك بركنار شد، ازهارى از بازنشستگى خارج و با درجه‏ى ارتشبدى به ریاست ستاد منصوب گردید و تا نیمه‏هاى آبان ماه 1357 در آن سمت مستقر بود. روز چهاردهم آبان ماه 1357 تظاهرات خشم‏آمیز مردم تهران و غالب شهرستان‏ها به اوج رسید. در تهران قریب چهارصد شعبه بانك اعم از دولتى و خصوصى و غالب مغازه‏هاى مشروب‏فروشى طعمه حریق گردیدند و سرانجام جعفر شریف امامى در مقابل مشكلات عدیده و وخامت اوضاع، از نخست‏وزیرى كناره‏گیرى كرد و پس از 70 روز صدارت با یك بیلان منفى و وحشتناك، خود را از مهلكه نجات داد. محمدرضا پهلوى براى جانشینى دولت آشتى ملى، تصمیم به تشكیل یك دولت نظامى گرفت و قرعه فال به نام ارتشبد غلامرضا ازهارى كه داراى عالى‏ترین شغل نظامى بود اصابت كرد. حدود ساعت 10 بعد از ظهر روز 14 آبان، ازهارى به كاخ شاه احضار شد و پس از مذاكرات مختصرى، شاه به وى تكلیف نخست‏وزیرى نمود و او نیز این مأموریت را پذیرفت. به دنبال انتصاب ازهارى به ریاست دولت نظامى، محمدرضا پهلوى در روز 15 آبان در صفحه‏ى تلویزیون حاضر شد، نطقى استرحام‏آمیز ایراد نمود كه نشانگر كامل ضعف و زبونى او بود. این نطق اعتراف به گناهان گذشته و خطاهاى بسیار رژیم درگذشته بود. او در نطق خود افزود: «در فضاى باز سیاسى كه از دو سال پیش به تدریج ایجاد مى‏شد، شما ملت ایران علیه ظلم و فساد بپا خاستید... انقلاب ملت ایران نمى‏تواند مورد تأیید من نباشد. متأسفانه در كنار این انقلاب دسیسه و سوء استفاده دیگران از احساسات و خشم شما آشوب و هرج و مرج و شورش نیز به بار آورد. موج اعتصاب‏ها نیز كه بسیارى از آنها برحق بود، اخیراً تغییر جهت و ماهیت یافت تا چرخ‏هاى اقتصاد مملكت و زندگى روزمره‏ى مردم فلج شود و حتى جریان نفت كه زندگى مملكت به آن بستگى دارد قطع گردد.... براى جلوگیرى از اضمحلال مملكت و به منظور برقرارى حكومت قانون و ایجاد نظم و آرامش، تمام كوشش خود را در تشكیل یك دولت ائتلافى مبذول داشتم، فقط هنگامى كه معلوم شد امكان انجام این ائتلاف نیست، بناچار یك دولت موقت را تعیین كردیم. من آگاهم كه به نام جلوگیرى از آشوب و هرج و مرج این امكان وجود دارد كه اشتباه‏هاى گذشته و فشار و اختناق تكرار شود. من آگاهم كه ممكن است بعضى احساس كنند كه به نام مصالح و پیشرفت مملكت و با ایجاد فشار این خطر وجود دارد كه سازش نامقدس فساد مالى و فساد سیاسى تكرار شود. اما من به نام پادشاه شما كه سوگند خورده‏ام تمامیت ارضى مملكت، وحدت ملى، مذهب شیعه‏ى اثنى عشرى را حفظ كنم، بار دیگر در برابر ملت ایران سوگند خود را تكرار مى‏كنم و متعهد مى‏شوم كه خطاهاى گذشته و بى‏قانونى و ظلم و فساد دیگر تكرار نشود بلكه خطاها از هر جهت جبران نیز گردد.... من نیز پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم. من حافظ سلطنت مشروطه، كه موهبتى است الهى كه از طرف ملت به پادشاه تفویض شده است هستم و آنچه را كه شما براى به دست آوردن آن قربانى داده‏اید، تضمین مى‏كنم.... من در اینجا از آیات عظام و علماى اعلام كه رهبران روحانى و مذهبى جامعه و پاسداران اسلام بخصوص مذهب شیعه هستند تقاضا دارم تا با راهنمائى‏هاى خود و دعوت مردم به آرامش و نظم براى حفظ تنها كشور شیعه‏ى جهان بكوشند....» نطق و پیام شاه كه از موضع ضعف تهیه شده بود، در حقیقت توبه و استغفار و عذر تقصیر تلقى مى‏شد. اگر نگاهى به متن و جملات آن بیندازیم، ضمن نفى دولت نظامى، قباله‏ى امضاء شده سقوط رژیم 2500 ساله شاهنشاهى ایران بود. رهبرى كه تا چندى پیش گستاخانه به مخالفین خود پاسخ مى‏داد و مى‏گفت مه فشاند نور و سگ عوعو كند. یا ما دكان مفتخورى را بستیم و من از ارتجاع سیاه بیش از ارتجاع سرخ متنفرم. یا هركس حزب رستاخیز را نمى‏خواهد گذرنامه‏ى خود را بگیرد و از ایران خارج شود؛ ولى در آن روز آنچنان به مردم و ملت التماس و التجاء مى‏نمود كه هرگز انتظار آن نمى‏رفت. با این پیام در حقیقت تكلیف دولت نظامى تعیین شد. اولاً همه مى‏دانستند دولتى است موقتى و از همه بالاتر رئیس دولت شیر برفى است و بزودى در فضاى آن روز آب مى‏شود. درباره‏ى تهیه‏ى این نطق و ملزم ساختن شاه به قرائت آن در صدا و سیماى ایران اقوال مختلفى وجود دارد. بعضى عقیده دارند كه فكر مربوط به شخص محمدرضا پهلوى بوده است. ولى هم‏اكنون سندى در مؤسسه‏ى تاریخ معاصر ایران وجود دارد كه این نطق به خط رضا قطبى رئیس صدا و سیما در صفحه‏اى از كاغذ با مارك صدا و سیما نوشته است. ولى آنچه مسلم است این نطق به خط قطبى است ولى آن جوان چنان اطلاعاتى نداشت كه بتواند چنین نوشته‏اى را ارائه دهد. ممكن است متن نطق مربوط به جعفریان معاون سیاسى صدا و سیما بوده و قطبى آنرا پاكنویس نموده و در اختیار شاه قرار داده است. در بامداد روز پانزدهم آبان ماه على دشتى و عماد تربتى به دربار احضار مى‏شوند و شاه نطق را در اختیار آنان قرار مى‏دهد كه اظهار نظر نمایند. دشتى با تندى مى‏گوید به هیچ وجه انتشار آن صحیح نیست. شاه مى‏گوید انتشار این نطق قطعى است و شما تصحیح ادبى بكنید و دشتى هم دو سه كلمه‏اى را تغییر مى‏دهد. ازهارى روز 15 آبان ماه كابینه‏ى نیم‏بندى با مشاركت نظامیان تشكیل و معرفى نمود و در همان روز كاركنان رادیو و تلویزیون در اعتراض به دولت نظامى اعتصاب كردند. با روى كار آمدن دولت نظامى، مطبوعات اعتصاب خود را آغاز كردند و قبل از شروع اعتصاب، مأمورین فرماندارى نظامى دفاتر روزنامه‏ى كیهان و اطلاعات و آیندگان را به تصرف درآورده و از انتشار آن سه روزنامه جلوگیرى نمودند. دولت نظامى در همان روز دستور داد به مدت یك هفته تمام مدارس اعم از ابتدائى و متوسطه و دانشگاه‏ها تعطیل شوند و در همان روز فرماندار نظامى تهران عده‏اى از بلندپایگان و مقامات عالى‏رتبه‏ى دولت كه در بیست سال اخیر عهده‏دار مشاغل مهم و حساس بودند، طبق ماده‏ى پنج حكومت نظامى بازداشت شدند. بازداشت شدگان عبارت بودند از: ارتشبد نعمت‏اللَّه نصیرى، دكتر منوچهر آزمون، دكتر عبدالعظیم ولیان، دكتر داریوش همایون، سپهبد جعفرقلى صدرى، دكتر غلامرضا نیك‏پى، دكتر منوچهر تسلیمى، رضا صدقیانى، دكتر ایرج وحیدى، جمشید بزرگمهر، حسن رسولى، و حسین فولادى. سپهبد على محمد خادمى به هنگام بازداشت خودكشى كرد. روز بعد هم امیرعباس هویدا نخست‏وزیر پیشین و وزیر دربار سابق، طبق ماده‏ى پنج حكومت نظامى بازداشت شد. ارتشبد غلامرضا ازهارى روز هفدهم آبان ماه كابینه‏ى خود را به شرح زیر تكمیل و معرفى كرد: امیرخسرو افشار قاسملو وزیر امور خارجه، ارتشبد عباس قره‏باغى وزیر كشور، ارتشبد رضا عظیمى وزیر جنگ، سپهبد دكتر ابوالحسن سعادتمند وزیر اطلاعات، سپهبد باقر كاتوزیان وزیر كار و امور اجتماعى، دكتر محمدرضا امین وزیر صنایع و معادن، مهندس محسن فروغى وزیر فرهنگ و هنر، مهندس كریم معتمدى وزیر پست و تلگراف و تلفن، دكتر احمد معمارزاده وزیر بازرگانى، مهندس امیرپرویز وزیر كشاورزى و عمران روستائى، دكتر حسین نجفى وزیر دادگسترى، دكتر شمس‏الدین مفیدى وزیر علوم و آموزش عالى، حسنعلى مهران وزیر امور اقتصادى و دارائى، دكتر محمدرضا عاملى تهرانى وزیر آموزش و پرورش، دكتر مرتضى صالحى وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه، احمد ناظمى وزیر مشاور در امور پارلمانى، دكتر مصطفى پایدار وزیر مشاور در امور اجرائى، دكتر عزت‏اللَّه همایونفر وزیر مشاور، محسن شریعتمدارى وزیر مشاور و سرپرست اوقاف، على فرداد معاون نخست‏وزیر. روز شانزدهم آبان ماه امام خمینى به مناسبت روى كار آمدن دولت نظامى و كشتار 13 آبان دانشگاه، پیامى فرستادند: من از جنایاتى كه اخیراً با فرزندان اسلام در دانشگاهها نموده‏اند در سوگم. من از دانشجویان عزیز كه در راه اسلام و كشور فدائى داده‏اند و در مقابل شاه با مشتى گره كرده ایستاده و او را محكوم كرده‏اند تشكر مى‏كنم. عزیزان من، از این هیاهوى نظامى نهراسید، كه نمى‏هراسید. شما ملت شجاع ثابت كردید كه این تانك‏ها و مسلسل‏ها و سرنیزه‏ها زنگ زده است و با اراده‏ى آهنین ملت نمى‏تواند مقابله كند... ملت هوشمند ایران نه از آن چماق و سرنیزه هراس دارد و نه از این خدعه و نیرنگ و فریب. در اثر تعیین دولت نظامى، تظاهرات مردم در تهران و شهرستان‏ها اوج‏گیرى كرد و بازار تهران و بازارهاى شهرهاى قم، مشهد، شیراز، قزوین، اصفهان و سارى به حال تعطیل درآمدند و به علت نبودن برق و نفت و بنزین، مردم شب و روز در خیابان‏ها گرد آمده، دست به تظاهرات مى‏زدند. به دنبال اعتصاب آموزگاران و دبیران، كلیه‏ى شاگردان مدارس تهران نیز به اعتصاب كنندگان پیوستند و شهر تهران و سایر شهرها یك پارچه هیجان گردید، زد و خورد مسلحانه‏ى مردم با مأمورین انتظامى آغاز گردید و در چند شهرستان، مأمورین ساواك و فرماندارى نظامى به دست مردم كشته شدند. دولت نظامى تصور مى‏كرد كه با بازداشت عده‏اى از دولتمردان افكار عمومى تسكین خواهد یافت. به عكس رسوائى رژیم را بیشتر كرد و سوژه‏ى مناسبى براى مطبوعات شد كه درباره‏ى فساد گذشته بحث و انتقاد نمایند. تظاهرات مردم ایران از دهم آذرماه 1357 شكل تازه‏اى یافت. در آن روز به علت غره محرم‏الحرام جمعه شب دهم آذر تمام مردم تهران و شهرستان‏ها در پشت بام‏ها حضور یافته و ساعت 9 بانگ «اللَّه‏اكبر» و «لا اله الا اللَّه» همه جا بلند شد. این تظاهرات كه تاكنون در هیچ كشور اسلامى سابقه نداشت، آنچنان در مردم اثر گذاشت كه از فرداى آن روز شتاب انقلاب چندین برابر شد و در همان شب عده‏اى از مردم تهران كه براى عزادارى در مساجد اجتماع نموده بودند در اثر شنیدن بانگ «اللَّه‏اكبر» به خیابان‏ها ریختند و بین نظامیان و مردم درگیرى شد و در نتیجه عده اى به شهادت رسیدند. امام خمینى به مناسبت محرم و كشتار مردم، پیامى براى ملت ایران فرستادند و متذكر شدند كه ماه محرم ماهى است كه خون بر شمشیر پیروز شد. قسمتى از پیام كوبنده و سرنوشت‏ساز امام خمینى به این شرح است: بار دیگر دست جنایتكار شاه از آستین جنایتكار دولت یاغى نظامى بیرون آمد و ملت ایران را در آستانه‏ى ماه محرم در مقابل اسلام، حق و عدالت با جنود شیطانى و طاغوت به خون كشید. بار دیگر سفاكان و خونخواران و دزدان غارتگر و چپاول‏چیان بى‏وطن به فرزندان اسلام و قرآن و نوباوگان وطن‏خواه ملت شریف ایران حمله‏ى وحشیانه آغاز نموده و نهال‏هاى ثمربخش انسانیت را با مسلسل و توپ و تانك درو كردند. اخبار طاقت‏فرساى سراسر ایران عزیز تا این ساعت كه یك روز از محرم نگذشته است، روح و جان اینجانب را معذب نموده. اخبار این شب و روز معرف ابعاد جنایت‏هاى شاه و دولت باغى است و نیز نشان‏دهنده‏ى شجاعت و شهامت بى‏مانند ملت غیور است.... پیام مهم و كوبنده‏ى امام كه در حقیقت دستورالعمل اقدامات بعدى مردم بود به فوریت در سرتاسر ایران پخش شد و نوارهاى متعدد آن در مساجد و ادارات و مجامع در روز و شب چندین بار به اطلاع مردم رسید. این پیام پى‏آمدهاى مهم و ارزنده‏اى به وجود آورد و در نتیجه پیكر محتضر رژیم را خاموش ساخت. از روز اول محرم سربازان و درجه‏داران با توجه به فتواى امام، آماده براى خالى كردن سنگرها شدند و عده‏ى زیادى از آنها پادگان‏ها را ترك كردند بطورى كه بعضى از سربازن سلاح تحویلى را نیز با خود بردند و غالباً در صف مردم قرار گرفتند. با شروع ماه محرم تظاهرات مردم افزون‏تر شد و همه شب مردم تهران و شهرها بر فراز بام‏هاى خانه‏ها به عنوان اعتراض به رژیم، بانگ «اللَّه‏اكبر» سر مى‏دادند. ایران واقعاً یكپارچه احساسات بود. تمام مردم در این اجتماع براى شركت در سقوط شاه اقدام مى‏نمودند. امام خمینى و جامعه‏ى روحانیت، تاسوعا و عاشورا را روزهاى راهپیمائى مردم تعیین نمودند. در روز تاسوعا، قریب سه میلیون نفر تهرانى راهپیمائى تاریخى خود را ترتیب دادند و هیچگونه زد و خورد و درگیرى ایجاد نشد. در شهرها نیز به همانگونه راهپیمائى انجام گرفت. راهپیمائى روز عاشورا در تهران با شور و هیجان زیادى انجام گرفت و قریب سه میلیون نفر در این تظاهرات پرجوش و خروش شركت داشتند. شعارها همه سرنوشت‏ساز بود و از توفیق انقلابیون خبر مى‏داد. در آن روز سخن‏ها گفته شد و نطق‏ها ایراد گردید و سرانجام قطعنامه‏اى در 17 ماده تنظیم و در میدان آزادى قرائت گردید. رئوس قطعنامه عبارت بود از: سقوط و برچپده شدن بساط شاه؛ برقرارى حكومت عدل اسلامى؛ استثمار و استعمار بیگانه باید ریشه‏كن شود؛ حقوق اجتماعى سیاسى كلیه افراد جامعه باید محفوظ گردد؛ آزادى واقعى و حیثیت و شرف و كرامت زنان باید تأمین شود؛ آزادى كلیه زندان سیاسى. پس از قرائت قطعنامه، راهپیمائى با نظم و ترتیب پایان یافت و فرداى آن روز پیام آیت‏اللَّه خمینى در تشكر و سپاس از مردم شجاع ایران منتشر شد. روز عاشورا علاوه بر خونریزى و كشت و كشتار در شهرها، در تهران حادثه‏ى مهم و تكان‏دهنده‏اى اتفاق افتاد، آنهم در كنار خانه‏ى شاه و در میان افسران وفادارش. ساعت 1/ 5 بعد از ظهر روز عاشورا، یك افسر با دو درجه‏دار و چهار سرباز مسلح به ناهارخورى افسران ارشد پادگان لویزان حمله كردند و با رگبار مسلسل، هفتاد و دو نفر از افسران ارشد و درجه‏داران پادگان لویزان و هوانیروز را كشتند. اعلامیه‏ى غیررسمى حاكى از این بود كه در این حمله 27 افسر و 41 درجه‏دار و 4 سرباز كشته شده‏اند. حمله‏كنندگان بجز یك سروان، بقیه كشته شدند. این اقدام متهورانه در بین نظامیان اثر زیادى بخشید و همه از جان خود بیمناك شدند. دولت سعى كرد حقیقت این خبر در پادگان منتشر نشود ولى در همان دقایق اولیه، خبر به اطلاع همه رسید و بیش از هركسى شاه در وحشت فرورفت و نسبت به جان خود بیمناك شد. ارتشبد غلامرضا ازهارى رئیس دولت نظامى در نیمه دوم آذر ماه احساس كرد كه به هیچ وجه قادر به مهار كردن تظاهرات نیست و به زودى دولت او سقوط خواهد كرد و جان خود را نیز از دست خواهد داد. مجلسین رستاخیزى ایران هم محلى براى خودنمائى افراد شده بود و عده‏اى فرصت‏طلب با ایراد سخنرانى و حمله به مقامات رژیم، زمینه‏اى براى آینده‏ى خود به وجود مى‏آوردند و شاه نیز بى‏صبرانه انتظار ترك ایران را مى‏كشید. ازهارى در 25 آذر 1357 دچار حمله‏ى قلبى شد و بسترى گردید و عملاً كارها متوقف و امور مختل شد. سرانجام براى جانشینى او شاپور بختیار انتخاب گردید و ازهارى كناره‏گیرى نمود و عازم آمریكا شد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 15 مهر 1395  - 1:20 AM

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی