مشاهیر ایران و جهان - عین‏الدوله، عبدالمجید

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند سلطان احمدمیرزا عضدالدوله و نوه‏ى فتحعلیشاه، در 1224 ش در تهران زاده شد. از پنج سالگى تحصیلات خود را در سرخانه نزد معلمین خصوصى آغاز كرد و مقدمات زبان فارسى و عربى را فراگرفت. قدرى هم تاریخ و جغرافیا و ریاضیات خواند، آنگاه تمام تلاش و فعالیت خود را در فراگرفتن حسن‏خط «نستعلیق» به كار برد و به اندازه‏اى در این زمینه پیشرفت نمود كه غالبا نوشته‏ى او با خط عبدالمجید درویش اشتباه مى‏شد. در نوشتن رسائل نیز اهتمام زیادى به كار برد. در پانزده سالگى به استدعاى پدرش، ناصرالدین‏شاه موافقت كرد براى ادامه‏ى تحصیل وارد دارالفنون شود و فنون نظامى را بیاموزد. عبدالمجید مدت شش سال در دارالفنون در رشته‏هاى مختلف دانش‏اندوزى كرد و زبان فرانسه را نیز آموخت، ولى از همان دوران تحصیل آثار گردنكشى و قلدرى و استبداد راى در او مشاهده مى‏شد. وقتى در بیست سالگى تحصیلات او را پایان گرفت، به استدعاى پدرش تقاضاى كارى براى او شد و شاه پس از آزمایشهاى متعدد، دستور داد كارى در دستگاه ولیعهد در تبریز به او واگذار شود. عبدالمجید به تبریز رفت و كار اصطبل خاصه ولیعهد به او واگذار شد و با جدیت و تلاش شبانه‏روزى، سر و سامانى به آنجا داد و رضایت ولیعهد از هر جهت فراهم گردید و به دستور مظفرالدین میرزا، به مصاهرت او درآمد و مهدعلیا دختر چهارده‏ساله‏ى ولیعهد را به عقد دائم او درآوردند. پس از این وصلت، حكومت چند شهر از جمله جوین و میاندوآب به او سپرده شد و در اثر جدیت، امنیت از دست رفته‏ى شهرها مجددا بازگشت. در 1308 ه.ق بنا به پیشنهاد ولیعهد، یك قطعه نشان درجه اول شیر و خورشید و یك رشته حمایل به او داده شد. در سال بعد یك قبضه شمشیر مرصع دریافت داشت و در 1310 لقب عین‏الدوله گرفت و درجه‏ى امیرتومانى نیز به او داده شد. میرزا ابراهیم شیبانى (صدیق‏الممالك) در كتاب منتخب‏التواریخ در وقایع سال 1311 درباره‏ى عین‏الدوله چنین مى‏نویسد: «شاهزاده عبدالمجید میرزا عین‏الدوله حاكم اردبیل و مشكین و قراچه‏داغ و تفنگدارباشى و امیرآخور اصطبل حضرت والا ولیعهد و بیگلربیگى تبریز كه مراتب كفایت و لیاقت معزى‏الیه به توسط حضرت ولایتعهد معروض افتاد به پاداش حسن خدمت هر یك، یك زوج سردوشى الماس از درجه چهارم مفتخر گردید.» عین‏الدوله در حقیقت دست راست ولیعهد بود و طبعا در تمام كارها مداخله مى‏كرد . پس از عزل امیرنظام گروسى از پیشكارى آذربایجان و انتصاب میرزا عبدالرحیم قائم‏مقام تبریزى به جاى وى، امنیت از آذربایجان رخت بربست و شهر تبریز دچار آشوبى بزرگ گردید و غالب خانه‏هاى مردم به تاراج رفت و قائم‏مقام گذشته از اینكه نتوانست آشوب را فروبنشاند، خانه‏اش نیز مورد تاراج و غارت واقع شد. ولیعهد، عین‏الدوله را مامور امنیت تبریز نمود. او با قاطعیت كامل آرامش را به شهر تبریز برگردانید و مسببین را مجازاتى سنگین داد و قائم‏مقام چون ناتوانى خود را دید، از پیشكارى آذربایجان استعفا داد و عملا عین‏الدوله امور را در دست گرفت. سرانجام در اثر اصرار مظفرالدین میرزا، شاه در اوایل 1313 با پیشكارى و وزارت آذربایجان عین‏الدوله موافقت كرد. هنوز چند ماهى از وزارت عین‏الدوله سپرى نشده بود كه شاه به قتل رسید. عین‏الدوله یك هفته پس از قتل ناصرالدین شاه، وسایل تاجگذارى موقت مظفرالدین‏شاه را در تبریز فراهم كرد و با شكوه و جلال فراوان ولیعهد چهل‏وچهار ساله را بر اریكه‏ى سلطنت جاى داد. اردوى شاه جدید پس از تاجگذارى موقت در تبریز عازم تهران شد و با نظم و نسقى كه عین‏الدوله داده بود، پس از چهل روز وارد تهران شد. سلطان عبدالمجید میرزا انتظار داشت همان كارى كه ناصرالدین‏شاه با میرزا تقى‏خان پیشكار و وزیر خود انجام داد، شاه جدید نیز درباره‏ى او اعمال كند و صدارت را به وى واگذار نماید ولى خواسته‏ى او جامه‏ى عمل نپوشید، بلكه سیاست امین‏السلطان صدراعظم در شاه موثر افتاد و تبعیدا به حكومت مازنداران منصوب شد. عین‏الدوله براى امتثال شاه، این ماموریت را موقتا پذیرفت و به سارى رفت ولى بیش از دو ماهى در آنجا نماند. به تهران آمد و از شاه اجازه‏ى مسافرت به عتبات را گرفت و به آنجا رفت و متجاوز از یك سال در نجف و كربلا معتكف بود. در اوایل 1317 ه.ق عین‏الدوله به حكمرانى خوزستان و بختیارى و لرستان و بروجرد و نهاوند منصوب گردید و یك قبضه شمشیر مرصع از درجه اول دریافت كرد. ماموریت او قریب یك سال طول كشید و به تهران احضار شد و فرمانى بدین شرح براى او صادر شد: از آنجائى كه بعد از فضل خداوند متعال كمال اطمینان را به صداقت و درستى عین‏الدوله داریم، لهذا حكومت تهران را كه امروزه كمال اهمیت دارد، به كف با كفایت او واگذار فرمودیم. یقین است كه او هم تربیت چندین ساله ما را فراموش نكرده خاطر ما را از هر جهت آسوده خواهد كرد و نواقص كار حكومتى تهران را به طور دلخواه، انجام خواهد داد. عین‏الدوله علاوه بر حكومت تهران، اداره‏ى خالصه حضرت عبدالعظیم علیه‏السلام و خوار و ایلات و تجریش و اداره نظمیه و انبار مباركه را با ایالات و ادارات سابقه بر عهده گرفت. شاه پس از بازگشت از سفر اول خود از اروپا، عین‏الدوله را مورد توجه و عنایت خاص قرار داده، یك قطعه نشان درجه اول قدس به او اهداء نمود. ولى پس از اخذ نشان، ایالات و ولایات جنوب كه عبارت بودند از خوزستان، بختیارى، لرستان، بروجرد و نهاوند از سلطه‏ى وى خارج و به سالارالدوله واگذار گردید. پس از بازگشت شاه و امین‏السلطان از سفر دوم فرنگستان، آشوبهایى در سرتاسر كشور برخاست. اخذ دو فقره وام از روسیه‏ى تزارى، واگذارى نفت ایران به یك شركت انگلیسى، تقسیم خالصجات دولتى بین درباریان، اعطاء امتیاز حفریات به فرانسوى‏ها موجباتى بود كه از هر طرف مملكت نغمه‏هائى برخیزد. شبنامه‏هاى متعددى، تشكیل انجمنهاى مخفى و ایراد خطابه‏هاى مكرر از طرف وعاظ موجب حملات شدید به امین‏السلطان گردید و شاه ناگزیر شد میرزا على‏اصغرخان را از صدارت عزل نماید و در فكر صدراعظم دیگرى باشد. بدون تردید مظفرالدین‏شاه با توجه به شناخت روحیه و خلقیات و تدبیر عین‏الدوله، نظر بر او داشت ولى براى سنجش افكار عمومى درصدد برآمد گام به گام برنامه‏ى خود را به مرحله‏ى اجرا درآورد. لذا پس از استعفاى امین‏السلطان، فرمانى براى شاهزاده عین‏الدوله صادر كرد. به موجب این فرمان كه مشحون از اصالت راى و اصالت تدبیر و كاردانى او بود، منصب جلیل وزارت داخله را به او داد، با توسط عرض تمام عرایض. هنوز مركب فرمان خشك نشده بود، كه فرمان دیگرى به شرح زیر از طرف شاه صادر گردید: خاطر خطیر همایون خسروانى كه همواره متوجه اصلاح امور ملك و مملكت و حفظ صالح دین و دولت و تمجید ترقى حال و آسایش و فراغ بال قاطبه رعیت است، در این وقت چنین اقتضاء فرمود كه براى حصول این مقاصد و رفع اختلاف امور و تعیین تكلیف طبقات نوكر و ترتیب امر منافع و خراج كشور و آسایش كلیه حالات و خیالات و انتظام امور دربار دولت و اجراى كلیه اوامر علیه سلطنت، شخصى از رجال و اعاظم چاكران دربار سلطنت به سمت وزارت عظمى منصوب و برقرار گردد. لهذا نواب والا شاهزاده معظم عین‏الدوله وزیر داخله كه روزگارى است مراتب كفایت و كیاست و فراست و دولتخواهى و صداقت ایشان در طى خدمات مهمه كاملا مشهود پیشگاه همایون افتاده به منصب جلیل و لقب نبیل وزیر اعظمى منصوب و ملقب فرموده و پیكر لیاقت و افتخار ایشان را به اعطاى یك ثوب جبه ترمه شمسه مرصع با شرابه الماس كه از تشریفات خاصه صدور دولت است مشرف و مخلع فرمودند . عین‏الدوله از روزى كه به مقام وزارت عظمى تعیین شد، اقدامامت همه جانبه‏اى براى اصلاح كشور آغاز نمود. آغاز زمامدارى عین‏الدوله مواجه بود با وباى خانمانسوز آن سال و خالى بودن خزانه، به طورى كه دولت و دربار قادر به پرداخت حقوق ماهیانه نبود. عین‏الدوله ولات و حكام را به تهران احضار نمود و از هر كدام پیشكشى قابل ملاحظه‏اى دریافت كرد و حكامى كه حاضر به پرداخت نبودند، تعویض شدند. غرض از این اقدامات، تعدیل بودجه و تقلیل مخارج بود. عین الدوله میل نداشت وام سومى از دولت روسیه بگیرد و براى خود مانند اتابك ، بدنامى به وجود بیاورد. با وجودى كه در اصلاح مالیه خیبرگر نشد، تنها كار مهمى كه انجام داد این بود كه براى سفر سوم شاه به اروپا، از بیگانگان استقراض نكرد و هزینه‏ى این مسافرت شاه را از صرفه‏جوئى‏ها تامین نمود. و علاوه بر آن، هزینه‏ى مسافرات همراهان شاه را از آنها وصول كرد و حاضر نشد از خزانه‏ى مملكت دینارى صرف تفریح و گردش درباریان در اروپا بشود. پس از بازگشت مظفرالدین‏شاه و عین‏الدوله از سفر اروپا (1323 ه.ق) نغمه‏هاى زیادى از هر طرف بلند شد. عده‏اى براى عزل نوز بلژیكى كه در تعرف گمركى به نفع بیگانگان تغییراتى داده بود، متحصن شدند و بعد ماجراى احتكار قند و چوب زدن تجار توسط علاءالدوله حاكم مستبد تهران پیش آمد. خشونت عین‏الدوله و تبعید عده‏اى از سرشناسان پایتخت به سایر شهرها و اختلاف شدید دسته‏اى از روحانیون با صدراعظم (بهبهانى و طباطبائى) آتش ناامنى و انقلاب را دامن مى‏زد/ شاه ناگزیر فرمان عدالتخانه را صادر كرد. ولى عین‏الدوله با طفره ایام را به دفع‏الوقت مى‏گذرانید و جنبشهاى مردم را به شدت سركوب مى‏نمود، تا سرانجام واقعه‏ى قتل سید عبدالمجید طلبه پیش آمد كه منجر به ایستادگى مردم در مقابل حكومت شد. عده‏اى به سفارتخانه‏هاى انگلیس و عثمانى رفته، بست نشستند و دسته‏اى به زعامت روحانیون به قم رفتند و در جوار حضرت معصومه (س) متحصن شدند. مظفرالدین‏شاه چاره را در عزل عین‏الدوله و صدور فرمان مشروطیت دید. عین‏الدوله پس از عزل از صدارت، به فریمان و سپس مازندران تبعید شد و در جریان فوت مظفرالدین‏شاه و تاجگذارى محمدعلى میرزا، در تهران حضور نداشت. این تبعید و دورى از مركز قریب دو سال طول كشید تا اینكه پس از به توپ بستن مجلس و تعطیل مشروطیت، محمدعلى میرزا او را به تهران احضار كرد و با اختیارات كامل، والیگرى آذربایجان را به او سپرد. در آن ایام آذربایجان محور مقاومت و مخالفت با محمدعلى‏شاه بود. عین‏الدوله محمد ولى‏خان تنكابنى سپهدار و میرزا على‏خان ارشدالدوله را همراه خود نمود. سپهدار فرمانده كل قوا شد و ارشدالدوله فرماندهى فوج مخصوص را عهده‏دار گردید. عین‏الدوله چندى در تبریز و چندى در باسمنج توقف كرد و مذاكراتى براى اصلاح ذات‏البین انجام داد ولى خشونتى در كار اعمال ننمود. چند زد و خورد پراكنده بین نیروهاى دولتى و چریكها و فدائیان ملى انجام گرفت و ملاقاتهائى نیز با سران انقلابیون انجام داد ولى نتیجه‏اى حاصل نشد و فقط مردم تبریز از لحاظ آذوقه در مضیقه قرار گرفتند. چون تمام راه‏هاى مواصلاتى توسط نیروهاى دولتى مسدود شده بود و به علت نرسیدن آذوقه به شهر، تبریز در حال انفجار قرار گرفت. قواى روسیه‏ى تزارى براى درهم شكستن وضع موجود شهر تبریز را اشغال كرد و در نتیجه عین‏الدوله به تهران بازگشت. پس از فتح تهران و خلع محمدعلى میرزا از سلطنت، عین‏الدوله در مبارك‏آباد مى‏زیست. وى هیچ سفارتخانه‏اى را قبله‏گاه خود قرار نداد و پرچم هیچ مملكتى را بر فراز منزل خود نیاویخت و به هیچ وجه زیر بار ذلت نرفت و عصر همان روز عصازنان بدون محافظ به سمت بهارستان قدم برداشت. پس از ورود بدانجا به ملاقات سردار اسعد بختیارى و محمدولى‏خان سپهدار اعظم رفت و خود را در اختیار آن دو قرارداد تا هر عقوبتى را كه صلاح بدانند، درباره‏اش اجرا كنند ولى دو سردار فاتح، مقدم او را گرامى داشته از وى خواستند كه در منزل خود به راحتى زندگى كند. عین‏الدوله براى كمك به دولت ملى، املاك خود را در قرچه‏داغ كه از چندین رقبه تشكیل مى‏شد، به دولت واگذار نمود و علاوه بر آن یكصدهزار تومان نیز پول نقد به سران حكومت پرداخت كرد و جان خود را بدینوسیله خرید و سران فاتح نیز به وى قول والیگرى فارس را دادند. ولى پس از افتتاح مجلس و با سر و صداى سیدحسن تقى‏زاده، موضوع منتفى گردید. عین‏الدوله تا پایان 1291 دور از كارهاى سیاسى زندگانى آرامى داشت. در آن سال میرزا محمدعلى‏خان علاءالسلطنه به رئیس‏الوزرائى رسید و در كابینه‏ى خود عین‏الدوله را به وزارت داخله منصوب كرد. عین‏الدوله اولین اقدامى كه به عمل آورد، صدور فرمان انتخابات دوره سوم بود كه حتى روز اخذ راى را تعیین نمود و اعتبار آن را نیز به هر كیفیتى بود فراهم ساخت. در كادر ولات و حكام تغییراتى به سزا داد و افراد خوش‏سابقه و لایق را به حكومت فرستاد و از هر نظر آرامشى نسبى در سیاست داخلى ایجاد كرد. وزارت داخله خبر داشت، در كابینه‏ى خود او را كماكان در وزارت داخله تثبیت نموده، تا بقیه‏ى اقدامات اصلاحى خود را به منصه‏ى ظهور برساند. مستوفى‏الممالك تا بیستم اسفندماه 1293 بر سر كار باقى بود. دو كار عمده‏ى وى در این دوران یكى افتتاح مجلس سوم و دیگرى اعلام بیطرفى ایران در جنگ بین‏المللى اول بود. عین‏الدوله وزیر داخله‏ى كابینه به حكم مسئولیت مشترك وزیران، در این دو كار سهمى به سزا داشت. احمدشاه در اواخر 1293 در اثر استعفاى مستوفى ناگزیر در اجراى ابراز تمایل نمایندگان فرمان صدارت را به نام میرزا حسن‏خان مشیرالدوله صادر كرد و او هم مشغول كار شد. پس از 40 روز در اثر كارشكنى‏هاى وزراء مختار روس و انگلیس، از كار كناره گرفت. در آن هنگام وزراء مختار سلطان احمدشاه تن به خواسته‏ى آنها داد و فرمان صادر كرد ولى سفیر عثمانى و شارژ دافر آلمان پس از اطلاع از این موضوع احمدشاه را تحت فشار قرار داده حتى او را تهدید نمودند كه ممكن است شاه به وسیله‏ى قواى ژاندارم ربوده شود و احمدشاه تمكین كرد و فرمان رئیس‏الوزرائى انتخاب كند كه قادر به حل مشكلات باشد. در اجراى فرمان احمدشاه، مجلس شوراى ملى در روز دوازدهم اردیبهشت‏ماه 1294 جلسه‏ى خصوصى تشكیل داد. نخست عده‏اى از نمایندگان از بحران شدیدى كه دامنگیر مملكت شده بود، سخن راندند. آنگاه چند نام براى رئیس‏الوزرائى برده شد، تا سرانجام نمایندگان به اتفاق آراء به زمامدارى سلطان عبدالمجید میرزا عین‏الدوله ابراز تمایل نمودند. مرحوم سیدحسن تقى‏زاده در كتاب مجلس ملى ایران و شادروان دكتر مهدى ملك‏زاده در كتاب تاریخ مشروطیت ایران، علل و جهات این انتخاب را توجیه كرده‏اند و هر دو نتیجه گرفتند كه در آن ایام بهتر از این انتخاب ممكن نبود. دكتر ملك‏زاده مى‏نویسد:«عین‏الدوله مردى بسیار وطن‏پرست بود و هرگز زیر پرچم خارجى قرار نگرفت و در آن ایام بهترین شخص براى رئیس‏الوزرائى بود.» عین‏الدوله پس از دریافت فرمان، سریع جنبید و وزیران خود را به شاه و مجلس به شرح زیر معرفى نمود: عین‏الدوله رئیس‏الوزراء و وزیر جنگ، عبدالحسین میرزا فرمانفرما وزیر داخله، حاج محتشم‏السلطنه وزیر امور خارجه، امیرنظام همدانى (قره گوزلو) وزیر مالیه، سردار منصور رشتى وزیر عدلیه، میرزا اسمعیل خان مودب‏السلطنه (دكتر اسمعیل مرزبان) وزیر پست و تلگراف و فوائد عامه و متجارت، و میرزا ابراهیم‏خان حكیم‏الملك وزیر علوم و اوقاف. عین‏الدوله پس از معرفى وزیران به مجلس شوراى ملى، نطق كوتاهى ایراد نمود و ضمن آن اشاره به جنگ جهانى كرد و از اشغال ایران توسط نیروهاى عثمانى، روس و انگلیس سخت گفت. وى ضمن تشریح اوضاح اسف‏بار اقتصادى ایران، از نمایندگان خواست تا او را در این موقع حساس یارى نمایند و از مجلس اجازه گرفت كه به جاى حضور در مجلس به كارهاى مملكتى رسیدگى كند و هر وقت لازم شد مجلس او را احضار نماید. نمایندگان حاضر در جلسه به اتفاق آراء به او راى اعتماد دادند. عین‏الدوله و وزیرانش اردیبهشت و خردادماه را گذرانده به اصلاح امور پرداخته و بیشتر به فكر تامین آذوقه مردم بودند ولى ناگهان در اواخر خردادماه بین ایلات كرمانشاه قواى عثمانى را منكوب و به عقب راندند و كرمانشاه را از وجود آنان پاك ساختند. در اثر این اتفاق غیرمترقبه كه دولت هیچگونه دخالتى در این كار نداشت، 20 نفر از وكلاى مجلس شوراى ملى كه عضو فرقه‏ى دموكرات بودند، به تحریك حاج عزالممالك وكیل كرمانشاه، فرمانفرما وزیر داخله‏ى كابینه را استیضاح كردند. موتمن‏الملك طى نامه‏اى از عین‏الدوله خواست براى پاسخ به استیضاح، وزیر داخله را به مجلس بفرستد. عین‏الدوله در پاسخ رئیس مجلس، متعذر به این نكته شد كه به استناد قانون اساسى، وزیران كابینه مسئولیت مشترك دارند اگر از طرف وزیرى عملى انجام پذیرد كه مورد استیضاح مجلس واقع شود، بدون تردید رئیس‏الوزراء و سایر وزیران پاسخگوى آن هستند، لذا در اجراى استیضاح از وزیر داخله، هیئت وزیران به اتفاق در مجلس حضور خواهند یافت تا به استیضاح پاسخ دهند. تلاش موتمن‏الملك براى انصراف عین‏الدوله از حضور در مجلس نتیجه نداد و دو روز بعد عین‏الدوله و وزیران در مجلس حضور یافتند و وكلاى جوان دموكرات كه همه جویاى نام بودند مانند: حاج عزالممالك، میرزا قاسم صور، كزازى، عدل‏الملك، میرزا محمدعلى كلوپ، سلیمان محسن و غیره به صورت بخشنامه مانند سخنرانى ایراد كردند. آنگاه عین‏الدوله به سخن درآمد و ماجراى كرمانشاه را توجیه كرد و از اقدامات خود سخن گفت و مدرس را به شهادت طلبید. غیر از عین‏الدوله، محتشم‏السلطنه وزیر امور خارجه و فرمانفرما وزیر داخله نطق كرده توضیح كافى دادند. سپس نوبت به مدرس و سردار معظم خراسانى رسید. هر دو نطقى فصیح و وطن‏پرستانه ایراد نمودند و دولت عین‏الدوله را مبرى از هر لغزشى دانستند. سلیمان میرزا در نطق مفصل خود خواستار عزل فرمانفرما از وزارت داخله شد. ولى عین‏الدوله زیر بار نرفت و اظهار كرد سمت او در كابینه تغییر مى‏دهم ولى از هیئت وزیران نباید خارج شود. چون دموكراتها با این نظریه موافقت نكردند، عین‏الدوله و وزیران استعفا دادند. پس از استعفاى هیئت وزیران، مدرس و سردار معظم درصدد التیام موضوع برآمدند و مجددا مجلس به عین‏الدوله ابراز تمایل نمود و فرمان صادر شد ولى باز دموكراتها مصر در اخراج فرمانفرما از كابینه بودند. عین‏الدوله به هیچ وجه زیر بار نرفت و فریاد برآورد بروید رئیس‏الوزراى دیگرى انتخاب كنید. پس از استعفاى عین‏الدوله به ترتیب: مستوفى‏الممالك، فرمانفرما، سپهسالار تنكابنى، وثوق‏الدوله و علاءالسلطنه هر یك مدتى كوتاه به رئیس‏الوزرائى منصوب شدند تا بار دیگر نوبت به عین‏الدوله رسید و به مقام رئیس‏الوزرائى منصوب شد و در 30 آبان‏ماه 1296 اعضاى كابینه‏ى خود را به شرح زیر به سلطان احمدشاه معرفى نمود: مستوفى‏الممالك وزیر مشاور، مشیرالدوله وزیر جنگ، موتمن‏الملك وزیر فوائد عامه و تجارت، علاءالسلطنه وزیر امور خارجه، وثوق‏الدوله وزیر علوم و اوقاف، قوام‏السلطنه وزیر داخله، مشارالملك وزیر مالیه، امین‏الملك (مرزبان) وزیر پست و تلگراف و مخبرالسلطنه وزیر عدلیه. عین‏الدوله قوى‏ترین كابینه را در طول تاریخ مشروطیت تشكیل داد و تمام داعیه‏داران را به دور خود جمع نمود چهار رئیس‏الوزراى سابق و یك رئیس مجلس در آن كابینه عضویت داشتند. ولى هیچ نوع توفیقى نصیب آنها نشد و كابینه بدون هیچ اقدامى، پس از سه ماه ساقط شد. در 1297 ش كه زمام امور مملكت به وثوق‏الدوله سپرده شد، عین‏الدوله با اختیارات كامل والى آذربایجان شد و خمسه و زنجان نیز در قلمرو حكومت او قرار گرفت. عین‏الدوله چندى در زنجان توقف نمود، سپس به تبریز رفت ولى جنبش خیابانى بیش از هر چیزى او را زجر مى‏داد. وى معتقد به شدت عمل و جنگ نبود و میل داشت موضوع از طریق مذاكره و كدخدامنشى حل شود ولى سران قیام و دموكراتها مصلحت در مذاكره نمى‏دیدند و از اینرو عین‏الدوله توقف خود را در تبریز بى‏فایده دانست و چند روزى هم در باسمنج توقف كرد و سپس بدون اطلاع رئیس دولت، به تهران بازگشت. روز سوم حوت 1299 به دنبال نقشه‏هاى حساب شده، قواى قزاق وارد تهران شد و نام كودتا گرفت. اولین كار كودتاچیان، بازداشت عده‏اى از رجال و امناى دولت و سرجنبانان مملكت بود. عین‏الدوله صدراعظم استبداد و رئیس‏الوزراء مشروطه در راس رجال بازداشتى قرار گرفت و قریب صد روز در زندان كوتاه به سر برد. پس از سقوط سید ضیاء، كلیه‏ى زندانیان آزاد و با احمدشاه ملاقات نمودند. در این ملاقات عین‏الدوله از طرف زندانیان سخنانى ایراد نمود كه حاكى از تأثر شدید وى از آن حادثه بود. عین‏الدوله از این تاریخ گوشه‏گیرى و انزوا اختیار كرد. از یك طرف فشار طلبكاران و از طرف دیگر بیمارى نقرس او را از هر فعالیتى محروم كرده بود. مع‏الوصف چون یك شخصیت سیاسى در مراسم رسمى شركت مى‏نمود و دید و بازدیدهائى هم انجام مى‏داد تا سرانجام در آبانماه 1306 ش در 84 سالگى درگذشت. از وى یك فرزند باقى ماند كه ابتدا «شمس‏الملك» و سپس «عضدالدوله» لقب گرفت و مردى ساده‏لوح و بى‏كفایت بود. عین‏الدوله در میان رجال ایران شخصیت جالبى بود. در عصر استبداد در مشاغل دیوانى مخصوصا صدراعظمى مظهر شقاوت و بى‏رحمى بود و در حكومت مشروطه براى حفظ قانون و احترام به دموكراسى و آزادیهاى فردى، هیچ‏كس به پاى او نمى‏رسید. در خدمت به مردم و فقراء و حاجتمندان مى‏كوشید، به طورى كه در دوران مجاعه و قحطى، تمام املاك خود را به وثیقه سپرد و وجوهى دریافت كرد و با آن وجوه به مردم نان مجانى مى‏داد. همین امر باعث شد تمام دارائى او را طلبكاران به یغما ببرند. (چشم دولت) سلطان عبدالمجید میرزا عین‏الدوله بن سلطان عبدالمجید میرزا ابن فتحعلى شاه قاجار. از رجال دوره مظفرالدین شاه (و. 1261 ه.ق.- ف. 7 جمادى‏الاولى سال 1345 ه.ق.) وى در جوانى در دارالفنون تهران تحصیل مى‏كرد ولى چون در دروس خود كوشا نبود و از استادان اطاعت نمى‏كرد تقاضا شد كه او را از مدرسه خارج كنند. سرانجام با موافقت ناصرالدین شاه كه شوهر خواهر او بود از مدرس اخراج گردید و او را نزد مظفرالدین میرزا به تبریز فرستادند عین‏الدوله برحسب مقتضیات زمان در خارج از مدرسه به تحصیل پرداخت و به خصوص در فن كتابت و انشاء مرتبتى بسزا تحصیل كرد چنانكه خط او را به امضاى عبدالمجید با خط خوش‏نویس معروف، عبدالمجید درویش (2- درویش) اشتباه مى‏كردند. عین‏الدوله پس از چندى اقامت در دربار ولیعهد مرجع كارهایى از قبیل امیرآخورى، حكومت شهرهاى: انزاب- هشترود- ارونق- میاندواب و امثال آن و بالاخره پیشكارى ولیعهد واقع گردید و لیاقت او به سمع ناصرالدین شاه نیز رسید و او را به لقب عین‏الدوله مفتخر نمود. مظفرالدین میرزا نیز دختر خود انیس‏الدوله را به عقد او درآورد و ترقیات وى از این تاریخ شروع گردید. مظفرالدین شاه در سال 1321 ه.ق. على‏اصغر خان اتابك اعظم را عزل كرد و مجمعى مركب از پنج تن وزیر براى اداره امور كشور تشكیل داد، و طولى نشكید كه داماد خود عین‏الدوله را به مقام وزارت داخله منصوب كرد و زمان همه امور را به دست او داد. عین‏الدوله یك سال بعد به لقب صدر اعظم ملقب گردید و زمام امور كشور را به دست گرفت. نهضت مشروطه‏خواهان ایران در این زمان پیشرفت مى‏كرد و خودسرى و استبداد عین‏الدوله هم موجب تحریك ملیون گردید. جنبش مشروطه طلبان در بدو امر به صورت اعتراض به روش عین‏الدوله آغاز شد و مردم او را مسئول قرضهاى خارجى مى‏دانستند. با حركت عبدالعظیم، شاه در محظور افتاد و عاقبت تسلیم مردم شد و نامه‏اى بدانان نوشت و قول داد كه عین‏الدوله را از كار بركنار كند و عدالتخانه‏اى تأسیس نماید. سران انقلاب به تهران بازگشتند. در بهار سال 1323 ه.ق. از طرف مردم عریضه‏اى به شاه تقدیم شد و تقاضا گردید كه شاه وعده خود را وفا كند. عین‏الدوله كه با سكته ناقص شاه كلیه اختیارات را در دست داشت بر آزادى‏خواهان سخت گرفت. سید جمال‏الدین واعظ را به قم تبیعد كرد. سید محمد از مخالفان عین‏الدوله توقیف گردید، ولى مردم از پا ننشستند و عاقبت به قم مهاجرت كردند و كسبه و تجار دكانهاى خود را بستند و به سفارتخانه انگلیس پناهنده شدند. در حدود 12000 تن در باغ سفارت چادر زدند و عزل عین‏الدوله و اعلام قانون اساسى و بازگشت مهاجرین از قم را خواستار شدند. عاقبت شاه تسلیم شد و عین‏الدوله را بركنار كرد و میرزا نصراللَّه خان مشیرالدوله به جاى او منصوب گردید. عین‏الدوله پس از پنجاه سال زندگى سیاسى در سن هشتاد چهار سالگى در 7 جمادى‏الاولى (1345 ه.ق.) در تهران وفات یافت و در جوار حضرت عبدالعظیم جنب مقبره نیاكان خود مدفون گردید.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 15 مهر 1395  - 1:20 AM

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی