مشاهیر ایران و جهان - ارسنجانی، حسن

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

در 1300 تولد یافت. پدرش محمدحسین در كرج كشاورز و خرده‏مالك بود. تحصیلات خود را در تهران ادامه داد. به دانشكده‏ى حقوق وارد شد و لیسانس قضائى گرفت. مدتى در بانك كشاورزى اشتغال داشت تا پروانه‏ى وكالت دادگسترى گرفت. با روزنامه‏هاى نبرد و مرد امروز همكارى مى‏كرد و مقالاتى در زمینه‏هاى مختلف با نام مستعار دكتر داریا مى‏نوشت. در 1323 امتیاز روزنامه‏ى داریا به نام او صادر شد. وى افكارى تند و انقلابى داشت و در آن تاریخ با روشنفكران و چپ‏گرایان همفكرى و همگامى مى‏كرد. روزنامه‏ى داریا از نخستین روزهاى انتشار چهره‏ى خود را نشان داد. مقالات تند و آتشین، انتقادات كوبنده، طرفدارى از طبقات دهقان و كارگر كه توأم با هتاكى بود، تقریباً هدفى بود كه روزنامه دنبال مى‏كرد. در 1324 به قوام‏السلطنه نزدیك شد و در تأسیس حزب دموكرات ایران سهمى بسزا داشت. سازمان جوانان آن حزب را رهبرى مى‏كرد و روزنامه‏ى دموكرات ایران ارگان رسمى حزب را او انتشار مى‏داد. همه‏كاره‏ى قوام‏السلطنه شد. اغلب نطق‏هاى تند و انقلابى قوام به قلم او بود. در سفر و حضر در كنار قوام بود. در انتخابات دوره‏ى پانزدهم، قوام‏السلطنه او را از شهر خود یعنى لاهیجان كه املاك وسیعش در آنجا قرار داشت، كاندیدا كرد و ارسنجانى از آن شهر به نمایندگى مردم به مجلس رفت. ناصر ذوالفقارى در مجلس با اعتبارنامه‏اش مخالفت كرد. كار به جنجال كشید، انتقام از قوام‏السلطنه را از او كشیدند. با آنكه ملك‏الشعراى بهار دفاع از اعتبارنامه‏ى او را به عهده گرفت، نتوانست كارى از پیش ببرد. بهار در آن روز لیدر فراكسیون دموكرات ایران در مجلس بود. وى هنگام دفاع به مجلس هشدار داد اگر اعتبارنامه‏ى ارسنجانى را رد كنند او هم نظیر پیشه‏ورى خواهد شد و سرانجام گفت ارتجاع بر آزادى چیره شد. این سخن بر مجلسیان گران آمد و همه ملك را به باد حمله گرفتند. عباس مسعودى در روزنامه‏ى اطلاعات حملات سختى كرد. سرانجام اعتبارنامه‏ى حسن ارسنجانى با اختلاف یك رأى رد شد. او بدون سر و صدا به انتشار روزنامه پرداخت. وى وفادارى خود را به قوام‏السلطنه برخلاف دیگران از دست نداد. در اوایل 1328 كه صحبت تشكیل مجلس مؤسسان و اصلاح قانون اساسى پیش آمد، قوام‏السلطنه در پاریس اعلامیه‏ى شدیداللحنى خطاب به شاه منتشر ساخت و او را از شبیخون زدن به قانون اساسى برحذر داشت. قوام‏السلطنه این اعلامیه‏ى مفصل، مستند و محكم را با كمك ارسنجانى در پاریس تهیه نمود و چون توزیع آن با مشكلاتى مواجه شد، ارسنجانى به تهران آمد و آنرا ضمیمه‏ى روزنامه‏ى داریا كرد و خود در تهران و شهرستان‏ها به توزیع آن پرداخت. گرچه حاصل این اعلامیه سلب لقب جناب اشرف از قوام‏السلطنه بود، ولى مع‏الوصف شهامت قوام‏السلطنه و ارسنجانى در آن روز قابل ستایش است. در تیرماه 1331 كه قوام‏السلطنه با اظهار تمایل مجلس هفدهم و فرمان شاه براى بار پنجم به نخست‏وزیرى رسید، ارسنجانى معاونت سیاسى و ریاست تبلیغات او را عهده‏دار شد و اعلامیه‏ى مشهور قوام‏السلطنه تحت عنوان «كشتیبان را سیاستى دگر آمد» به قلم ارسنجانى بود. ولى حكومت پنج روزه‏ى قوام حاصلى جز رنج و درد براى خود او و ارسنجانى نداشت و او از انتشار روزنامه هم محروم شد. در 1334 براى گذراندن دوره‏ى دكترا وارد دانشكده‏ى حقوق شد و آن دوره را به اتمام رسانید. در آن ایام شاگردى بود كه استادان از او درس مى‏گرفتند و در كلام حرمتش را رعایت مى‏كردند. در 1340 در كابینه‏ى دكتر على امینى به وزارت كشاورزى منصوب شد تا قانون اصلاحات ارضى را پیاده كند. جز او در آن تاریخ كسى از عهده‏ى این كار برنمى‏آمد. اعلامیه‏هاى متعدد و مكرر او كه از نثر محكم و انشاء سلیس برخوردار بود، به این كار كمك مى‏كرد. در آن تاریخ معتقد بود اجراى قانون اصلاحات ارضى قدم اول براى واژگونى سلسله‏ى پهلوى است؛ البته این مطلب را جز با خواص با كسى در میان نمى‏نهاد. اساس عقاید او در آن تاریخ بر مبناى سوسیالیسم قرار داشت. دو سال در رأس وزارت كشاورزى بود و بعد از على امینى در كابینه‏ى امیر اسداللَّه علم هم وزیر بود. پس از آنكه نظام كشاورزى ایران را دگرگون كرد، جاى خود را به سپهبد ریاحى داد و به سفارت ایران در رم اعزام گردید. او كسى نبود كه با شغل بى‏سر و صداى سفارت سر كند. براى احراز مقام صدارت به تكاپو افتاد و مطبوعات خارج را با خود همراه كرد. با حربه‏ى انتقاد براى تصاحب كرسى نخست‏وزیرى به تلاش افتاد، ولى پس از یك سال سفارت از كار معزول و به تهران احضار شد. ارسنجانى یكى از چهره‏هاى جالب دوران حكومت مشروطه ایران است. نویسنده‏اى بود توانا، صحنه‏ساز، چیره‏دست، خطیب و سخنورى كم‏نظیر و حقوقدانى مسلط. از روزنامه‏نگاران آن روز جز محمد مسعود كسى همطراز وى نبود. فى‏البداهه سخن مى‏گفت و چیز مى‏نوشت. مقالات و یادداشت‏هاى خود را كه مرتجلاً تهیه مى‏كرد، هیچ وقت مرور نمى‏نمود و هرگز قلم‏خوردگى نداشت. در منطق و استدلال كسى حریفش نمى‏شد. از بكار بردن الفاظ ركیك هنگام محاوره خوددارى نمى‏كرد. كمتر هنرپیشه‏اى مى‏توانست نقش خود را مثل او بازى كند. از چندین وكالت دادگسترى صاحب ثروت شد. وقتى وكلات وراث عباس اسكندرى را تمام كرد، حق‏الوكاله‏ى خوبى نصیبش گردید كه مبناى ثروت او را تشكیل داد. در 1348 به طور ناگهانى در 48 سالگى درگذشت. علاوه بر مقالاتى كه در روزنامه‏ى داریا و در سایر جراید انتشار مى‏داد، تألیفاتى هم دارد. كتابى در زمینه‏ى اجراى قانون اصلاحات ارضى نوشت و خاطراتى از زندگى خویش را نیز انتشار داد. 66 نامه از نامه‏هاى منتسكیو را ترجمه و با مقدمه‏ى فاضلانه و سودمندى منتشر ساخت. كتاب حاكمیت دولت‏ها، یادداشت‏هاى سى تیر از آثار دیگر اوست. قبل از آنكه روزنامه‏ى داریا را منتشر كند، اسم مستعار دكتر داریا را داشت كه در روزنامه‏هاى نبرد و مرد امروز با این اسم مقاله مى‏نوشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 15 مهر 1395  - 1:20 AM

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی