ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)
در حدود 1270 ش در كاشان متولد شد. پدرش سید على خان از بزرگان كاشان بود. مادرش نیره خانم دختر فضلاللَّه خان غفارى از بطن نوابه خانم دختر شاپور میرزا پسر فتحعلى شاه بود. آریا پس از انجام تحصیلات مقدماتى و متوسطه و معمول زمان وارد دستگاه دولت شد و در وزارت فوائد عامه و تجارت استخدام شد و تدریجاً ترقى كرد. در 1308 كه امیر لشكر حبیباللَّه خان شیباى از وزارت فوائد عامه كنارهگیرى و براى خواباندن شورش عشایر فارس به شیراز رفت، عباس آریا را نیز با خود به این مأموریت جنگى برد و گویا در این سفر آریا صادقانه با فرمانده لشكر همكارى نموده بود، بطورى كه حبیباللَّه خان از رضا شاه تقاضاى نشان و ترفیع براى او نمود. حاج مخبرالسلطنه هدایت رئیسالوزراى وقت در كتاب خاطرات و خطرات مىنویسد: «... روز اول مرداد هم فارس و هم اصفهان آرام گرفته بود. شاه به هیئت دولت تشریف آوردند در حالى كه دست آریا در دستشان بود فرمودند این در قضایاى فارس خدمت كرده است یك درجه بر رتبهى او افزوده شود. مطابق قانون جارى مجال نداشت. به مجلس پیشنهاد شد و یك رتبه دربارهى او به تصویب رسید. از رتبهى 7 به 8 ارتقاء یافت.» پس از مراجعت از شیراز مدیركل وزارت فوائد عامه شد ولى پس از چندى از شكم آن وزارتخانه، وزارت طرق و شوارع و چند اداره كل منتزع گردید و او طبعاً مدیركل راه شد. در 1314 على منصور وزیر طرق، میرعباس آریا را به معاونت خویش برگزید. تا نیمههاى سال 1314 هر دو در مقام خویش مستقر بودند. در شهریور آن سال ابتدا منصور و سپس آریا به اتهام اخذ رشوه دستگیر و زندانى شدند. آریا قریب یكسال در زندان شهربانى بود. دكتر متین دفترى وزیر دادگسترى وقت در خاطرات خود در این باره چنین نوشته است: در مهرماه 1315 كه از اروپا احضار و به مقام وزارت دادگسترى منصوب شدم، اولین گزارشى كه مرحوم جوادى دادستان دیوان كیفر به من داد این بود كه چند ماه قبل مأمورین شهربانى عباس آریا معاون وزارت راه را از پشت میزش جلب كردهاند و بدون دلیل در توقیف است. اتهام او ظاهراً این بود كه از یك مقاطعهكارى رشوه خواسته بوده است و شهربانى نسبت به اتهام او پافشارى و تعصب داشت. پروندهى او را خواستم، تحت نظر گرفتم و تمام معلوماتى كه در فن كشف جرم داشتم به كار بستم. همه تحقیقات به نفع آریا تمام شد. عاقبت دستور دادم بین متهم و مفترى مواجهه بدهند. مفترى همین كه مرحوم آریا را دید در حضور نمایندهى دیوان كیفر زار زار گریست و زبانش بسته شد. با اینحال شهربانى دست بردار نبود تا اینكه خودم بىگناهى آریا را به عرض شاه رساندم و او را آزاد كردم. آریا پس از استخلاص از زندان، از كار دولت كنارهگیرى كرد و به شغل آزاد پرداخت. در میدان فردوسى مؤسسهى مسافربرى لوانتور را تأسیس نمود و مقاطعهكارى پیشه گرفت و تدریجاً سرمایهى او افزایش یافت و ظرف چند سال وضع مالى خوبى پیدا كرد. وفات وى در حدود 1325 در تهران اتفاق افتاد. پس از مرگ آریا، همسر و فرزندان وى از ایران خارج شده در آمریكا توطن اختیار كردند. سید عباس خان آریا هنگامى كه تقىزاده مدت كوتاهى وزیر طرق بود با او نزدیك شد. تقىزاده اعتقاد خاصى به او پیدا كرد و همیشه او را تشویق به كار آزاد مىنمود زیرا تشخیص داده بود او مرد هنرمندى است و در كار آزاد صاحب ثروت كلانى خواهد شد. همانطورى كه تقىزاده پیشبینى كرده بود، آریا ثروت زیادى بدست آورد. پس از پایان جنگ بینالمللى دوم، آریا در صدد برآمد خانهاى جهت تقىزاده خریدارى كند ولى او زیر بار نرفت و از آریا خواست تا خانه را براى قزوینى خریدارى كند و آریا نیز امر تقىزاده را پذیرفت و خانهاى جهت علامه قزوینى خریدارى نمود. مدتى هم رئیس راهآهن و كشتیرانى آذربایجان بود.