مشاهیر ایران و جهان - صمصام بختیاری، نجفقلی

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

معروف به «صمصام‏السلطنه»، فرزند حسینقلى‏خان هفت‏لنگ بختیارى، در 1267 ه.ق تولد یافت. مختصر سوادى در چهارمحال آموخت و به رویه تربیت ایلى به سوارى و تیراندازى مشغول شد به طورى كه یكى از ورزیده‏ترین افراد ایل در زدوخوردهاى پارتیزانى شد. تا زمانى كه پدرش حیات داشت در كارها به او مساعدت و معاونت مى‏نمود. پس از قتل پدرش به دست ظل‏السلطان پس از مدتى توقیف، آزاد شد. در 1320 ه.ق از طرف مظفرالدین‏شاه لقب صمصام‏السلطنه و مقام ایلخانى یافت. در نهضت مشروطیت نقشى به عهده‏ى ایل بختیارى نبود تا اینكه سردار اسعد در حكومت محمدعلى میرزا، به تشویق آزادیخواهان از اروپا به ایران آمد و برادر خود صمصام‏السلطنه و سایر سران بختیار را به اتحاد و اتفاق دعوت نمود و آنها را براى حمله به اصفهان و تهران آماده كرد. در دوران استبداد صغیر، صمصام‏السلطنه به اتفاق هزار سوار بختیارى به اصفهان حمله كرد و به آسانى شهر اصفهان را به تصرف درآورد و پس از فتح تهران، صمصام‏السلطنه حاكم اصفهان و چهارمحال بختیارى شد. صمصام قریب یك سال در اصفهان به سر برد، آنگاه به دعوت سردار اسعد و سایر سران بختیارى كه امور كشور در دست آنها بود، به تهران آمد و در زمره رجال موثر كشور درآمد. در تیرماه 1290 در كابینه‏ى سوم سپهدار تنكابنى، به وزارت جنگ منصوب شد و یك ماه بعد از طرف مجلس دوم به نخست‏وزیرى رسید. مدت نخست‏وزیرى صمصام‏السلطنه متجاوز از یك‏سال‏ونیم به طول انجامید و مجموعا پنج كابینه تشكیل داد. در دو كابینه خود وزارت جنگ را بر عهده داشت. در كابینه‏ى سوم، وزارت كشور را اداره مى‏كرد. دوران حكومت صمصام‏السلطنه از ادوار مهم تاریخ ایران است كه مهمترین آنها اولتیماتوم دولت روس بود. روسها به موجب اولتیماتوم از جمله اخراج مستر مورگان شوستر خزانه‏دار كل ایران و مستشار مالى را سریعا خواسته بودند. صمصام‏السلطنه با پشتیبانى و حمایت ناصرالملك نایب‏السلطنه، اولتیماتوم دولت روس را قبول كرد ولى مجلس دوم اولتیماتوم روس را رد كرد. صمصام، مجلس را منحل و خود در اجراى مفاد اولتیماتوم كوشید و شوستر و سایر مستشاران آمریكائى را از ایران اخراج نمود و مادام كه رئیس دولت بود، انتخابات را تجدید نكرد. صمصام‏السلطنه براى بار دوم در اردیبهشت 1297 به نخست‏وزیرى منصوب شد و دو كابینه تشكیل داد و هر دو كابینه، وزارت داخله را بر عهده گرفت. دوره‏ى دوم نخست‏وزیرى صمصام‏السلطنه مصادف بود با قحطى و كمبود غله و مشكلاتى از این نظر براى مردم وجود داشت و در آن سال به علت خشكسالى، مردم از لحاظ معیشت سخت در مضیقه بودند. حتى در كردستان چند نفر اطفال خود را خوردند. احمدشاه از حكومت صمصام سخت وحشت داشت. گذشته از آنكه وى قادر به ادامه‏ى كار مملكت نبود، اعمالى انجام مى‏داد كه براى شاه ایجاد خطر نموده بود. در آن هنگام حزب تازه‏اى به نام سوسیال رویسیونر تشكیل شد و ضد كابینه‏ى صمصام‏السلطنه قیام نمود كه مشارالیه شایستگى مقام رئیس‏الوزرائى و لیاقت اداره كردن مملكت را ندارد. كسى دیگر باید روى كار بیاید كه بتواند به درستى مملكت را اداره نماید و مردم را از قحطى و مرگ برهاند. جمعى از علماء و اهل بازار و جمعى از دموكراتها نیز با حزب سوسیال هم عقیده شدند، بازار و دكانها را بستند و در مسجد شاه مجتمع و عزل صمصام را خواستار شدند. بالاخره مدرس، حاج‏آقا جمال، حاج سید محمد امام‏جمعه و جمعى از مدیران جراید و بازاریها به حضرت عبدالعظیم رفته متحصن شدند و از احمدشاه عزل صمصام‏السلطنه و زمامدارى وثوق‏الدوله را خواستند و احمدشاه ناچار خواسته‏ى آنها را اجابت نمود و وثوق‏الدوله را به ریاست‏الوزرائى برگزید. صمصام در مقابل این اقدام شاه ایستادگى كرد و به كار خود ادامه داد. از دربار به صمصام‏السلطنه تلفن شد كه شما دیگر وزیر نیستید و استقامت شما در برابر شاه عواقب وخیم دارد. صمصام چون كابینه‏ى خود را در حال سقوط دید، هیئت دولت را تشكیل داد، حكومت نظامى را لغو نمود و دستور آزادى زندانیان سیاسى را نیز صادر كرد ولى تاب مقاومت نیاورد و سقوط اجبارى نمود. در دوره‏ى چهارم مجلس از طرف مردم تهران به نمایندگى رسید و نفر چهارم شد. در این دوره مستوفى و مشیرالدوله و موتمن‏الملك هم وكیل تهران بودند. در 1300 ش در دوران حكومت قوام‏السلطنه، صمصام‏السلطنه بختیارى والى خراسان شد. در آن روزها كلنل محمدتقى‏خان در آن استان با قطع رابطه با مركز، به اداره‏ى امور پرداخته بود. بین صمصام و كلنل چندین تلگراف مخابره گردید و صمصام‏السلطنه با اطمینان به مرحوم پسیان قول داد كه گذشته از آنكه لطمه‏اى به وى وارد نخواهد كرد بلكه زحمات و خدمات او را جبران خواهد نمود ولى دولت مصرا سركوبى كلنل را خواستار بود و میل به عمل كدخدامنشى صمصام نداشت، در هر حال، صمصام‏السلطنه از رفتن به خراسان منصرف گردید و طى تلگرافى قول ایلخانى خود را پس گرفت. تلگراف صمصام‏السلطنه به كلنل محمدتقى‏خان به این شرح است: جناب اجل آقاى كلنل محمدتقى‏خان كفیل ایالت جلیله دام اقباله، هزار نقش برآرد زمانه و نبود یكى از آن در آئینه‏ى تصور ما است ... به ملاحظاتى قول ایلخانى خود را مسترد مى‏دارم. نجفقلى بختیارى صمصام‏السلطنه از 1302 به بعد كارى نگرفت و غالبا در اصفهان و میان ایل به سر مى‏برد. چند ماهى در 1308 ش فرماندارى چهارمحال را بر عهده گرفت و در رفع بحران و اختلاف در منطقه به علت شیخوخیت موفق شد و بالاخره پس از 82 سال زندگانى، در تاریخ 1309 ش درگذشت. صمصام‏السلطنه بختیارى مردى ساده‏دل و پاكدامن و نیكونهاد بود و چون در كارهاى سیاسى نیز این سادگى و صداقت را به كار مى‏برد، كابینه‏هاى او را غالبا كابینه‏ى لرى خطاب مى‏كنند. او گذشته از اینكه مردى متدین و متقى بود، به مبانى مذهبى احترام مى‏گذاشت و فرایض دینى خود را به جاى مى‏آورد. فرزندان صمصام‏السلطنه نام صمصام را براى خود برگزیده‏اند. صمصام‏السلطنه بدون شك یكى از عناصر مهم و برجسته‏ى مشروطیت دوم است و براى استقرار رژیم مشروطه كه طبعا معنى آن را نیز نمى‏دانست، زحمات زیادى كشید و سالها مصدر كار بود و از ثروت و تمول نیز در جزو چند مالك عمده ایران به حساب مى‏آید. او مختصر سوادى داشت و هنگام مذاكره غالب كلمات را اشتباه ادا مى‏نمود. در اثر فتح تهران و اصفهان براى خود سهم و امتیازى قائل بود.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 18 مهر 1395  - 2:44 AM

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی