ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)
فرزند مرتضىقلىخان و نوهى صمصامالسلطنه بختیارى است. در تهران و اروپا تحصیل نمود، اولین شغلى كه به او ارجاع شد، فرماندارى چهارمحال و بختیارى بود ولى به علت جریاناتى كه در خوزستان و چهارمحال اتفاق افتاد و مظفر فیروز مامور رسیدگى به آن بود، جهانشاه از كار معزول و بازداشت شد. بعد از ازدواج محمدرضا شاه با ثریا بختیارى، ستاره بخت آنان درخشیدن گرفت و با دلیل و بدون دلیل، هر یك به كارى گمارده شدند. جهانشاه به استاندارى كرمان رفت، چندى در آنجا بود، ارتقاء مقام یافت، به استاندارى خوزستان منصوب گردید. قدرت زیادى به هرم زد ولى با فرمانده لشكر آنجا (سرلشكر روحانى) سرشاخ شد، مصرا از شاه تعویض او را خواست، شاه به او تغیر كرد و از كار بركنارش نمود. چندى بیكار ماند تا سناتور انتصابى شد. دو دوره در مجلس سنا فعال مایشاء گردید. زیاد حرف مىزد، به دولتها تشر مىزد. بالاخره نزد شاه شكایت كردند و از آنجا هم عذرش را خواستند. خانهنشین شد و از لحاظ مالى سخت دچار مضیقه گردید. آنچه داشت فروخت. سرانجام شهریهاى براى او تعیین گردید كه به سختى زندگى مىنمود. در سال 1355 در سن 65 سالگى درگذشت. فوقالعاده رشید، سخنور، كریمالنفس و دیكتاتور بود. به افراد بختیارى مساعدتى بیش از حد مىكرد. مقام آجودانى شاه را هم داشت.