ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر
مورخ، شاعر، مترجم. تولد: 1271(1310 ق.)، تهران. درگذشت: 3 شهریور 1359، تهران. علىاصغر حكمت فرزند احمد على مستوفى (حشمتالممالك شیرازى) بود. اجداد وى از علماى شیراز بودند و از طرف مادر نیز نوهى حسن فسایى نویسندهى كتاب فارسنامه ناصرى بود و جد او سید علیخان كبیر صاحب شرح صحیفه نام داشت. علىاصغر حكمت تحصیلات علوم قدیم (مقدمات علوم و ادبیات فارسى و عربى) را در شیراز (در مدرسهى علمیه و منصوریه) فراگرفت. سپس در تهران در دبیرستان كالج آمریكایى به تحصیل ادامه داد. در تاریخ 1337 ق. در وزارت معارف مشغول به كار شد. در سال 1346 ق. به وزارت دادگسترى انتقال یافت و در سال 1309 به منظور تكمیل تحصیلات خود به فرانسه و انگلستان عزیمت كرد و از دانشگاه سربن پاریس در رشتهى ادبیات فارغالتحصل گردید و به تهران بازگشت. مشاغل و فعالیتهاى وى به این شرح است: رییس بازرسى وزارت معارف، 1299؛ رییس ادارهى كل معارف، 1307؛ مأمور مطالعات در تعلیم و تربیت و قوانین ثبت اسناد در اروپا، 1312 -1300 (بازگشت به تهران در شهریور 1312)؛ كفیل وزارت معارف، 1312؛ وزیر فرهنگ، 1317 -1313؛ رییس دانشگاه تهران، 1317 -1314؛ وزیر كشور 1318؛ وزیر بهدارى، 1320؛ وزیر دادگسترى، 1322؛ رییس كمیسیون ملى یونسكو در ایران از سال 1325؛ وزیر مشاور؛ 1326 و 1332 وزیر امور خارجه، 1328 -1327؛ استاد كرسى تاریخ مذاهب و ادبیات ایران در دانشگاه تهران از سال 1329؛ رییس هیئت نمایندگى ایران در دانشگاه تهران از سال 1329؛ رییس هیئت نمایندگى ایران در كنفرانس عمومى یونسكو منعقد در فلورانس (1950) و دهلى نو (1956)؛ سفیر كبیر ایران در هند 1336 -1332؛ وزیر مختار در تایلند، 1335؛ وزیر امور خارجه، 1338 -1337؛ رییس هیئت مدیره انجمن آثار ملى، 1333 -1324؛ رییس هیئت مؤسسان انجمن آثار ملى و ریاست انجمن، 1244؛ از نخستین اعضاى فرهنگستان ایران؛ بنیانگذارى مجله «تعلیم و تربیت» (این مجله از انتشارات وزارت فرهنگ بود و شمارهى اول آن در فروردین 1304 منتشر شد)؛ حكمت در بیست و یكم خرداد 1351 كتابخانه شخصى خود را شامل پنج هزار جلد كتاب چاپى، تعداد زیادى نسخ خطى و مجموعههاى روزنامه (از زمان ناصرالدین شاه تا زمان معاصر) و مجموعههاى كتابهاى تفسیر و كتابهاى مربوط به قرآن (از عربى و فارسى و انگلیسى و تعدادى مرقعات) به كتابخانهى مركزى دانشگاه تهران اهدا كرد كه در مخزنى به نام او نگاهدارى مىشود، شركت در جلسات كانون دانش پارس (به هنگامى كه وى براى تدریس و سخنرانى در دانشكدهى ادبیات به شیراز مىآمد، به پیشنهاد على سامى ریاست افتخارى كانون دانش به او واگذار شد)، شركت گابیگاه در جلسات «شبهاى شیراز» در تهران. از جمله نشانهاى اوست: نشان درجه اول وزارت فرهنگ، 1299؛ نشان لژیون دونور از دولت فرانسه؛ نشان درجه اول همایون، 1325؛ نشان درجه اول نیل از دولت مصر، 1318؛ نشان درجهى اول الكوكب الاردنى از دولت هاشمى اردن؛ 1328، نشان درجهى اول سردار اعلا از دولت افغانستان، 1329؛ نشان رسمى درجهى اول از دولتهاى هلند، دانمارك، انگلستان، ژاپن و ایتالیا. فهرست آثار او به شرح زیر است: امثال قرآن مجید (فصلى از تاریخ قرآن كریم، 1333)، حروف مقطعهى قرآنیه یا فواتح صدور و فصلى از تاریخ قرآن (1331، نشریه مجله «مهر»)؛ تفاسیر بوعلى سینا از قرآن مجید؛ تصحیح و تحشیه كشف الاسرار و عدة الابرار خواجه رشیدالدین میبدى معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصارى؛ سعدى تا جامى (ترجمهى جلد سوم دورهى تاریخ ادبیات ادوارد براون، در منبع دیگر به این صورت از آن یاد شده است: ترجمهى جلد سوم تاریخ ادبى ایران و در منبع دیگرى آمده است: چهارمین جلد از تاریخ ادبیات ایران، (1327)؛ شادباش نوروزى (مجموعه اشعار، 1326)؛ پارسى نغز (مجموعه آثار پارسى سره از نویسندگان ایران قدیم و جدید، 1323)؛ امین و مأمون (ترجمه عربى آثار جرجى زیدان)؛ پنج حكایت از شكسپیر (دو جلد، لاهور، 1957 م.)؛ پنج درام از شكسپیر (دو جلد، تهرن، 1333)؛ دوستداران وطن، تقویم معارف از سال 1305 تا 1307 (تحصحیح و تحشیه)؛ جام جهان نما؛ رسالهى قضایاى عامه در «علوم طبیعى» ترجمه از انگلیسى؛ رساله در باب علیشیر نوایى (1326)؛ ایران در فرهنگ جهان (1326)؛ شعر معاصر؛ رستاخیز (اثر لئون تولستوى، 1339)؛ راه زندگى (اثر نیكلا حداد مصرى، 1346 ق.)؛ شرح حال و منتخب جامى (ظاهرا همین كتاب با نام زندگى جامى شاعر ایرانى در سال 1320 هم به چاپ رسیده است)؛ مطالعاتى در باب حافظ (با عنوان دیگرى: درسى از دیوان حافظ نیز به چاپ رسیده است، 1220 -1319)؛ مطالعه تطبیقى رومئو و ژوملیت با لیلى و مجنون نظامى (1317)؛ مقدمه و تحشیه و تصحیح مجالس النفائس علیشیر نوایى؛ رساله در احوال «اثر» پرشكفتى شاعر معروف فارسى؛ نقش فارسى بر احجار هند (كلكته، 1957 م.، چاپ دوم، تهران، 1338)؛ شكونتلا یا انگشتر گمشده (كالیداس، ترجمه، بمبئى، 1336)؛ نه گفتار در تاریخ ادیان (شیراز، نشریه دانشگاه، تهران، 1341)؛ الواح بابل (اثر ادوار شىیر، 1341)؛ اسلام از نظرگاه دانشمندان غرب (1340، چاپ دوم)؛ اصول فن مناظره (1316)، افسانه دلپذیر (اثر ویلیام شكسپیر، 1321)، الف لیله و لیله (مقدمه كتاب به قلم حكمت، 1315)؛ گلزار حكمت جلد اول؛ مجلهى «تعلیم و تربیت»؛ مجلهى رسمى وزارت معارف از سال 1304 تا 1305. سخن حكمت شامل سه هزار و پانصد بیت از اشعار حكمت با مقدمهى سید حسن سادات ناصرى به خط نستعلیق ابراهیم بوذرى، سرزمین هند (1337، نشریهى 515 دانشگاه تهران)، تاریخ ادیان، دیوان جامى (با مقدمه و تصحیح و اهتمام ایشان). گذشته از این مجموعه مقالاتى كه به قلم وى در مجلات مختلف ایران منتشر شده و همه شامل مباحث ادبى و تاریخى است. علىاصغر حكمت روز دوشنبه سوم شهریور 1359 برابرچهاردهم شوال 1400 ق. در تهران وفات یافت و در شیراز در مقبرهى خانوادگى در حضرت عبدالعظیم «باغ طوطى » به خاك سپرده شد. فرزند احمدعلى خان حشمتالممالك است كه در 1272 در شیراز تولد یافت. حشمتالممالك از مستوفیان شیراز بود. حكمت تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در شیراز گذرانید و در رشتههاى ادبیات فارسى و عربى مطالعاتى نمود و سپس براى ادامهى تحصیل به تهران وارد شد و ضمن گذراندن مدرسهى آمریكائى، تحصیلات ادبى و فقه و اصول را ادامه داد و نزد حكما و فقهاء درجه اول آن روز مانند مرحوم میرزا طاهر تنكابنى تلمذ كرد. در 1297 وارد خدمات فرهنگى گردید و با نشر مقالات محققانه و تدریس زبان انگلیسى در مدارس متوسطه، كسب شهرت نمود و وارد فعالیتهاى سیاسى شد و با كمك عدهاى از دوستان و همفكران خود، به زعامت علىاكبر داور حزب رادیكال را بنیانگذارى كردند. تا 1309 در وزارت معارف خدمت مىنمود و مشاغلى مانند ریاست كارگزینى، بازرسى و اداره كل معارف را تصدى مىنمود. در این سال به تشكیلات جدید داور در دادگسترى وارد شد و پس از چندى براى مطالعه در امور قضائى و ثبتى به اروپا اعزام گردید. حكمت در اروپا وارد دانشكدهى حقوق و ادبیات گردید و درجهى لیسانس از هر دو رشته گرفت. مأموریت دیگر حكمت در اروپا، مطالعه در امر آموزش و پرورش دانشگاه بود. وى در این مدت تحقیقاتى دربارهى امر تعلیم و تربیت به عمل آورده و مرتباً گزارش آن را به تهران ارسال مىداشت. حكمت در شهریور 1312 به تهران احضار شد و در كابینهى ذكاءالملك فروغى ابتدا كفیل و بعد وزیر معارف و رئیس دانشگاه گردید. حكمت در كابینهى جم نیز وزیر فرهنگ بود تا اینكه در شهریور ماه 1317 از خدمت معاف شد. دوران پنج سالهى وزارت فرهنگ علىاصغر حكمت را باید دوران تحول فرهنگى در ایران نام نهاد. تأسیس دانشگاه تهران، تأسیس دانشسراهاى مقدماتى در سراسر كشور، برگزارى جشن هزارهى فردوسى، تأسیس فرهنگستان ایران، بوجود آوردن پیشاهنگى و تغییر برنامههاى مدارس به اصول تعلیماتى كشورهاى خارج، ایجاد تحول در زبان و ادبیات پارسى، توجه به آثار باستانى و تشكیل موزهى ایران باستان و تربیت كادر آموزشى و انتشار نشریات سودمند و توجه به امر ورزش در مدارس، توسعه و تكمیل مدارس ابتدائى و متوسطه از جمله كارهاى او بود. حكمت پس از معافیت از وزارت فرهنگ، شش ماه بلاشغل بود تا اینكه در اسفند 1317 در ترمیم كابینهى محمود جم، به وزارت كشور منصوب شد. در كابینهى دكتر متین دفترى نیز سمت وزارت كشور را عهدهدار بود. در خرداد 1319 بار دیگر از خدمت معاف گردید و به كار تحقیق و مطالعه پرداخت. در ترمیم كابینهى فروغى در سىام شهریور 1320، حكمت وزیر بازرگانى و پیشه و هنر شد. در ترمیم دیگر كابینهى فروغى، وزارت بهدارى را بر عهده گرفت. در كابینهى سهیلى نیز همچنان وزیر بهدارى بود. در 1322 در نخستوزیرى دوم على سهیلى، وزارت دادگسترى بر عهدهى حكمت قرار گرفت. در كابینهى قوامالسلطنه در سال 1326 وزارت مشاور یافت. در كابینهى ساعد در 1327 وزیر امور خارجه گردید و در دولت زاهدى وزیر مشاور بود. در 1337 در كابینهى دكتر اقبال مجدداً وزیر امور خارجه شد و آنگاه به سفارت ایران در هند مأمور گردید. علىاصغر حكمت گذشته از اینكه پنج سال در سه كابینه وزیر فرهنگ و رئیس دانشگاه تهران بود، دو نوبت وزیر كشور، دو مرتبه وزیر امور خارجه، یك بار وزیر دادگسترى، دو بار وزیر پیشه و هنر، دو بار وزیر بهدارى، سه دفعه وزیر مشاور و یك بار سفیركبیر بوده است. حكمت در سال 1314 كه وزیر فرهنگ بود، كشف حجاب را اجرا كرد و در روز 17 دى ماه جشنى در دانشسراى عالى منعقد نمود و چادر و حجاب از سر عدهاى از فرهنگیان برداشت و شاه نیز حجاب همسر و دختران خود را برداشته، در آن مجمع شركت كرد. معلمین و دانشآموزان مجبور شدند در مدارس بدون حجاب شركت نمایند و همین مسئله موجب اشاعهى كشف حجاب گردید. اقدام حكمت در این مورد درخور سرزنش بسیار است. وى در كتابى به نام سى خاطره از عصر پهلوى، اقدام خود را در این زمینه نوشته است و نقش خود را در آن دوران به نمایش گذاشته است. پاداش حكمت در این خوشرقصى، این بود كه از كفالت وزارتخانه به وزارت منصوب شد. حكمت در دو نوبت وزارت امور خارجهى خود دست به یك اقدام فرهنگى زد و آن انتشار مجلهى وزارت امور خارجه بود كه مقالات تحقیقى و تاریخى زیادى در آن به چاپ مىرسید و یكى از منابع مهم سیاست خارجى ایران مىباشد. حكمت در اواخر عمر ریاست یكى از مدارس عالى را بر عهده داشت. وى در جوانى با خواهر سردار فاخر حكمت ازدواج كرده و صاحب سه دختر شد. او از روز تأسیس دانشگاه تهران، یكى از اساتید و مدرسین دانشكدهى ادبیات و علوم معقول و منقول بود و پیوسته با داشتن مشاغل سیاسى، دقیقهاى از حضور در سر كلاس غفلت نمىورزید. داراى تألیفات و تحقیقات بسیارى است كه قسمتى از آن به چاپ رسیده است. ترجمه و تحشیهى تاریخ ادبیات ایران تألیف پروفسور ادوارد براون تحت عنوان از سعدى تا جامى- پارسى نغز، سرزمین هند، نه گفتار در تاریخ ادیان، دو تفسیر یكى از ابوالفتوح رازى و دیگرى از خواجه عبداللَّه انصارى در ده مجلد است. تاریخ ادیان هم از دیگر تألیفات اوست.