ملیت : ایرانی - قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)
(1338/1336 -1264 ق)، خطیب، عالم و شاعر، متخلص به حیرت. ملقب به شیخالرئیس. در تبریز متولد شد. مقدمات علوم را در تهران و مشهد تحصیل كرد و حكمت قدیم را در تهران در محضر آقا على مدرس فراگرفت سپس به عتبات سفر كرد و در مجلس درس میرزاى شیرازى در سامرا حضور یافت به تهران بازگشت و پس از چندى ناصرالدینشاه لقب شیخالرییس را به او داد و مامور خدمت در آستان قدس رضوى گردید. در خراسان با آصفالدوله حاكم آن ولایت درافتاد و از راه عشقآباد به استانبول رفت و در آنجا به عضویت انجمن اتحاد اسلام درآمد و مورد توجه سلطان عبدالحمید قرار گرفت و كتاب «اتحاد اسلام» را براى او نوشت. بعد از چندى به ایران بازگشت و در نهضت مشروطه با مشروطهخواهان همراهى كرد و در انتخابات دورهى دوم مجلس به نمایندگى مردم مازندران انتخاب شد. وى سرانجام در تهران درگذشت و در صحن حضرت عبدالعظیم دفن شد. از آثار وى: «دیوان» شعر؛ «اتحاد اسلام»؛ «كتاب الابرار»؛ «منتخب النفیس»؛ «رساله نقد فرقهها»؛ «فصل الخطاب»؛ «سفرنامهى استانبول».[1] قاجار، ابوالحسن میرزا متخلص به حیرت ابن شاهزاده محمد تقى میرزا حسامالسلطنه و نواده فتحعلى شاه (و. تبریز 1264 ه.ق.- ف. 1336 ه.ق.). وى سالها به كسب علوم متداول مشغول بود و در شمار دانشمندان عهد درآمد. او بر نظم و نثر پارسى تسلط داشت و دیوانش در بمبئى به چاپ رسیده. وى از آزادیخوانان مشهور بود و بعد از بمباران مجلس (زمان محمد على شاه) در باغشاه محبوس گردید. سال تولد: 1264 ق. فوت: 1336 ق. آثار: كتاب منتخبالنفیس؛ اتحادالاسلام؛ الابرار؛ دیوان حیرت؛ سفرنامه استانبول؛ رساله نقد فرقهها؛ نافع و سراج لامع؛ فصل الخطاب؛ نافعالافهام و رافعالاوهام مناصب: رئیس كتابخانه آستان قدس در زمان ناصرالدین شاه، نماینده مجلس در دوره دوم ابوالحسن میرزا معروف به شیخالرئیس و متخلص به حیرت پسر محمدتقى میرزا حسامالسلطنه از ادبا و خطباى قاجار در سال 1264 ق در تبریز متولد و در سال 1336 ق. در تهران درگذشت و در محوطه آرامگاه ناصرالدین شاه مدفون گردید. شیخالرئیس در زمان ناصرالدین شاه چندى در خراسان متوطن بود ولى به واسطه اختلافاتى كه با آصفالدوله شیرازى والى خراسان پیدا كرد رهسپار بلاد عثمانى گشت. در ربیعالاول 1304 ق. به فرمان ناصرالدین شاه به ایران بازگشت. پس از استقرار مشروطیت و مرگ مظفرالدین شاه با آنكه وى از تبار قاجار بود در منابر و مساجد علناً از شاه بدگویى مىكرد. بعد از انهدام مجلس و مشروطیت وى نیز از جمله كسانى بود كه دستگیر و در باغشاه محبوس گردید. بعد از فتح تهران به سمت نمایندگى مجلس شوراى ملى انتخاب گردید. مناصب: ریاست اصطبل سلطنتى (1339)؛ ریاست اداره كل شكاربانى و گاراژ سلطنتى (1344)؛ ریاست كل سازمان فنى و خدمات عمومى دربار (1347)؛ آجودان كشورى محمدرضا شاه (1353)؛ ریاست فدراسیون فوتبال؛ مدیركلى وزارت دربار؛ مدیرعامل انجمن سلطنتى اسب؛ سرپرستى امور انتظامى و اجرایى دربار؛ مسئول رادیو نجات ایران (قاهره) (بعد از انقلاب)؛ ریاست دفتر فرح پهلوى (در حال حاضر) آثار: