مشاهیر ایران و جهان - صدر، محسن

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

معروف به صدرالاشراف، از یك خانواده‏ى روحانى محلات است كه پدر و اجداد وى همه در كسوت روحانیت بودند. پدر صدرالاشراف سیدحسن نام داشت كه از ملاكین محلات بود. ضمنا از فقه و اصول هم بهره‏ى كافى گرفته بود و ضمن اداره املاك خود به وظایف دینى در محلات و شهرهاى مجاور اقدام مى‏نمود، عموى سیدمحسن از ملاهاى متنفذ دربار ناصرالدین شاه بود و لقب صدرالاشراف داشت. سیدمحسن صدر قسمتى از تحصیلات مقدماتى خود را در موطن خویش فراگرفت و سپس به تهران آمد و با سرپرستى عموى خود به ادامه‏ى تحصیل اشتغال ورزید و مدارج فقه و اصول را نزد علما و فضلاء وقت فراگرفت و ضمنا طبق معمول ساعاتى از وقت خود را نیز صرف تدریس طلاب جوان مى‏نمود. در 1308 ه.ق كه 18 سال داشت، به دربار ناصرالدین‏شاه راه یافت و جزو معلمین سالارالسلطنه فرزند شاه شد. در اواخر سلطنت ناصرالدین‏شاه پس از فوت عمویش ملق به صدرالاشراف گردید. صدرالاشراف همچنان در تهران به تحصیلات خود ادامه داد تا در معارف اسلامى و ادبیات عرب پیشرفت محسوسى حاصل نمود و سرانجام از طرف بعضى از مراجع تقلید به او درجه‏ى اجتهاد داده شد. در دوران سلطنت مظفرالدین‏شاه، سالارالسلطنه به حكمرانى همدان منصوب شد. اتابك صدراعظم، سیدمحسن صدرالاشراف را به عنوان وزیر و پیشكار سالارالسلطنه والى همدان تعیین نمود و چند سالى در آن سمت باقى بود. در 1325 ه.ق به دعوت مخبرالسلطنه به خدمت در دادگسترى آن روز درآمد و به معاونت محكمه‏ى جزا رسید. سیدمحسن صدر در آن تاریخ ملائى فاضل و روشنفكر بود و تدریجا كه فكر آزادیخواهى و مشروطه‏طلبى در ایران رشد مى‏یافت، صدر نیز با آن هماهنگى مى‏نمود و با عده‏اى از روحانیون متنفذ و درجه اول آن روز مانند شیخ فضل‏الله نورى و سید عبدالله بهبهانى و سیدمحمد طباطبائى ارتباط و دوستى داشت. پس از به توپ بستن مجلس و دستگیرى عده‏اى از مشروطه‏خواهان در باغشاه و اعدام چند تن از آنان بعضى از سفراء خارجى به عمل محمدعلى میرزا و مشیرالسلطنه اعتراض كردند و قتل و مجازات آنان را موكول به محاكمه و محكومیت نمودند. مشیرالسلطنه صدراعظم به دستور محمدعلى شاه، محكمه‏اى به ریاست مویدالسلطنه حاكم تهران تشكیل داد تا محبوسین یا متهمین باغشاه را پس از محاكمه كیفر دهند. مویدالسلطنه از وزیر عدلیه تقاضاى دو قاضى نمود. صدرالاشراف و میرزا احمد اشترى از دادگسترى به محكمه باغشاه معرفى شدند. شاید در معرفى صدرالاشراف، شادروان شیخ فضل‏الله نورى كه طرفدار مشروطه مشروعه بود، تاثیر فراوانى داشت زیرا صدر هم در مشروطه‏خواهى همین رویه را دنبال مى‏كرد. صدر در محكمه‏ى باغشاه مدتها مشغول محاكمه و رسیدگى به جرائم محبوسین بود. مرحوم صدرالاشراف قبل از فوت خاطرات خود را در عضویت محكمه‏ى باغشاه به تفصیل نوشته است كه بعد از مرگش منتشر شد. او در نوشته‏هاى خود ادعا نموده بود در آن سمت موجبات آزادى عده‏ى زیادى را فراهم كرد. بعضى از مقالات و اظهارنظرهاى مطلعین نیز موید نظریه‏ى اوست و اینكه مدتها مرحوم صدرالاشراف را مستنطق باغشاه خطاب مى‏نمودند، پیرایه‏اى بیش نبوده بلكه جنبه‏ى تضعیف داشته است زیرا صدرالاشراف در آن سمت خدماتى به مردم انجام داده بود. صدرالاشراف بعد از این ماموریت به دادگسترى بازگشت و در سال 1329 ه.ق به ریاست محاكم استیناف تهران برگزیده شد. در حكومت دوم وثوق‏الدوله (1298 ش)به ریاست دادگسترى گیلان رسید. صدر از طرف دولت مامور مذاكره با میرزا كوچك‏خان جنگلى شد ولى تندروى‏هاى سردار معظم تیمورتاش حاكم گیلان، مانع حل مسئله از طریق دوستانه گردید و در نتیجه، صدر رئیس دادگسترى گیلان و صدیق اعلم (عیسى صدیق) رئیس معارف گیلان سرانجام از طرف جنگلى‏ها بازداشت شدند ولى پس از مدت كوتاهى آزاد و به تهران اعزام گردیدند. پس از مراجعت، به ریاست شعبه‏ى دوم دیوان عالى كشور برگزیده شد. در 1302 ش از طرف مشیرالدوله به ریاست دادگسترى آذربایجان منصوب شد ولى این ماموریت قبل از عزیمت منتفى شد. داور در تشكیلات جدید دادگسترى ابتدا او را دعوت به كار نكرد ولى پس از یك سال با رتبه‏ى ده قضائى، به خدمت دعوت شد و به ریاست محكمه‏ى انتظامى قضات رسید. در تشكیلات جدید داور، در دیوان عالى تمیز مخبرالسلطنه رئیس و میرزا رضاخان نائینى دادستان كل و حاج سید نصرالله تقوى و نیرالملك و وجدانى روساى شعب تمیز بودند. صدر نیز ریاست محكمه انتظامى كه هم عرض ریاست دیوان كشور بود را به عهده گرفت. پس از مدتى كوتاه شیخ محمد عبده به جاى صدرالاشراف تعیین شد و صدر به دادستانى كل كشور منصوب گردید. در شهریور 1312 ذكاءالملك فروغى براى بار دوم به رئیس‏الوزرائى برگزیده شد و هیئت وزیران خود را با عده‏اى از كابینه‏ى قبل و چند چهره‏ى جدید تشكیل داد. داور از وزارت عدلیه به مالیه تغییر سمت داد و صدرالاشراف هم به وزارت عدلیه‏ى آن روز برگزیده و منصوب گردید. صدر در سمتهاى قبلى خود با طرز كار داور و برنامه‏ى جدید دادگسترى به خوبى آشنائى داشت لذا دنباله اصلاحات دادگسترى را گرفت و قسمتى از قانون مدنى در زمان وزارت او به تصویب رسید، مخصوصا معاون لایق و تحصیلكرده‏ى او در این كار سهم عمده‏اى داشت. گرچه صدر در این سمت گاهى با سرلشكر آیرم رئیس شهربانى مقتدر و مكار برخوردهائى پیدا مى‏كرد ولى دادگسترى زمان او كم از عدلیه‏ى داور نبود. صدر در تمام مدت نخست‏وزیرى فروغى، وزارت دادگسترى را عهده‏دار بود. در كابینه‏ى جم نیز وزیر دادگسترى شد. در اواسط سال 1315 صدر به طور ناگهانى كنار رفت و متین‏دفترى جاى او را گرفت. علت بركنارى او تبرئه على منصور وزیر سابق راه در دیوان عالى تمیز بود. در ادوار یازدهم، دوازدهم و سیزدهم نماینده‏ى مجلس شوراى ملى بود و در هر سه دوره ریاست كمیسیون دادگسترى را بر عهده داشت و در تنقیح و تصویب لوایح مهمى كه از طرف وزیر وقت به مجلس تقدیم مى‏شد، سهم بسزا و شایسته‏اى داشت و حق این است كه او را نیز در تحولات قانونى دادگسترى شریك و سهیم بدانیم. قبل از انقضاى دوره‏ى سیزدهم مجلس شوراى ملى، از نمایندگى خارج شد و در مردادماه 1322 از طرف سهیلى نخست‏وزیر به وزارت دادگسترى منصوب شد و تا پایان سال 1322 در این سمت باقى بود. در كابینه‏هاى ساعد و بیات و حكیمى سمتى نداشت فقط نایب‏التولیه‏ى مدرسه‏ى عالى سپهسالار بود. لیكن پس از اینكه دولت حكیمى در 1324 ش نتوانست راى اعتماد بگیرد، اكثریت نمایندگان متوجه صدر شدند و او مورد تمایل نمایندگان قرار گرفته و فرمان نخست‏وزیرى او صادر شد. او در 23 خردادماه كابینه‏ى خود را تشكیل و معرفى نمود. در این كابینه، صدر نخست‏وزیر و وزیر كشور بود. نخست‏وزیرى صدرالاشراف قریب 5 ماه به طول انجامید و در حالى كه كشور در بحران و تشنج خاصى دوران خود را طى مى‏كرد، یك اقلیت چهل‏نفرى كه از افراد غیر متجانس تشكیل یافته بود، درصدد برهم زدن كابینه‏ى صدر بودند. در مقابل مخالفت اقلیت، اكثریت ثابتى با 69 نماینده به لیدرى سید ضیاءالدین طباطبائى از دولت خود به نحو شایسته و قابل تقدیرى حمایت مى‏كرد و صدر نیز ذره‏اى در انجام امور قصور نورزید و به نحو قابل ستایشى جلوى هرگونه اخلالگرى و هرج و مرج را گرفت و براى آذربایجان استاندارى در نظر گرفت و آن سهام‏السلطان بیات بود، واقعه‏ى خراسان و فرار افسران را در نطفه خاموش كرد، كلوپ و روزنامه‏هاى تندرو را تعطیل ساخت. سرانجام در مقابل آن همه تحریكات، تاب مقاومت نیاورد و با وجودى كه اكثریت ثابتى از او حمایت مى‏كرد، كنار رفت و اوضاع آشفته‏ى آن روز ایران را به دست مجلس چهاردهم داد. صدر پس از نخست‏وزیرى مدتى خارج از ایران به سر برد و در سال 1326 بازگشت و سال بعد به سمت امیرالحاج تعیین شد و پس از قتل ابوطالب یزدى كه دولت سالها رفتن حج را براى ایرانیان ممنوع كرده بود، در آن سال با امیرى صدرالاشراف، زیارت خانه خدا براى ایرانیان مجددا مجاز گردید. در 1327 در كابینه‏ى ساعد، وزیر دادگسترى شد ولى این سمت را نپذیرفت تا اینكه در اواخر 1327 به استاندارى خراسان ماموریت یافت و سه سال در آن سمت باقى بود. در ماموریت صدرالاشراف در خراسان، امور تولیت با شخص دیگرى بود و این دو شغل مهم از یكدیگر مجزا بودند. در سال 1330 صدر امور استاندارى را به سید جلال‏الدین تهرانى نایب‏التولیه تحویل داد و خود به تهران آمد و تا اسفند 1332 بلاشغل بود. در انتخابات دور دوم سنا، صدرالاشراف سناتور انتخابى قزوین و اراك و محلات و خمین شد و در مجلس به ریاست كمیسیون دادگسترى انتخاب گردید. در 1336 پس از استعفاى تقى‏زاده از ریاست مجلس سنا، با اكثریت قریب به اتفاق سناتورها به ریاست مجلس سنا برگزیده شد و در دوره‏ى سوم سنا نیز همان سمت را دارا بود. صدر پس از انحلال مجلسین در 1340 ریاست هیئت مدیره مجلس را عهده‏دار شد و تا پایان عمر در آن سمت باقى بود. رسیدگى به پرونده‏ى مجلس سنا و ساختمان آن موجبات ناراحتى فكرى او را فراهم ساخت و شاید توضیحاتى كه از او به وسیله‏ى بازپرسى خواسته شد ناگوار و توان‏فرسا بود. در 1341 در سن 96 سالگى به مرض سرطان مغز درگذشت. محسن ملقب به صدرالاشراف، از رجال عهد پهلوى (و. 1341 ه.ش.). از ده سالگى به فراگرفتن ادبیات عربى و علوم قدیم (فقه، اصول، منطق و فلسفه) پرداخت. در سال دوم مشروطیت وارد خدمت قضائى شد و به معاونت اول محاكم جزا منصوب گردید. در زمان سلطنت رضا شاه پهلوى درجات قضایى را پیمود و مقامات مختلف قضایى را عهده‏دار بود. در سال 1312 ه.ش. در كابینه فروغى وزیر عدلیه گردید. پس از آن سه دوره از طرف مردم محلات به نمایندگى مجلس شوراى ملى انتخاب شد. در سال 1324 به نخست وزیرى منصوب گردید ولى پس از شش ماه مجبور به استعفا شد و به عراق و سوریه رفت. در سال 1327 استاندار خراسان شد و در سال 1333 با سمت سناتور انتصابى از خراسان به مجلس سنا رفت و در سال 1336 به ریاست مجلس سنا انتخاب شد و تا قبل از انحلال مجلسین این سمت را داشت. پس از انحلال مجلسین به ریاست هیئت مدیره موقت مجلس سنا انتخاب گردید، و بار دیگر به ریاست مجلس سنا برگزیه شد و در سن 91 سالگى بر اثر سرطان مغز درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 19 مهر 1395  - 6:34 PM

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی