ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)
خانوادهاى كه او یكى از فرزندان آن بود، در تهران و نیز روستایى از روستاهاى همدان متعلق به پدرش مىزیستند و او در سال 1320 (ه.ش) در همان روستا چشم به جهان هستى گشود. پدر و دایىاش ساز محلى «چگور» را به خوبى مىنواختند و گفتنى است كه: صداى ساز آنان تقریبا جز خود و نزدیكانش كس دیگرى نمىتوانست بشنود، چرا كه بنا به موقعیت محلىشان مىبایستى تنها به خواست دل و براى خود، دست به مضراب ساز مىبردند! اما او كه كودكى، شنونده همیشگى ساز آنان بود و نیز مىتوان گفت كه احساس و استعداد موسیقى را از دو سو به ارث برده بود نمى توانست به دنیاى موسیقى كشیده نشود. از اینرو در پیش از ده سالگى نخست به نواختن آن ساز دست یافت.اما پس از آن وقتى خواست كه جهت برآورده شدن هرچه بیشتر نیاز روحى و ذوقیش بهصورتى جدىتر به كلاس موسیقى ویولن برود با مخالفت شدید پدر روبرو شد ولى او كه تصمیم خود را گرفته بود، به محض دیدن تابلوى اولین آموزشگاه موسیقى- مخفیانه و دوراز چشم پدر- بدانجا مراجعه نمود كه مایل است در همینجا از نخستین استادش «ناصر هاتفى» كه در آنجا تدریس مىكرد با حقشناسى یاد كند، چرا كه تعلیم و تشویق او، پس از یك سال آموزش، توانست یكى از برندگان مسابقه موسیقى دانشآموزان كشور شناخته شود. مرحلهى دوم فراگیرى او در كلاس ویولن شادروان «نصرتاله گلپایگانى»- یكى از بهترین شاگردان صبا كه در عنفوان جوانى چشم از جهان فروبست- بود و این كلاس در «هنرستان آزاد موسیقى ملى» قرار داشت كه به سرپرستى موسیقىدان و ادیب سرشناس شادروان «محمدعلى امیرجاهد» اداره مىشد كه پدرانه وى را مورد تشویق و حمایت قرار داد تا اینكه با گذراندن آزمونى، گواهینامه پایان تحصیلات موسیقى ملى را از آن هنرستان دریافت داشت. پس از آن بنا به ضرورتى كه تشخیص آن را داده بود به كلاسهاى شبانه «هنرستان عالى موسیقى» مراجعه نموده و تحت تعلیم اساتیدى چون: «واهه خوجایان» و «ابراهیم روحىفر» و نیز «فریدون فرزانه» و «مصطفى پورتراب» و «هوشنگ استوار» به آموختن علمى و عملى موسیقى كلاسیك غربى (بینالمللى) پرداخت. وى از سال 1347 تا 1358 در اركسترهاى: صبا (دهلوى)، فارابى (حنانه-ناصرى)،گلها (معروفى)، اركستر بزرگ رادیو تلویزیون (ناصرى- فخرالدینى) و دیگر اركسترهاى رادیو تلویزون و فرهنگ و هنر سابق به نوازندگى ویولن و ویولنآلتو اشتغال داشت و اكنون تنها به آموزش هنرجویان اهتمام دارد. باید گفت كه: او در طول قسمتى از این مدت، تحصیلات عمومى دبیرستانى و دانشگاهى خود را نیز انجام داده و هماكنون دبیر ادبیات دبیرستانهاى تهران مى باشد. خسروى در مورد آموزش ویولن و ارتباط آن با موسیقى ایرانى سخنانى دارد كه كوتاهى آورده مىشود: الف: این ساز با امكانات وسیع و سونوریته (صدادارى) بىنظیر از سالها پیش از این به خدمت موسیقى ایرانى درآمده و تحول و تنوع بسیارى را در اجراى این موسیقى موجب گردیده كه در درستى این نظریه، كافى است تا نگاهى به آثار بجا مانده از اركسترهاى: گلها، فارابى و دیگر اركسترها بیفكنیم كه سازهاى معروف به «خانواده ویولن» در اجراى آن آثار نقش اساسى و تعیین كننده را دارا بودهاند و یا انكه توجه بزرگانى مانند: علینقى وزیرى و ابوالحسن صبا به این ساز را مطمحنظر سازیم كه با اینكه خود از نوازندگان برگزیده سازهاى سنتى بودهاند اما به ضرورت حضور آن در فضاى موسیقى ایرانى- جهت غناى هرچه بیشتر آن- اصرار ورزیدهاند. بنابراین گفته بعضى خشكاندیشان كه اخیرا پیدا شده و مىخواهند منكر اهمیت و نقش آن در پویایى بیشتر موسیقى ما باشند، صحیح به نظر نمىرسد. این بدان مىماند كه ما خواسته باشیم خود را از پیشرفتها و امكانات پزشكى جهان بركنار داریم و یا اینكه از اتومبیل و هواپیما براى سفر استفاده نكنیم، با این بهانه كه چون این پدیدهها را ما بهوجود نیاوردهایم، بنابراین مورد استفادههاى ما هم نباید قرار گیرند. در صورتى كه استفاده عقلایى از اختراعات و اكتشافات جهانیان، هم ضرورى و اجتنابناپذیر و هم سودمند مىتواند باشد. آنچه مهم است ایرانى بودن و ایرانى ماندن ماست و به كارگیرى همه امكانات خودى یا بیگانه در حفظ و تعالى شئونمان. ب: در مورد آموزش ویولن مىگوید: نخست باید نواختن آن را به شكل صحیح و اصولى فرا گرفت- كه این امر جز به وسیله متدهاو تكنیكهاى بینالمللى شناخته شده عملى نمىتواند باشد- و پس از آن به آموزش و اجراى موسیقى ایرانى پرداخت وگرنه، هم ویولن و هم خود موسیقى ایرانى شكلى ناپسند و مسخ شده به خود خواهند گرفت. در چند دهه پیش از این استاد فقید ابوالحسن صبا را داشتیم كه نوازندگیش، هم غناى موسیقى ایرانى و هم شخصیت این ساز را توأمان با خود داشت و به عقیده من هنروران حال و آینده باید همان كسب و روش را زیربنا و زمینه كار قرار دهند تا شاید بعدها كسانى بتوانند قدمهایى به جلو نیز بردارند.»