ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)
(1305 -1251 ش)، موسیقىدان و نوازنده. معروف به درویش خان. پدرش با سه تار آشنایى داشت و غلامحسین را درویش خطاب مىكرد و این نام بر او ماند. درویش در دارالفنون به فراگرفتن خط موسیقى و نواختن شیپور و طبل كوچك مشغول شد. او ابتدا در دسته موزیك ملیجك بود. تار را از آقا حسینقلى فراگرفت و بعد نوازنده مخصوص شعاعالسلطنه، پسر مظفرالدین، شاه شد. او پس از آقا حسینقلى و میرزا عبداللَّه، بهترین نوازندهى تار در عصر خود بود. بعد از مدتى به شیراز رفت و پس از چندى به تهران مراجعت و در منزل خود كلاس موسیقى دایر كرد. درویش خان پس از چندى در سلك اخوان صفایى درآمد و به ظهیرالدوله سر سپرد. او در كنسرتهاى آن زمان كه در انجمن اخوت داده مىشد، شركت مىكرد و همواره سمت ریاست اركستر را داشت. وى در موسیقى سنتى ایران تحولى ایجاد كرده است، همچنین پیش درآمد را از نوآوریهاى غلامحسین درویش مىداند. وى دوبار براى ضبط صفحه به خارج از ایران سفر كرد. سفر اول را باتفاق حسین هنگآفرین، باقر خان رامشگر، حبیباللَّه شهردار، اسداللَّه خان اكبرخان فلوتى از راه روسیه به لندن رفتند. سفر دوم درویش به اتفاق باقر خان، طاهرزاده، اقبال السلطان، عبداللَّه دوامى به تفلیس بود. از شاگردان معروف وى: مرتضى نى داوود، موسى معروفى، ابوالحسن صبا، ارسلان درگاهى و عبداللَّه دادور بودند. این استاد شبى از منزل یكى از دوستان به خانه مىرفت كه در شكهاش با اتومبیلى تصادف كرد و بر اثر ضربهاى كه به سر او وارد آمد، جان سپرد. وى در جوار مزار ظهیرالدوله كه قبرستان درویشان صفایى است به خاك سپردهاند. از آثار وى: «پیش درآمدها»؛ «رنگها»؛ «تصنیفها»؛ «قطعات متفرقه» و «كنسرتها».[1] (خان) غلامحسین پسر حاجى بشیر طالقانى موسیقىدان معروف ایرانى (و. 1251 ه.ش. ف. 1305 ه.ش). وى در دارالفنون تهران به فراگرفتن موسیقى پرداخت. درویش در نواختن تار مكتب حسینقلى را اختیار كرد و در مدتى قلیل از بهترین شاگردان آن استاد شد، و به زودى مشهور گردید و در نتیجه به دستگاه شاهزاده شعاعالسلطنه راه یافت و همدم سفر و حضر او گردید و سپس از دستگاه او خارج شد و به تدریس موسیقى با روشى بدیع مشغول گردید. بعدا بر اثر پیشامدى به ساختن چهار مضراب و سپس درآمد و رنگ پرداخت. درویش به دعوت كمپانیى انگلیسى براى پر كردن صفحات به اروپا سفر كرد و صفحاتى پر كرد كه هم موجب شهرت او شد و هم باعث جلوهى تار. پیش از او در ایران ساز دستهجمعى و كنسرت معمول نبود، استاد آهنگهاى جدید خود را اولین بار بین سازها تقسیم كرد و كنسرتى منظم تشكیل داد. او در سلك «اخوانالصفاء» درآمد و به ظهیرالدوله سر سپرد. در میان موسیقیدانان سنتى صد سال اخیر، غلامحسین درویش معروف به درویشخان، از جهاتى خاص، یكتاست و منحصر به فرد. مهمترین ویژگى او، پیشدرآمدها و رنگهاى ساختهى اوست به طرزى كه اولا بر پایهى سنت قدیم موسیقى ایران است و ثانیاً بدون تحریف، موجبات پیشرفت موسیقى ایران را فراهم آورد. سرگذشت درویش خان سابقاً چندین بار توسط روحاللَّه خالقى و حسینعلى ملاح نوشته شده است و هرمز فرهت، موسیقیدان معاصر نیز آهنگهاى وى را از لحاظ وزن و ضرب تجزیه و تحلیل كرده است. نظر به حجم محدود صفحات از تكرار مكررات پرهیز و جنبههاى تازهاى از زندگى و آثار او را در اینجا مىآورم. غلامحسین فرزند حاج بشیر طالقانى به سال 1251 در تهران متولد شد. به سبب علاقه به موسیقى، از كودكى در دسته موزیكچىهاى ملیجك و كامران میرزا، نوازندهى طبل كوچك بود و به قولى در همانجا با مقدمات موسیقى آشنا گردید. پس از یك دورهى كوتاه آموزش سهتار نزد پدر، به مجلس درس بزرگترین نوازندهى تار آن زمان «آقا میرزا حسینقلى» راه یافت و بهترین شاگرد او شد. در آن زمان هنرمندان براى حفظ موقعیت اجتماعى و تأمین معیشت خویش، دربار سلاطین و امرا را پایگاه خود قرار داده بودند. درویش نیز چنین كرد و در همانجا با رجال معروف و موسیقیدانان و هنردوستان آن زمان آشنا شد. سپس به دربار شعاعالسلطنه (پسر مظفرالدین شاه) راه یافت و جزو نوازندگان مخصوص وى شد: عایدات وى در آنجا كفاف مخارج او را نمىداد و مجبور شد دعوت دیگر بزرگان را نیز براى نوازندگى بپذیرد. بعد از یك برخورد كوتاه با دستگاه جبار شعاعالسلطنه كه با وساطت كمالالسلطنه (پدر صبا) به خیر گذشت، درویشخان از ارباب خود خواست كه كنارهگیرىاش را از آن دستگاه بپذیرد. این درخواست با عكسالعملى تند مواجه شد و درویش از ترس جان، در مملكتى كه هركس به اتكاى زور و قدرت خود هر كارى كه مىخواست مىكرد، به سفارت انگلیس پناه برد. شخصیت متین و هنر قابل توجه درویش، سفیر انگلیس را كه در آن زمان سلطان بىتاج و تخت ایران بود بر آن داشت كه با نوشتن نامهاى به شاهزادهى مستبد، سند آزادى درویش را بگیرد. از این پس، او با اشتیاق و علاقهى بیشترى به كار تدریس پرداخت و به لحاظ روحیهى خاص خویش، به گروه انجمن اخوت و مریدان صفاعلى ظهیرالدوله درآمد. در كنسرتهاى انجمن اخوت، همیشه ریاست گروه را داشت و با تكنوازى خود، مجلس را به شور مىآورد. به زودى به عنوان مشهورترین نوازنده پس از میرزا حسینقلى و میرزا عبداللَّه در بین هنردوستان شهرت یافت. اخلاق بسیار پسندیده و روح پاك و پر از عاطفه وى (كه هنوز هم ضربالمثل است) نیز در این حسن شهرت مؤثر بود. درویش خان به همراه هنرمندانى چون سید حسین طاهرزاده (خواننده)، ابوالحسن خان اقبال السلطان قزوینى معروف به اقبال آذر (خواننده)، عبداللَّه خان دوامى (نوازندهى ضرب و تصنیفخوان)، باقرخان (نوازندهى كمانچه)، رضاقلىخان تجریشى (نوازندهى ضرب و تصنیفخوان) و مشیر همایون شهردار (نوازندهى پیانو)، اكبر خان رشتى (نوازندهى فلوت)، میرزا اسداللَّه خان (نوازندهى سنتور) و حسین هنگآفرین (نوازندهى ویولن و سه تار) در دو نوبت براى ضبط صفحه به خارج سفر كرد. صفحات معدودى كه از آن دوران به یادگار مانده است از بهترین نمونههاى موسیقى سنتى و صحیح ایران است كه عالمى از زیبایى و كمال هنرى در آنها شنیده مىشود. از میان صفحاتى كه درویش خان در آنها به تنهایى تار نواخته است «بیداد همایون» معروف است. درویشخان در بین نوازندگان عصر خود از خصوصیات اخلاقى بسیار بالاتر و والاترى برخوردار بود. شخصیت خود و همكاران و هنرش را بسیار گرامى مىداشت و با رفتار خود، آبروى از دست رفتهى موسیقى را در آن دوران احیا مىكرد. درویش خان اولین كلاس موسیقى را براى خانمها دایر كرد و خواهرش در آنجا تار مىزد. عایدات كنسرتهایش بیشتر وقف مردم بلادیده و مصیبتزدهى روزگار خود بود. از جمله كنسرت براى جمعآورى اعانه به منفعت قحطىزدگان روسیه، كنسرت به نفع ایتام بىبضاعت مدارس و كنسرت به نفع بازماندگان حریق بازار تهران. با این كه خود نیز وضع زندگى مرتبى نداشت و حتى به خاطر عسرت و تنگدستى مجبور شد كه در اواخر عمر، خانه مسكونى خود را نیز به فروش برساند. در اواخر عمر، كنسرتهاى وى در گراند هتل با كسان دیگرى نیز همراه شد: عارف قزوینى (تصنیفساز، شاعر و خواننده)، حاجىخان ضربگیر معروف به عینالدولهاى (مشهورترین نوازندهى ضرب و خوانندهى تصنیف در آن دوران) حسینخان اسماعیلزاده (استاد كمانچه)، ابراهیم منصورى و رضا محجوبى (نوازندگان ویولن) و مرتضى محجوبى (نوازندهى جوان پیانو در آن سالها) و ركنالدین مختارى. در این كنسرتها اكثراً ساختههاى درویش عارف و ركنالدین خان اجرا مىشد. از شاگردان خوب او مىتوان: مرتضى نىداوود، موسى معروفى، ابوالحسن صبا، ارسلان درگاهى و عبداللَّه دادور (قوامالسلطان) را نام برد. درویش خان در شب چهارشنبه دوم آذرماه 1305، در سن 54 سالگى در اثر تصادف درشگه با اتومبیل و ضربهى سر جان سپرد. در محافل موسیقى و مطبوعات مترقى آن زمان از او تجلیل شایسته به عمل آمد و كلنل علینقى وزیرى، در مدرسه عالى موسیقى با همكارى اركستر مدرسه خود و با یارى ابوالحسن صبا و دكتر حسین گل گلاب، مجلس یادبودى به خاطر او تشكیل داد و خدمات وى را تجلیل كرد، از درویش خان فرزندى به نام قمرالملوك درویشى باقى ماند (حاصل ازدواج او در شیراز بود) كه در سال 1352 فوت كرد، مقبرهى وى در گورستان ظهیرالدوله است. این استاد بىنظیر، آخرین بازمانده از نسل قدیم موسیقى سنتى ایران است. درویش خان از غریزه قوى و درك عمیقى برخوردار بود او توانست با شناخت ویژگىهاى موسیقى سنتى از یك طرف و لزوم تحولات زمانه از طرف دیگر، موسیقى ایران را حیاتى تازه دهد. مهمترین ویژگىهاى او عبارتند از: مردمى بودن او بود، هنر ایران به لحاظ مقتضیات اجتماعى، در چارچوب دربار و درگاه امرا و سلاطین بود و بهرهبردارى از موسیقى خوب نیز در انحصار آنها. اساتید بزرگ قبل از درویش خان مثل: آقامیرزا حسینقلى، آقامیرزا عبداللَّه و سماع حضور نیز اجباراً زاده و پروردهى همین دستگاهها بودند و دربارهاى قاجار به این استادان و نظایر ایشان با وجود كمال هنرى والایى كه دارا بودند، اجازه نمىدادند با مردم ارتباطى در جهت ارائه موسیقى داشته باشند، ولى درویش با كمك دوستانش، موسیقى را به میان تودههاى مردم برد، كنسرتهاى دستهجمعى ترتیب داد، در كلاس خصوصى خود به احوال شاگردان مستمند و با استعداد خود رسیدگى مىكرد و حتى به آنها پول هم مىداد، براى زنان كلاس موسیقى ترتیب داد و چون فساد حاكم بر دستگاههاى حكومتى آن روز را مىشناخت، با آزادىخواهان آن زمان همراه شد و با ساختن آهنگ براى اشعار انقلابى آن زمان با آزادىخواهان همكارى كرد. در مورد تحول موسیقى سنتى ایران، باید در اینجا توضیحى داد و این كه هر تغییرى را نمىتوان تحول نامید. منظور از تحول، نوعى دگرگونى در شكل مثبت است و بیشتر تغییرات در موسیقى ما در 70 سال اخیر، نوعى تحریف بوده است. شرط لازم براى تحول در هنر و موسیقى سه چیز است: شناخت همهجانبه و عمیق نظرى و عملى از پشتوانههاى گذشته، پاىبندى به اصول صحیح و درست هنرى و پرهیز از تقلید و تحریف، داشتن قوهى ابتكار و قریحهى طبیعى كه گاه به نبوغ نیز نامیده مىشود. درویش خان هر سه اینها را در خود به حد اكمل داشت و حال پس از گذر 80 سال كه آثار او را بررسى مىكنیم، مىبینیم كه چنین بوده است. مهمترین تحولات انجام شده به وسیله درویشخان چنین است: در اینجا خلاصه كردن ردیف به معنى دروغین بعضى از آنها و نگهدارى بعضى دیگر (به منظور تجددطلبى) نیست. بلكه مقتضیات زمان چنین ایجاب كرده است. در زمان درویش خان ردیف موسیقى ایران و گوشههاى آن در هنگام اجرا بسیار مطول و وسیع بود. مثلا هنگام نواختن شور، پانزده مرتبه «نغمه» مىنواختند و این شیوه در آن زمان مورد پسند نوازندگان پرقدرت و شنوندگان موسیقىشناس و پرحوصلهى آن دوران بود. درویشخان بدون تغییر در چهارچوب ردیف و به هم ریختن آن، نوعى فرم و فشردگى را باب كرد كه مطلوب زمان خود شد. درویشخان به تقلید از سه تار كه داراى سیم چهارم (مشتاق) بود، یك سیم دیگر به تار اضافه كرد. در آن زمان تار پنج سیم داشت و این سیم ششم، به وسعت صدا و ایجاد امكانات دیگر در تار كمك زیادى كرد. كما این كه هنوز هم رایج است. بسیارى از تارهاى بعد از درویشخان كه به نام تارهاى سپرانو و باریتون و باس و... ساخته شدند و در اركسترها به كار رفتند، اكنون عملا منسوخ شدهاند. در موسیقى سنتى ایران، اساس كار، ردیف آوازها است كه هنرجوى مشتاق باید آنها را به دقت فراگیرد و طى سالیان دراز هنرآموزى، نكات لطیف و دقیق اجراى هنرى آن را از استاد فراگیرد. در قدیم، آوازها اهمیت بیشترى به نسبت فرمهاى دیگر موسیقى مثل: چهارمضراب و تصنیف و رنگ داشت. درویش خان هنگام بروز انقلاب مشروطیت و رواج تصانیف عارف، متوجه اهمیت بخشیدن به فرمهاى دیگر موسیقى ایران شد. خلاصه كارهاى او در این زمینه از این قرار است: «پیشدرآمد» كه وى را مبتكر پیشدرآمد مىدانند و در تاریخ موسیقى ایران نیز نام او با این فرم موسیقى همراه است. در هنر اصیل، هیچ نابغهاى نمىتواند همینطور خودسرانه و بدون نگاه به جا پاهاى گذشته، بدعتى بگذارد. درویشخان در حقیقت با نبوغ طبیعى خود، پرورشدهندهى نهالهاى كوچك كاشته شده قبل از خود است كه به وسیله اساتید قدیم به عرصه آورده شده بود. پیشدرآمدهایى قبل از درویش خان به نامهاى: «پیشدرآمد محمد صادقخانى در همایون» و «پیشدرآمد جناب میرزا (حسینقلى) در ماهور» بوده ولى اینها قطعات بسیار كوچكى بوده است كه قابلیت استقلال و مطرح شدن به عنوان یك قطعه كامل را نداشته است و گاه از درآمد آواز تجاوز نمىكرده است. درویش خان، پیشدرآمد را توسعه داد و آن را در تمام گوشههاى آواز پرورانید و آن را قطعه مستقلى ساخت. این فرم در موسیقى ایران رواج بسیار یافت و هنوز هم رایج است. غیر از نمونههاى بسیار معدودى از آهنگسازان دیگر بیشتر قطعات ساخته شده در این فرم بعد از او به پاى آثار او نمىرسد و ساختههاى درویش در این میان ممتاز است. درویشخان در صفحاتش از پیشدرآمدهایش صفحهاى ضبط نكرد ولى به واسطه اجراى آنها در كنسرتهایش، اشتهار بسیار یافت و بعدها به خط موسیقى درآمد و سالیان بعد، توسط موسیقىدانان دیگر اجرا شد. و اما «تصنیف»، همانطور كه گفته شد در زمان قدیم، بیشتر توجه به آوازها معطوف بود و به فرمهاى دیگر توجهى نداشتند. تصانیف آن زمان نیز معدود بودند با وجود زیبایى و اصالتشان، اهمیت در خور خود را نداشتند و حتى گاه داراى كلماتى عامیانه و پست و ركیك بودند. در حقیقت رشد و اعتلاى تصنیف اصیل ایرانى مدیون «شیدا» و بیشتر «عارف» است، درویش به تصنیف توجه بیشترى مبذول كرد، آن را گسترش داد و با ساختن نغمات زیبا و دلنشین براى آن (چنانچه هنوز هم بىرقیب است) و معاشرت با سخنسرایان بزرگى چون ملكالشعراى بهار، اعتبارى تازه به آن بخشید. تصانیف او از آن زمان تا به حال با شیوههاى گوناگون اجرایى وسیلهى موسیقیدانان نواخته شده است. و اما رنگهاى درویش نیز از آثار جاویدان موسیقى سنتى ماست كه با گذشت حدود هفتاد سال از آن زمان هنوز توسط هنرمندان و شیفتگان موسیقى ایران نواخته و شنیده مىشود. رنگهاى درویش خان نسبت به قدما از بسط بیشتر برخوردار است و از لحاظ ابتكارى نیز در حیطهى موسیقى سنتى جالب توجه است، نمونهى آن رنگ افشارى است كه ابتدا بر وزن سنگین، سپس متوسط و در آخر تند مىشود. باید توجه داشت كه مهمترین خصوصیت هنرى درویش، حفظ اصالت است. مانند هر هنرمند بزرگ دیگر درویش خان هنر خویش را به خوبى درك كرده بود و ضمن پرهیز از تعصب كوركورانه، از تحریف و مخلوط ساختن آن به شدت پرهیز داشت. غیر از پیشدرآمدها، تصانیف و رنگهاى او، آثارى از نوازندگى وى در صفحات قدیم موجود است كه با شنیدن آنها مىتوان موقعیت والاى درویش خان را به عنوان یك نوازنده. بسیار چیرهدست و پراحساس و مبتكر در موسیقى سنتى ایران ارزیابى كرد. درویش با موسیقى اروپایى نیز آشنایى داشت و قطعات اروپایى را به سهولت مىنواخت و حتى چند قطعه فانتزى و متفرقه نیز در این زمینه ساخته است كه به نامهاى سرود درویش خان (در صفحه ضبط شده) و «پولكا»ى درویش معروف هستند (پولكا نام فرمى از موسیقى روس است). با این همه در ساز درویش مانند نوازندگان بعد از او، هیچگونه اثرى از التقاط موسیقى ایرانى با اروپایى به چشم نمىخورد. از آثار درویشخان در سالهاى قبل، توسط روحاللَّه خالقى و حسینعلى ملاح به روى كاغذ آورده شده است كه از روى آنها خلاصه شدهى آن درج مىگردد: پیشدرآمد ماهور، دو پیشدرآمد در ابوعطا، پیشدرآمد سهگاه، پیشدرآمد شوشترى، پیشدرآمد افشارى و پیشدرآمد راك. از تصانیف: تصنیف ماهور با شعر «دائم مه من بر من دلریش كند ناز»، تصنیف افشارى: با شعر «باد خزان وزان شد»، تصنیف ابوعطا با شعر «بهار دلكش رسید و دل بجا نباشد»، تصنیف حرم ماهور با شعر «زمن نگارم خبر ندارد»، تصنیف اول سهگاه با شعر «صبحدم ز مشرق طلوعى در جهان كن»، تصنیف حرم سهگاه با شعر «عروس گل از باد صبا»، دو قطعه رنگ در ماهور، رنگ ابوعطا، رنگ سهگاه، رنگ شوشترى، رنگ همایون، رنگ افشارى، دو قطعه رنگ در اصفهان. گزیدهى آثار وى نیز به خط نت در سالها قبل توسط ارشد طهماسبى نوازندهى تار به چاپ رسیده است.