ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)
هوشنگ استوار آهنگساز پيشكسوت معاصر ايران نهم بهمن سال 1306 در تهران متولد شد.هوشنگ استوار، موسيقي را از اولين سالهاي زندگيش شنيده است. تأثيرگذارتر استادش ،پدرش، حسين استوار بود كه از اولين پيانيست هاي حرفهاي در موسيقي ايران است .استوار از كودكي زير نظر پدر با سه تار و سنتور و با نواختن موسيقي ايراني روي پيانو آشنا شد. در ابتداي نوجواني كنسرتي در كالج دكتر جردن ( مدرسه البرز بعدي) اجرا كرد كه خبرش در روزنامهها هم نوشته شد. او رشته هارموني را با رتبه جايزه اول (در سيستمهاي فرانسوي) به پايان برد و دو سال هم در سوئيس، كنسرواتوار ژنو، دروس كمپوزيسيون و پيانو و كلارينت را گذراند؛ و هميشه با عنوان شاگرد ممتاز از او ياد ميشد. گروه : هنر رشته : موسيقي گرايش : آهنگساز والدين و انساب : هوشنگ استوار، موسيقي را از اولين سالهاي زندگيش شنيده است. نكته اي كه براي موسيقيدان شدن هر صاحب استعدادي بسيار مهم است. مادرش قمرالزمان فرزند غلامرضا خان اميرپنجه سالار معزز از اولين زنان ايراني بود كه پيانو مي نواخت. هم موسيقي ايراني و هم فرنگي. خانواده مادرش ـ مين باشيان ها ـ همگي از اولين تحصيلكرده هاي ايراني در كنسرواتوارهاي مهم و معتبر جهان ـ مسكو، برلين و بروكسل ـ بودند و پرويز محمود، موسيقيدان نام آور ايراني پسرعمه اوست. تأثيرگذارتر از همه، پدرش، حسين استوار بود كه از اولين پيانيست هاي حرفهاي در موسيقي ايران است . حسين استوار ذوق آهنگسازي و پيسنويسي داشت و از مهارتهاي خود در ترتيب دادن برنامههاي تئاتر و موسيقي و ضبط صفحه استفاده ميكرد. تعدادي از ساختههاي او در صفحات ?? دور با پيانوي خلاقش، ديوان ابراهيم منصوري، تار سالاري و آواز جمال صفوي و بانو لرتا هاپراپفيان (بازيگر نامدار تئاتر و همسر عبدالحسين نوشين) ضبط شده است. تئاترها و برنامههاي موسيقي او در لاله زار تهران سالهاي شور و استقبال خارج از حدي را به دنبال ميآورد و استوار پدر، از هر حيث، بين موسيقيدانان همدوره خود از مردان موفق حساب ميشد. تحصيلات رسمي و حرفه اي : هوشنگ استوار از كودكي زير نظر پدر با سه تار و سنتور و با نواختن موسيقي ايراني روي پيانو آشنا شد. در ابتداي نوجواني كنسرتي در كالج دكتر جردن ( مدرسه البرز بعدي) اجرا كرد كه خبرش در روزنامهها هم نوشته شد. ورود پرويز محمود به ايران در سالهاي جنگ جهاني دوم، مسير زندگي استوار نوجوان را عوض كرد. محمود از اولين فارغ التحصيلان ايراني كنسرواتوار سلطنتي بروكسل بود و در زمينه آهنگسازي، از پيشرفتهترين هنرمندان ايران آن روزگار محسوب ميشد. او اوايل بعد از بازگشت به ايران با خانواده استوار زندگي مي كرد و توصيه او مبني بر يادگيري پيانو با تكنيك بين المللي، در حسين استوار مؤثر افتاد؛ و خود نيز بر آن شد كه به هوشنگ استوار نوجوان ، هارموني درس بدهد. به توصيه محمود، آدام شيمكويچ لهستاني كه همان زمان به سيروس شهردار (فرزند مير همايون شهردار پيانيست برجسته موسيقي ايراني) پيانو مي آموخت، معلمي هوشنگ استوار را به عهده گرفت. استوار از اين دوران، با قدر شناسي آميخته به تأسف ياد مي كند: «من درس پيانو با شيمكويچ را در سنيني نسبتاً بالا شروع كردم ولي چون متأسفانه از آغاز آشنايي با پيانو طبق روش درست بين المللي با من كار نشده بود،هيچ وقت موفق نشدم به حداكثر امكاناتي كه مي توانستم در تكنيك پيانو داشته باشم دست پيدا كنم. اميدوارم اين درسي باشد براي پدر و مادرهايي كه اصرار دارند خودشان دست بچه هايشان را روي ساز بگذارند. بدون آن كه صلاحيت يك استاد متخصص و معلم با تجربه را داشته باشند». پافشاري پرويز محمود و همكارش روبيك گريگوريان (ويولونيست و آهنگساز معروف ارمني ـ ايراني) كه طرح تأسيس اركستر سمفونيك تهران را در سالهاي جنگ جهاني دوم مي ريختند، استوار پدر را ترغيب كرد تا فرزند را براي تحصيل به كنسرواتوار بروكسل بفرستد. او رشته هارموني را با رتبه جايزه اول (در سيستمهاي فرانسوي) به پايان برد و دو سال هم در سوئيس، كنسرواتوار ژنو، دروس كمپوزيسيون و پيانو و كلارينت را گذراند؛ و هميشه با عنوان شاگرد ممتاز از او ياد ميشد. او هميشه از استاد بزرگش ، «آندره سوري» با احترام ياد ميكند و جامعيت او را در موسيقي، فلسفه، ادبيات و شفافيت اخلاقش ميستايد (فريدون ناصري نيز از شاگردان او بوده است)؛ و همچنين از مارسل كي نه كه استاد كمپوزيسون او بود. استادان و مربيان : تأثيرگذارترين اساتيد هوشنگ استوار ،پدرش، حسين استوار بود كه از اولين پيانيست هاي حرفهاي در موسيقي ايران است و با مرتضي محجوبي نزد محمودخان مفخم الممالك پيانو آموخته و با تار و سه تار و سنتور نيز آشنايي كامل داشت. نام خانوادگي آنها در تهران، كه در كنار «باغ ارفع» (متعلق به تيمسار حسن ارفع) قرار داشت مركز تجمع و همنشيني هاي دوستانه هنرمنداني مثل مرتضي محجوبي، حبيب سماعي و علي اكبر شهنازي بود. هم دوره اي ها و همکاران : برادران گريگوريان، لوئيجي پاساناري، فريدون فرزانه و ... استوار از آن دوران با خوشي آميخته به حسرت و كمي تلخي ياد مي كند: «كار خيلي هم جدي بود. قضيه مطربي هم نبود. درست وحسابي تمرين ميكرديم. البته آن زمان كساني كه فقط «آهنگساز» بودند و هيچ سازي بلد نبودند كه بزنند، به كساني كه آهنگساز بودند و ساز هم ميزدند «مطرب» ميگفتند! ما پارتيسيونهايي داشتيم كه اجراي آنها خيلي جدي بود. از اوورتورهاي مختلف اپراها تا والسهاي اشتراوس و حتي موسيقي هاي ديكسي لند و جزموزيك. گاهي وقتها خودم هم بداهه نوازي ميكردم. مواقعي پشت پيانو مينشستم و براي خودم قطعاتي از همان دورهها ميزنم و به هيچ وجه هم ناراحت نيستم. من هميشه مدافع موسيقيهاي به اصطلاح غيركلاسيك بودم. در كشور ما طرز برخورد با موسيقي غربي به هيچ وجه از راه درست وصحيح نبود و برداشت درست از فرهنگ غرب نبوده و اشتباهاً فكر مي كنيم كه موسيقي غرب فقط بتهوون و واگنر است. در حالي كه قسمت موسيقي تفريحي شان براي غربيها خيلي جدي است.» همسر و فرزندان : با اين حال استوار تا امروز هم پيانو نواختن را ترك نكرده است، هرچند كه اجراي حرفه اي آثارش به عهده خانم فريده بهبود بوده كه همسر او و پيانيست برجسته و معلمي عالي رتبه است. وقايع ميانسالي : استوار در سال به ايران بازگشت و علي محمدرشيدي در مجله موزيك ايران ـ تريبون روشنفكري موسيقي در ايران آن روز ـ با مقالهاي او را معرفي كرد. با همه سفرهاي پي درپي به فرانسه و سوئيس و بلژيك، استوار عملاً در ايران اقامت داشت و حتي در سالهاي پيش از آن نيز با ايرانيان فرهيخته در ارتباط بود: «از سال با احمدشاملو آشنا بودم. يك بار يك آهنگ خراساني خيلي جالب را برايم خواند كه نت آن را نوشتم و هنوز هم دارم. ولي هيچ وقت اجرا نشد. قطعه «لالايي» را همان موقع ساختم. براساس اشعار لالايي كه شاملو چندبار برايم خواند.» فعاليتهاي آموزشي : براي كساني كه فضاهاي موسيقي و موسيقيدانان موسوم به «كلاسيك كار» در ايران را خوب ميشناسند، تكان دهنده است كه بدانند هوشنگ استوار، استاد عالي هارموني در هنرستان و دانشگاه كه بهترين موسيقيدانهاي امروز ايران به شاگردي او افتخار ميكنند، سالهاي سال در هتل ريتس و كافه نادري و كلوپ آمريكاييها، يعني مراكزي كه مخصوص اوقات فراغت طبقه فرهيخته و مرفه و روشنفكران تهران بود، نوازنده پيانو و عضو اركسترهايي بوده كه موسيقي جز و بلوز و قطعات معروف موسيقي رومي را مينواختند آرا و گرايشهاي خاص : هوشنگ استوار با اين كه از خانواده اشرافي و اصيلي برخاسته بود، هيچ وقت تمايلي به زندگي مجلل نداشت، در تمام عمرش بسيار ساده و بي پيرايه زيسته و در بافت زندگي آموزگاري بوده است. وارستگي و آزادگي او جايي براي «استوبيسم» باقي نگذاشته و جالبتر اين كه زندگي موسيقايي او هم هيچ گاه به تفرعن و برج عاج نشيني «هنرمندان» موسيقي كلاسيك آلوده نشده است. شخصيت هنري هوشنگ استوار در دو شاخه اصلي قابل بررسي است: آموزگاري و آهنگسازي و هر دو در سطوح عالي، نسبت به آن زمان و اين زمان، اما ساير جنبه هاي قومي شخصيت هنري او از ديده ها پنهان مانده است: آشنايي خوب او با موسيقي ايراني، آشنايي خوبتر او با انواع موسيقي هاي «جز» و «بلوز»، تسلط بر نوازندگي و تكنيك هاي پيچيده پيانونوازي (بسيار بيش از حد متعارفي كه ديگر آهنگسازان از پيانو مي دانند) و مطالعه عميق و گسترده او از ادبيات و فلسفه، دست كم به دو زبان و ادراك ژرفي كه ازتمام اين مقولات به هم پيوسته، در وابستگي به موسيقي، در ذهن اوست. استوار نيز مثل هر استاد حقيقي هنر، محدود به مجموعه اي از دانش فني و مهارت هاي اجرايي نيست، بلكه دنيايي از انديشه و نوع نگاه به هستي است كه امتيازات برجسته اي، آن را از انواع مشابه خود جدا مي كند. -------------------------------------------------------------------------------- آثار : 1 آهنگ بي كلام ويژگي اثر : براي آواز دسته جمعي (كر) 2 آهنگ شبانه (نكتورن). ويژگي اثر : اركستر سمفونيك 3 اجاق سرد (شعر از نيما يوشيج ويژگي اثر : براي آواز و اركستر زهي 4 اوورتور ويژگي اثر : اركستر سمفونيك 5 بهار جاودان (بالت) ويژگي اثر : اركستر سمفونيك 6 تأثرات (امپرسيونها ويژگي اثر : براي اركستر زهي 7 سبزه بهار ويژگي اثر : اركستر سمفونيك 8 سوئيت ايراني ويژگي اثر : اركستر سمفونيك 9 شب خيام بر مبناي سيزده رباعي از خيام ويژگي اثر : براي اركستر زهي و پيانو 10 طرح سمفونيك ايراني ويژگي اثر : اركستر سمفونيك 11 فانتزي ويژگي اثر : اركستر سمفونيك 12 مثلث (تري انگل) ويژگي اثر : براي اركستر زهي 13 مرثيه (اله ژي) و كاليز براي سدپراند ويژگي اثر : براي آواز و پيانو