ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر
نوازنده. تولد: 1304، تهران. درگذشت: 1367. مسعود معارفى، فرزند عبدالله معارفى (شمس الدین) موسیقى را نزد پدر آموخت و با سازهاى مختلف زهى آنها آشنایى شد ولى ساز تخصصى او ویولن بود. از نوجوانى در كنار برادرانش و پدر به اجراى برنامههاى هنرى تهران و شهرهاى بزرگ كشور پرداخت. پس از تأسیس رادیو، تحت عنوان اركستر برادران معارفى مشغول به كار شدند ولى در سال 1332 به واسطهى اخلاقى كه با مسئولان رادیو پیدا كرد همكارى خود را با این مركز قطع كرد و به كار خود ادامه نداد. منصور، مسعود و منوچهر معارفى كه برنامههاى خود را در رادیو به عنوان برادران معارفى اجرا مىكردند به ترتیب به سالهاى 1313 ،1304 ،1300 در تهران متولد شدند. این هنرمندان با سازهاى مختلف زهى و نواختن آنها آشنایى كامل داشتند ولى ساز تخصصى منصور «تار»، مسعود «ویولن» و منوچهر «تار» بود كه هر سه فرزندان عبداللَّهخان معارفى (شمسالملكى) بزرگ این خاندان و موسیقى را نزد پدر آموخته بودند. ایشان كه از همان دوران كودكى سالها برنامههاى متعدد هنرى در تهران و سراسر شهرهاى بزرگ كشور اجرا كرده بودند، پس از تأسیس رادیو، برنامههاى هنرى خود را با مرحوم قمرالملوك وزیرى و سعادتمند قمى آغاز كردند و به سؤال و جواب سازها را كه در گذشته بیشتر در آوازها متداول بود، در قطعات ضربى، پیشدرآمدها و بخصوص در چهارمضرابها رواج دادند كه فوقالعاده مورد توجه علاقهمندان موسیقى و هنردوستان قرار گرفت. اركستر برادران معارفى، آهنگهاى خوب و جدیدى براى خوانندگان دوران خود ساختند كه كاملاً متفاوت با سبك و سیاق گذشته بود و خدمات ارزندهاى در زمان خود به موسیقى سنتى نمودند ولى متأسفانه در سال 1332 به واسطهى اختلافى كه با مسئولین رادیو پیدا كردند همكارى خود را با این مركز قطع كردند و به كار خود ادامه ندادند و هرچه هم مسئولین وقت رادیو از ایشان دعوت به همكارى كردند آنها این دعوت را رد كردند. پس از استعفاى برادران معارفى در سال 1332، به خاطر جو خاصى كه تنى چند از مسئولین حقكش رادیو در این سازمان به وجود آورده بودند و كانالهاى مخصوص كه عدهاى براى ارضا هوسهاى خود و اخاذى افراد كمهنر و بىهنر ایجاد كرده بودند اگر پایدارى و مجاهدات مردان بزرگى كه در آن زمان در رادیو بودند، نبود و برنامههائى مثل «گلها» ساخته نمىشد، شاید بتوان گفت كه موسیقى اصیل و سنتى ایران از بین مىرفت یا دچار دگرگونىهاى فراوان مىشد. به هر حال همین كارشكنىها و حقكشىها و دستهبندىهاى آن زمان موجب دلسردى بسیارى از هنرمندان شد و موسیقى تقریباً جاز و شبیه جاز كه اصلاً مىشود گفت موسیقى نبود و صداهاى من درآوردى! بود، رو به فزونى گذارد. برادران معارفى كه به هنر و فرهنگ ایران عشق مىورزیدند و عقیده داشتند: «هر ایرانى در هر موقعیت اجتماعى و هر درجه از معلومات تحصیلى باشد، هنر ملى خود را دوست داشته و درك مىكند چرا كه شعر و موسیقى در خون ایرانى جارى مىباشد و طبیعتاً این درست نیست آنچه كه مربوط به پدران ما بوده و با احساس خاص به صورت شعر و موسیقى براى ما به جاى مانده مانند غزلیات: حافظ، سعدى، مولانا... را كه مایهى افتخار ما و داراى كلماتى پرمغز و عمیق هستند رها كرده و به اشعارى ابتدایى و فرنگى مآبانه و موسیقى سبك و منحرف فرنگى دلخوش كنیم و آن را وارد كنیم، زیرا این موسیقى آسان به دست ما نرسیده و این حاصل قرنها مجاهدات نسل به نسل مىباشد و باید حفظ شود». به هر حال، دیگر برادران معارفى همكارى خود را با رادیو ادامه ندادند، تا در سال 1363 منصور معارفى، در سال 1367 مسعود معارفى به رحمت ایزدى پیوستند، روانشان شاد.