ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد اول)
پرویز مشكاتیان در 24 اردیبهشت ماه سال 1334 در نیشابور چشم به جهان گشود، جهانى كه با گشودنش، شنودن آواى مترنم و سرمست سرچشمهها و دشتهاى بینالود از یك سو، و از دیگر شیههى سواران و تاراج تتاران و مغولان و... آنچه كه بر نیشابور رفته بود، را براى او ناگزیر مىكرد. مشكاتیان از 6 سالگى به فراگیرى موسیقى پرداخت، از ابتدا علاقهى وافرى به سنتور پیدا نمود و به علت ارتباط مداوم به استاد خود (پدرش حسن مشكاتیان) در 8 سالگى اولین كنسرت خود را در یك مراسم گردهمایى دانشآموزان مدرسهى امیر معزى نیشابور انجام داد. مشكاتیان از كودكى متوجه ارتباط تنگاتنگ ادبیات منظوم و منشور ایران با راهى كه برگزیده بود شد و در این راه نیز پدرش راهنماى او بود. از دوران دبیرستان در اردوهاى رامسر شركت مىجست و در مسابقات آموزشگاههاى سراسر كشور ركورددار بود. پرویز مشكاتیان پس از اتمام تحصیلات متوسطه وارد دانشكدهى هنرهاى زیباى دانشگاه تهران شد. ردیف عالى موسیقى ایران «ردیف آقا میرزا عبداللَّه» را در دانشگاه نزد استاد فقید نورعلىخان برومند و دكتر داریوش صفوت آموخت. همزمان با این آموزشها از محضر اساتیدى چون: دكتر محمدتقى مسعودیه، شادروان عبداللَّه خان دوامى، شادروان سعید هرمزى، شادروان یوسف فروتن نیز بهره گرفت. او همچنین در مركز حفظ و اشاعهى موسیقى سنتى ایران به عنوان سرپرست گروه و استاد سنتور مشغول كار شد. پرویز مشكاتیان در آزمون باربد كه به ابتكار استاد نورعلىخان برپا شده بود در رشتهى سنتور به مقام اول با (پشنگ كامكار) و در كل آزمون به مقام ممتاز با (داریوش طلایى) دست یافت. مشكاتیان پس از استعفا از رادیو تلویزیون، به اتفاق چند تن از موسیقیدانان، مؤسسه فرهنگى و هنرى چاووش را بنیاد نهادند. او به عنوان سرپرست گروه و استاد رشتهى سنتور مشغول خدمت به هنرجویان موسیقى شد. مشكاتیان داراى قریحهاى ذاتى است، او به گفتهى دستاندركاران موسیقى، قدرت خارقالعادهاى در تصویرسازى و تبحر زیادى در انواع ریتم و خاصه آهنگسازى روى اغزال و اشعار مورد علاقهاش دارد. آهنگهایى كه تاكنون از وى شنیدهایم عبارتند از: «مرا عاشق»، «شورانگیز»، «نغمه» شعر از مولانا خواننده شهرام ناظرى اجرا گروه عارف. «آستان جانان»، «شیدایى»، «سرانداز»، «سروناز»، «بیداد» شعر حافظ خواننده شجریان دونوازى در ایران- گروه عارف در اروپا، «بیداد» اجرا گروه عارف و شیدا. «یادباد»، «كرد بیات» شعر حافظ خواننده شجریان اجرا گروه عارف و شیدا «كرد بیات» اجرا گروه عارف «رزم مشترك»، شعر آذرمهر خواننده شجریان اجرا گروه عارف. «وطن» شعر آذرمهر خواننده ناظرى اجرا گروه عارف. «ایرانى»، گروه شیدا. «چوپانى» شعر جواد آذر خواننده شجریان اجرا گروه عارف. «پیروزى» شعر جواد آذر خواننده شجریان اجرا «پگاه»، «در غم» شعر جواد آذر خواننده شجریان دونوازى (با ناصر فرهنگفر). «طلوع» شعر جواد آذر خواننده شجریان اجرا گروه عارف. «جان جهان» شعر مولانا خواننده شجریان اجرا گروه عارف. «سركش» شعر مولانا خواننده شجریان دونوازى. «دلانگیزان» شعر مولانا خواننده شجریان اجرا گروه عارف. «گلنوش» شعر مولانا خواننده شجریان اجرا گروه عارف. «صبح است ساقیا»، «چكاد» شعر حافظ خواننده شجریان اجرا گروه عارف. «افسرده حال» شعر باباطاهر خواننده پریسا اجرا گروه مركز حفظ و اشاعهى موسیقى سنتى ایران. «شكر و شكایت»، «پیشدرآمد ابوعطاء»، «چند مضراب حجاز» شعر حافظ خواننده على جهاندار اجرا گروه عارف. این بخش اندكى از كارهاى پرویز مشكاتیان بود و در حال حاضر چند كار با اركستر سنفونیك تهران و گروه عارف در دست تهیه دارد و همانطور كه گفته شده روى اكثر غزلهاى حافظ و مولانا و سعدى كار كرده است. پرویز مشكاتیان چند كار او روى اشعار نیما، سایه، سپهرى، مشیرى و شعراى نوپرداز دارد كه جزو برنامههاى آمادهى وى مىباشد. وى تاكنون كتابى به نام بیست قطعه منتشر كرده است و در ادامه این كتاب، كتابى در دست تهیه دارد. كتاب دیگرى براى دستور سنتور نوشته است كه در دست اتمام است. او براى انتقال موسیقى به نسلهاى آینده، روش نفس به نفس یا سینه به سینه را لازم نمىداند ولى براى كفایت بر آن است كه روشى مدون و معین و مشخص از طریق گفتار و نوشتار و تحقیق و بررسى به وجود آید. پرویز مشكاتیان كنسرتهاى متعددى در داخل و خارج از كشور انجام داده است كه یكى از آنها با شجریان بود كه در آلمان فدرال، شهرهاى: بن، دوسلدرف، مونیخ بوده است. غزلى كه آقاى مهدى ستایشگر در كتاب راز خلوتیان براى مشكاتیان سروده و نام غزل را «سروناز» (یكى از كارهاى مشكاتیان) نام نهاده و در طول غزل نام آثارى از مشكاتیان همچون (غمانگیز، گلریز، سروناز، سرانداز، در غم) را نام برده است: بنواز اى كه دلها همه شب كشیده نازت بزن اى هزاردستان، به بیان رسیده سازت ز كمال بىنیازى، به سخن رسیده سازى نكند زبان گشاید كه فتد ز پرده رازت «شب عاشقان بیدل چه شب دراز باشد» گذرد اگر به پاى تو و ساز دلنوازت شب من شبى غمانگیز، به یاد باغ رویت نگهم به اشكت گلریز، به پاى سرو نازت دل عاشق سرانداز، نشسته باز در غم مگرش بسازى اى دوست، به ساز چارهسازت همه سر به جیب باطن، به اذان عشق مؤمن همه در تو و تو مشغول به ركعت نمازت چه تغافلى نمودم، كه سرایمت به شعرى همه شعر مىسراید نغمات جانگدازت به زبان راز گویم زغمم كه اهل دردى نفتد به هیچ خوارى گل ناز من، نیازت