ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد پنجم)
عباسعلى سلیمانى به تاریخ 1299 خورشیدى در تهران محله خیابان رى متولد شد، او به موسیقى خیلى زود علاقه پیدا كرد و به همین سبب هم از سن پانزده سالگى به ارتش رفت تا در مدرسه موزیك آن به فراگیرى موسیقى، پردازد. وى در ارتش ابتدا، ساز بادى ترومپت را انتخاب كرد و پس از آن كه در نواختن آن مهارت كافى را به دست آورد شروع به فراگیرى كلارینت، فلوت و ساكسیفون نیز نمود كه نواختن این سازها را به خوبى آموخت و مدت 33 سال در موزیك ارتش خدمت كرد تا خود به رهبرى دسته موزیك آن درآمد. سلیمانى از سال 1331 به رادیو رفت و با اركستر رادیو و بسیارى از اركسترهاى آن اداره آغاز همكارى نمود و در همین ایام علاقمند به نواختن ویولن گردید و چون از سابق با نواختن این ساز آشنایى داشت و خط نت را به خوبى در ارتش فراگرفته بود خیلى زود در نواختن این ساز نیز پیشرفت حاصل كرد و غیر از نواختن ترومپت كه ساز اختصاصى او بود، در بسیارى از برنامهها نیز به نواختن ویولن هم مىپرداخت و با اركسترها همكارى مىكرد. وى پس از چندى به فرهنگ و هنر رفت و در اركسترهاى مختلف آن اداره همكارى كرد و پس از چندى در جمع هنرمندان اركستر «گلها» قرار گرفت و همكارى كرد. سپس به اركستر سمفونیك تهران براى همكارى دعوت شد كه او به این دعوت خیلى زود جواب مساعد داد و با آن اركستر شروع به همكارى نمود. عباسعلى سلیمانى در كنسرتهاى مختلفى كه در تهران و بسیارى از شهرستانهاى كشور جهت كمك به مؤسسات خیریه و امور فرهنگى و هنرى برپا مىشد شركت فعال داشت و در سال 1347 نیز همراه عدهیى از هنرمندان فرهنگ و هنر جهت اجراى كنسرت به افغانستان و در كابل به اجراى برنامههاى موسیقى همراه با سایر هنرمندان ایران پرداخت. وى شاگردان بسیارى را تربیت كرد و همیشه از اجتماعات دورى مىگزید و تقریبا منزوى بود و از افتخارات او در دوران هنر نوازندگى خود یاد مىكرد كه یكى از نوازندگان سرود «اى ایران» زندهیاد استاد روحاللَّه خالقى بوده است. عباسعلى سلیمانى آهنگهاى مختلفى ساخت كه در رادیو و تلویزیون اجرا و پخش گردید، وى داراى شش فرزند بهنامهاى: پروین، پروانه، پرى، حبیباللَّه، مجید و افسانه مىباشد كه همگى از دوستداران و علاقمندان موسیقى مىباشند كه مجید ارگ و حبیباللَّه به نواختن ضرب مىپردازد. از عجایب روزگار، آنكه ضربات صخت و مهلكى كه بر اثر فوتهاى نابهنگام، بر او وارد آورد، ابتدا دختر او پروانه و پس از او مادر و خواهر و همسر و دو برادر خود را به فواصل بسیار كم، یكى پس از دیگرى آنها را از دست داد كه دیگر نتوانست كمر راست نماید و همیشه عبوس و غمگین و در حال فكر كردن بود تا عاقبت خود در تاریخ 24 آبانماه سال 1371 بر اثر سكته قلبى رخت از این جهانى فانى بربست و به سراى باقى شتافت، روانش شاد.