ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : گنجینه دانشمندان (جلد دوم)
یكى از موسیقیدانان و نوازندگان بىنظیر سهتار مرحوم علىمحمد صفائى است این هنرمند در حدود سال 1276 شمسى تولد یافت و سهتار را در نوجوانى ابتدا پیش خود فراگرفت و سپس نزد درویشخان به تكمیل آن پرداخت و بر اثر ذوق سرشار و استعداد طبیعى و تمرین و ممارست در نواختن آن استاد گردید. علىمحمد صفائى قامتى لاغر و بلند و چهرهاى سبزه و انگشتانى كشیده داشت كه براى نوازندگى سهتار كاملاً مناسب بود. مشارالیه به تمام ردیفهاى موسیقى ایرانى و كلیه گوشههاى آن احاطه و وقوف كامل داشت. داراى پنجهاى بسیار لطیف و شیرینى بود كه هر شنونده را مجذوب و مسحور مىساخت. علىمحمد صفائى با خانواده ما و مخصوصاً عموى كهترم مرحوم محمدقلى سهرابزاده كه عضو وزارت فوائد عالیه و از موسیقیدانان و نوازندگان ویولن بود بسیار دوستى و صمیمیت داشت و با هم مأنوس و معاشر بودند. در سالهاى 1302 الى اواخر 1306 شمسى موقعى كه خانه ما در محله سنگلج بود هفتهاى چند روز مرتباً به آنجا مىآمد و به اتفاق عموى من با یكدیگر به نواختن سهتار و ویولن مشغول مىشدند. علىمحمد صفائى مردى كمحرف و گوشهگیر بود و اهل تظاهر هم نبود و در مجامع عمومى از نواختن سهتار احتراز داشت و جز در مجالس خصوصى براى دوستانش و در عالم تنهائى براى دلش ساز نمىنواخت. صفائى در ساختن آلات موسیقى و مخصوصاً سهتار مهارت زیادى داشت و سهتارهائى ساخته كه كاسه آنها چند ترك و در پایین آنها صدف به كار رفته و روى دسته آنها نیز با ظرافت و دقت خاصى با صدف تزئین شده است. و به طور كلى سهتارهاى ساخت وى از نظر صنعت و سلیقه و ظرافت از هر حیث ممتاز است. علاوه بر این هنر صفائى خطى زیبا داشت و نستعلیق را نیكو مىنوشت. مابین سالهاى 1307 شمسى الى حدود سال 1314 كه هنوز منزل ما در سنگلج بود به علت مسافرت به خارج تهران و سایر پیشآمدها و گرفتاریهاى دیگر كه معمولاً رخ مىنماید چند سالى مابین عموى من و صفائى جدائى و تفرقه حاصل شد. تا اینكه یكروز عصر در حدود سالهاى 1314 علىمحمد صفائى بدون اطلاع قبلى به منزل ما آمد و دیدار او بسیار باعث خوشحالى مسرت عمویم و من شد. پس از ساعتها صحبت و گفتگو و شرح پیشآمدها و وقایع چند ساله بالاخره عمویم سهتارى را كه صفائى چند سال قبل به پاس دوستى برایش ساخته و به او هدیه كرده بود به دست وى داد علىمحمد صفائى سهتار را گرفته و مدتى به نواختن آن در گوشههاى مختلف پرداخت. نغمات سهتار او بسیار لطیف و دلنشین و نافذ و مسحوركننده بود كه با شنونده حرف مىزد و زبان حالش این بود: فرصت شمار صحبت كز این دو راهه منزلى چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن این آخرین ملاقات و دیدارى بود كه مابین عمویم و علىمحمد صفائى صورت گرفت و من ناظر آن بودم. چند سال بعد از این آخرین ملاقات، صفائى در سال 1318 شمسى این جهان فانى را بدرود گفت ولى امواج نغمات سهتار وى كه سالها نواخته و بقول حافظ تركیب از سوز دل، اشك روان، نالهى شب، آه سحر مىباشد تا ابد در جهان هستى باقى خواهد ماند. مطلبى كه ذكر آن بىمورد نیست آنكه در كتابهائى كه در چهل سال اخیر در باب موسیقى انتشار یافته متألفینش بیشتر به هنرمندى و ذوق و سلیقه علىمحمد صفائى در ساختن سهتار و كارهاى وى اشاره نمودهاند و كمتر استادى و زبردستى وى را در نوازندگى سهتار متذكر شدهاند شاید این امر بدان علت بوده كه سهتارهاى ساخت وى پس از مرگش موجود بوده مورد دقت و بررسى قرار گرفته ولى نغمات سهتار وى متأسفانه در صفحه و نوارى ضبط نشده كه شنیدنش موجبات اعجاب و تحسین را فراهم نماید.