ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد چهارم)
محمد لهراسبى، از هنردوستان و اهل دلى است كه خود شعر و شاعرى را از دل سوخته خویش و استعداد ذاتى خود كه خداوند باریتعالى در نهاد وى به ارمغان نهاده بهره مىبرد. وى به سال 1317 در شهرستان بروجرد متولد شد و در نوجوانى در یك جلسه دوستانه با صداى ساز ویولن حشمتاللَّه جودكى شیریننواز همشهرى خود آشنا مىگردد و از آن زمان منزل او محفل شعر و موسیقى و كانون هنرمندان این هنر مىشود. وى در اینباره مىگوید: «خیلى جوان بودم كه صدا و آوازه ساز حشمتاللَّه جودكى در گوشم طنین انداخته بود ولى او را از نزدیك ندیده بودم كه چگونه ساز مىنوازد تا اینكه بخت با من یارى كرد و شبى در منزل یكى از بستگانم كه دوستان دور هم جمع بودند، این افتخار برایم حاصل گشت كه آقاى جودكى این هنرمند ارجمند خوشنام و خوشبرخورد و درویش مسلك را زیارت كنم و زمانى كه دیدم او ویولن را با چه فرم و طرز زیبایى زیر چانه خود قرار داد و چشمانش را روى هم گذاشت كه بیشتر به یك حالت عرفانى شباهت داشت، با تعجب به او خیره شدم و نمىدانستم مىخواهد چه كارى انجام دهد. وقتى آرشه را چون كمان روى سیمهاى ویولن كشید و نواى خوش و الهامانگیز سازش بلند شد، شور و حالى مسرتبخش روح و روانم را در بر گرفت و از شوق و نشاط چشمانم پر از اشك شد، داشتم پرواز مىكردم، سبكبال به آسمان كشیده شده بودم و اطراف خود را به هیچوجه احساس نمىكردم همراه پنجههاى او روى سیمهاى ویولن كه به حركت درمىآمدند من نیز خیلى آهسته و رویایى با پنجههاى پاهاى خود روى ابرها همراه با گام به گام موسیقى او، قدم به قدم راه مىرفتم و خود را از دنیاى مادیات و متعلقات آن بریده دیدم. باور كنید در آن حالت نوجوانى قلبم مملو از عشق به خداى لایزال و طراوت ذات اقدس باریتعالى بود، تمام وجودم در حالتى خلسه فرورفته بود گمانم كه این هنرمند چیرهدست و پاكدل از قبل سیمهاى سازش را با موى رگهاى من كوك كرده بود كه این چنین با هم همخوانى داشتند، صداى ساز او با نواى دل و قلب من هماهنگى كامل داشت هر وقت ناله ساز او برمىخواست، ناله دل و قلب من بود و هر وقت ارتعاشات زیبا و طربانگیز داشت روح و روانم را به وجد و نشاط مىآورد. به هر حال هنوز كه سالها از آن زمان مىگذرد، هرگز خاطره آن شب را فراموش نشدنى و بیاد ماندنى را از یاد نخواهم برد و با این كه صداى سازهاى زیادى شنیدهام اما آن صدا، نوایى دیگر بود و همین امر بود كه مرا به سوى شعر و موسیقى كشانید و به آن سخت پایبندم و از آن تاریخ به دنبال آن روان گشتم و تا جان در بدن دارم به دنبال آن روان خواهم بود. علاقمندى من به موسیقى طورى گردیده بود كه اگر روزى صداى نغمهاى یا آوازى را نمىشنیدم مثل این بود كه چیزى را گم كردهام به همین سبب هر روز به رادیو گوش مىدادم و به صداى ساز هنرمندان موسیقى اصیل و سنتى گوش فرامىدادم و در یكى از این روزها بود كه با نواى دلانگیز و پنجه سحرآمیز هنرمند بزرگ و بداههنواز همه دوران آشنا شدم كه وقتى آن برنامه به پایان رسید گوینده اعلام كرد كه قطعاتى را كه شنیدید با ساز پرویز یاحقى در مایه سهگاه بود كه اجرا گردید. در اینجا بود كه احساس كردم تولدى دوباره یافتهام و عاشق و شیفته نواختن ساز این هنرمند عزیز و بزرگ شدهام اما قلب من را قبلاً جودكى اشغال كرده بود ولى هنر كار خود را كرد و هر كدام آنها در یك طرف قلبم جاى گرفتند و این قلب پرطپش كه براى وطنم ایران عزیز و موسیقى پرصلابت و بزرگ آن است گوشهاى از آن به تسخیر این عزیزانم درآمد هرچند كه براى همه بداههنوازان موسیقى سنتى ایران احترام فراوان قائلم و همه آنان را چون جان شیرین دوست دارم. زیرا موسیقى ایران برایم عرفان عشق است، عشق به ذات خالق كریم كه صوت دلانگیز را در حنجره ظریف و مقبول بلبلان و سایر پرندگان زیبا براى نغمهگرى گلها به ارمغان و كرامت لطف فرموده است و چاكر منت دارم كه پروردگار عالم هستى را شكرگزار باشم و شكوه و عظمت و ذات بىكرانش را سجده نمایم به خاطر تمام نعمتهاى باارزش و بىشمارش». محمد لهراسبى داراى پنج فرزند به نامهاى: خیام، على عباس، شاهرخ، رضا و یك دختر به نام زهره مىباشد كه همگى آنان به شعر و موسیقى علاقمند و با آن آشنا مىباشند بخصوص على كه نواختن ساز ضرب را به خوبى مىداند و آن را خیلى شیرین و شیوا مىنوازد و هنرمندان نوازنده شهر بروجرد را در محافل فرهنگى و هنرى یار و یاور است.