ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد چهارم)
در خانواده بالاخان موسیقیدانان سرشناس و بزرگى ظهور كردند كه به موسیقى ایران خدمات بزرگى و شایستهاى انجام دادند. استاد موسى نىداود، در خانواده بالاخان موسیقىدان سرشناس به دنیا آمد و نیاى او از اساتید هنر و فن موسیقى روزگار خود بود. وقتى دست به ساز مىزد شیفتگان موسیقى ایرانى را شیفته ساز و هنر خود مىكرد. انگیزه استاد موسى نىداود، عشق پاك از دست رفته بود، چه در دوران پیرى با لرزه انگشتان وقتى كه آرشه به دست مىگرفت و مىنواخت، دیگر دستها و انگشتها ارتعاش نداشت، این است جذبه عشق. حاصل این عشق بىسرانجام پیشدرآمدى بود در دستگاه چهارگاه كه این آهنگ را به تمام شاگردان خود یاد داده بود. استاد عاشق بود... چه پرویز نىداود نیز در همین باره بعدها این عشق را سروده بود. بىتو هرجایى كه یك لحظه نگه را دوختم ناله مىآید، ز حسرت بسكه خود را سوختم بىتو هم در بوستان، با بوستان در گلستان هم به اینجا، هم به آنجا هم هرجا سوختم و نیز این شعر دیگر را براى این عشق بىسرانجام: مىبرندش تا عروج خوش نواى كهكشان (هر كه با نان جوینى از نعمت الوان گذشت) مىدهندش آب خضر و زندگى جاودان هركه با چشمان تر از گردش دوران گذشت مىدهندش حورى و غمان، شفاهاى (شفا) هركه با درد و فغان از نعمت درمان گذشت از زلخا دست شستن كار هر آزاده نیست اى خوش آن كس كو بسان یوسف كنعان گذشت یا چو حافظ بگذر از آسایش كون و مكان یا چو (نىداود) كو از نرگس جانان گذشت پیشدرآمد چهارگاه كه به نام «عشق بىحاصل» با شعر خانم دكتر نسرین خزاعى مزین شده، با تنظیم استاد مرتضى نىداود به اجرا درآمده و عرضه گردیده است. همین دختر بااستعداد، شاگردى بین شاگردهاى استاد موسى نىداود بود و استاد را به سختى تحت تأثیر استعداد خویش قرار داده بود. ناگاه محبوب به یك سفر اجبارى فراخوانده شد، در حالى كه تمام درسهاى موسیقى و ترانههاى عاشقانه نیمهكاره مانده بود. خبر رفتن او به سفر درست مثل فرود آمدن یك صاعقه بر درختى پر از شكوفههاى گیلاس بود. گفتنى است كه «عشق بىحاصل» روى پیشدرآمد «چهارگاه»، حاصل همین ماجراست. شهرت استاد موسى نىداود، روز به روز بالاتر مىرفت، در كنسرتى نبود كه اسم استاد نمىدرخشید و اركسترى نبود كه پنجه موسى نىداود زینتبخش آن نباشد. موسى نىداود، ویولن را نیز نزد استاد اسماعیلزاده آموخته بود و بعدها مدرسهاى به نام «نىداود» در یكى از خیابانهاى قدیم تهران افتتاح و به تدریس مشغول شده بود. عطر عشق تو سحرها را گرفت موج شبنم روى دریا را گرفت آبى آن دیده خوابم كرده است پیچك شوق تر سرها را گرفت ناز گلهاى اقاقى مىكشم (صد اقاقى روى درها را گرفت) در غزلها چشم تو آمد بیاد بوى نیلوفر اثرها را گرفت سود عشق تو زیان بود و ضرر آن نگه روى ضررها را گرفت سرانجام استاد موسى نىداود در 22 آبانماه 1370 پس از پروراندن استادان بنامى در موسیقى اصیل ایرانى چهره در نقاب خاك تیره كشید و شگفتا كه آبانماه مصادف با همان روز و ماهى بود كه دو دلداده از هم دور شده بودند، روانش شاد و یادش گرامى باد. شعر ذیل را، پرویز نىداود در رثاى استاد موسى نىداود سروده كه از نظر گرامىتان مىگذرد. «ماهتاب» شد ز سرگردانیم سر در گریبان ماهتاب خیمه زد در گشلن و كوه و بیابان ماهتاب گستراند، پهنهاش را در بساط عاشقان مىشود هم بزم شبهاى رفیقان ماهتاب گهگاهى مىزند سوسو به بزم عارفان كى كند شام غریبان را پریشان ماهتاب؟ گرچه من عاشق، چو من رسوا، چو من را داده نیست پس چرا یك دم نمىماند نمایان ماهتاب؟ گر ز طوفان غم و هم گریهام آگه شود سیل اشكش مىزند دامن به طوفان ماهتاب دیده بگشا كه از باغ قشنگ چشم تو خوش بگیرد رنگ آبى، رنگ الوان ماهتاب تا بگیرد درس صبر و طاقت روز فراق بوى پیراهن برد تا كوى كنعان ماهتاب همچو نى دورى خورشیدش كشد تا شام تار مىرود دامنكشان، حیران و گریان ماهتاب شعر (نىداود) اگر گوید ز شرح این فراق مىگریزد ز آسمان با درد و حرمان ماهتاب (1370 -1284 ش)، موسیقیدان. وى به همراه برادر خود، مرتضى نى داوود، و دیگر برادرانش، موسیقى را از استادان قدیم آموخت و دوره ردیف را نزد حسین خان اسماعیلزاده گذراند. او، به لحاظ تحولات ناگزیر زمانه و پسند عمومى، ویولن را به جاى كمانچه انتخاب كرد و در نواختن آن، روش كمانچه نوازى اساتید قدیم را به كار مىبرد. از شاگردان او مىتوان، مرتضى ورزى و پرویز منصورى را نام برد. موسى نى داوود در آمریكا درگذشت.[1] موسیقیدان. تولد: 1283. درگذشت: 9 آبان 1372، نیویورك. موسى نىداود، فرزند بالاخان، نوازندهى ویولن و كمانچه بود. وى كمانچه به شیوهى قدما و با لحن ویژهى كلیمى خوش مىنواخت. اما او را با ویولنش- كه به همان اسلوب كمانچه نواخه مىشد- و صفحاتش مىشناسند. از او چند صفحه همنوازى به همراه برادرش (مرتضى نىداود) و آواز قمرالملوك وزیرى باقى مانده است. وى از سال 1356 عازم نیویورك شد و در سال 1372 همانجا درگذشت.