ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد چهارم)
یكى از هنرمندان خوب و بااستعداد كه خدمات ارزندهاى به موسیقى ایران در حد و توان خود كرد كه آهنگهاى ساخت وى مؤید این ادعا مىباشد، عبدالكریم مهرافشان است. وى در اردیبهشت سال 1307 خورشیدى، زمانى كه گلها شكفته مىشدند، او نیز چشم به جهان باز كرد، منزل آنها در محله پاچنار، خیابان خیام قرار داشت پدر او اهل اصفهان بود كه سالها پیش به تهران نقل مكان كرده و در بازار سراى قیصریه حجرهاى گرفته بود و به كسب و تجارت مشغول بود. مادر وى اهل تهران و خانهدار بود. وقتى درباره چگونگى كشیده شدن وى به سوى هنر موسیقى سؤال كردم در جواب گفت: «تا آنجا كه به یاد مىآورم پنج سال بیشتر نداشتم كه خود را مشتاق و شیفته موسیقى یافتم. آن زمان دوران گرامافون بود.كشورهاى اروپایى گرامافون مىساختند و به ممالك دیگر مىفروختند. همچنین كمپانىهاى اروپایى خوانندگان و نوازندگان ممتاز را تشویق به پر كردن صفحه مىكردند. یكى از این گرامافونها را چند روز یكى از دوستان پدرم به منزل ما آورد. و بعد آن را بردند و من از آن زمان مشتاق هنر موسیقى شدم و چون نمىتوانستم شخصاً گرامافون بخرم، به فكر ساختن آن افتادم، مدتها گشتم و جعبهاى به شكل گرامافون ولى كوچكتر از آن پیدا كردم و لوازم دیگر آن را حتى دیاگرام را از چوب، مقوا و حلبى ساختم و سوزن گرامافون هم كه فراوان بود، فقط ساختن موتور آنكه به وسیله انرژى یك فنر بزرگ به حركت درمىآمد به هیچوجه برایم مقدور نبود، ناچار بخشى از آن را كه صفحه 78 دور روى آن قرار مىگرفت با دست مىچرخاندم و خودم تصنیفهایى را كه شنیده بودم مىخواندم به تصور آن كه گرامافون مىخواند. این شوق و اشتیاق در من هر روز زیاد و زیادتر مىشد، تا اینكه در سن 10 سالگى یك ویولن ساخت ایران را به مبلغ دوازده تومان خریدم و در منزل مشغول تمرین و نواختن شدم اما چون پدرم مخالفت مىكرد نتوانستم به آموزش پرداخته و آن را ادامه دهم، در سن شانزده سالگى پس از فوت پدرم به كلاس شبانه انجمن موسیقى ملى كه به همت استاد عالیقدر روحاللَّه خالقى تأسیس شده بود رفتم و نامنویسى كردم و نزد شادروان حسینعلى ملاح ویلونیست و محقق موسیقى مشغول فراگیرى موسیقى شدم. پس از شش سال در سن بیست و دو سالگى اولین كنسرت خود را در تالار كوچك انجمن موسیقى ملى كه محل آن در خیابان هدایت نزدیك دروازه شمیران بود، در حضور استادان موسیقى، شعرا و ادبا به اجرا درآوردم. در این كنسرت آهنگ «حاضر باش» را كه استاد علینقى وزیرى آن را ساخته و خود با تار اجرا كرده بود با ویولن نواختم، پارتیسیون این آهنگ را روحاللَّه خالقى از تار به ویولن انتقال داده بود و براى اولین بار، من آن را با ویولن نواختم. دو روز بعد استاد وزیرى كتاب تئورى و ردیفشناسى از تألیفات خود را به نام من پشتنویسى نموده و آن را به عنوان جایزه اهدا كردند كه هنوز هم دارم و آن را چون جان شیرین دوست مىدارم. پس از آن بنا به دعوت استاد روحاللَّه خالقى، در اركستر انجمن موسیقى ملى به نوازندگى ویولن پرداختم. لازم به یادآورى است كه این اركستر در ایران و خارج از ایران شهرت بسیار بدست آورده بود و نوازندگى در این اركستر افتخار بزرگى بشمار مىرفت، در این زمان اركستر شماره یك رادیو را استادان عالیقدرى چون: مهدى مفتاح (ویولن)، جواد معروفى (پیانو) و سرپرست اركستر، حسینعلى ملاح (ویولن)، حسینعلى وزیرىتبار (قرهنى)، نصراللَّه زرینپنجه (تار)، حسین تهرانى (تمبك) و چند استاد دیگر تشكیل داده بودند. خواننده این اركستر، استاد عالیقدر شادروان غلامحسین بنان بود، من نیز با موافقت استاد معروفى نوازنده افتخارى این اركستر شدم و اولین آهنگ خود را براى این اركستر ساختم، آهنگى كه ساخته بودم در آواز «اصفهان» و سهضربى بود كه همان روز عصر قبل از تمرین، استاد معروفى صداى دوم را براى آن نوشتند و پس از دوبار تمرین بطور زنده از رادیو پخش شد. در آن سالها هنوز رادیو ایران مجهز به نوار ضبط صوت نبود، دیگر من كاملاً در موسیقى فعال شده بودم و از طرفى تدریس موسیقى در چند كلاس مختلف، وقت مرا پر كرده بود ولى به هر طریقى بود فرصتى پیدا كردم و مدتى در كلاس استاد ابوالحسن صبا، افتخار شاگردى پیدا كردم. كلاس استاد صبا نزدیك میدان بهارستان در كوچه ظهیرالاسلام بود كه استاد در همان مكان زندگى مىكرد و یك اتاق در طبقه دوم وجود داشت كه ایشان در آنجا تدریس مىكرد. بعدها در زمانى كه كوچه ظهیرالاسلام را تعریض مىكردند اتاق مذكور تخریب گردید و جزء كوچه شد و بقیه منزل هم پس از فوت این استاد عالیقدر موسیقى ایران، در سال 1336 بهصورت موزه درآمد و به نام خانه صبا نامیده شد. من در سن بیست و پنج سالگى به پیشنهاد استاد مشیر همایون شهردار، رسماً در رادیو ایران استخدام شدم و در اركستر شماره دو و اركستر ویژه كه توسط مشیر همایون تأسیس شده بود، نوازنده ویولن شدم، در سن سى سالگى (1337 خورشیدى) استاد حسین دهلوى من را از به وزارت فرهنگ و هنر وقت منتقل كرد و در اركستر صبا نوازنده ویولن شدم، این اركستر بزرگ به رهبرى استاد ابوالحسن صبا تشكیل شده بود و بعد از فوت ایشان، استاد دهلوى رهبرى آن را به عهده گرفت و اركستر را اداره كرد. در این زمان یك ویولنیست ایتالیایى بهنام لوئیچى پازانارى در استخدام دولت ایران بود، نام برده ویولن اول اركستر سمفونیك تهران بود (مایستر) و ضمناً در كلاسهاى روزانه و شبانه هنرستان عالى موسیقى تدریس مىكرد من از این فرصت استفاده كردم و ضمن كار فشرده روزانهام در كلاس شبانه ایشان نامنویسى كردم و مدت دو سال نوازندگى صحیح ویولن و اتودها و بعضى از كنسرتوها را آموختم. در تاریخ بیست و هفتم آذرماه سال 1342 طبق ابلاغ رسمى وزارت فرهنگ و هنر، به سمت آهنگساز و سرپرست یكى از اركسترهاى موسیقى ملى این وزارتخانه منصوب گردیدم و در مدت همكار خودم با این اداره، بیش یكصد و چهل آهنگ ساختم كه در حدود چهل عدد آنها ضبط شده كه در آرشیو وزارتخانه موجود است و به عقیده خودم بهترین آنها براى آواز و اركستر عبارتند از: «ایوان مدائن» با شعرى از خاقانى، «سروچمان» با شعر حافظ، «شعلههاى عشق» با شعر ابراهیم صفائى، «زلف بر باده مده» با شعر حافظ، «واله و شیدا» با شعر مولوى و براى اركستر «امید» در دستگاه چهارگاه و «مژده» در دستگاه ماهور». عبدالكریم مهرافشان، با همان عشق و علاقه به هنر والاى موسیقى كه از كودكى در او موج مىزد، هماكنون هم با همان علاقه و شوق مشغول تعلیم و تدریس این هنر ارزنده به هنرجویان مىباشد.