ملیت : ایرانی - قرن : 5 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)
(كاراسى Karasi) ملقب به «شاهنامهخوان» (مقت. 422 یا 423 ه.ق). وى قصهگو و شاهنامهخوان و به روایت مقدمهى اوسط شاهنامهى فردوسى شاعر بود و نزد قدما به مهارت در روایت و خواندن «شاهنامه» و «هزار افسان» و «كارنامه» شهرتى بسزا داشت: «چو كارآسى محدثوار برخواند هزار افسان چو سردانك مشعبذوار بنماید هزار افسون» (معزى در وصف قلم) «رسد به حضرت تو هر زمان گروهى نو بشكل بوعلى و گوشیار و كارآسى» (فلكى شروانى) «قمرى ز تو فارسى زبان گشت كارآسى كارنامهخوان گشت» (خاقانى. تحفةالعراقین) وى در ابتدا از ندیمان عضدالدولهى دیلمى بود، و به قول مؤلف مجملالتواریخ والقصص (ص 397): «كارآسى چون عضدالدوله بمرد بگریخت و ناشناس به همدان آمد. پس بگرفتند و پیش فخرالدوله بردند، و باز فخرالدوله او را بركشید و منزلتى عظیم یافت...» و ظاهراً پس از دست یافتن محمود غزنوى بر مجدالدوله (420 ه.ق) كارآسى از خدمت دیالمه به دستگاه غزنویان آمد و حدود 421 به حكومت قزوین منصوب گردید و در آنجا به جهت ظلم وى، قزوینیان بر او شوریدند و او را كشتند (اقبال. یادگار 10 :2 ص 22 -20) ضح.- این نام در برخى از مآخذ به صورت «كاراستى» ضبط شده (قزوینى. یادداشتها 7 -185 :6).