ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد چهارم)
نصرتاللَّه سپهرى، هنرمند شایسته و ارزنده كه سالیان درازى، عمر پربار و ثمربخش خود را صرف تعلیم و تربیت و اعتلاى موسیقى ایران و فرهنگ صوتى كشور نمود، به سال 1285 در شهر كویرى كاشان دیده به جهان باز كرد. وى در كودكى پدر خود را از دست داد و در سن چهار سالگى همراه مادر به تهران آمد و پس از طى تحصیلات ابتدایى به مدرسه موسیقى كه زیر نظر سالار معزز (مینباشیان) اداره مىشد رفت. محل این مدرسه در دبیرستان دارالفنون واقع در خیابان ناصرخسرو بود كه مدرسه كوچكى بنام مدرسه «موزیك» نامیده مىشد. نصرتاللَّه سپهرى، پس از دریافت مدرك دیپلم موسیقى از این مدرسه، براى تدریس سرود موسیقى به وزارت فرهنگ كه وزیر وقت آن دكتر حكمت بود رفت و در سراسر دبیرستانها و دانشسراهاى مقدماتى دختران و پسران تدریس سرود و موسیقى را آغاز كرد. وى پس از چندى جهت فراگیرى متد غربى و نواختن ویولن كه یك ساز غربى است، ابتدا نزد سرژخوتسیف رفت و پیشرفت او چنان سریع بود كه از وى جهت همكارى با اركستر سمفونیك تهران دعوت بعمل آمد و او این دعوت را اجابت كرد و همكارى خویش را با این اركستر آغاز كرد و همزمان ضمن تدریس در مدارس، در اركستر سمفونیك تهران هم مشغول فعالیت شد. وى درباره نحوه فعالیتهاى خود در هنرستان موسیقى و اركستر سمفونیك تهران چنین اظهار داشت: «هنرستان موسیقى كشور، در میدان بهارستان قرار داشت و غلامحسین مینباشیان در سالهاى 1318 تا 1320 رئیس آن بود، بعد از شهریور 1320 كه وضع جنگ روشن شد، مینباشیان رفت و كلنل وزیرى رئیس هنرستان شد. هنرستان تقریباً حدود چهار سال به سرپرستى و زیر نظر شادروان وزیرى بود و معاون وى زندهیاد روحاللَّه خالقى تا زمانى كه پهلبد شد رئیس فرهنگ و هنر و موسیقى تمام هنرستانها هم زیر نظر و اختیار وى قرار گرفت. همكارى من غیر از هنرستان با اركستر سمفونیك تهران ادامه داشت و در تمام برنامههاى آنها شركت داشتم كه مجموعاً حدود نوزده سال طول كشید و تا همین اواخر هم فعالانه شركت مىكردم و ریاست اركستر با حشمتاللَّه سنجرى بود، این وضع تا زمان انقلاب اسلامى ادامه داشت. من پس از چندى در همان اوائل كارم، براى فراگیرى موسیقى ایرانى و استفاده از استادان مختلف و سبك و سیاق و رمز و راز نواختن ویولن، نزد حسینخان اسماعیلزاده كه منزلش در سرتخت بربرىها مقابل اداره فرهنگ بود رفتم و شروع به فراگیرى نواختن ویولن در مایههاى موسیقى ایران كردم و یادم مىآمد كه مرحوم اسماعیلزاده به من مىگفت: «سپهرى شما چرا ویولن را كج مىگیرید و دست خود را تا نزدیك قلب مىآورید؟» من در جواب مىگفتم: استاد، ویولن یك ساز غربى است، طرز گرفتن آن هم، اینطور معمول است. ایشان در جواب گفتند: «اى آقا شما خودتان را ناراحت نكنید ویولن را بگذارید روى شصت پایتان، ولى قشنگ بزنید و از آن صدایى درآرید كه با تار و پود هر شنودهاى بازى كند، و نت هم دست را خراب مىكند، بخصوص براى سلونوازى گوشهها و ردیفهاى ایرانى اصولاً مناسب نیست». در جواب گفتم استاد، نت براى یادداشت است كه آهنگهاى ساخته شده بماند و فراموش نشود و از بین نرود و نمىشود كه این آهنگها را از حفظ داشت و ایشان قبول كردند كه خط نت براى حفظ آهنگها لازم و ضرورى است، پس از چندى كه نزد حسین اسماعیلزاده، استاد و معلم خوب كمانچه افتخار شاگردى داشتم، خدمت ابوالحسنخان صبا و ابراهیمخان منصورى و بسیارى نیاموختهها را در موسیقى ایرانى از ایشان آموختم. از این زمان به بعد، از من دعوت بعمل آمد تا در رادیو همكارى خود را آغاز نمایم و هر هفته به همراه شادروانان ابوالحسنخان صبا و ابراهیم منصورى به رادیو كه آن زمان در جاده قدیم شمیران (قصر) قرار داشت مىرفتم و به صورت زنده برنامه اجرا مىكردم. پس از چندى كه رادیو و تلویزیون درهم ادغام گردید و محل رادیو تهران هم از قصر به میدان پانزدهم خرداد (ارك سابق) آمد و من هفتهاى یك روز در رادیو و هفتهاى دو روز در تلویزیون همكارى داشتم. در آن زمان اركسترهاى فرهنگ و هنر به پنج اركستر تقسیم و نامگذارى شده بودند، اركستر شماره یك به رهبرى شادروان صبا، اركستر شماره دو به رهبرى زندهیاد خادم میثاق، اركستر شماره سه به رهبرى مرحوم رادمرد، اركستر شماره چهار به رهبرى مرحوم فروتنراد و اركستر شماره پنج به رهبرى حسین دهلوى، این پنج اركستر موسیقى وزارت فرهنگ و هنر وقت را اداره مىكردند. در مورد تدریس غیر از كلاسها و آموزشگاههاى دولتى، زمانى بیش از 70 شاگرد داشتم كه صبحها از 8 صبح تا یك بعدازظهر خانمها و از 3 بعدازظهر تا 10 شب آقایان را درس مىدادم و از بهترین شاگردانم هم باید از آقایان: على تجویدى، عباس شاپورى، عبداللَّه جهان پناه، علىاصغر زارع و... نام ببرم كه هر كدام خود استادان بزرگى شدند. چون كارم بیشتر تدریس در كلاسهاى خصوصى و عمومى بود و حدود 35 سال بطور مداوم، به تدریس اشتغال داشتم كه مدتى هم به سمت سرپرست فرهنگ و هنر منطقه گرگان مشغول انجام وظیفه بودم. كمتر به آهنگسازى پرداختم و تقریباً پانزده آهنگ به نامهاى مختلف ساختم كه با اركسترهاى: خادم میثاق، رادمرد و صبا با صداى روحانگیز، امیناللَّه رشیدى یونس دردشتى اجرا شد و تا سال 1357، با رادیو و تلویزیون همكارى داشتم كه با تقاضاى شخصى بازنشسته گردیدم». نصرتاللَّه سپهرى، داراى چهار فرزند سه پسر و یك دختر به نامهاى: حورى، پرویز، كامران، فریدون مىباشد كه پرویز و كامران خود با موسیقى آشنایى كامل و از علاقمندان این هنر بزرگ و عاطفى مىباشند.