ملیت : ایرانی - قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)
(1339 -1271 ق)، نویسنده، نقاش و شاعر، متخلص به فرصت. ملقب به میرزا آقا و فرصتالدوله. در شیراز به دنیا آمد. در همان شهر علوم مداوله از جمله صرف و نحو، معانى و بیان و منطق و حكمت را تحصیل كرد و از شیخ مفید بیش از دیگر اساتیدش دانش آموخت. او در شعر و شاعرى نیز مشهور بود. وى به زبان انگلیسى و فرانسه و پهلوى آشنایى و در فن نقاشى و موسیقى شهرتى بهسزا داشت. مدتى از عمر خود را در هندوستان و عراق به سیر و سیاحت گذراند و هنگام بازگشت به شیراز به اتفاق شعاع السلطنه، حاكم فارس، به تهران آمد و نزد مظفرالدین شاه رفت و لقب فرصتالدوله یافت. در اوان مشروطیت به سمت نخستین رییس معارف و اوقاف فارس مصنوب گریدد. وى تا پایان عمر مجرد زیست. مدفن او در حافظیه شیراز است. از آثار وى: «آثار عجم» یا «شیرازنامه»؛ «اشكال المیزان»، در علم منطق؛ «بحور الالحان»، در علم موسیقى و عروض؛ «جغرافیاى هندوستان»؛ «صرف و نحو خط آریا»؛ «دبستان الفرصه»؛ «دیوان» شعر؛ «منشآت» فرصت؛ «مقالات علمى و سیاسى»؛ «دریاى كبیر»؛ «شطرنجیه».[1] (بخش 1) شیرازى ملقب به فرصةالدوله، شاعر و ادیب و موسیقىدان معروف ایرانى. (و. 1271 ه.ق- ف. 1339 ه.ق) از خانوادهاى ادبپرور در شهر شیراز پا به عرصهى وجود گذاشت. از كودكى علاقهى خاصى به تحصیل علوم و فنون مختلف داشت. در آغاز جوانى در صرف و نحو و منطق و حكمت و حساب و هیأت و هندسه و اسطرلاب سرآمد اقران بود و به زبان انگلیسى آشنایى داشت. بنا به نوشتهى خود او در سى و دو سالگى به دیدار سید جمالالدین اسدآبادى نایل شد و او را در بوشهر ملاقات كرد و دیدارهاى بعد موجب دوستى آن دو گردید. پارهاى سخنان گرانبهاى سید جمالالدین در یادداشتهاى او منقول است. هنگامى كه شعاعالسلطنه فرزند مظفرالدین شاه از شیراز به تهران بازگشت فرصت را با خود به دربار آورد و معلم و ندیم خود ساخت و چون در دربار تقرب یافت شاه او را لقب فرصةالدوله داد. هنگام انقلاب مشروطیت فرصت در تهران بود و در سازمان جدید وزارت معارف كه پس از مشروطیت به وجود آمد او را به ریاست معارف فارس گماشتند و وى در این سمت به خوبى خدمت كرد. بار دیگر هنگام تأسیس دادگسترى او را رئیس عدلیهى فارس كردند و سپس دوباره شغل ریاست معارف و فوائد عامه و مدتى هر دو شغل فرهنگ و دادگسترى را بدو سپردند. فرصت سراسر منطقهى فارس و بنادر را در مدتى دراز نقطه به نقطه پیمود و اوضاع جغرافیایى هر نقطه را به رشتهى تحریر درآورد. نام این اثر خود را «آثار عجم» نهاده است. آثار دیگر فرصت، غیر از «آثار عجم» عبارتند از: 1- اشكالالمیزان در علم منطق. 2- دریاى كبیر مشتمل بر علوم مختلف به زبان عربى و فارسى. 3- بحورالالحان در علم موسیقى و عروض. 4- منشات نثر. 5- رسالهى شطرنجیه. 6- مثنوى هجونامه. از همه مهمتر دیوان اشعار او مشتمل بر قصاید، غزلیات، ترجیعات، مسمطات، رباعیات، مثنویات، مراثى، تواریخ و پیوستى از منشات منثور اوست. فرصت بر اثر یك بیمارى 1339 ه.ق برابر با اول آبان ماه 1299 ه.ش در خانهى شخصى خود در شیراز چشم از جهان فروبست و بنا بر آرزوى دیرینهاش در كنار آرامگاه لسانالغیب حافظ به خاك سپرده شد و سنگى را كه زیر نظر خود او براى مزارش تراشیده بودند بر گور او نهادند.