تاريخ : چهارشنبه 28 خرداد 1393  | 6:37 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی

 

این خاصیت کرفس را نمی دانید
در گیاهان دیگری مانند بابونه و فلفل دلمه سبز نیز از این نوع فلاونوئید یافت می شود.

تحقیقات نشان می دهند که کرفس از فرآیند فراموشی پیشگیری می کند. در حقیقت این سبزی مانع از بروز دمانس ناشی از پیری می شود. کرفس حاوی نوعی فلاونوئید است که میزان رسوب پروتئین های عامل بروز دمانس را در مغز به طور قابل ملاحظه ای کاهش می دهد.

برای انجام این مطالعه ژن آلزایمر به تعدادی موش وارد شد، نتایج نشان داد که فلاونوئید دیوسمین موجود در کرفس روند بروز بیماری آلزایمر را در موش ها به شدت کاهش داد.
در گیاهان دیگری مانند بابونه و فلفل دلمه سبز نیز از این نوع فلاونوئید یافت می شود.

 


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 28 خرداد 1393  | 6:35 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی

 

قهر کردن نشانه چیست؟
قهر در روابطی كه افراد انتظارات بیشتری از هم دارند و در تعاملات بیشتر هستند به مراتب، بیشتر رخ می‌دهد...

 

گاهی وقت‌ها دست خودت نیست؛ بدون اینكه بخواهی قهر میكنی، بدون اینكه فكر كنی قهر می‌كنی، اگر چیزی دلخواهت نباشد قهر می‌كنی و این قدر این كار را ادامه می‌دهی تا درونت آرام شود. حالا فرقی نمی‌كند به آن چیزی كه می‌خواستی رسیده باشی یا نه. مهم این است كه یك جوری مخالفت خود را اعلام كنی. قهر طبیعی است اما به شرطی كه در حد طبیعی و منطقی باشد، نه مثل تو كه این روزها مرزها را برداشته‌ای و سر هر مساله كوچكی قهر می‌كنی. به قهر معتاد شده‌ای، كلافه‌ات كرده، هیچ جوری هم دست از سرت بر نمی‌دارد. شاید تو هم از سر او دست بر نمی‌داری؛‌ نه؟!

یكی از نشانه‌های تنبیه، قهر است كه افراد در مقابل رفتارهای دیگران به صورت یكی از شكل‌های دیداری (ارتباط نداشتن)، چشمی، كلامی (قطع كلام)‌ بروز می‌دهند كه می‌تواند ریشه در زندگی بدوی یا اولیه افراد داشته باشد.
از دیدگاه پرویز رزاقی، روان شناس،‌ قهر از واكنش‌های طبیعی انسان است كه به صورت سرشتی، ژنتیكی یا محیطی به افراد منتقل می‌شود تا جایی كه افراد در موقعیت‌های كسان به شكل‌های گوناگون قهر می‌كنند. كودك، زن یا مرد تفاوتی نمی‌كند، همه این افراد در موقعیت‌هایی كه با ناكامی مواجه می‌شوند یا به نیازهای مطلوب خود دست پیدا نمی‌كنند، ‌برای ادای حق و ... به درجات متعددی متوسل به قهر می‌شوند. بنا به گفته‌های دكتر رزاقی قهر در روابطی كه افراد انتظارات بیشتری از هم دارند و در تعاملات بیشتر هستند به مراتب، بیشتر رخ می‌دهد. كنش‌ها و واكنش‌ها، خوسته یا ناخواسته، افراد را به سمت قهر سوق می‌دهد.
 
قهر استرس زا است
به گفته دكتر رزاقی، قهر و عوامل ایجاد آن استرس‌زا هستند. اغلب افرادی كه سعی می‌كنند با توسل به قهر به سمت خواسته خود قدمی مثبت بردارند متحمل استرس‌های زیادی می‌شوند.
خیلی از شما شاید تجربه هجوم افكار منفی و خیال بافی را در قهر دارید و این اضطراب‌های دوران قهر برایتان نا آشنا نیست اما با این حال در سال‌های اخیر به نظر می‌رسد افراد بیشتر به این شرایط تن می‌دهند كه كم حوصلگی و بی‌ارزش شدن روابط می‌تواند از جمله دلایل آن باشد.
 
مردها كمتر قهر می‌كنند
اما شاید برای شما جالب باشد اگر بدانید برخی مردان در برابر این واكنش طبیعی انسان كه جنسیت نمی‌شناسد موضع گیری‌هایی دارند. به این ترتیب كه وقتی در موقعیتی قرار می‌گیرند كه واكنش قهر را می‌طلبد با تصور اینكه این عمل متناسب با زنان است از اعمال آن خودداری می‌كنند.
دكتر رزاقی در رابطه با چنین اعتقاداتی می‌گوید: "قهر در هر دو جنس طبیعی است اما شواهد عینی نشان داده است كه قهر بیشتر در زنان دیده می‌شود، هر چند كه تحقیقات منسجمی در این رابطه وجود ندارد اما اغلب زنان برای احقاق حق بیشتر از این رفتار استفاده می‌كنند."
شاید یكی از علت‌های مهم این تفاوت به نوع نگرش این دو جنس بر می‌گردد. اغلب مردان قهر را یك ضعف تلقی می‌كنند در حالی كه زنان این گونه به آن نگاه نمی‌كنند. به طور معمول بر مردان قانون همه یا هیچ حكم فرما است، یا رابطه‌ای را قطع می‌كنند یا به آن ادامه می‌دهد اما زنان این طور نیستند.
دكتر رزاقی هم با تایید این موضوع می‌گوید: "در بسیاری از موارد مردان غریبه پس از یك دعوای اتفاقی با هم دوست و رفیق شده‌اند اما خانم‌ها برعكس. از سویی دیگر به نظر می‌رسد چون ارتباط كلامی در خانم‌ها قوی‌تر است درنتیجه آنها بیشتر از قهر استفاده می‌كنند چرا كه قهر روندی است كه نشان می‌دهد ارتباط به طور كامل قطع نشده و دوباره آشتی اتفاق می‌افتد كه در این ارتباط و تعامل دوباره ارتباط كلامی كمك كننده است اما چون مردان به طور معمول در ارتباطات كلامی ضعیف‌اند رابطه را قطع می‌كنند یا ادامه می‌دهند و رابطه حد واسطی به نام قهر نمی‌شناسند."
 
قهرت را درمان كن
هیچ فكر كرده‌ایم ما یا دیگران چرا قهر می‌كنیم؟ لطفا این موضوع اگر برایتان مهم نیست سعی كنید مهم باشد چرا كه بیش از دیگر آزاری شما را آزار می‌دهد.
دكتر رزاقی درباره افرادی كه بیشتر قهر می‌كنند، می‌گوید: "این افراد احتیاج به مطرح شدن، حل مشكلات یا جلب توجه دارند و بسیاری از مواقع از نداشتن اعتماد به نفس رنج می‌برند. در حالی كه این قهرها راه درمان دارد و اگر نمی‌خواهید بیش از این دوستان و آشنایان خود را از دست بدهید و می‌خواهید كمتر خودتان را آزار بدهید دست به كار شوید و از ‌این دارو‌ها برای درمان قهر استفاده كنید:
 
7 توصیه پایانی
1. قوه شناخت خود را نسبت به عوامل تنبیه دیگر بالا ببرید و بدانید قهر به تنهایی چاره‌ساز نیست. برای مثال پاداش و امكانات را حذف كنید.

2. از روش‌های ارتباطی جایگزین برای اعلام احساس و نظر خود استفاده كنید.

3. اعتماد به نفس خود را فزایش دهید.

4. مهارت‌های كلامی خود را تقویت كنید.

5. چون افراد درون‌گرا ارتباط كلامی‌شان ضعیف‌تر است به نسبت بیشتر از قهر استفاده می‌كنند پس یكی از راهكارها افزایش تعاملات اجتماعی است.

6. به دیگران هم برای ابراز نظر و احساس اجازه بدهید. شاید دیگران حرفی برای گفتن دارند كه موجب رفع قهر می‌شود.

7. افكار و رفتار منفی را كم‌كم دور بریزید و بیشتر به موضوع‌های مثبت فكر كنید.
6 شرط قهر جوانمردانه
1. موضوع قهر را برای طرف مقابل مشخص كنید.

2. از قهر در جمع استفاده نكنید.

3. راه آشتی را باز بگذارید و هر چیزی از دهانتان بیرون آمد، نگویید.

4. قهر نباید طولای مدت باشد چون از میزان تاثیرگذاری آن كم می‌شود.

5. اگر موضوع قهر برای طرف مقابل مهم نیست قهر چاره كار شما نیست.

6. در قهر و آشتی به ویژه در رابطه مادر و فرزندی، والدین بلافاصله عذرخواهی مكرر كودك را نپذیرند. چرا كه این امر موجب تكرار رفتار غلط و تقویت عذرخواهی مكرر و درنتیجه اصلاح نشدن رفتار نامناسب و درنهایت كاربرد نامناسب قهر از سوی والدین می‌شود، البته در نپذیرفتن عذرخواهی هم زیاده روی نكنید.
 

 


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 28 خرداد 1393  | 6:34 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی

 

چرا فرهاد دلداده‌ی شیرین شد؟!
«تو چرا عاشق این آدم شدی؟ این همه آدم! چرا او را برای زندگی‌ات انتخاب کردی؟!» مستأصل است، دوستش دارد و به‌عنوان...

 

 


«تو چرا عاشق این آدم شدی؟ این همه آدم! چرا او را برای زندگی‌ات انتخاب کردی؟!» مستأصل است، دوستش دارد و به‌عنوان شریک آینده او را انتخاب کرده است اما واقعا کسی که او را انتخاب کرده نه تنها معیارهای دیگران را ندارد، که معیارهای خودش را هم ندارد. گیج شده است! چرا او را دوست دارد؟ ...

شاید شما هم بارها با این احساس روبه‌رو شده باشید که از یک نفر بی‌اندازه خوشتان می‌آید بدون اینکه دلیل قانع کننده و روشنی برایش پیدا کنید اما امروز راز این پرسش که چرا مجنون عاشق لیلی شد و فرهاد عاشق شیرین و شما عاشق فلانی و نه دیگری؛ کشف شده است و آن چیزی نیست جز «نقشه عشق» که در کودکی در ذهن همه ما حک شده است. 
 

عاشق نقشه عشقیم

طبق گفته‌های دکتر بان‌مانی، استاد روان‌پزشکی دانشگاه جانزهاپکینز آمریکا، از بین فاکتورهای مختلفی که روی نظر ما نسبت به یک زوج ایده‌آل تاثیر دارند، موثرترین آنها چیزی است که می‌توان آن را «نقشه عشق» نامید. «نقشه عشق» در واقع مجموعه‌ای از پیام‌های عصبی و سلول‌های عصبی مغز است که مشخص می‌کنند، چه چیزهایی را دوست داریم و از چه چیزهایی بدمان می‌آید. خصوصیات مورد نظر ما در مورد مو، رنگ چشم، جنس صدا، بو و حتی شکل بدن در این نقشه عشق ثبت شده‌اند حتی خصوصیات شخصیتی دلخواه ما مثلا اینکه، یک شخصیت خونگرم و صمیمی را دوست داریم یا شخصیتی ساکت و قوی هم در این نقشه ثبت شده است. به طور خلاصه، عاشق کسی می‌شویم که بیشتر از بقیه با این نقشه عشق مغزمان هم‌خوانی داشته باشد و این نقشه، به طور کلی در دوران کودکی شکل می‌گیرد. در حدود سن هشت سالگی شکل کلی از زوج ایده‌آل ما در مغز در حال شکل‌گیری است و خصوصیات مختلف وارد مغز می‌شوند.

 

ردپای مادرها در عشق

دکتر بان‌مانی می‌گوید: «موقع سخنرانی، اغلب از حضار می‌پرسم چه چیزی را در زوج‌شان دوست دارند و اغلب پاسخ‌هایی شبیه به این می‌گیرم که او قوی و مستقل است، چهره زیبایی دارد، عاشق شوخ‌طبعی او هستم و یا حتی لبخندش چیزی بود که مرا جذب خودش کرد. همه اینها جملاتی هستند که می‌شنوم و اغلب همه حرفشان را قبول می‌کنم اما مطمئنم که اگر از همین آقایان و خانم‌ها بخواهم که خصوصیات مادرشان را توضیح دهند، شباهت‌های زیادی بین زوج‌ ایده‌آل آنها و مادرشان پیدا می‌شود.»

 

مادرها اولین عشق‌اند

شاید عجیب به نظر برسد اما به نظر این روان‌پزشک، مادرها که اولین عشق زندگی هر فردی هستند، بخش زیادی از نقشه عشق را می‌نویسند. در هنگام کوچکی، مادر معمولا مرکز توجه و عواطف هر کسی است و همچنین هر فردی هم مورد توجه مادرش است. به همین دلیل خصوصیات مادر، تاثیر غیرقابل انکاری بر فرد می‌گذارد و برای همیشه فرد غالبا جذب کسی می‌شود که از نظر ظاهری و شخصیتی و حتی روحیه شوخ‌طبعی، به مادرش شباهت داشته باشد.

مادرها تاثیر بیشتری بر پسرها دارند. مادرها نه تنها ناخودآگاه خصوصیات زوج مورد نظر را در ذهن فرزندشان ثبت می‌کنند بلکه بر نوع احساس آنها نسبت به زن‌ها هم تاثیر دارند. به همین دلیل اگر مادری خونگرم و مهربان باشد، فرزند پسر او این‌طور فکر می‌کند که زن‌ها همه خونگرم و مهربان‌اند و به همین دلیل خود آنها هم خونگرم و مهربان خواهند بود و زوج‌هایی مسوولیت‌پذیر خواهند شد.

در مقابل مادرانی که شخصیتی افسرده دارند و گاهی اوقات رفتاری دوستانه دارند و ناگهان دارای رفتاری سرد و دورکننده می‌شوند ممکن است فرزندی را تربیت کنند که از عشق فراری است. به این دلیل که تجربه دیدن مادرش این احساس ترس از عشق و واکنش زن‌ها را در وی به وجود‌ آورده است و ممکن است پسران این نوع مادرها از هر نوع تعهدی گریزان باشند.

 

پدرها کجایند؟

همان‌طور که مادرها نقش بارزی در تبیین خصوصیات زوج ایده‌آل در ذهن افراد دارند، پدرها، به عنوان اولین مرد شناخته شده در زندگی، نقش موثری در نوع واکنش افراد نسبت به جنس مخالف ایجاد می‌کنند. پدرها تاثیر زیادی بر شخصیت فرزندانشان و احتمال داشتن زندگی خوب و رضایت‌بخش در آینده فرزندان دارند و به شکلی مشابه، پدرها هم بر احساس دخترها نسبت به مرد ایده‌آل موثرند. اگر پدری رابطه خوبی با دخترش داشته باشد و خصوصیات مثبت او را تحسین کند باعث می‌شود دخترش در آینده در رابطه با مرد زندگی‌اش احساس بهتری داشته باشد اما اگر پدر سرد، بداخلاق باشد و یا اصلا در محیط خانه حضور نداشته باشد ممکن است باعث شود دختر در آینده احساس عدم جذابیت، کم‌ارزش بودن و دوست‌داشتنی نبودن کند.

 

به دنبال قطعه گمشده

به غیر از اینها، نکته‌ای که وجود دارد این است که ما اغلب در کنار افرادی هستیم که بسیار شبیه ما هستند و به همین دلیل این تمایل در هر کس به وجود می‌آید که با کسانی شبیه به خود رابطه ایجاد کند. اما گاهی بعضی‌ها عاشق افرادی می‌شوند که شخصیت‌ متضادی با خودشان دارند. از نظر روان‌پزشکان ما ازطرق مختلف به دنبال شخصیتی هستیم که در واقع یا تصویری از ما باشد یا تصویری از آنچه که ما آرزوی‌اش را داریم.

رابرت وینچ، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه نورث وسترن در تحقیق خود راجع به ازدواج به این نکته اشاره داشته است که در انتخاب هر فرد برای ازدواج، تعداد زیادی تشابهات اجتماعی دخیل‌اند اما وی روی این نکته تاکید داشت که ما اغلب در جستجوی کسی هستیم که نیازهای ما را تکمیل کند و خصوصیاتی مکمل خصوصیات ما داشته باشد.

 
یک ضر‌ب‌المثل قدیمی هم وجود دارد که می‌گوید هر کس به دنبال قطعه گمشده خودش می‌گردد. قطعه‌ای که نقایص وجودی‌اش را تکمیل کند. در مورد این مساله رابریت وینچ نظر کاملا مشابهی دارد با این نکته تکمیلی که در جستجو به دنبال عشق واقعی همیشه یک حالت تعادل بین شباهت‌های اجتماعی و تفاوت‌های روانی وجود دارد که خمیره اغلب عشق‌های موفق است.  
 

تئوری تعادل

گاهی اوقات زوج‌هایی وجود دارند که از هیچ‌نظر با هم شباهت ندارند اما با خصوصیات کاملا متفاوت زندگی شادی دارند. اینجا به نظر پروفسور وینچ، تئوری تعادل به داد عشق می‌رسد. در بعضی از ازدواج‌ها هر کدام از طرفین که دارای فضایل خاصی هستند (چیزهایی مثل زیبایی، استعداد، خانواده خوب و ثروت) ممکن است در یک رابطه متعادل این فضایل را با فرد مقابل به اشتراک بگذارند. مثلا پسری از خانواده خوب و ثروتمند اما با استعدادی معمولی با دختری از خانواده متوسط اما با استعداد، ازدواج کند و هر دو احساس خوشبختی کنند. آنها هر دو در این رابطه چیزی را که ندارند به دست می‌آورند.

با این حساب شاید بتوان گفت، تقریبا هر ترکیبی از زوج‌های مختلف می‌توانند در صورت آگاهی به خصوصیات خود و رضایت از داشته‌های طرف مقابل احساس خوشبختی کنند.

 

 


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 28 خرداد 1393  | 6:32 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی

 

درمغز عاشق چه می‌گذرد؟ + تست عاشقی!
آیا شور عشق یا همان عشق رمانتیک قابل اعتماداست؟ آیا در بین همه‌ی اقوام و ملت‌ها شور عشق وجود دارد؟ آیا عشق نوعی بیماری است؟

 
شور عشق (یا همان عشق رمانتیک) احساسی موقت، زودگذر و غیرقابل اعتماد است. شور عشق، یعنی همان احساساتی که اوایل آشنایی با یک نفر، ما را مشغول می‌کند و خواب و خوراکمان را می‌گیرد، مبنای درستی برای زندگی مشترک نیست.

شور عشق؛ استارت یا سوخت
شور عشق، یعنی همان احساساتی که اوایل آشنایی با یک نفر، ما را مشغول می‌کند و خواب و خوراکمان را می‌گیرد، مبنای درستی برای زندگی مشترک نیست؛ یعنی این قبیل عواطف مثل استارت ماشین عمل می‌کنند. خداوند آنها را در وجود انسان قرار داده که آدم را به حرکت درآورد. ولی ما نمی‌توانیم فقط با استارت‌زدن و باک ِ بدون بنزین حرکت کنیم.

شواهد زیادی هم برای اثبات این نکته وجود دارد- مثلاً پژوهشگری به نام آرون تعداد زیادی از افرادی را که دچار عشق حاد و آتشین بودند زیر دستگاهی که از کارکرد مغز عکس می‌گیرد گذاشت و از آنها خواست به معشوق خود فکر کنند و عکس آنها را نشانشان داد.
 
کارکرد مغزی این افراد نشان داد که هنگام فکر کردن به معشوق، فقط آن قسمت‌هایی فعال می‌شود که مربوط به «پاداش فوری» است- همان قسمت‌هایی که اگر گرسنه باشیم و غذا بخوریم فعال می‌شود؛ یا در افراد معتاد به کوکائین، همان قسمتی که بعد از مصرف ماده‌ی مخدر به فعالیت می‌افتد. این قسمت‌های مغز، تشکر فوری را اعلام می‌کنند، و یک چیز فوری طبعاً دوام زیادی هم ندارد. در حالی که مغز، قسمت‌های دیگری هم دارد که مربوط به پاداش‌های طولانی‌مدت است.

دو پژوهشگر دیگر به اسم‌های بارتل و ذکی آمدند همین کار را روی کسانی کردند که عشقشان تداوم پیدا کرده بود و به اصطلاح عشق رفیقانه داشتند- همان نوع عشقی که شور و هیجانش از بین رفته اما صمیمیتش مانده و با مرور زمان، بیشتر هم شده است.
 
عکس کارکرد مغز این افراد نشان داد که فکرکردن به عشقشان قسمت‌هایی از مغز آنها را فعال می‌کند که مربوط به «پاداش‌های بلندمدت» است- همان قسمت‌هایی که وقتی شما به شغل مورد علاقه‌تان فکر می‌کنید یا موسیقی مورد علاقه‌تان را گوش می‌کنید، یا در لحظات آرامش مذهبی، در ذهنتان فعال می شود.

نتیجه‌ی این پژوهش‌ها نشان می‌دهد چون پاداش فوری همیشه تاییدکننده‌ی چیزهایی است که قابل اتکا نیستند، عشق رمانتیک هم که دستمایه‌ی شعر و غزل و رمان و فیلم‌های زیادی شده است و چیز قشنگی هم هست قابل اتکا نیست. در عوض، عشق رفیقانه قابل اعتماد، اصیل و ماندگار است.
 
بعضی اقوام اصلاً نمی‌دانند عشق چیست؟
عشق رمانتیک نه تنها کوتاه‌مدت و غیرقابل اتکاست که حتی اصیل هم نیست. یعنی این طور نیست که جزو سرشت و ذات انسان باشد و ابتلا به آن، از ضروریات زندگی محسوب شود. به نظر شما آیا در بین همه‌ی اقوام و ملت‌ها شور عشق وجود دارد؟ یعنی مردم ِ همه‌ی جوامع و فرهنگ‌ها عشق رمانتیک را به این مفهومی که ما می‌شناسیم می‌شناسند؟

دو پژوهشگر به نام‌های یانکویچ و فیشر، ۱۶۶ فرهنگ و قومیت مختلف را از نظر آداب و رسوم و شعر و ادبیات و هنرشان بررسی کرده‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند که در ۱۴۷ فرهنگ، عشق رمانتیک وجود دارد؛ اما در ۱۹ قومیت، هیچ شواهدی از این عشق در میان نیست؛ یعنی در فرهنگ، ادبیات، شعر و هنرشان هیچ اشاره‌ای به این شور عاشقانه نشده است؛ اما تشکیل خانواده می‌دهند، به خانواده‌شان علاقه دارند و برای آنها فداکاری هم می‌کنند.
 
یعنی آن رمانتیسیسم که در ادبیات غربی و در ادبیات ایرانی خودمان هم می‌بینیم در آن فرهنگ‌ها معنایی ندارد. پس عشق رمانتیک چیزی نیست که بگوییم لازمه‌ی هر زندگی است؛ بلکه همان موتور محرک اولیه است. ۱۹ قومیت از این موتور استفاده نمی‌کنند و ماشینشان بدون این استارت هم روشن می‌شوند.

در پژوهش دیگری از حدود شش هزار دختر و پسر قبل از ازدواج پرسیده‌اند که «شما دوست دارید عشق رمانتیک مبنای ازدواجتان باشد یا نه؟» ۹۰ درصد آنها جواب مثبت داده‌اند. یعنی گفته‌اند «دوست داریم این احساسات را تجربه کنیم.» اما بعد از چند سال، از همین افراد، بعد از ازدواجشان پرسیده‌اند «آیا آن رمانتیسیسم اولیه در ازدواجتان وجود داشته یا نه؟» ۳۳ درصد مردان و ۷۵ درصد زنان گفته‌اند در نهایت با فردی ازدواج کرده‌اند که عاشقش نیستند و رابطه‌ی رمانتیکی هم با او ندارند؛ یعنی حتی خود افراد هم قبول دارند که «عشق» نه شرط کافی برای ازدواج است و نه حتی شرط لازم.

عشق نوعی بیماری است؟!
برخی از پژوهشگرها روی این موضوع متمرکز شده‌اند که «آیا عشق آتشین صرف نظر از عشق نافرجام، یک بیماری پاتولوژیک است یا نه؟» و جالب است بدانید روان‌شناسان بیشترین شباهت را بین عشق و یک بیماری خاص روانی به نام وسواس اجباری مشاهده کرده‌اند.
 
در این بیماری، افکار خاصی به ذهن هجوم می‌آورد که فرد گریزی از آنها ندارد؛ این افکار او را مجبور به ایجاد رفتارهای خاصی می‌کند که اگر انجام ندهد دچار تنش و اضطراب زیادی می‌شود. مثلا کسی عادت دارد هر شب ۱۰ بار دست‌هایش را بشوید و اگر ۸ بار این کار را انجام بدهد درونش منقلب می‌شود و نمی‌تواند آسوده بخوابد.

عشق نه فقط در ظاهر و علایم بالینی شبیه این بیماری است، که از نظر آزمایشگاهی هم به آن شباهت دارد. در بیماری وسواس اجباری، یک ناقل خاص در سلول‌های پلاکت خون بیمار افزایش پیدا می‌کند. پژوهشگری به نام مارازیتی، افراد عاشق را به این طریق آزمایش کرده و به این نتیجه رسیده که آنها هم درست همین حالت را دارند.

پس عشق یک حالت وسواس اجباری ایجاد می‌کند که در آن فرد عاشق دچار افکار و عادت‌های خاصی می‌شود که نمی‌تواند از دست آنها خلاص شود- مثل تماس گرفتن پی در پی با معشوق و فکر کردن مداوم به او که عملکرد عادی ذهنش را مختل می‌کند.

هوش عاطفی‌ات را بالا ببر
با تمام این حرف‌ها، امروز دانشمندان به این نقطه رسیده‌اند که «اگر عشق و احساسات قابل اتکا نیستند پس چه چیز قابل اتکا است؟» یعنی چه چیزهایی باید وجود داشته باشد تا عشق افراد پایدار بماند. ابتدا نظریه‌ای شکل گرفت که اگر برخی شباهت‌های اولیه بین افراد وجود داشته باشد صممیت و رفاقت بیشتری بین آنان به وجود می‌آید که می‌تواند ازدواج موفق را تضمین کند.

اما تجربه نشان داد که این اتفاق هم نمی‌افتد. آقای اشتنبرگ که مثلث عشق را ارائه کرده بود به این نتیجه رسید که خیلی از طلاق‌ها، بر خلاف انتظار، در مواردی اتفاق می‌افتد که انتخاب اولیه اشتباه نبوده است. یعنی افراد در ابتدای ازدواج، شباهت‌هایی به هم داشته‌اند اما پس از ازدواج تغییر کرده‌اند.
پس خیلی وقت‌ها مشکل اینجاست که آدم‌ها تغییر می‌کنند؛ اما با هم تغییر نمی‌کنند: در دو مسیر یا با سرعت‌های متفاوتی تغییر می‌کنند. پس حالا این سوال به وجود می‌آید که «اگر شباهت اولیه هم ضامن صمیمیت نیست پس چه چیز می‌تواند صمیمیت و رفاقت درازمدت بین زوج‌ها را تضمین کند؟»
پژوهش‌های زیادی نشان داده‌اند که هوش عاطفی یکی از مهمترین عوامل موفقیت ازدواج است. هوش عاطفی نوعی از هوش است که به ما کمک می‌کند به احساساتمان آگاه باشیم. بتوانیم عواطف‌مان را خوب بیان کنیم. آنها را خوب کنترل و هدایت کنیم. ظرفیت های خودمان را بشناسیم و در مجموع یک حس مثبت کلی نسبت به خودمان داشته باشیم. از طرف دیگر بتوانیم عواطف فرد مقابلمان را درک کنیم و نسبت به آن واکنش اجتماعی یا بین فردی مناسب داشته باشیم.

هوش عاطفی به ما کمک می‌کند که وقتی دچار تعارض در احساساتمان می‌شویم فرو نریزیم و بتوانیم به عنوان مساله‌ای معمولی حلش کنیم. این نوع هوش، یک چیز ذاتی نیست و در شرایط محیطی شکل می‌گیرد و در میان تمام عوامل موثر در موفقیت در ازدواج، کلیدی‌ترین نقش را دارد.

اگر دو طرف دارای هوش عاطفی بالایی باشند می‌توانند بفهمند که چطور همراه و همگام با تغییر احساسات و عواطف یکدیگر تغییر کنند تا زندگی‌شان به رشد و صمیمیت بیشتری منجر شود.
 
چه قدرعاشق هستید؟
عشق هم بالاخره اتفاقی است که به قول شاعر، خواه ناخواه رخ می‌دهد. برای خیلی از روان‌شناس‌ها مطالعه این پدیده جالب است. بعضی‌ها مانند استرنبرگ حتی نظریه‌ای علمی ‌درباره عشق دارند.
 
استرنبرگ معتقد است که یک عشق کامل سه جنبه دارد.

اولین جنبه، وفاداری به معشوق است، دومی، ‌احساس صمیمیت نسبت به او و سومی، ‌داشتن میل جنسی به معشوق است. به نظر استرنبرگ، هر کدام از اینها که وجود نداشته باشد، یک جای کار دارد می‌لنگد. پرسشنامه زیر خیلی به جزییات عشق کاری ندارد و می‌خواهد به طور کلی بگوید که آیا شما عاشق هستید یا نه؟
 
این تست در دانشگاه نورس ایسترن بوستون تهیه شده است و خوب، معلوم است که بیشتر برای دانشجوها کاربرد دارد. 

چگونه از این تست استفاده کنیم؟
عبارات زیر را بخوانید. معشوق‌تان را تصور کنید و نام معشوق‌تان را به جای کلمه او بگذارید. حالا اگر با هر عبارت به طورکامل موافق بودید، عدد ۷، اگر نسبتا موافق بودید، عدد ۶، اگر کمی‌ موافق بودید عدد ۵، اگر عبارت را هم درست می‌دانستید و هم غلط (یعنی در مورد نظرتان مطمئن نبودید)، عدد ۴، اگر با آن کمی ‌مخالف بودید، عدد ۳، اگر نسبتا مخالف بودید، عدد ۲ و اگر به‌طور کامل مخالف بودید عدد ۱ را جلو عبارت بنویسید.

۱) برای رسیدن به او خیلی عجله دارم. ؟
۲) او را خیلی جذاب می‌دانم. ؟
۳) او نسبت به بیشتر مردم، عیب‌های کمتری دارد. ؟
۴) برای او هر کاری که لازم باشد، انجام می‌دهم. ؟
۵) به نظر من، او خیلی دلربا است. ؟
۶) دوست دارم احساساتم را با او در میان بگذارم. ؟
۷) وقتی با هم کاری را انجام می‌دهیم، کار برایم خیلی خوشایند است. ؟
 8)دوست دارم که او حتما مال من باشد. ؟
۹) اگر اتفاقی برای او بیفتد؛ خیلی ناراحت می‌شوم. ؟
1۰) خیلی وقت‌ها به او فکر می‌کنم. ؟
۱۱) خیلی مهم است که او به من علاقه داشته باشد. ؟
۱۲) وقتی با او هستم، کاملا خوشحالم. ؟
۱۳) برایم دشوار است که برای مدتی طولانی از او دور باشم. ؟
۱۴) خیلی به او علاقه دارم. ؟

راهنمای نمره‌گذاری:
حالا عددهایی را که جلوی هر عبارت گذاشته‌اید، با هم جمع بزنید.

* شمایی که بالای ۸۹ نمره آورده‌اید، وضع‌تان خراب است. شما بدجوری عاشق شده‌اید و اگر صادقانه به پرسش‌ها پاسخ داده‌اید، در عشق‌تان هیچ شکی نمی‌توان کرد.

* اگر نمره‌تان حول و حوش ۷۸ تا ۸۸ می‌چرخد، شما هم به احتمال خیلی زیاد عاشق هستید و چیزی نمانده است که در بالای قله عشق بایستید.

* اما اگر نمره‌تان بین ۶۸ تا ۷۷ باشد، احتمال کمتری وجود دارد که عاشق باشید. اما شما هم به هر حال عاشق‌اید.

* کسانی که از ۶۸ پایین‌تر آورده‌اند، بهتر است که خودشان را گول نزنند. به احتمال زیاد چندان عاشق نیستند.

* کسانی که از ۵۸ پایین‌ترند، به‌ هیچ‌وجه عاشق نیستند. این گروه بهتر است پیشه دیگری برای خودشان دست و پا کنند و یا اسم احساسات رقیق‌شان را نگذارند عشق.

 


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 28 خرداد 1393  | 6:30 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی

 

با خودت قشنگ‌تر حرف بزن
همه ما گاهی با خود صحبت می‌کنیم و این صحبت‌ها در واقع همان افکار مثبت یا منفی است که گاهی آن را با صدای بلند و گاه در ذهن خود...


همه ما گاهی با خود صحبت می‌کنیم و این صحبت‌ها در واقع همان افکار مثبت یا منفی است که گاهی آن را با صدای بلند و گاه در ذهن خود می‌گوییم. اگر حرف‌های ما با خودمان مثبت باشد، موجب آرامش بیشتر و کنترل استرس می‌شود اما اگر منفی باشد موجب تشدید استرس می‌شود...
 

 

به گفته روان‌شناسان این گفتگوها بازتاب حالات عاطفی ما هستند و اعتماد به نفس، دیدگاه، انرژی، عملکرد و ارتباط با دیگران را تحت تاثیر قرار می‌دهند. پس بهتر است با به کار بردن روش‌های زیر گفتگوهای درونی منفی خود را به مثبت تبدیل کنیم و از نتایج خوب آن بهره‌مند شویم.

1. بهتر است به جای اینکه روی مشکل تمرکز کنید، به راه حل آن فکر کنید. همه مشکلات راه حل دارند. از خود بپرسید: «چه‌طور می‌توانم این وضعیت را تغییر دهم؟»

2. سعی کنید این جمله را که «هر اتفاق بدی یک فاجعه است.» به کار نبرید. واقع بین باشید و از ترساندن خود دست بردارید، پس بهتر است بگویید «بله ممکن است به دلیل اشتباهات کوچک اتفاق بدی بیفتد اما فاجعه‌ای در کار نیست

3. با تصویرسازی ذهنی پیشاپیش در مورد خود و دیگران، فرصت شناخت افرادی را که در ذهن خود کلیشه کرده‌اید، از دست ندهید. بهتر است با خود بگویید «همه ما انسان‌هایی هستیم با شخصیت‌هایی منحصر به فرد، هر کدام از ما نقاط ضعف و قوتی داریم

4. همه بایدها، پیش فرض قوانین و استانداردهای رفتاری هستند که وجود واقعی ندارند. مثلا شما ملزم به رعایت قوانین رانندگی هستید اما در هوش شما «باید» وجود ندارد. پس به جای اینکه بگویید «من باید باهوش‌تر از این باشم»، بگویید «من می‌توانم از این باهوش‌تر باشم.»

5. «همیشه»، «هرگز» و «هیچ‌» کلماتی مبالغه‌آمیز برای نشان دادن واقعیت هستند. پس نگویید «من همیشه زیاد غذا می‌خورم بنابراین هرگز لاغر نخواهم شد» بهتر است بگویید: «من اغلب بیش از حد غذا می‌خورم اما می‌توانم این عادت را تغییر دهم»

6. سعی کنید واقعیت را با سیاه و سفید دیدن تحریف نکنید. فکر نکنید که تلاش شما باید یا به شکست کامل تبدیل شود یا به پیروزی کامل. ممکن است بگویید «یا با ورزش کردن تا روز جمعه دو کیلو لاغر می‌کنم یا اینکه اصلا ورزش را کنار می‌گذارم» به جای اینکه بگویید: «من می‌خواهم با ورزش کردن تا روز جمعه دو کیلو لاغر شوم. حتی اگر یک کیلو هم لاغر شوم نشان می‌دهد که ورزش مفید بوده است اگر هم همان وزن ماندم با رژیم غذایی و ورزش سعی می‌کنم خود را لاغرکنم».

7. برچسب‌های منفی ابزارهایی هستند که اعتماد به نفس را کم می‌کنند. مثلا وقتی به خود می‌گویید «من احمق هستم» این تبدیل به بخشی از هویت شما می‌شود و موجب می‌شود از خود متنفر شوید. به جای این به یاد بیاورید که اشخاص تنها مجموعه‌ای از نقایص و اشتباهات نیستند، ممکن است رفتار شما بعضی مواقع اشتباه باشد اما این به معنای حماقت نیست. پس بگویید «هر انسانی ممکن است اشتباه کند و من هم مثل همه انسان‌ها»

8. وقتی کسی به شما راه حل مناسب و ممکن ارایه می‌دهد، سعی کنید به آن گوش دهید و بپذیرید نه اینکه بگویید بله اما... و هزاران دلیل بیاورید که این راه حل خوب نیست.

 

 


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 28 خرداد 1393  | 6:29 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی

 

آخرین اطلاعات خودكشی در ايران
كارشناس اداره سلامت روان وزارت بهداشت با استناد به آمارهای سازمان بهداشت جهانی، گفت: سالانه بیش از 20 تا 50 میلیون...

 

كارشناس اداره سلامت روان وزارت بهداشت با استناد به آمارهای سازمان بهداشت جهانی، گفت: سالانه بیش از 20 تا 50 میلیون اقدام به خودكشی اتفاق می‌افتد كه باعث بیش از یك میلیون مرگ ناشی از خودكشی در دنیا می‌شود.

دكتر متیرا حفاظی در سمینار یك روزه وضعیت خودكشی در ایران و راه‌های پیشگیری از آن با موضوع محوری رسانه و خودكشی، افزود: به طور متوسط هر 20 ثانیه یك خودكشی و در هر یك تا دو ثانیه یك اقدام به خودكشی اتفاق می‌افتد.

به گفته وی، مجموع مرگ ناشی از خودكشی با مرگ ناشی از جنگ برابری می‌كند، هر چند خودكشی عدد بالاتری را به خود اختصاص می‌دهد.

كارشناس اداره سلامت روان وزارت بهداشت ادامه داد: همچنین پیش‌بینی‌ها حاكی از آن است كه گسترش این پدیده و روند رو به افزایش آن باعث می‌شود، تا سال 2020 حدود 5/1 میلیون نفر بر اثر خودكشی بمیرند كه می‌توان گفت 10 تا 20 برابر این میزان، اقدام‌ به خودكشی صورت خواهد گرفت.

وی با اشاره به مناطقی كه شیوع خودكشی در آن‌ها با میزان بیش از 13 در هر 100هزار نفر جمعیت مشخص شده‌اند، بیان كرد: این كشورها، شامل كشورهای اروپایی شرقی می‌شود، به طوری كه بیشترین میزان مرگ ناشی از خودكشی را در این كشورها می‌بینیم.

حفاظی، ایران و كشورهای مسلمان را جزو كشورهای معرفی كرد كه شیوع خودكشی در آن نسبت به سایر كشورها پایین است، به طوری كه ایران كمتر از 5/6 در 100 هزار نفر مرگ ناشی از خودكشی را به خود اختصاص داده ‌است.

وی با بیان این كه الگویی هم كه در كشورهای در حال توسعه عمدتا شایع است آن است كه خودكشی در گروه نوجوان و جوان‌ها اتفاق می‌افتد كه این موضوع بسیار از نظر بار اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی ناشی از دست رفتن فردی در این سن، حائز اهمیت است.

كارشناس اداره سلامت روان وزارت بهداشت با اظهار خرسندی از این كه در این مورد آمار ایران نسبت به سایر كشورها در سطح پایینی گزارش می‌شود، یادآور شد: این در حالیست كه طی سال‌های اخیر، تعداد موارد خودكشی و مرگ ناشی از آن در كشور افزایش یافته است.

به گفته وی، هر چند هر ساله شیوع خودكشی در مناطق ایران متفاوت هستند، اما ایلام یكی از استان‌هایی به شمار می‌رود كه آمار خودكشی در آنجا نسبت به متوسط كشوری بالاتر و طی سال‌های اخیر در اوایل جدول قرار داشته است.

حفاظی با اذعان به این كه خودكشی پدیده‌ای پیچیده است كه عوامل متعددی در ایجاد آن دخیل هستند، عنوان كرد: حوزه سلامت یكی از عوامل متعدد تاثیرگذار در پدیده خودكشی است، از سوی دیگر مسایل فرهنگی، ‌اجتماعی و محیطی نیز به سهم خود در این پدیده تاثیر دارند.

وی تصریح كرد: در حوزه سلامت باید به پدیده‌های روانپزشكی و سلامت روان توجه داشته باشیم، چرا كه اختلالات روانپزشكی شناخته شده‌ترین عوامل موثر در بروز خودكشی را تشكیل می‌دهد كه پس از آن، افسردگی، مصرف مواد مخدر و بیماری‌های مزمن جسمی نیز از عوامل تسریع كننده پدیده‌ خودكشی به شمار می‌روند.

كارشناس اداره سلامت روان وزارت بهداشت اضافه كرد: علاوه بر بیماری‌های روانی، اختلالات شخصیتی و نیز سابقه فامیلی و سابقه قبلی فرد در اقدام به خودكشی نیز تاثیر دارد، هر چند عمده‌ترین عامل شناخته شده در این امر فقر، بیكاری، بحران‌ها و آسیب‌های اجتماعی و ناكارآمدی سیستم‌های حمایتی در سطح اجتماع است.

مسایل محیطی نیز از دیگر موارد تاثیرگذار در ایجاد خودكشی بود كه وی ضمن اشاره به آن، افزود: همچنین در دسترس بودن روش‌های خودكشی برای افرادی كه تصمیم به خودكشی دارند، نیز در روند خودكشی تاثیر دارد كه در برخی از كشورها همچون چین و سریلانكا كه در آنجا خودكشی با سموم و آفت‌كش‌ها شایع است، ممنوعیت فروش این مواد به عنوان یكی از راهكارهای موثر در مداخلات پیشگیری از خودكشی موثر بوده است.

حفاظی با بیان این كه ممنوعیت استفاده از اسلحه یكی از اقدامات موثر در پیشگیری از خودكشی در دنیاست، تاكید كرد: خودكشی صرفا نشانه یك بیماری نیست، هر چند یكی از علل آن است.

كارشناس اداره سلامت روان وزارت بهداشت با بیان این كه در حوزه سلامت، بیماری‌های روانپزشكی مهم‌ترین عامل مرتبط با خودكشی هستند، بیان كرد: به طوری كه در بیماران روانی سابقه اقدام به خودكشی 10 برابر بیشتر بوده است. همچنین فردی كه سابقه فامیلی در اقدام به خودكشی داشته در معرض خطر بالاتری قرار دارد. بالاخص كسانی كه اقدامات مكرر به خودكشی داشتند، جزو افراد پرخطر محسوب می‌شوند.

وی در ادامه گفته‌های خود وضعیت خودكشی در ایران را آن هم با ارائه آمارهای توصیفی جمع‌آوری شده از طریق نظام ثبت مرگ طی چند سال اخیر و با تاكید بر این كه تحلیل و قضاوت در مورد این آمار جای بحث دارد، خاطر نشان كرد: این آمار مرگ ناشی از خودكشی از مراكز بهداشتی، بیمارستان‌ها، گورستان‌ها، ثبت احوال و غیره جمع‌آوری شده است.

حفاظی بیان كرد: بر اساس آمار سال 82، به تفكیك خودسوزی به عنوان یكی از روش‌های خودكشی، استان ایلام و كرمانشاه بالاترین آمار را به خود اختصاص داده بودند. همچنین در سال 83، متوسط كشوری از نظر وضعیت خودسوزی به عنوان یكی از موارد خودكشی كاهش یافته كه متوسط كشوری 600 در 100 هزار است كه این آمار در مقایسه با آمارهای جهانی از میزان كمتری برخوردار است.

به گفته وی، این در حالیست كه در برخی از مناطق كشور از جمله ایلام و لرستان در سال 83، شیوع خودسوزی بالایی داشتیم. همچنین آمار سال 84 نشان می‌دهد، متوسط كشوری خودكشی كمتر گزارش شده است كه 8/5 در 100 هزار نفر است؛ هر چند استان‌هایی با شیوع بالا داریم كه استان گیلان به استان‌های در شیوع بالا خودكشی اضافه شده است. همچنین ایلام،‌ لرستان، كرمانشاه و گیلان بیشترین آمار خودكشی را داشته‌اند.

كارشناس اداره سلامت روان وزارت بهداشت با اشاره به تفكیك خودكشی‌ها به این ترتیب كه با چه روشی انجام شده است، اظهار كرد: خودكشی با داروها، سموم و مواد شیمیایی، حلق آویز كردن و یا دار زدن و خودسوزی در كشور نسبت به سایر روش‌ها، شیوع بیشتری دارد.

وی با استناد به آخرین و جدیدترین آمار جمع‌آوری شده در كشور، اذعان كرد: در متوسط كشوری، شیوع خودكشی كاهش یافته به طوری كه در متوسط كشوری میزان مرگ ناشی از خودكشی پنج در 100 هزار است كه خودكشی در استان‌های ایلام،‌ لرستان، كهگیلویه و بویراحمد، همدان، كرمانشاه و گیلان از شیوع بالاتری برخوردار است.

حفاظی با بیان این كه آمارهای موجود جای بحث دارد، به برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته در زمینه‌ پیشگیری از خودكشی در معاونت سلامت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكی اشاره كرد و گفت: متاسفانه در جمع‌آوری آمار، صرفا اتكا به اعداد و ارقام نمی‌تواند صحیح باشد، چرا كه در حال حاضر در كشور یك سیستم یكپارچه و هماهنگ برای ثبت خودكشی نداریم، هر چند مواردی در پزشكی قانونی، وزارت كشور، حراست بیمارستان‌ها و غیره آمارهایی ارائه می‌شود، اما دسترسی كاملی به همه این آمارها نداشتیم. همچنین آمار منابع مختلف، همپوشانی زیادی با یكدیگر دارند كه امكان خطا را پیش می‌آورد.

وی با اشاره به گزارش‌های ارائه شده در مورد خودكشی در كشور، اعلام كرد: اكثر اقدام‌كنندگان به خودكشی را زنان تشكیل می‌دهند كه در این مورد مشابه سایر كشورها هستیم، البته باید گفت مرگ ناشی از خودكشی در زنان بیشتر است.

كارشناس اداره سلامت روان وزارت بهداشت در مورد گروه سنی اقدام كنندگان در ایران، توضیح داد: اقدام‌كنندگان به خودكشی در كشور ما گروه سنی پایین و عمدتا جوانان بوده و رده سنی آن‌ها را 15 تا 30 ساله‌ها (حدود 70 درصد) تشكیل می‌دهند، بنابراین خودكشی در گروه نوجوان و جوان شایع‌تر است.

وی ادامه داد: خودكشی در زنان متاهل بیشتر از زنان مجرد است، همچنین در میان زنان خانه‌دار موارد خودكشی 67 درصد نسبت به زنان شاغل بیشتر است.

حفاظی با تاكید بر این كه خودكشی با سطح تحصیلات ارتباط معكوس دارد، تصریح كرد: در اغلب موارد خودكشی در سطوح اقتصادی و اجتماعی پایین گزارش می‌شود، این در حالیست كه موارد خودكشی در سطح متوسط اقتصادی و اجتماعی نیز قابل توجه است.

وی در ادامه صحبت‌های خود اختلافات خانوادگی و درگیری با همسر را به عنوان عامل ایجاد كننده خودكشی اعلام و اظهار كرد: بیشترین روشی كه در این مواقع زنان برای خودكشی به آن متوسل شده‌اند، استفاده از داروها و سموم بوده كه در مردان استفاده از روش‌های خشن‌تر همچون دار زدن شایع‌تر است.

كارشناس اداره سلامت روان وزارت بهداشت با اعلام این كه اغلب مطالعات صورت گرفته در زمینه‌ خودكشی در ایران منطقه‌ای بوده و مطالعات جامعی صورت نگرفته است، خاطر نشان كرد: با توجه به تركیب جمعیتی ایران و پراكندگی آن نمی‌توان یافته‌های به دست آمده را تعمیم داد و از طرف دیگر الگوی خودكشی و علل آن در میان مردم ما متفاوت از آن چیزی است كه در كتب تخصصی و آمارهای خارجی ذكر شده است.

وی در ادامه در مورد این كه چه باید كرد؟ به برنامه پیشگیری از خودكشی با استفاده از شناسایی و غربال بیماران افسرده و درمان ارجاع آن‌ها از سال 80 اشاره كرد و افزود: این طرح در حال حاضر تنها در هشت دانشگاه كشور اجرا می‌شود.

طرح پدیده خودكشی از طریق رسانه‌ها از دیگر مباحث ذكر شده توسط كارشناس اداره سلامت روان وزارت بهداشت بود. وی در این باره یادآور شد: رسانه‌ها به عنوان ابزار قدرتمند می‌توانند در پیشگیری از خودكشی جایگاه ویژه‌ای داشته باشند، به طوری كه شواهد نشان می‌دهد، نحوه گزارش دهی اخبار خودكشی در ایجاد و یا پیشگیری از این پدیده موثر است.

حفاظی افزود: همچنین رسانه‌ها با استفاده از راهكار انگ‌زدایی از بیماری‌های روانی می‌توانند رسالت خود را ایفا كنند كه متاسفانه انگ ناشی از بیماری‌های روانی به عنوان مشكل حل نشدنی در ایران و دنیا است.

وی ایجاد سیستم ثبت هماهنگ با همكاری سیستم قضایی، آموزش و پرورش، نیروی انتظامی و پزشكی قانونی و سایر ارگان‌های درگیر را از راهكارهای شناسایی و پیشگیری از خودكشی ذكر كرد و گفت: خودكشی پدیده‌ای چند محوری است كه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكی در یك طرف قضیه و رسانه‌ها در طرف دیگر قرار دارند.
 

 


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 28 خرداد 1393  | 6:28 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی

 

ويژگی‌های شخصيت نرمال
احتمالا غیر از بلیت دادن موارد دیگری را هم می‌توان پیدا كرد كه نشان‌دهنده شخصیت شما باشد. مواردی از قبیل اینكه...

 

«ارایه بلیت نشانه شخصیت شماست!» البته احتمالا غیر از بلیت دادن موارد دیگری را هم می‌توان پیدا كرد كه نشان‌دهنده شخصیت شما باشد. مواردی از قبیل اینكه وقتی به دیگران می‌رسید چگونه رفتار می‌كنید یا موقع عصبانیت چه‌طور واكنش نشان می‌دهید یا مثلا وقتی كسی به شما محبت می‌كند از رفتار او چه برداشتی می‌كنید و چگونه به آن پاسخ می‌دهید همگی با نوع شخصیت شما ارتباط دارد. پس به عبارت دیگر می‌توان گفت كه شخصیت ما از مجموعه‌ای از افكار، احساسات، هیجانات، رفتارها و واكنش‌ها تشكیل شده است كه از نوجوانی و جوانی در ما شكل می‌گیرد و تاثیرات آن بر تمام جنبه‌های زندگی سایه می‌افكند و در طول زندگی‌مان تقریبا الگوی ثابتی دارد...

اما شخصیت سالم واقعا چگونه است، چه خصوصیاتی دارد یا باید چه كیفیتی داشته باشد؟ برای پاسخ به این سوال لازم است دوباره به تعریف بالا درباره شخصیت نگاهی بیندازیم و به چند نكته دقت كنیم. اول اینكه فراگیر بودن و تاثیرگذاری بر جنبه‌های مختلف زندگی از شرایط اصلی شخصیت است. به این معنی كه شخصیت یک فرد تقریبا در همه برخوردها و شرایط مختلف زندگی او تاثیرگذار است.

نكته دوم ثبات نسبی این خصوصیات در طول زندگی است. به این شكل كه پس از شكل‌گیری در اوایل دوران جوانی، ادامه می‌یابند و با گذشت سالیان تفاوت كمی می‌كنند. به همین علت است كه نمی‌توان انتظار داشت افراد پس از ازدواج، زیاد تغییر كنند. نكته دیگر اینكه شخصیت هم شامل افكار، عقاید و برداشت‌های فرد است، هم شامل هیجانات، عواطف و احساسات و هم توانایی كنترل و مدیریت این هیجانات و احساسات. بالاخره اینكه رفتار و برخوردهای ما در شرایط گوناگون نیز بخش مهمی از شخصیت‌مان را تشكیل می‌دهند.

 
پس شخصیت من را در صورتی می‌توان سالم دانست كه اولا صفات اخلاقی‌ام باعث شود تا بتوانم روابط مناسب و پایداری با بیشتر افراد برقرار نمایم، بتوانم هیجانات و احساسات شدید و ناگهانی خود را كنترل كنم یا آنها را به شكلی جامعه‌پسند بروز دهم و رفتارم با هنجارهای جامعه‌ای كه در آن زندگی می‌كنم تفاوت اساسی نداشته باشد یا به عبارت دیگر بتوانم به شكل مناسبی خودم را با این هنجارها وفق بدهم. افراد دارای شخصیت سالم می‌توانند حتی در شرایطی كه برایشان دلخواه نیست خود را كنترل كنند و به شكلی از خود انعطاف نشان دهند یا برای تغییر شرایط محیطی اقدام لازم را بكنند. خوب اگر شما هم مثل من همه این خصوصیات را ندارید، لازم نیست خیلی نگران یا از خود ناامید شوید. اگر حتی برخی از اینها را هم داشته باشید به احتمال زیاد شما اختلال شخصیت ندارید!
 

 


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 28 خرداد 1393  | 6:27 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی

 

تست: شخصیت تان را محک بزنید
اگـر مـایـلید اطلاعات بیشتری درباره شخصیت خودتان و خصوصیاتی كه باعث مـی‌شوند دیگران شما را بیشتر دوست داشته باشند، پیدا كنید به تست زیر با كمال صداقت پاسخ دهید.

  

1 ــ فرض كنید شما مشخصه صورت كسی هستید، كدام قسمت از صورت او هستید؟
الف: چین و چروك
ب: لكه
ج: خال زیبایی
د: كك و مك
هــ : لبخند

2 ــ دوست دارید چه نوع پرنده‌ای باشید؟
الف: شباهنگ
ب: جغد
ج: عقاب
د: فلامینگو
هــ : پنگوئن

3 ــ كدام یك از آلات موسیقی را دوست دارید؟
الف: پیانو
ب: ویولن
ج: سازدهنی
د: گیتار
هــ : دف
 
4 ــ كدام یك از برنامه‌های تلویزیونی برای شما جالب‌تر است؟
الف: اخبار و برنامه‌های مستند
ب: فیلم‌های درام و زندگینامه
ج: هیجانی و پلیسی
د: عشقی و ماجرایی
هــ : كمدی و كارتون
 
5 ــ كدام یك از بازی‌های شهر بازی را بیشتر دوست دارید؟
الف: ترن‌های هوایی سریع‌السیر
ب: قطار یا قایق
ج: نمایش و اجرای كمدی
د: چرخ و فلك و وسایلی كه سریع می‌چرخند
هــ : هیچ كدام، من از شهربازی متنفرم
 
6 ــ آیـا شـمـا بـه اشـتـبـاهـات خـودتـان می‌خندید؟
الف: هرگز
ب: بندرت
ج: برخی مواقع
د: معمولا
هــ : همیشه
 
7 ــ اگـر دوسـت شـمـا سـر بـه سرتان گذاشت،چه عكس‌العملی نشان می‌دهید؟ 
 الف: عصبانی می‌شوید
ب: ناراحت می‌شوید
ج: برایتان جالب است
د: تلافی می‌كنید
هــ : چندین برابر تلافی می‌كنید
 
8 ــ اولین چیزی كه صبح موقع بیدار شدن به فكرتان خطور می‌كند،چیست؟
الف: كار یا تحصیل
ب: مشكلات زندگی
ج: صبحانه
د: روزی كه در پیش دارید
هــ : كاری كه تا شب انجام خواهید داد
 
9 ــ در زندگیتان چه شعاری دارید؟
الف: وقت طلاست
ب: سحرخیز باش تا كامروا باشی
ج: آنچه برای خود می‌پسندی، برای دیگران هم بپسند
د: زندگی كن و به دیگران هم اجازه زندگی كردن بده
هــ : بی‌خیال باش، هرچه باداباد
 
10 ــ آیا به حیوانات علاقه‌مندید؟
الف: اصلا
ب: تعداد كمی از حیوانات
ج: برخی از حیوانات
د: بیشتر حیوانات
هــ : تمام حیوانات
 
11 ــ شما لبخند می‌زنید؟
الف: هرگز
ب: بندرت
ج: گاهی اوقات
د: اغلب
هــ : آنقدر زیاد كه برخی فكر می‌كنند دیوانه هستم
 
12 ــ نظر دیگران راجع به شما اغلب كدام مورد است؟
الف: بی‌رحم
ب: سرد و بی‌احساس
ج: زیبا
د: دوست‌داشتنی
هــ : خوشگذران
 
13 ــ شما احساس عشق و قدردانی خود را نشان می‌دهید؟
الف: هرگز
ب: بندرت
ج: گاهی
د: اغلب
هــ : حداكثر تا جایی كه امكان دارد
 
14 ــ شما اعتقاد دارید كه برای شاداب بودن باید ساعاتی از روز را منحصرا صرف خودتان كنید؟
الف: اصلا
ب: احتمالا نه
ج: گاهی
د: بله
هــ : البته، تا جایی كه امكان دارد به خودتان می‌رسید
 
15 ــ آیا زندگی شما با برنامه‌ریزی پیش می‌رود؟
الـــف: مــن حـتــی در تـعـطـیــلات هــم برنامه‌ریزی می‌كنم
ب: همیشه برنامه‌ریزی می‌كنم
ج: بستگی به روز هفته دارد
د: درصورت امكان اجازه می‌دهم كه خودش پیش آید
هــ : همیشه بدون برنامه‌ریزی روزها را طی می‌كنم
 
حال امتیازات كنار گزینه‌هایی را كه انتخاب كرده‌اید،جمع كنید.
گزینه الف1 امتیار،گزینه ب 2 امتیاز،گزینه ج 3 امتیاز،گزینه د 4 امتیاز و گزینه هــ 5 امتیاز دارد.سپس امتیازات خودتان از 15 سوال تست را مطابق با متن‌های زیر مقایسه كنید.
 
* اگر امتیاز شما بین یك تا 20 باشد:
بدین معنی است كه شما سوسن سفید هستید.مردم شما را به خاطر پشتكارتان،ازجــــان و دل مــــایــــه گــــذاشــتــــن‌تــــان و مـوفـقـیـت‌هـایـتـان تقدیر می‌كنند.اهداف مشخصی دارید و فكرتان بر كارتان متمركز است.احتمالا فرزند اول خانواده هستید.احساستان را بسختی ابراز می‌كنید. یكی از مهم‌ترین نگرانی‌های شما این است كه چگونه در برابر افراد مختلف ظاهر شوید.اندیشه‌هایتان كمی متمایل به بدبینی است.اعتماد به نفس دارید ولی در باطن گاهی به خود اعتماد ندارید.قادرهستید كه هدفی تعیین كنید و به آن برسید.بعضی مواقع دنیا را با دیدی باریك‌بین می‌نگرید.احساس می‌كنید كه وقت كمی برای رسیدن به آرزوهایتان دارید.مواظب باشید جدی بودنتان شما را از دنیای اطراف دور نكند.خونسرد باشید و از زندگیتان لذت ببرید.كارهایی انجام دهید كـه از آنـهـا لـذت مـی‌برید.با انجام این دستورات قوه خلاقیت‌تان شكوفا می‌شود.سعی كنید كه بیشتر بخندید و با دیگران در تماس باشید.
 
اگر امتیاز شما بین 21 تا 54 باشد:
بدین معنی است كه شما یك گل رز هستید.كمی تیغ دارید ولی زیبایی‌های بسیاری دارید.حس شوخ‌طبعی دارید ولی از شنیدن جوك لذت می‌برید.احتمالا فرزند وسط خانواده هستید.مردم دوست دارند دوروبر شما باشند.خونگرم هستید.دوستان صمیمی بسیاری دارید.زندگی را بـا دیـد واقـع‌بـیـنـانـه می‌نگرید.آگاهید كه زندگی از خوبی‌ها و بدی‌ها تشكیل شده است.قادرید شانس خودتان را با توجه به سـرمـایـه‌هـایـی كـه داریـد،امـتـحـان كـنید.سختكوش هستید و به اهدافتان پایبندید.دوست دارید خودتان باشید و این مساله به شما اعتماد به نفس می‌دهد. مشكل‌ترین مساله در زندگیتان یكنواخت بودن مسائل است.یكنواختی در هر مساله‌ای شما را آزار می‌دهد و باعث كسل شدن روحیه شما می‌شود.
به شما پیشنهاد می‌گردد كه افق دیدتان را وسیع‌تر كنید.مسائل جدیدی را تجربه و كشف كنید.آن‌گاه متعجب خواهید شد كه چه نتایج زیبایی به دست آورده‌اید و مهم‌تر از همه این‌كه فراموش نكنید كه در همه چیز دنبال زیبایی بگردید مخصوصا در خودتان.
 
اگر امتیاز شما بین 55 تا 75 باشد:
بـدیـن مـعـنـی اسـت كه شما یك گل آفتابگردان هستید در بستری از گل‌های رز.یك ویژگی بارز در شما وجود دارد كه باعث گرمادهی به دیگران و جلوه‌گری شــمـــا مـــی‌شـــود.مــمــكـــن اســـت شــمــا كوچك‌ترین فرزند خانواده یا تنها فرزند باشید. در وقت لازم جدی هستید، ولی دوستانتان شما را به عنوان یك شخص شوخ‌طبع می‌شناسند.از گفتن جوك لذت می‌برید.گاهی شیطنت می‌كنید.مایلید كه با افراد جدید و جالبی در زندگیتان آشنا شوید.با افرادی كه هیچ وقت نمی‌خندند،راحت نیستید.دید مثبتی به زندگی دارید.در همه چیز به دنبال خوبی‌ها هستید.بیدی نـیـسـتـیـد كـه بـا هـر بـادی بـلـرزید.گرم،دوست‌داشتنی،باوفا و اجتماعی هستید و هر كدام از این صفات می‌تواند دلیلی برای خوب بودن شما باشد.انرژی نامحدودی دارید ولی انگیزه‌تان كم است.برای شما مشكل است كه فقط روی یك كار متمركز شوید. به شما پیشنهاد می‌گردد كه اجازه دهید مردم روی جدی شما را هم ببینند.همان‌طور كه چهره شاد شما را می‌بینند. در این صورت می‌خواهند كه همیشه با شما بـاشـنـد.بـه احـسـاسـات دیـگـران احـتـرام بگذارید.از این شاخه به آن شاخه نپرید و كاری را كه دوست دارید،انتخاب كنید و تا پایان آن را انجام دهید.
 

 


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 28 خرداد 1393  | 6:26 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی

 

فواید خواب بعد از ظهر
در تعطیلات، به دور از هیجانات و سروصدا، دور از بیشتر منابع استرس زا و دور از خستگی و اتفاقات، بدن شما می‌تواند از سکوتی که گیرآورده، بهره مند شود.

 

 

خواب بعد از ظهر برای ریکاوری عضلانی خوب است
 تعطیلات موقعیت خوبی است که بعد از مدت ها پس از صرف ناهار، به سراغ لذت خواب فراموش شدۀ بعد ازظهر بروید. بسیاری از متخصصان خواب، خواب بعد از ظهر را می‌ستایند و بر این باورند که احیای این خواب، فرآیندی تدریجی است. از ساعت 1 بعد از ظهر، زمانی که فعالیت ذهنی رو به کاهش می‌گذارد، خواب بعد از ظهر به کاهش میزان کورتیزول (هورمون استرس) کمک می‌کند و باعث ریکاوری عضلانی و باسازی فعالیت مغزی می‌شود. اگر شما صبح فعالیت جسمی داشته اید، این زمان خوابِ تکمیلی به عنوان یک بازسازندۀ بسیار خاص عمل خواهد کرد.

چرت زدن واقعاً یک هنر است!
چرت شاهانه: در این خواب عموماً فرد به راحتی دراز می‌کشد، ویژگی خاص این خواب این است که هیچ محدودیت زمانی ندارد.

چرت استراحت: شناخته شده تر و رایج تر است، این خواب عموماً بین 5 تا 30 دقیقه طول می‌کشد. این خواب نیز بیشتر از این که نشسته باشد به شکل دراز کش انجام می‌شود.

چرت کوتاه: بسیار سریع است، کمتر از 5 دقیقه؛ و باعث از بین رفتن استرس می‌شود. این خواب کوتاه قبل و بعد از فعالیت ورزشی به کار می‌رود.

حالا انتخاب با شما است که هر کدام از انواع چرت زدن و خواب های کوتاه را مناسب با خودتان انتخاب کنید!

 


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 28 خرداد 1393  | 6:25 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی

 

خواب
مصرف کربوهیدرات‌ها سطح هوشیاری را بالا می‌برد.

کارشناسان سلامت و تغذیه می‌گویند: اگر بعد از خوردن غذا به ویژه وعده غذایی ناهار به شدت احساس خستگی و خواب‌آلودگی می‌کنید، باید در انتخاب نوع غذای خود بیشتر دقت کنید چرا که مصرف برخی از انواع موادغذایی، احساس خستگی را تشدید می‌کند.

نتایج یک مطالعه جدید نشان داده است که خوردن مقادیر بیشتری از غذاهای پرچرب مثل سیب‌زمینی و غذاهای سرخ‌کرده در طول روز، احساس خستگی و خواب‌آلودگی را تشدید می‌کند در حالی که مصرف کربوهیدرات‌ها در بالا بردن سطح هوشیاری افراد موثر است.

به گزارش دیسکاوری، برای انجام این آزمایش متخصصان روی 31 فرد بالغ که سالم بودند و اضافه وزن هم نداشتند، مدت چهار شب در آزمایشگاه مطالعه کردند.

این متخصصان نوع رژیم‌غذایی شرکت‌کنندگان را تحت نظر داشتند و سپس الگوهای امواج مغزی، حرکات چشم و سایر شاخص‌ها را در این افراد ارزیابی کردند.

نتایج آزمایشات که در مجله «خواب» به چاپ خواهد رسید تایید کرد که مصرف موادغذایی پرچرب احساس خواب‌آلودگی را در انسان‌ تشدید می‌کند در حالی که مصرف کربوهیدرات‌ها در عوض سطح هوشیاری را بالا می‌برد.
 

 


ادامه مطلب
نظرات 0

تعداد کل صفحات : :: 1 2 3 4 5 6 7 8