پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله
 
  به وبلاگ پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله خوش آمديد!    
 
درباره وبلاگ


محمد رضا زينلي
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت تمامي بازديدكنندگان گرامي اين پايگاه به جهت بالا بردن بينش شما نسبت به چهاده معصوم سلام الله ايجاد شده است و اميدواريم كه بتوانيم مطالب خوبي به شما ارائه دهيم با تشكر خادم پايگاه:محمد رضا زينلي


منوي اصلي
لينکهاي سريع

لوگو ها


 


















ترجمه مطالب پايگاه

نظرسنجي

بیان اسماء و القاب و كنیه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ابن بابویه بسند معتبر از یونس به ظبیان روایت كرده است كه حضرت صادق كاشف حقایق علیه الصلوه و السلام فرموده كه حضرت فاطمه سلام الله علیها را نه اسم است نزد خداى عزوجل الفاطمه و الصدیقه و المباركه و الطاهره و الزكیه و الراضیه و المرضیه و المحدثه و الزهرا آنگاه حضرت صادق علیه السلام فرمود كه آیا مى دانى كه چیست تفسیر فاطمه (ع ) یونس عرض نمود خبر بده مرا از معنى آن اى سید من . حضرت فرمود فطمت من الشر یعنى بریده شده است از كل بدیها. سپس ‍ فرمود كه اگر امیرالمؤ منین على علیه السلام تزویج نمى نمود او را كفوى و نظیرى نبود او را بر روى زمین تا روز قیامت . نه آدم و نه آنها كه بعد از او بودند (از كتاب بحار و غیره ) این حدیث شریف نورانى برهان ساطع و دلیل قاطع است بر اینكه حضرت امیرالمومنین و سید الاولیاء معلم الملك و الملكوت ولى الله اعظم على مرتضى علیه آلاف التحیه و الثناء از جمیع انبیاء و رسل و اوصیاء ایشان بعد از حضرت ختمى مرتبت عقل كل خاتم الانبیاء والرسل ، مرتبه اش افضل و اشرف و ارفع مى باشد و نیز برهان ساطع و روشنى است بر افضلیت و اشرفیت و ارفعیت ملكه ملك و ملكوت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بعد از پدر خاتم انبیا حضرت محمد مصطفى و بعد از شوهرش حضرت على مرتضى صلوات الله علیهما از كل انبیاء و رسل و اوصیاء ایشان و همچنین از قاطبه ماسوا على الاطلاق .
ولنعم ما قیل : حق چو ندیده همسرش در همه ممكنات از آن واجب و لازم آمدش خلقت حیدر آورد ذات اقدس حق تعالى و مبدء اعلى از عنایتى كه به حضرت فاطمه (س ) داشته ، اسم او را از اسم خود مشتق فرموده است .
چنانكه در روایت معتبر از قول پیغمبر آمده كه قال النبى
)
ص )لفاطمه شق اله لك یا فاطمه اسما من اسمائه فهو الفاطر و انت فاطمه ) (از بحار ج 43) این حدایث شریف نورانى برهان و دلیل ساطع است كه حضرت فاطمه سلام الله علیها مظهر اسماء حسناى الهى و مجلاى صفات علیاى ربوبى است و این حدیث دلالت بر عصمت آن ملكه ملك و ملكوت دارد چه در علم كلام و حكمت متعالیه با براهیه عقلیه و ادله متقنه محكمه ثابت و مبرهن گردیده كه خداى متعال و ذات ذى الجلال الوهى منزه و مبرى از كل عیوب و نقائص است و جامع جمیع صفات كمالیه و نعوت جمالیه و جلالیه است .
بنابراین كسى كه مظهر صفات و اسماء اوست مى بایست به حكم عقل و برهان منزه و مبرى از كل عیوب و نواقص باشد مگر نقص امكان كه این از لوازم وجود ممكن الوجود است .
پس مستفاد از جمله (فطمت من الشر) در تفسیر فاطمه (ع ) و اشتقاق فاطمه از اسم مبارك (فاطر) دلیل قاطع است بر اینكه حضرت فاطمه سلام الله علیها منطمه است از جمیع شرور و عیوب و نقائص و چون چنین است پس لازم است كه واجد جمیع خیرات و داراى جمیع محاسن و مكارم و متصف به كل كمالات در تمام شئون بوده باشد .
و چگونه چنین نباشد و حال آنكه فاطمه (س ) مظهر كل اسماء الهیه و مرآت و آئینه ذات و صفات ربوبیه است فاطمه (س ) مظهر علم خداست . فاطمه (س ) مظهر حلم خداست . فاطمه (س ) مظهر قدرت خداست . فاطمه (س ) مظهر جمال خداست . فاطمه (س ) مظهر جلال خداست . آرى كم كسى است كه بتواند به افق مقام اعلاى حضرت فاطمه سلام الله علیها اكتناها معرفت حاصل نماید و كم كسى است كه تبواند به مقام نورانیت حضرت فاطمه (س ) را بشناسد .
زیرا در مقام معرفت آن حضرت ، عقول ذوى العقول حیارى و افهام ذوى الافهام صرعى است رفعت شاءن و عظمت مرتبه شامخه این بانوى عظمى بقدرى بالا است كه در حیطه ادراك نیاید .
كه فاطمه (س ) از نظر حقیقت باطن لیله القدر است و مگر مى تواند كسى ادراك لیله القدر نماید؟ در حدیث معتبر از لسان كاشف حقایق حضرت امام صادق علیه الصلوه و السلام چنین نقل شده كه فرموده است انا انزلناه فى الیله القدر : اللیلیه فاطمه و القدر (الله ) فمن عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرك لیله القدر و انما سمیت (فاطمه ) لان الخلق فطموا عن معرفتها از بحار علامه مجلسى ج 43 (ص 65)
ارباب عرفان و معرفت و كرسى نشینان عرض علم و حكمت را محور این حدیث شریف نسبت به تشابه و مضاهات لیله القدر با وجود حضرت فاطمه سلام الله علیها توجیهاتى است .
از جمله آنكه همانطورى كه معرفت اكتناهى بكنه ذات الوهى براى احدى میسور نیست ، معرفت اكتناهى بكنه ذات فاطمه لاهوتى صفات نیز براى احدى امكان پذیر نیست و همانطوریكه حقیقت لیله القدر و منزلت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بر خلق مجهول است .
و همانطوریكه در شاءن لیله القدر در قرآن آمده فیها یفرق كل امر حكیم آیه 4 - سوره دخان ، نیز وجود حضرت فاطمه سلام الله علیها از جهت اینكه اسوه و الگو است براى مردم پس در واقع میزان تفریق حق از باطل است .
و نیز همانطوریكه لیله القدر ظرف است از براى آیات و سو قرآنى به حكم انا انزلناه فى لیله القدر آیه سوره القدر چه قرآن در لیله قدر نازل شده است همین طور وجود فاطمه سلام الله علیها وعاء و ظرف است براى آیات نورانیه وجودیه ائمه اطهار و مظاهر تامه اسماء و صفات پروردگار كه همه نسل و ذریه آن بزرگوار یعنى فاطمه سلام الله علیها مى باشند. زیرا صدف وجود فاطمه زهرا ظرف وجود همه امامان و وعاء گوهرهاى ائمه اطهار علیهم السلام است و اوست كه ام الائمه است و هر امام خود كلام الله ناطق و هر یك آیه كبراى الهى هستند كه از صقع ربوبى در ظرف لیله القدر فاطمى تجلى و ظهور نموده و به عبارت دیگر نازل شده اند. مضافا به اینكه مصحفى نورانى محتوى جمیع حقایق الهى بر حضرت فاطمه (س ) نازل گردید كه جمیع علوم و اسرار از ازل تا ابد در آن صحیف مباركه منطوى است و آن مصحف همیشه مورد استفاده ائمه معصومین علیهم السلام بوده و الساعه آن صحیفه شریفه نزد حضرت ولى عصر مهدى ارواحناله الفداء موجود است .
و از جمله تشابه لیله القدر لیله مخصوصه تجلیات خاصه الهیه باسماء لطفیه و فیوضات و بركات و اشراقات ربانیه است و در لیله القدر است كه ادعیه و حاجات بندگان در دربار الوهى باجابت مى رسد، نیز با توسل بندگان و مخلوقات با ایمان به ذیل عنایت حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها كه لیله القدر معنوى و ظرف تتجلى رحمت رحیمیه ربانى است و در واقع باب رحمت واسبع و مظهر الله و وجیه عندالله است و مصداق خیر من الف شهر و مصداق كوثر اعطائى الهى و منبع خیر كثیر نامتناهى الهى به حضرت ختمى مرتبت محمد صلى الله علیه و آله است ، حاجات حاجتمندان بوسیله و وساطت حضرت فاطمه زهرا (س ) نزد خدا روا و دردهاى دردمندان شفا یابد و لیتوسل به خاندان عصمت و ولایت و زیارت آنان عارفا بحقهم شرط اساسى آن است كما قال الصادق علیه الصلوه و السلام :نحن و الله الاسماء الحسنى ( التى لا یقبل الله من العباد عملا الا بمعرفتنا كاشف حقایق الذى انكشف له الملك و الملكوت فرمود: مائیم اسماء حسناى الهى عمل بندان نزد خداوند سبحان مورد قبول واقع نمى شود مگر به معرفت ما. مولف توصیه اكید مى كند خوانندگان محترم را كه همیشه در مقام حاجت مشروعه - هر چه باشد - از خواندن دعاى توسل كه در كتاب مفاتیح الجنان قمى و سایر كتب ادعیه معتبر است غفلت ننمایند. زیرا اثر اجابت آن سریع و بسیار مفید و بارها براى نگارنده به تجربه رسیده است و این دعاى نورانى سریع الاجابه از توسل به حضرت ختمى مرتبت پیغمبر رحمت شروع و به دوازدهمین نیر برج امامت و ولایت حضرت خاتم الاوصیاء ولى عصر ختم مى گردد و توسل به حضرت فاطمه سلام الله علیها در آن دعلا مندرج است .
باین عبارت یا فاطمه الزهرا یا بنت محمد یا قره عین الرسول یا سیدتنا و مولاتنا انان توجهنا و استشفعنا و توسلنا یك الى الله و قدمناك بین یدى حاجاتنا یا وجیه عندالله اشفعى لنا عندالله . بارى حضرت فاطمه سلام الله علیها را نامهاى دیگرى است مانند صدیقه و مباركه و محدثه و طاهره و زكیه و راضیه و مرضیه و زهراء كه تسمیه آن حضرت به این اسماء شریفه همه من جانبت الله سبحانه و تعالى و به تعیین خداوند متعال است ، كما صرح فى الروایه المذكوره قوله علیه السلام : لفاطمه تسعه اسماء عند الله عزوجل الحدیث . براى حضرت فاطمه علیهاالسلام كنیه هاى متعدده اى است و از آن جمله است ام الفضائل ، ام العلوم ، ام الكتاب ، الم الخیره و ام الاسماء زیرا آن حضرت مظهر اسماء حسنى الهى است . و از القاب و كنبه هاى آن حضرت است ام الحسن ، ام الحسین ، ام المحسن ، ام الئمه و ام ابیها چه آن حضرت مقوم و مربى جهت مقام روحانبت حضرت ختمى مرتبیت است

جمعه 22 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

روش بت پرستان با محمّد ص

وقتى مشركان از راه آزارها نتوانستند به مقصود خود برسند از راه تهدید و تطمیع درآمدند، زیرا روز بروز محمّد (ص ) در دل تمام قبایل و مردم آن دیار، براى خود جایى باز مى نمود و پیروان بیشترى مى یافت
مشركان در آغاز تصمیم گرفتند دسته جمعى با ابوطالب عم و یگانه حامى پیغمبر (ص ) ملاقات كنند. پس از دیدار، به ابوطالب چنین گفتند:
ابوطالب ، تو از نظر شرافت و سن بر ما برترى دارى . برادرزاده تو محمّد به خدایان ما ناسزا مى گوید و آیین ما و پدران ما را به بدى یاد مى كند و عقیده ما را پست و بى ارزش مى شمارد. به او بگو دست از كارهاى خود بردارد و نسبت به بتهاى ما سخنى كه توهین آمیز باشد نگوید. یا او را در اختیار ما بگذار و حمایت خود را از او بردار
مشركان قریش وقتى احساس كردند كه اسلام كم كم در بین مردم و قبایل نفوذ مى كند و آیات قرآن بر دلهاى مردم مى نشستند و آنها را تحت تاءثیر قرار مى دهد بیش از پیش احساس خطر كردند و براى جلوگیرى از این خطر بار دیگر با ابوطالب بزرگ قریش و سرور بنى هاشم ملاقات كردند و هر بار ابوطالب با نرمى و مدارا با آنها سخن گفت و قول داد كه به برادرزاده اش ‍ پیغام آنها را خواهد رساند. امّا پیامبر عظیم الشاءن اسلام در پاسخ به عمّش ‍ چنین فرمود:
عموجان ، به خدا قسم هرگاه آفتاب را در دست راست من و ماه را در دست چپ من قرار دهند كه دست از دین خدا و تبلیغ آن بردارم حاضر نمى شوم . من در این راه یا باید به هدف خود كه گسترش اسلام است برسم یا جانم را در این راه فدا كنم
ابوطالب به برادرزاده اش گفت : به خدا قسم دست از حمایت تو برنمى دارم . ماءموریت خود را به پایان برسان
سرانجام فرعونیان مكه به خیال باطل خود، از در تطمیع در آمدند، و پیغام دادند كه ما حاضریم هر چه محمّد (ص ) بخواهد از ثروت و سلطنت و زنهاى زیبا روى در اختیارش قرار دهیم ، بشرط اینكه از دین تازه و بد گفتن به بتهاى ما دست بردارد.
امّا پیامبر (ص ) به سخنان آنها كه از افكارى شایسته خودشان سرچشمه مى گرفت اعتنایى نكرد و از آنها خواست كه به اللّه ایمان بیاورند تا بر عرب و عجم سرورى كنند.
آنها با اندیشه هاى محدود خود نمى توانستند قبول كنند كه به جاى 360 خدا، فقط یك خدا را بپرستند.
از این به بعد - همانطور كه گفتیم - ابوجهل و دیگران بناى آزار و اذیت پیامبر مكرم (ص ) و دیگر مسلمانان را گذاشته و آنچه در توان داشتند در راه آزار و مسخره كردن پیامبر و مؤ منان به اسلام ، به كار بردند.

جمعه 22 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

زوجات رسول اكرم (ص ) یا زنان پیامبر

پیامبر اكرم (ص ) در طول عمر نه زن داشته است و این امر زاییده اوضاع و احوال جامعه آن روز و موقعیت شخصى آن حضرت بوده است . پیش از اسلام تعدد زوجات به نحو گسترده و نامحدودى در میان اقوام مختلف رواج داشته است . بعدها اسلام تا چهار زن را اجازه داد، آن هم به شرط برقرارى عدالت بین آنان .
مى دانیم كه پیامبر (ص ) تا 25 سالگى زن نگرفت و در 25 سالگى با خدیجه كه 15 سال از پیامبر (ص ) بزرگتر بود، ازدواج كرد و در حدود 25 سال تنها با خدیجه بود. پس از فوت خدیجه (ع ) با زن بیوه دیگرى به نام سوده ازدواج كرد. سپس با عایشه ازدواج فرمود. زنان دیگرى كه پیغمبر گرفت ، بغیر از سوده ، همه بعد از عایشه بودند و همه اینها بیوه زن و بزرگسال بودند. پیامبر حق و عدالت و نوبت را درباره آنها كاملا رعایت مى فرمود و با همه به مهربانى رفتار مى كرد.
زنانى كه پیغمبر اكرم (ص ) مى گرفت یا از بیوه زنانى بودند بى سرپرست كه شوهرشان در جنگ شهید شده بودند، یا از اسیران جنگى بودند كه در خانه پیغمبر با نهایت احترام زندگى مى كردند. ازدواج هاى پیغمبر عموما و بخصوص در ده سال آخر عمر جنبه اجتماعى و تحبیب قلوب داشته است و خویشاوندى با قبیله ها براى پیوند داشتن با كسانى كه مسلمان شدن آنها موجب تقویت اسلام و مسلمین بوده است . بر خلاف آنچه برخى از دشمنان اسلام یا مستشرقین خارجى گفته اند؛ بهیچوجه نظر پیامبر (ص ) مسائل جنسى و لذت جویى نبوده است - بخصوص كه پیامبر اكرم (ص ) بنا بر آنچه در قرآن آمده است ، یك ثلث و گاهى دو ثلت از شب را به عبادت و تلاوت قرآن مى گذراند - و روزها نیز در مسائل اجتماعى و جنگها اشتغالات فراوان داشته است ، و این ازدواجها در سن جوانى نبوده است .

جمعه 22 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

دعاى حضرت فاطمه علیهاالسلام در تعقیب نماز ظهر

سبحان ذى العز الشامخ المنیف ، سبحان ذى الجلال الباذخ العظیم ، سبحان ذى الملك الفاخر القدیم ، و الحمدلله الذى بنعمته بلغت ما بلغت من العلم به ، و العمل له ، و الرغبة الیه ، و الطاعة لامره ، و الحمدلله الذى لم یجعلنى جاحدا لشى ء من كتابه ، و لا متحیرا فى شى ء من اءمره ، و الحمدلله الذى هدانى لدینه ، و لم یجعلنى اءعبد شیئا غیره .
اللهم انى اسئلك قول التوابین و عملهم ، و نجاة المجاهدین و ثوابهم ، و تصدیق المؤ منین و توكلهم ، و الراحة عند الموت ، و الامن عند الحساب ، و اجعل الموت خیر غائب اءنتظره ، و خیر مطلع یطلع على ، و ارزقنى عند حضور الموت و عند نزوله و فى غمراته ، و حین تنزل النفس من بین التراقى ، و حین تبلغ الحلقوم ، و فى حال خروجى من الدنیا و تلك الساعة التى لا اءملك لنفسى فیها ضرا و لا نفعا، و لا شدة و لا رخاء، روحا من رحمتك و حظا من رضوانك ، و بشرى من كرامتك ، قبل اءن تتوفى نفسى ، و تقبض روحى ، و تسلط ملك الموت على اخراج نفسى ، ببشرى منك . یا رب لیست من اءحد غیرك تثلج بها صدرى ، و تسر بها سائر جسدى یغبطنى بها من حضرنى من خلقك و من سمع بى من عبادك ، تهون على بها سكرات الموت و تفرج عنى بها كربته ، و تخفف بها عنى شدته و تكشف عنى بها سقمه ، و تذهب عنى بها همه و حسرته ، و تعصمنى بها من اءسفه و فتنه ، و تجیرنى بها من شره ، و شر ما یحضر اءهله ، و ترزقنى بها خیره ، و خیر ما یحضر عنده ، و خیر ما هو كائن بعده .
ثم اذا توفیت نفسى و قبضت روحى ، فاجعل روحى فى الارواح الرائحة ، و اجعل نفسى فى الانفس الصالحة ، و اجعل جسدى فى الاجساد المطهرة ، و اجعل عملى فى الاعمال المتقبلة .
ثم ارزقنى فى خطتى من الارض و موضع جنتى حیث یرفت لحمى ، و یدفن عظمى ، و اءترك وحیدا لا حیلة لى قد لفظتنى البلاد، و تخلا منى العباد و افتقرت الى رحمتك ، و احتجت الى صالح عملى ، و اءلقى ما مهدت لنفسى و قدمت لاخرتى ، و عملت فى اءیام حیاتى ، فوزا من رحمتك ، و ضیاء من نورك ، و تثبیتا من كرامتك ، بالقول الثابت فى الحیاة الدنیا و الاخرة انك تضل الظالمین ، و تفعل ما تشاء.
ثم بارك لى فى البعث و الحساب اذا انشقت الارض عنى ، و تخلى العباد منى و غشیتنى الصیحة ، و اءفزعتنى النفخة ، و نشرتنى بعد الموت ، و بعثتنى للحساب فابعث معى یا رب نورا من رحمتك یسعى بین یدى ، و عن یمینى تؤ مننى به و تربط به على قلبى و تظهر به عذرى و تبیض به وجهى ، و تصدق به حدیثى ، و تفلج به حجتى ، و تبلغنى به العروة القصوى من رحمتك ، و تحلنى الدرجة العلیا من جنتك ، و ترزقنى به مرافقة محمد النبى عبدك و رسولك ، و اءبلغها فضیلة و اءبرها عطیة و اءرفعها نفسة ، مع الذین اءنعمت علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئك رفیقا.
اللهم صل على محمد خاتم النبیین ، و على جمیع الانبیاء و المرسلین ، و على الملائكة اءجمعین ، و على آله الطیبین الطاهرین ، و على اءئمة الهدى اءجمعین آمین رب العالمین .
اللهم صل على محمد كما هدیتنا به ، و صل على محمد كما رحمتنا به ، و صل على محمد كما عززتنا به ، و صل على محمد كما فضلتنا به ، و صل على محمد كما شرفتنا به ، و صل على محمد كما نصرتنا به ، و صل على محمد كما اءنقذتنا به من شفا حفرة من النار؛ اللهم بیض وجهه ، و اءعل كعبه ، و اءفلج حجته ، و اءتمم نوره ، و ثقل میزانه ، و عظم برهانه ، و افسح له حتى یرضى ، و بلغه الدرجة و الوسیلة من الجنة ، و ابعثه المقام المحمود الذى وعدته ، و اجعله اءفضل النبیین و المرسلین عندك منزلة و وسیلة و اقصص بنا اءثره و اسقنا بكاءسه ، و اءوردنا حوضه ، و احشرنا فى زمرته ، و توفنا على ملته ، و اسلك بنا سبله ، و استعملنا بسنته غیر خزایا و لا نادمین ، و لا شاكین و لا مبدلین .
یا من بابه مفتوح لداعیه ، و حجابه مرفوع لراجیه ، یا ساتر الامر القبیح و مداوى القلب الجریح ، لا تفضحنى فى مشهد القیامة بموبقات الاثام ، و لا تعرض بوجهك الكریم عنى من بین الانام ، یا غایة المضطر الفقیر، هب لى موبقات الجرائر، و اعف عنى فاضحات السرائر، و اغسل قلبى من وزر الخطایا، و ارزقنى حسن الاستعداد لنزول المنایا.
یا اءكرم الاكرمین ، و منتهى اءمنیة السائلین ، اءنت مولاى فتحت لى باب الدعا و الانابة ، فلا تغلق عنى باب القبول و الاجابة ، نجنى برحمتك من النار و بوئنى عرفات الجنان ، و اجعلنى متمسكا بالعروة الوثقى ، و اختم لى بالسعادة ، و اءحینى بالسلامة ، ذاالفضل و الكمال ، و العزة و الجلال ، و لا تشمت بى عدوا و لا حاسدا و لا تسلط على سلطانا عنیدا، و لا شیطانا مریدا، برحمتك یا اءرحم الراحمین
ترجمه : پاك و منزه است او كه داراى عزت والا بوده ، مقامش بلند و رفیع است ؛ پاك و منزه است آن كه دارنده جلال ، عظمت و بزرگى مى باشد؛ پاك و منزه است همو كه حكومت مطلق و جاوید براى اوست ؛ حمد و ستایش مخصوص خداوندى است كه به سبب نعمتهایش ، موفق به شناخت او، و عمل براى او و توجه به سوى او، و اطاعت اوامر او گردیدم ؛ او را سپاس مى گزارم كه مرا منكر آیات كتابش و متحیر در برابر اوامرش قرار نداد؛ و او را ستایش مى كنم كه مرا به دین راستین هدایت نمود، و مرا چنان كرد كه چیزى جز او را نپرستم .
خداوندا! گفتار توبه كنندگان و عمل آنان را، رستگارى مجاهدان و ثواب آنان را، یقین مؤ منان و توكل آنان را، و راحتى در هنگام مرگ ، و در امان بودن به هنگام حسابرسى را از تو خواستارم ؛ و از تو مى خواهم كه مرگ مرا بهترین غایبى كه در انتظار او هستم ، و بهترین چیزى كه با آنان روبرو مى گردم قرار دهى ، و هنگام مرگ ، و زمانى كه مرا در خود فرو مى برد، و آنگاه كه آخرین نفسها در سینه ام مى تپد، و هنگامى كه جان بر لبانم مى رسد، و در آن حال كه از دنیا مى روم ، و در آن ساعتى كه هیچ اختیارى از خود نداشته ، و هیچ نفع و ضرر، و هیچ سختى و آسایشى را نمى توانم براى خود فراهم سازم ، در آن هنگام نسیمى از رحمت خود، و بهره اى از خشنودى و رضاى خود را به من عطا فرما؛ و قبل از آنكه جانم را بگیرى ، و روحم را قبض نمایى ، و فرشته مرگ مرا بر من مسلط نمایى ، مژده اى از كرامت خود را به من ارزانى نما، بشارتى كه فقط تو بر آن توانایى ، بشارتى كه قلبم را مطمئن كند، و جانم را خشنود سازد، و دیدگانم را نورانى كند، و چهره ام را مسرور سازد، و رنگ رخسارم را درخشندگى عطا كند و جانم را آرامش بخشد، مژده اى كه تمام اعضاى بدنم را آسوده كند به طورى كه هر مخلوقى از مخلوقاتت كه مرا مى بیند، و هر بنده اى از بندگانت كه توصیف مرا مى شنود بر آن غبطه خورد و سختیهاى مرگ را بر من آسان گرداند، و رنج آن را از من برطرف سازد، و شدت آن را از من دور گرداند، و بیمارى آن را از من برطرف نماید، و گرفتارى و حسرت آن را از من دور كند، و مرا از تاءسف و بلاهاى آن برحذر دارد، و از شر آن و شر كسانى كه در آن هنگام حضور دارند پناه دهد. و بهره مندم سازد از خیرى كه در مرگ وجود دارد و خیر كسانى كه در آن زمان حاضر هستند و خیر آنچه كه بعد از آن واقع گردد.
و آنگاه كه جانم گرفته شد و روحم از كالبدم خارج گردید، روحم را در میان ارواح پاك ، و جانم را در بین جانهاى صالح ، و جسدم را در میان جسدهاى پاكیزه ، و عملم را در بین اعمال مقبول قرار ده .
از جایگاه قبرم در زمین ، و محل پوشانده شدن بدنم ، آنجا كه گوشتهایم كوبیده شده و استخوانهایم دفن مى گردد، و تنها و بى كس رهاشده و هیچ قدرتى بر خود ندارم ، شهرها مرا از خود دور ساخته ، و بندگان مرا رها كرده اند، و در آن حال محتاج رحمت تو و اعمال شایسته و صالح خود هستم ، و آنچه را براى خود مهیا ساخته و براى سفر آخرت خود پیش ‍ فرستاده و در زندگى دنیوى انجام داده ام را در مى یابم ، بهره اى از رحمتت ، و پرتوى از نورت را به من ارزانى دار، و مرا از كرامت خود، با سخن ثابت و محكم ، در زندگى دنیا و آخرت ثابت قدم گردان ، به درستى كه تو ظالمان را گمراه كرده و بر هر كار قادر هستى .
و آنگاه كه در قیامت و موقع حسابرسى ، قبرم شكافته شده ، و بندگان از من دور مى شوند، و صیحه آسمانى مرا فرا گرفته ، و نفخه صور مرا به وحشت انداخته ، و بعد از مرگ مرا مبعوث ساخته و براى حساب اعمالم برانگیخته اى ، آن روز را بر من مبارك گردان و خداوندا! همراه من نورى از رحمتت را برانگیز، تا پیشاپیش و از طرف راست من حركت كند، و مرا در امنیت خود قرار داده ، قلبم را مطمئن سازد، و عذرم را ظاهر كرده ، چهره ام را درخشان نموده ، گفتارم را تصدیق و دلیلم را قاطع گرداند، و مرا به آخرین درجه رحمتت برساند، و به برترین مرتبه بهشت نایل گرداند، و مرا همنشین محمد صلى الله علیه و آله كه بنده و رسول توست قرار دهد، و در بافضیلت ترین قسمت آن ، و نیكوترین مرتبه آن ، و بالاترین بخش آن ساكن گرداند، و مرا با كسانى كه نعمتت را بر آنان ارزانى نموده اى ، از پیامبران و صدیقین و شهدا و صالحین همنشین ساز، كه اینان بهترین دوستان هستند.
پروردگارا! بر محمد صلى الله علیه و آله خاتم پیامبرانت ، و بر تمام انبیا و فرستادگانت ، و بر تمامى فرشتگانت ، و بر خاندان پاك و مطهر پیامبرت ، و بر تمامى پیشوایان هدایت درود فرست ، اجابت فرما اى پروردگار جهانیان .
خداوندا! بر محمد صلى الله علیه و آله كه ما را به وسیله او هدایت كردى درود فرست ، بر او كه به سبب او به ما رحم كردى ، و به خاطر او ما را گرامى داشتى ، و برترى دادى ، و شرافت بخشیدى ، پس بر او درود فرست كه ما را به وسیله او یارى نمودى ، و از پرتگاه آتش نجات دادى ؛ خداوندا! چهره او را درخشان ، مقامش را افزون ، دلیلش را قاطع ، نورش را كامل ، میزان اعمالش را سنگین ، برهانش را برتر، و نعمتت را بر او گسترده تر ساز به گونه اى كه خوشنود گردد، و او را به برترین مقام در بهشت و وسیله برسان ، و به مقام محمودى كه وعده كرده اى مفتخر نما، و او را برترین پیامبران و رسولانت از حیث مقام و منزلت قرار ده ، و ما را پیرو راه او قرار ده ، از جام او سیراب گردان ، و بر حوض كوثر وارد ساز، و در گروه او محشور نما، و بر دین او بمیران ، و ما را در راه او، و عامل به دستورات او قرار ده ، بدون آنكه تحقیر شده ، پشیمان شویم ، و مشكوك گردیده و راه خود را تغییر دهیم .
اى آن كه درهاى اجابت را به روى دعاكنندگان باز گذاشته اى ، و موانع اجابت را براى امیدواران برطرف نموده اى ، اى پوشاننده كارهاى زشت ، و اى مداواكننده قلبهاى مجروح ، در روز قیامت آبروى مرا به دلیل گناهانى كه به درگاه تو مرتكب شده ام مریز، و در بین مردم چهره بزرگوارانه و با كرامت خویش را از من نگردان ، اى غایت آمال من درمانده و مضطر و فقیر، گناهان بزرگ را بر من ببخشاى ، و از كارهاى زشتم درگذر، و جانم را از عواقب خطاها پاك گردان ، و آمادگى نیكو براى مرگ را به من ارزانى دار.
اى بخشنده ترین بخشندگان ، و اى منتهاى آرزوى حاجتمندان ، تو مولاى من هستى ، حال كه درهاى دعا و نیایش را بر من گشودى ، پس درهاى قبول و اجابت را به روى من مبند، به رحمت بى كرانت مرا از آتش دوزخ نجات ده ، و در غرفه هاى بهشت ساكن گردان ، و مرا از متمسكان به ریسمان محكم خودت قرار ده ، و عاقبت مرا به سعادت و رستگارى قرار ده ، و مرا در زندگى سلامتى عطا فرما، اى آنكه فضیلت و كمال و عزت و جلالت و بزرگى از آن توست ، و با من چنان مكن كه مورد شماتت و سرزنش دشمنان و حسودان قرار گیرم ، و حاكمان كینه توز و شیطان رانده شده را بر من مسلط منما، به رحمتت اى رحم كننده ترین رحم كنندگان .

جمعه 22 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

دعاى حضرت فاطمه علیهاالسلام در تعقیب نماز عشاء

سبحان من تواضع كل شى ء لعظمته ، سبحان من ذل كل شى ء لعزته ، سبحان من خضع كل شى ء باءمره و ملكه ، سبحان من انقادت له الامور باءزمتها.
الحمدلله الذى لا ینسى من ذكره ، الحمدلله الذى لا یجب من دعاه ، الحمدلله الذى من توكل علیه كفاه ، الحمدلله سامك السماء، و ساطح الارض ، و حاصر البحار، و ناضد الجبال ، و بارى ء الحیوان ، و خالق الشجر، و فاتح ینابیع الارض ، و مدبر الامور، و مسیر السحاب ، و مجرى الریح و الماء و النار من اءغوار الارض متصاعدات فى الهواء، و مهبط الحر و البرد، الذى بنعمته تتم الصالحات ، و بشكره تستوجب الزیادات و باءمره قامت السموات ، و بعزته استقرت الراسیات ، و سبحت الوحوش فى الفلوات ، و الطیر فى الوكنات .
الحمدلله رفیع الدرجات ، منزل الایات ، واسع البركات ، ساتر العورات ، قابل الحسنات ، مقیل العثرات ، منفس الكربات ، منزل البركات ، مجیب الدعوات محیى الاموات ، اله من فى الارض و السموات .
الحمدلله على كل حمد و ذكر و شكر و صبر و صلاة و زكاة و قیام و سعادة و بركة و رحمة و نعمة و كرامة و فریضة و سراء و ضراء، و شدة و رخاء، و مصیبة و بلاء و عسر و یسر، و غناء و فقر، و على كل حال ، و فى كل اءوان و زمان ، و كل مثوى و منقلب ، و مقام .
اللهم انى عائد بك فاءعذنى ، و مستجیر بك فاءجرنى ، و مستعین بك فاءعنى ، و مستغیث بك فاءغثنى ، و داعیك فاءجبنى ، و مستغفرك فاغفر لى ، و مستنصرك فانصرنى ، و مستهدیك فاهدنى ، و مستكفیك فاكفنى ، و مستمسك بحبلك فاعصمنى ، و متوكل علیك فاكفنى ؛ و اجعلنى فى عیاذك و جوارحك و حرزك و حراستك و كلاءتك و حرمتك و اءمنك و تحت ظلك ، و تحت جناحك و اجعل على جنة واقیة منك ، و اجعل حفظك و حیاطتك و حراستك ، و كلاءتك من ورائى و اءمامى ، و عن یمینى و عن شمالى ، و من فوقى و من تحتى و حوالى ، حتى لا یصل من المخلوقین الى مكروهى و اءذاى ، بحق لا اله الا اءنت المنان بدیع السموات و الارض ، ذوالجلال و الاكرام .
اللهم اكفنى حسد الحاسدین ، و بغى الباغین ، و كید الكائدین ، و مكر الماكرین ، و حیلة المحتالین ، و غلیة المغتالین ، و غیبة المغتابین ، و ظلم الظالمین ، و جور الحائرین ، و اعتداء المعتدین ، و سخط المسخطین ، و تشحب المتشحبین ، و صولة الصائلین ، و اقتسار المقتسرین ، و غشم الغاشمین ، و خبط الخابطین ، و سعایة الساعین ، و نمیمة النامین و سحر السحرة ، و المردة و الشیاطین ، و جور السلاطین ، و مكروه العالمین .
اللهم انى اسئلك باسمك المخزون الطیب الطاهر الذى قامت به السموات و الارض ، و اءشرقت له الظلم ، و سبحت له الملائكة ، و وجلت عنه القلوب ، و خضعت له الرقاب ، و اءحییت به الموتى ، اءن تغفر لى كل ذنب اءذنبته ، فى ظلم اللیل و ضوء النهار، عمدا اءو خطا سرا اءو علانیة ؛ و اءن تهب لى یقینا و هدیا و نورا و علما و فهما حتى اقیم كتابك ، و احل حلالك ، و احرم حرامك ، و اؤ دى فرائضك ، و اقیم سنة نبیك محمد صلى الله علیه و آله .
اللهم اءلحقنى بصالح من مضى ، و اجعلنى من صالح من بقى ، و اختم لى عملى باءحسنه انك غفور رحیم .
اللهم اذا فنى عمرى ، و تصرمت اءیام حیاتى ، و كان لابد لى من لقائك ، فاءسئلك لطیف اءن توجب لى من الجنة منزلا یغبطنى به الاولون و الاخرون .
اللهم اقبل مدحتى و التهافى ، و ارحم ضراعتى و هتافى ، و اقرارى على نفسى و اعترافى ، فقد اءسمعتك صوتى من الداعین ، و خشوعى فى الضارعین ، و مدحتى فى القائلین ، و تسبیحى فى المادحین ؛ و اءنت مجیب المضطرین ، و مغیث المستغیثین ، و غیاب الملهوفین ، و حرز الهاربین ، و صریخ المؤ منین ؛ و مقیل المذنبین ؛ و صلى الله على البشیر و النذیر، و السراج المنیر، و على الملائكة و النبیین .
اللهم داحى المدحوات ، و بارى ء المسموكات ، و جبال القلوب على فطرتها شقیها و سعیدها، و اجعل شرائف صلواتك ، و نوامى بركاتك ، و كرائم تحیاتك على محمد عبدك و رسولك و اءمینك على وحیك ، القائم بحجتك ، و الذاب عن حرمك ، و الصادع باءمرك و المشید لایاتك ، و الموفى لنذرك .
اللهم فاءعطه بكل فضیلة من فضائله ، و نقیبة من مناقبة ، و حال من اءحواله ، و منزلة من منازلة ، راءیت محمدا لك فیها ناصرا، و على مكروه بلائك صابرا، و لمن عاداك معادیا، و لمن والاك موالیا، و عن ما كرهت نائیا، و الى ما اءحببت داعیا، فضائل من جزائك ، و خصائص من عطائك و حبائك ، تسنى بها اءمره ، و تعلى بها درجته ، مع القوام بقسطك ، و الذابین عن حرمك ، حتى لا یبقى سناء و لا بهاء و لا رحمة و لا كرامة الا خصصت محمد بذلك ، و آتیته منك الذرى ، و بلغته المقامات العلى . آمین یا رب العالمین .
اللهم انى اءستودعك دینى و نفسى و جمیع نعمتك على ، فاجعلنى فى كنفك و حفظك و عزك و منعك عز جارك ، و جل ثناؤ ك ، و تقدست اءسماؤ ك ، و لا اله غیرك ، حسبى اءنت فى السراء و الضراء، و الشدة و الرخاء، و نعم الوكیل .
ربنا انك توكلنا و الیك اءنبنا و الیك المصیر، ربنا لا تجعلنا فتنة للذین كفروا، و اغفر لنا ربنا انك اءنت العزیز الحكیم ؛ ربنا اصرف عنا عذاب جهنم ان عذابها كان غراما، اءنها ساءت مستقرا و مقاما؛ ربنا افتح بیننا و بین قومنا بالحق و اءنت خیر الفاتحین .
ربنا اننا آمنا فاغفر لنا و ذنوبنا و كفر عنا سیئاتنا و توفنا مع الابرار، ربنا و آتنا ما وعدتنا على رسلك ، و لا تخزنا یوم القیامة انك لا تخلف المیعاد.
ربنا لا تؤ اخذنا ان نسینا او اخطانا، ربنا و لا تحمل علینا اصرا كما حملته على الذین من قبلنا.
ربنا و لا تحملنا ما لا طاقة لنا به ، و اعف عنا و اغفر لنا و ارحمنا اءنت مولانا فانصرنا على القوم الكافرین .
ربنا آتنا فى الدنیا و حسنة ، و فى الاخرة حسنة ، و قنا برحمتك عذاب النار و صلى الله على سیدنا محمد النبى و آله الطاهرین و سلم تسلیما
ترجمه : پاك و منزه است او كه تمامى موجودات در برابر عظمت او متواضعند، پاك و منزه است آن كه همه اشیاء در برابر عزت او خوار و ذلیلند، پاك و منزه است آن كه همه چیز در برابر امر و حكومت او خاضع هستند، پاك و منزه است همو كه همه چیز در حیطه قدرت و توانایى او قرار دارد.
حمد مخصوص پروردگارى است كه هر كه او را یاد كند فراموشش نمى كند، و هر كه او را بخواند ناامیدش نمى سازد، و هر كه بر او توكل كند او را كفایت مى نماید، و حمد مخصوص خداوندى است كه آسمانها را برافراشت ، و زمین را مسطح گردانید، و دریاها را محدود ساخت ، و كوهها را به صورت رشته هایى درآورد، و حیوانات و درختان را آفرید، و چشمه سارهاى زمین را گشود، و به تدبیر امور پرداخت ، ابرها را به گردش درآورد، و باد و آب و آتش را از اعماق زمین به سوى آسمان جارى ساخت ، و گرما و سرما را در زمین قرار داد، خداوندى كه با نعمتهایش كارهاى نیك كامل شده ، و شكر او نعمتها را افزایش داده ، و به امر او آسمانها افراشته شده ، و به عزت او كوهها سربرافراشته ، و حیوانات وحشى در دشتها و پرندگان در آشیانه ها به تسبیح او مشغولند.
حمد از آن خداوندى است كه بالابرنده درجات ، و نازل كننده آیات ، و گستراننده بركتها، و پوشاننده عیبها، و قبول كننده نیكیها، و بخشنده لغزشها، و برطرف كننده رنجها، و فروفرستنده بركتها و اجابت كننده دعاها، و زنده كننده مردگان ، و معبود همه ساكنان زمین و آسمانهاست . حمد و سپاس از آن آفریدگار یكتاست نسبت به همه حمد، ذكر، شكر، صبر، نماز، زكات ، قیام و عبادت ، سعادت و بركت ، زیادى و رحمت ، نعمت و كرامت ، فرایض ، گشایش و سختى ، شدت و راحتى ، سختى و آسانى ، مصیبت و بلا، غنا و فقر، و همه مخصوص خداست كه در همه حال ، و در هر حال ، و در هر زمان ، هر مكان و هر جایگاه كوچ و دگرگونى و توقف صادر مى گردد.
پروردگارا! به تو پناهنده مى شوم پس مرا پناه ده ، و از تو یارى مى جویم پس یاریم نما، از تو فریادرسى مى خواهم پس به فریادم رس ، و تو را مى خوانم پس مرا اجابت كن ، و از تو آمرزش مى طلبم ، پس مرا ببخش ، از تو یارى و كمك مى خواهم پس كمكم كن ، و به ریسمان محكم تو چنگ زده ام پس مرا محافظت فرما، و بر تو توكل نموده ام پس مرا كفایت نما؛ خداوندا! مرا در پناه ، جوار، حمایت ، حراست ، كفایت ، حرمت ، امنیت ، و در زیر سایه خود قرار ده ، و بر من سپر محكمى از جانب خود فرما تا از همه جوانب ، پشت سرم ، روبرویم ، سمت راست ، سمت چپ و از بالا و پایین مرا از صدمه و آزار مخلوقاتت محفوظ دارد، به حق تو كه جز معبودى نیست ، تویى منان ، آفریننده آسمانها و زمین ، دارنده جلالت و بزرگوارى .
پروردگارا! حسد حسودان ، و تجاوز تجاوزگران ، وكید و فریب مكاران ، و نیرنگ حیله گران ، غلوكنندگان ، و تهمت تهمت زنندگان ، و ظلم ستمگران ، و ستم ستمكاران ، و عصبانیت افراد تندخو، و اخم و تخم افراد ترشرو، و هیبت پرخاشگران ، و تنگناى آنان كه دیگران را در تنگنا و مضیقه قرار مى دهند و خودسرى زورمندان ، و اشتباهكارى خطاكاران ، و سعایت سعایتگران ، و سحر جادوگران ، و رانده شدگان و شیاطین ، و ظلم پادشاهان ، و كارهاى ناپسند جهانیان را از من دور دار.
خداوندا! به حرمت نامهاى پوشیده ، پاك و پاكیزه ات ، كه آسمانها و زمین بدآنهااستوار شده ، و تاریكیها بدان درخشان گردیده ، و فرشتگان بدان تسبیح گو شده ، و قلبها از آنها در هراس بوده ، و گردنها به سبب آنها خاضع شده ، و مردگان را به آنها زنده مى كنى ، از تو مى خواهم كه تمام گناهان مرا ببخشى ، چه آنها را كه در تاریكى شب مرتكب شده باشم و چه روشنایى روز، چه عمدى بوده باشد و چه از روى خطا، در خفا بوده باشد و یا در آشكار؛ و از تو مى خواهم تا به من یقین ، هدایت ، نور، علم و فهمى عنایت كنى ، تا به آنها كتابت را برپاى داشته ، و حلالت را روا و حرامت را ناروا دانسته ، و واجباتت را انجام و سنت پیامبرت محمد صلى الله علیه و آله را برپا دارم .
خدایا! مرا به صالحان درگذشته ملحق فرما، و از صالحان باقیمانده قرار ده ، و اعمالم را به نیكوترین آنها خاتمه بخش ، به درستى كه تو بخشنده و آمرزنده و مهربانى .
پروردگارا! آنگاه كه عمرم به پایان رسیده ، و ایام زندگانیم خاتمه یافته ، و زمان ملاقات تو نزدیك شده ، اى مهربان ! از تو مى خواهم كه منزلى را در بهشت به من اختصاص دهى كه تمام مخلوقاتت ، از اولین و آخرین آنها، بدان حسرت برند.
خداوندا! حمد و ستایش مرا بپذیر، و به تضرع و زاریم ، و اقرار و اعترافم علیه نفسم بر من رحم كن كه صدایم را همراه دعاكنندگان ، و خشوعم را همراه خاشعین ، و مدحم را همراه ستایشگران ، و تسبیحم را همراه مداحان ، به گوش تو رسانیدم ؛ و تو اجابت كننده دعاى اشخاص مضطر و بیچاره و فریادرس استغاثه كنندگان ، و پناه بى پناهان ، و دادرس مؤ منان ، و نگهدارنده گناهكاران از لغزش مى باشى ؛ و درود خدا بر محمد صلى الله علیه و آله بشارت دهنده و بیم دهنده و چراغ روشن و فروزان ، و درود بر ملائك و پیامبران .
پروردگارا! اى گستراننده زمینها، آفریننده آسمانها، خالق قلبها بر طریق فطرت ، بدبخت ایشان و خوشبختشان ، شریف ترین درودها و برترین بركتها، و ارزشمندترین تحیت ها را بر محمد كه فرستاده تو، و امین بر وحى تو، و برپا دارنده حجتت ، و نگهبان حریم حرمتت ، و انجام دهنده دستوراتت ، و محكم كننده آیاتت ، و وفادار به نذرهایت بفرست .
خداوندا! در مقابل هر فضیلتى از فضائل او، و هر منقبتى از مناقب او، و هر حالتى از حالات او، و هر منزلتى از منزلتهاى او، حال كه محمد را براى خود یار و یاور یافته اى ، و بر رنجها و بلاها صابر، و بر دشمنانت دشمن ، و بر دوستانت دوست ، و از مكروهاتت دور، و بر آنچه تو به سوى آن مى خوانى دعوت كننده یافته اى ، فضائلى از پاداشت و ویژگیهایى از عطایت را به او عطا فرما تا امرش را برتر و درجه اش را بلندتر گردانى ، و این خصوصیات و عطیه هایى كه او را عطا مى نمایى به پاى دارندگان عدالتت و مدافعین از حرمت را نیز سهیم گردان ، تا اینكه برترى ، ارزش ، رحمت و كرامتى نمانده باشد مگر آنكه محمد را بدان مخصوص گردانیده باشى ، و از جانب خود درجات عالى به او عطا فرمایى و او را به مقامات والا برسانى ، اجابت فرما اى پروردگار جهانیان .
خداوندا! دین ، جان و تمام نعمتهایى را كه به من داده اى به خودت مى سپارم ، پس مرا در حفظ، حراست و كفایت خود قرار ده ، همانا در جوار تو بودن موجب عزت و سربلندى است ، مدح و ثناى تو بلندمرتبه ، و نامهایت مقدس است و جز تو معبودى نیست ، تو در خوشحالى و ناراحتى ، و در شدت و آسایش ، مرا كافى هستى ، و چه كفایت كننده نیكویى !
پروردگارا! بر تو توكل مى كنم ، و به سوى تو زارى و انابه دارم ، و بازگشتم به سوى توست ؛ خدایا! مرا وسیله آزمایش كسانى كه كافر شده اند قرار مده ، و ما را بیامرز كه همانا تو عزیز و حكیمى ؛ خداوندا! عذاب جهنم را از ما دور كن ، چرا كه عذاب آن جاویدان است ، و به راستى كه آنجا بد جایگاهى است ؛ پروردگارا! بین ما و قوم ما به حق گشایش و فرجى عطا فرما كه تو بهترین گشایشگران هستى .
پروردگارا! ما ایمان آوردیم پس گناهان ما را ببخش ، و خطاهایمان را بپوشان ، و ما را با نیكان بمیران ؛ خداوندا! آنچه را كه به فرستادگانت وعده داده اى نصیب ما بفرما، و روز قیامت ما را عذاب مكن ، به درستى كه تو خلاف وعده هایت عمل نمى كنى .
خداوندا! اگر فراموش كرده و یا اشتباهى كردیم ما را مؤ اخذه منما؛ پروردگارا! تكلیف سخت و دشوارى كه ما از عهده آن بر نمى آییم و آن گونه كه بر پیشینیان ما قرار دادى ، بر ما قرار مده !
خداوندا! چیزهایى را كه بر انجام آن قادر نیستیم از ما مخواه ، و ما را عفو كن ، و گناهانمان را ببخشاى و مورد رحمتت قرار ده ، تو مولاى ما هستى ، پس ما را در مقابل كافران یارى فرما.
خداوندا! ما را در دنیا و آخرت نیكى و خوبى عطا فرما، و به رحمتت ما را از عذاب آتش محفوظ بدار، و درود خدا بر آقاى ما محمد رسول خدا و خاندان پاك او، و سلام بیكران بر ایشان باد.

جمعه 22 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

پیامبر در صحنه غدیر خم

وقتى پیامبر اكرم (ص ) و دهها هزار نفر در بازگشت به مدینه به محلى به نام غدیر خم رسیدند، امین وحى ، جبرئیل بر پیامبر (ص ) وارد شد و پیام الهى را بدین صورت به پیامبر (ص ) ابلاغ كرد : اى پیامبر، آنچه از سوى خداوند فرستاده شده به مردم برسان و اگر پیام الهى را به مردم نرسانى رسالت خود را تكمیل نكرده اى ، خداوند تو را از شرّ مردم حفظ مى كند
مردم مى پرسیدند آن چه چیزى است كه كامل كننده دین است و بى آن ، دین حق كامل نیست ؟ آن آخرین اقدام پیامبر است براى تعیین خط وصایت و امامت . پیامبر (ص ) باید - به امر خدا - تكلیف مردم را پس از خود معین كند .
در زیر آفتاب سوزان و در روى رملها و شنهاى داغ بیابان ، ضمن خطبه بلندى ، پیامبر حضرت على (ع ) را به عنوان ولى و جانشین خود به مردم معرفى فرمود، و بویژه این جمله را - كه محدثان شیعه و سنى همه نقل كرده اند - گفت :
من كنت مولاه فعلى مولاه
مردم در آن روز كه هجدهم ماه ذیحجه بود، با حضرت على (ع ) بیعت كردند .
دو ماه و چند روز بعد، در اواخر صفر سال یازدهم هجرى ، پیغمبر اكرم (ص ) در مدینه چشم از جهان فرو بست و در جوار مسجدى كه خود ساخته بود مدفون شد .
این قبر منور، امروز زیارتگاه نزدیك به یك میلیارد مردم مسلمان جهان است

جمعه 22 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

پیامبر در صحنه غدیر خم

وقتى پیامبر اكرم (ص ) و دهها هزار نفر در بازگشت به مدینه به محلى به نام غدیر خم رسیدند، امین وحى ، جبرئیل بر پیامبر (ص ) وارد شد و پیام الهى را بدین صورت به پیامبر (ص ) ابلاغ كرد : اى پیامبر، آنچه از سوى خداوند فرستاده شده به مردم برسان و اگر پیام الهى را به مردم نرسانى رسالت خود را تكمیل نكرده اى ، خداوند تو را از شرّ مردم حفظ مى كند
مردم مى پرسیدند آن چه چیزى است كه كامل كننده دین است و بى آن ، دین حق كامل نیست ؟ آن آخرین اقدام پیامبر است براى تعیین خط وصایت و امامت . پیامبر (ص ) باید - به امر خدا - تكلیف مردم را پس از خود معین كند .
در زیر آفتاب سوزان و در روى رملها و شنهاى داغ بیابان ، ضمن خطبه بلندى ، پیامبر حضرت على (ع ) را به عنوان ولى و جانشین خود به مردم معرفى فرمود، و بویژه این جمله را - كه محدثان شیعه و سنى همه نقل كرده اند - گفت :
من كنت مولاه فعلى مولاه
مردم در آن روز كه هجدهم ماه ذیحجه بود، با حضرت على (ع ) بیعت كردند .
دو ماه و چند روز بعد، در اواخر صفر سال یازدهم هجرى ، پیغمبر اكرم (ص ) در مدینه چشم از جهان فرو بست و در جوار مسجدى كه خود ساخته بود مدفون شد .
این قبر منور، امروز زیارتگاه نزدیك به یك میلیارد مردم مسلمان جهان است

جمعه 22 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

سبب مرگ و شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

عن ابى بصیر عن ابى عبدالله علیه السلام قال و كان سبب و فاتها ان قنفذا مولى الرجل لكزها بنعل السیف بامره فاسقطت محسنا و مرضت من ذالك مرضا شدیدا و لم تدع احدا ممن اذاها یدخل علیها. از دلائل الامامه طبرى صفحه 45
از ابوبصیر از حضرت امام صادق علیه الصلوه و السلام روایت شده كه امام صادق كاشف حقایق فرموده است علت و سبب وفات آنحضرت آن بود كه قنفد غلام آن مرد بامر و دستور وى بوسیله غلاف شمشیر ضرباتى زد كه بر اثر آن محسن را سقط نمود و بدین جهت بى سختى مریض گردید و به هیچ كس از آزار كنندگان خود اجازه عیادت نداد.
و قریب به همین مضمون در سبب وفات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در كتاب بیت الاحزان صفحه 160 از محدث قمى نقل گردیده است .
آنچه مسلم و محرز است دختر پیغمبر حضرت فاطمه زهرا اطهر باجل خود و مرگ طبیعى وفات ننموده است بكله سبب مرگ آنحضرت همان است كه از لسان امام صادق كاشف حقایق نقل شده است و آن همان اذیتها ئیكه دشمن ستمكار بر آن بزرگوار نموده علت شهادت آن یادگار و اثر والاگهر پیامبر گردیده است عجیب است با اینكه بارها پیغمبر اكرم فرموده فاطمه پاره تن من است و ازار و اذیت او ازار من است و ازار من آزار بخداست اما این مردم منافق و ظالم ابدا رعایت سفارش و گفتار آن بزرگوار را دربار ه دخترش نكردند بكله آنچه توانستند بفاطمه زهرا و عصمت كبرى (ع )ظلم و ستم كردند حق او و شوهرش را غصب نمودند بضرب غلاف شمشیر ضربه بر حضرتش وارد و محسن ششماهه در شكمش را سقط نموده و سیلى بر صورت نازنین انور دختر پیغمبر زده رخساره اش را با ضرب سیلى نیلى و آزرده نمودند و چه بى احترامى و جسارتهاى دیگر كه قلم از شرح آن شرم دارد باید بفاطمه گفت یا فاطمه الزهرا خدا بتو صبر و اجر مرحمت نماید.در زیارتش مى خوانیم (المغصوبته حقها المكسوره ضلعها الممنوعته ارثها المظلوم بعلها المقتول ولدها(
پس از بیان گفتار كه باختصار به آن اشاره شد سبب وفات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دانسته گردید و حضرتش در حالى كه جوان بود از دنیا رفت و این بانوى عظمى نخستین شهید در راه اسلام و قرآن و ولایت است .
صلوات و درود بى نهایت ازلا و ابدا و سرمدا بر آن حضرت و پدرش و شوهرش و اولاد اطهارش باد.

جمعه 22 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

سبب مرگ و شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

عن ابى بصیر عن ابى عبدالله علیه السلام قال و كان سبب و فاتها ان قنفذا مولى الرجل لكزها بنعل السیف بامره فاسقطت محسنا و مرضت من ذالك مرضا شدیدا و لم تدع احدا ممن اذاها یدخل علیها. از دلائل الامامه طبرى صفحه 45
از ابوبصیر از حضرت امام صادق علیه الصلوه و السلام روایت شده كه امام صادق كاشف حقایق فرموده است علت و سبب وفات آنحضرت آن بود كه قنفد غلام آن مرد بامر و دستور وى بوسیله غلاف شمشیر ضرباتى زد كه بر اثر آن محسن را سقط نمود و بدین جهت بى سختى مریض گردید و به هیچ كس از آزار كنندگان خود اجازه عیادت نداد.
و قریب به همین مضمون در سبب وفات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در كتاب بیت الاحزان صفحه 160 از محدث قمى نقل گردیده است .
آنچه مسلم و محرز است دختر پیغمبر حضرت فاطمه زهرا اطهر باجل خود و مرگ طبیعى وفات ننموده است بكله سبب مرگ آنحضرت همان است كه از لسان امام صادق كاشف حقایق نقل شده است و آن همان اذیتها ئیكه دشمن ستمكار بر آن بزرگوار نموده علت شهادت آن یادگار و اثر والاگهر پیامبر گردیده است عجیب است با اینكه بارها پیغمبر اكرم فرموده فاطمه پاره تن من است و ازار و اذیت او ازار من است و ازار من آزار بخداست اما این مردم منافق و ظالم ابدا رعایت سفارش و گفتار آن بزرگوار را دربار ه دخترش نكردند بكله آنچه توانستند بفاطمه زهرا و عصمت كبرى (ع )ظلم و ستم كردند حق او و شوهرش را غصب نمودند بضرب غلاف شمشیر ضربه بر حضرتش وارد و محسن ششماهه در شكمش را سقط نموده و سیلى بر صورت نازنین انور دختر پیغمبر زده رخساره اش را با ضرب سیلى نیلى و آزرده نمودند و چه بى احترامى و جسارتهاى دیگر كه قلم از شرح آن شرم دارد باید بفاطمه گفت یا فاطمه الزهرا خدا بتو صبر و اجر مرحمت نماید.در زیارتش مى خوانیم (المغصوبته حقها المكسوره ضلعها الممنوعته ارثها المظلوم بعلها المقتول ولدها(
پس از بیان گفتار كه باختصار به آن اشاره شد سبب وفات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دانسته گردید و حضرتش در حالى كه جوان بود از دنیا رفت و این بانوى عظمى نخستین شهید در راه اسلام و قرآن و ولایت است .
صلوات و درود بى نهایت ازلا و ابدا و سرمدا بر آن حضرت و پدرش و شوهرش و اولاد اطهارش باد.

جمعه 22 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

هویت بانوى عظمى علیا مكرمه خدیجه كبرى مادر حضرت زهرا(ع )

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مادرش یگانه بانوى عظیمه الشان و المرتبه جناب علیا مكرمه مجلله خدیجه كبرى علیها التحیه و الثناء است
این مخدره محترمه معظمه سلام الله علیها اول زنى است كه حضرت نبى اكرم صلى الله علیه و آله و سلم با او ازدواج نموده است و ولادتش در سنه شصت و هشت قبل الهجره بوده این بانوى معظمه داراى مقام سیادت و ریاست و حشمت و داراى مال و ثروت بسیار بوده است داراى مقام عفت اخلاق حمیده بوده و اوصاف جمیله را واجد بوده و بس در مقام سخاتوت و فداكاریش كه تمام اموال و ثروت خود را به رایگان براى اعلاء كلمه توحید و ترویج اسلام مطلقا در اختیار تام شوهرش پیغمبر عالى مقام گذاشت .
شرافت و عظمت شئون حضرت خدیجه كبرى نسبا و حسبا و ایمانا و اخلاقا در تاریخ اسلام از ناحیه مورخین ثبت و ظبط است

بطوریكه ما را بى نیاز از بیان آن مى نماید. جناب خدیجه كبرى علیها سلام اول كسى است در میان بانوان كه به خاتم پیغمبران ایمان آورد و دعوت حضرت ختمى مرتبت محمد مصطفى على آلاف التحیه والثناء را پذیرفت و مشرفه به دین مبین اسلام گردید .
حضرت علیا مكرمه خدیجه كبرى علیها التحیه والثناء از بانوان برگزیده خداس است همین بس در مقامش كه هرگاه جبرئیل امین فرشته وحى اهى بر خاتم انبیاء حضرت محمد مصطفى (ص ) نازل مى گردید، سلام خدا بر حضرت خدیجه كبرى سلام الله علیها پیامش بود
.
جبرئیل هر وقت شرفیاب محضر انور پیغمبر اكرم (ص ) مى شد عرض ‍ مى كرد خدا مى فرماید سلام مرا به جناب خدیجه برسانید و بآن بانوى عظمى بگوئید ما براى او در بهشت قصرى مجلل و زیبا مطابق شاءن او مهیا و آماده نموده ایم : و نیز در كتاب بحار مجلسى (ره ) نقل شده
ان جبرئیل علیه السلام اتى النبى صلى الله علیه و آله فقال : اقرء خدیجه من ربها السلام فقال رسول الله صلى الله علیه و آله : یا خدیجه هذا جبرئیل یقرئك من ربك السلام قالت خدیجه : الله السلام و منه السلام و الیه السلام .
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شوهرش وجود مقدس قطب ارائك توحید، سلطان العارفین و رئیس الموحدین و امیرالمومنین و امام المتقین ولى الله اعظم حضرت على مرتضى صلوات الله و سلامه علیه است
حضرت على مرتضى علیه السلام داراى مقام ولایت كلیه مطلقه است و تمام شئون ولایت و علامات و امتیازات امامت را واجد است .
حضرت على مرتضى علیه السلام داراى نفس كلیه الهیه است همان نفسى كه مورد خطاب است در آیه شریفه پایان سوره فجر ( یا ایتها النفس ‍ المطمئنه ارجعنى الى ربك راضیه مرضیه فادخلنى فى عبادى و ادخلى جنتى : آیه 30 سوره الفجر .
حضرت على مرتضى علیه السلام اعلم الناس است ، احكم الناس ‍ است ، اقتى الناس است ، احلم الناس است ، اشجع الناس است اسخى الناس است ، اعبد الناس است :
حضرت على مرتضى علیه السلام در تمام شئون ولایت كلیه مطلقه با حضرت ختمى مرتبت محمد (ص ) شریك است الا اینكه نبوت ختمیه مختص رسول الله صلى الله علیه و آله است چنانكه در حدیث شریف منزلت ، تصریح به این واقعیت شده است : قال رسوال الله (ص ) مخاطبا لعلى المرتضى (ع ) ( انت منى بمنزله هارون من موسى الا انه لان نبى بعدى ) این حدیث مورد اتفاق عامه و خاصه است حضرت ختمى مرتبت خطاب به حضرت امیر اهل ایمان ، على مرتضى فرموده تو از من در تمام شئون بمنزله هارونى از موسى ، مگر اینكه نبوت به من ختم شده است و بعد از من پیغمبرى نیست :
جمله (و لا نبى بعدى ) از لسان پیغمبر اكرم (ص ) علاوه بر اینكه سند محكمى است بر خاتمیت آن حضرت ، نیز مثبت ولایت كلیه مطلقه حضرت على مرتضى (ع ) مى باشد. چون موسى و هارون سلام الله علیهما در تمام شئون كمالیه با هم مشاركت داشته اند و همین معنى براى خاتم انبیاء محمد مصطفى و على مرتضى صلوات الله علیهما در جمیع شوون ولایت كلیه مطلقه ثابت است و استثناء نشده مگر نبوت كه اختصاص به حضرت محمد صلى الله علیه و آله دارد .
اعلام مقام ولایت كلیه مطلقه علویه تصریحا در این آیه مباركه است لقوله تعالى انما ولیكم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزكوه و هم راكعون ) آیه 55 سوره مائده ) .
این آیه مباركه به اتفاق مفسرین عامه و خاصه در شاءن على علیه السلام نازل شده است ، چه آن حضرت بوده كه در حال ركوع زكوه و صدقه داده است .
ولى در آیه مذكوره به معناى متصرف مطلق و صاجب اختیار و حاكم مطلق است نه به معناى دوست چه اگر به معناى دوست
گرفته شود اساسا معنى غلط است . علاوه با شمول كلى و سریانى خطاب (كم ) در آیه مرقومه كه جمیع خلق را در بردارد،
لازم آید كه بنابراین معنى العیاذ بالله خدا و رسول خدا و امیرالمومنین على (ع ) دوست فاسقین و فاجرین و كافرین و منافقین و مشركین هم باشند و حال آنكه آنها برى و بیزارند از اینها، تا چه رسد كه دوست این گروه فاسد باشند. پس عقل صحیح ، این معنى را باطل و غلط مى داند و مخالف در محكمه عقل و وجدان محكوم است و باید به حكم برهان ، تسلیم آن معنایى بشود كه ما اشاره نمودیم . یعنى متصرف مطلق و صاحب اختیار مطلق در كل عالم امكان ، نه در گوشه جهان و جزئى از آن و این معناى ولایت تكوینیه و ولایت كلیه مطلقه است (فانهم ( ممكن است كسى بگوید ولایت ولى بمعناى تصرف درست و مرد تصدیق اما كلیه و مطلقه را از كجا استنباط و استفاده نمائیم ، در جواب مى گوئیم آنرا هم از خود همین آیه مباركه ، مگر انما ولیكم الله این ولایت مطلقه و كلیه نیست ، البته این ولایت كلى است اگر چنانچه انكار نمائى العیاذ بالله ولایت و تصرف خدا را در عالم محدود كرده و خدا را نشناخته اى و عقل تو را محكوم مى كند. عقل و برهان مى گوید تصرف خدا كلى و نامحدود است نه جزئى و مقید. آیا مى توانى بگوئى خدا نسبت به آسمان ولایت دارد و العیاذ بالله ولایت در زمین ندارد و یا در عوالم عالیه ولایت و تصرف و حكومت دارد، اما در عوالم سافله دیگر این ولایت و تصرف را ندارد؟ !
پس به حكم عقل و برهان مى بایست قبول كنى كه خداى قادر متعال ، متصرف مطلق و صاحب اختیار مطلق و حاكم مطلق در نظام كل است و داراى ولایت كلیه مطلقه ذاتیه اصلیه است و همین معنى در ولایت ، براى رسوال خدا حضرت حتمى مرتبت محمد (ص ) و براى حضرت على مرتضى ( ع ) كه آیه مباركه مذكوره در شاءن آن حضرت نازل گردیه است ، ثابت و محقق و مبرهن است ، به حكم اینكه معطوف در حكم معطوف علیه است اما فرق و تفاوت ولایت كلیه الهیه حضرت احدیت ، با ولایت كلیه مطلقه حضرت ختمى مرتبت و دوازده نفر خلفاء و اوصیاى آنحضرت كه همه مصداق اولوالامر و همه واجد مقام ولایت كلیه مطلقه مى باشند این این است كه ولایت خدا ذاتى و اصلى است و ولایت ایشان ضللى است و آنان مظهر ولى مطلق هستند و به عبارت دیگر ولایت كلیه مطلقه ایشان یعنى رسول الله و خلفاى آن حضرت كه اول آنها حضرت على مرتضى و آخر آنها حضرت بقیه الله مهدى ولى عصر (عج ) به اذن الله است كه از این اذن مراد اذن تكونى است خذ و اغتنم .
مولف را نسبت به معناى ولایت و شئون ولایت ضمن رسائلى كه در اثبات ولایت و امامت دوازده نفر خلفاء و اوصیاء حضرت ختمى مرتبت (ص ) نگاشته است ، بیان تفصیلى است و بایست به آن رسائل مراجعه شود. در این مقام فقط خواستیم شوهر عالى مقام فاطمه زهرا (س ) را كه حضرت على مرتضى صاحب مقام ولایت كلیه مطلقه است معرفى نمائیم و نظر به بیان شئون ولایتى على علیه السلام نداشتیم . زیرا هر سخن جائى و هر نكته مقامى دارد و اما بس در مقام عظمت و رفعت شاءن ولاتى على علیه السلام نداشتیم . زیرا هر سخن جائى و هر نكته مقامى دارد و اما بس در مقام عظمت و رفعت شاءن حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، كه اگر خداى على اعلى وجود مرتضى را خلق نمى كرد، براى این بانوى بى همتا، كفوى در صفحه جهان هستى نبود تار روز قیامت .
چنانچه در روایت معتبر تصریح به این حقیقت شده است :
قال الله عزوجل لو لم اخلق علیا لما كان لفاطمه كفو على وجه الارض ‍ آدم و من دونه     على مرتضى علیه السلام مظهر اسماء حسنى و مجلاى صفات الوهى است . على مرتضى مثل اعلاى الهى است . خداى یكتا مثل نارد، اما مثل اعلا دارد و له المثل الاعلى پیغمبر اكرم خطاب به على مرتضى فرمود : (و انت المثل الاعلى ) : یعنى على جان مصداق مثل اعلاى كبریائى فى الواقع تو هستى .

جمعه 22 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

صفحات و مطالب گذشته
آیا می شود كه در زمان آمدنت، نوكری یارانت را بكنم. ( محب انصار المهدی )
روی پیغامگیر امام زمان ...
جمعه ها که می شود...
شعري در وصف يوسف فاطمه (س)
درد و دل با امام زمان(عج):
- 10 - 11 - 12 - 13 - 14 - 15 - 16 - 17 - 18 - 19 - > -
آمار و اطلاعات
بازديدها:
کل بازديد : 288061
تعداد کل پست ها : 858
تعداد کل نظرات : 82
تاريخ آخرين بروز رساني : شنبه 4 اردیبهشت 1389 
تاريخ ايجاد بلاگ : چهارشنبه 1 مهر 1388 

مشخصات مدير وبلاگ :
مدير وبلاگ : محمد رضا زينلي

ت.ت : ارديبهشت 1373
 وبلاگ هاي ديگر من: 
آخرين منجي
پيروان راه حسين
سي سال انقلاب پايدار

سوابق مدير :
كسب رتبه ي اول در دومين جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه دوم در اولين دوره جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه سوم در سومين دوره جشنواره وبلاگ نويسي و وب سايت انتظار


يكي از برندگان اصلي سايت 1430(جشنوراه وبلاگ نويسي اربعين حسيني)
يكي از برندگان جشنواه وبلاگ نويسي گوهر تابناك)

كسب رتبه سوم در جشنوراه پيوند آسماني)

يكي از برندگان جشنوراه وبلاگ نويسي راسخون)
فعالترين كاربر سايت تبيان در سال 87


مدير انجمن دانش آموزي سايت تبيان با شناسه كابري moffline


مدير انجمن هنرهاي رزمي سايت راسخون با شناسه كاربري bluestar


آرشيو مطالب
فروردین 1389
اسفند 1388
آذر 1388
دی 1388
مهر 1388
آبان 1388
بهمن 1388

جستجو گر
براي جستجو در تمام مطالب سايت واژه‌ كليدي‌ مورد نظرتان را وارد کنيد :


زمان


ساير امکانات

New Page 2

 

New Page 2

 


 
 

صفحه اصلي |  پست الکترونيک |  اضافه به علاقه مندي ها |  راسخون



Designed By : rasekhoon & Translated By : 14masom