پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله
 
  به وبلاگ پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله خوش آمديد!    
 
درباره وبلاگ


محمد رضا زينلي
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت تمامي بازديدكنندگان گرامي اين پايگاه به جهت بالا بردن بينش شما نسبت به چهاده معصوم سلام الله ايجاد شده است و اميدواريم كه بتوانيم مطالب خوبي به شما ارائه دهيم با تشكر خادم پايگاه:محمد رضا زينلي


منوي اصلي
لينکهاي سريع

لوگو ها


 


















ترجمه مطالب پايگاه

نظرسنجي

زیارت على (ع ) در عید غدیر ( پیام غدیر )

اى پروردگار! اى خداى من كه ستایش مخصوص توست ،تو كه یكتا و بى شریك و عنى بالذاتى و یگانه اى و مثل و همتایى ندارى . حضرت محمد(ص ) بنده خاص و فرستاده تو بر خلق است ،پس درود تو بر او و آل او باد. اى خدا،این جهان زیر نظر توست و تو هر روز در كارى هستى ،چنان كه از لطف توست كه بر من تفضل فرمودى و مرا به اجابت دعوت به بندگى خود گرامى داشتى و مرا اهل دین خود و لایق دعوت خویش گرداندى . سپس در پى فضل خود،فضل دیگرى و سپس ‍ جودى پس از جود دیگر به من ارزانى داشتى و همه از رافت و رحمت تو بود،نه از استحقاق من ،تا آن كه این پیمان عبودیت را بر من تجدید كردى و نعمت را بر من تمام نمودى و مرا به نعمت كامل كه توحید و بندگى و ایمان است هدایت كردى . اى خداى من ، اى سرور و مولاى من ! از تو مى خواهم كه این نعمت ایمان را همواره تا زنده ام برایم حفظ كنى ، بگونه اى كه از من خشنود باشى كه تو البته بهترین بخشندگانى .
اى خدا،فرمان تو را شنیدیم و اطاعت نمودیم و به نداى رسولت كه مردم را به سوى تو دعوت مى كرد،لبیك گفتیم . نسبت به ولایت و اطاعت مولاى ما و مولاى همه مومنان امیرالمومنین على بن ابى طالب كه بنده خداست و برادر رسول او . صدیق اكبر و حجت خدا به خلق است ،پیروى كردیم ،همان كس كه یاور دین حق و پشتیبان اهداف پیامبر(ص )است . او یاور دین خدا شد، چون او مخزن علم حق و صندوق اسرار غیب الهى است و امین خدا بر خلق و حامل سر خدا و شاهد به حق در میان خلق است
.
اى خدا، اى پرورگار، ما نداى رسولى كه خلق را به سوى تو فرا مى خواند، اجابت كردیم . پروردگارا، پس گناهان ما را بیامرز و زشتیهاى ما را بپوشان و ما را با نیكوكاران عالم بمیران و با آنها محشور ساز. پرورگارا از كرمت آنچه را كه به رسولانت وعده دادى از نعمتهاى بهشتى به ما نیز فرما و ما را در قیامت خوار مگردان كه تو نیز هرگز خلاف وعده نخواهى كرد.

 اى پروردگار،ما پیامبر(ص ) تو راو وصى او كه آقا و مولاى مومنان على (ع ) است را تصدیق كردیم و به جبت و طاغوت (یعنى مخالفان پیغمبر و على (ع ) كافر شدیم پس تو ایمان و ولایت ما را حفظ كن و مارا به امام خود محشور فرما كه ما به آن بزرگواران به یقین ایمان آورده و تسلیم امرآنها هستیم ، به باطن و ظاهر آن امامان و شاهد و غایب آنها هستیم ، به باطن و ظاهرآن امامان و شاهد و غایب آنها ایمان داریم و به امامت آنها و آقایى آنها بر خودراضى و خشنودیم كه آنها واسطه فیض بین خدا و ما هستند. ما پشتوانه جز ولایت آنان وپناهى جز آنها نداریم و جز آنها به كس دیگرى توسل نمى جوییم و از هر كس كه با آنهابه مخالفت بر خیزد، بیزاریم .
خدایا،تو شاهد باش كه ما به دین محمد و آل محمد(ص)  پیوسته ایم ، سخن ما سخن آنها و آیین ما آیین آنهاست ، هر چه آنها فرمودند،پذیرفته ایم و هر چه را كه منكر شدند، ما هم انكار نمودیم و هر چه را آنها دوست مىدارند، ما نیز دوست مى داریم و با هر كس دشمن هستند ما نیز دشمنیم و با هر كه مهرورزند ما هم مهربانیم ، ما به امامان خود ایمان آورده و تسلیم امر آنها و راضى بهرضاى آنها هستیم (كه رضاى آنها رضاى توست ) درود خدا بر روان پاك آنها باد. خدایا،پس تو این نعمت ایمان را بر ما تمام گردان و ما را از این كمال محروم مفرما، و براىما ثابت و استوار گردان و ما را بر این عقیده زنده بدار و بر آن بمیران كه آل محمدامامان ما هستند، ما هم به آنها اقتدا كرده و آنها را دوست داریم و با دشمن آنها،كه دشمن خداست دشمن هستیم
.
در قسمت دیگرى از زیارت چنین آمده است
:
اى خدا،من از تو به حق محمد(ص ) پیغمبر تو، و به حق على (ع ) ولى و بنده خاص تو، و به آنشان و مقامى كه فقط به آن دو بزرگوار اختصاص ‍ دادى درخواست مى كنم كه درود بر محمدو على فرستى و از هر خیر و خوبى عاجل ، ابتدا به آنها عطا كنى . اى خدا، درود فرستبر محمد و آل محمد، و امامان و رهبران شرع الهى و داعیان و بزرگان دین خدا وستارگان درخشان (آسمان ایمان ) و نشانهاى روشن حق و پیشواى بندگان و ستونهاى بلاد و)شهر توحید) آزادگان و رادمردان عالم و ناقه فرستاده شده و كشتى نجات در دریاى عمیقمعرفت و خداشناسى

اى خدا، درود فرست بر محمد و آل محمد و گنجهاى علم تو واركان توحید و معرفت و ستونهاى دین و معدنهاى بخشش و كرامت و خاص و خالصان آفرینشتو و برگزیدگان خلق تو كه متقیان و پاكیزگان و بزرگواران و نیكویان خلق هستند ودرگاه مورد نیاز به مردم كه هر كس به آن درگاه لطف در آید، نجات مى یابد و هر كسامتناع ورزد هلاك مى شود.
اى خدا، درود فرست بر محمد و آل محمد كه اهل و برگزیده( رجال ) تو هستند. تو خلق را امر به سوال در علوم آسمانى از آن بزرگواران كردى وآنان خویشاوندان و نزدیكان رسولند كه امر به محبتشان فرمودى و اداى حقشان را به خلقواجب كردى و بهشت را جایگاه كسى كه پیرو آنهاست قرار

دادى . اى خدا، درود برمحمد و آل محمد فرست چون خلق را به اطاعت تو امر نمودند و از عصیان تو نهى كردند وبندگانت را به وحدانیت تو راهنمایى كردند.
اى خدا، من از تو درخواست مى كنم بهحق محمد(ص ) پیغمبر تو و برگزیده ات و بنده خاص خالصت و امین وحى و فرستاده تو بهسوى خلق و به حق امیرالمومنین و پیشواى دین و رهبر سلسله نیكان عالم ؛ آن وصىوفادار پیغمبر و صدیق اكبر و آن كه میان حق و باطل جدا كند. آنكه كامل است و شاهد ونماینده توست و رهنماى خلق به سوى توست و آنكه فرمان تو را با صداى رسا به عالمرسانید و در راه دین تو كوشش فراوان كرد و باكى از سرزنش بدگویان نداشت . تو را قسممى دهم كه اولا بر محمد و آل محمد درود فرستى و آنگاه در این روز شریف غدیر كه عقدخلافت و عهد ولایت على (ع ) را بر گردن خلق نهادى و دین را ولایتش به حد كمالرسانیدى ، در این روز مرا از عارفان (به خدا و رسالتو ولایت ) قرار دهى و بهاحترام این روز، و به حق مومنان به شرافت این روز كه مرا از آزادشدگان از آتش دوزخمقرر فرمایى و از حسودان نعمت آسوده دارى
.
اى خدا، كه چنان كه این روز رابزرگترین عید خود قرار دادى و در آسمان ، روز عید عهد و پیمان نام نهادى و در زمین، روز اخذ میثاق و روز جمع سوال (یعنى روزى كه از تمام خلق درباره عهد این روز سوالكنند كه به عهد ولایت وفا كردند یا نكردند). خدایا! درود فرست بر محمد و آل محمد(ص ) و چشم ما را به جمال آنها روشن ساز و تفرقه و پراكندگى ما را به اتحاد و وحدتتبدیل كن و بعد از نعمت هدایتت ما را از گمراهى حفظ فرما و ما را از شكر گزاراننعمتهایت قرار ده ، اى مهربانترین مهربانان
.
ستایش خداى را كه ما را به شرافت واحترام این روز آشنا و بینا گردانید و ما مسلمان را به این روز گرامى داشت و شرفمعرفتش را به ما عطا كرد
.
اى رسول خدا و اى امیر اهل ایمان ، از من بر شما دوبزرگوار و عترت و دوستانتان بهترین سلام و تحنیت باد تا زمانى كه شب و روز در جهانباقى است . من شما را وسیله توجه خودم و خداى شما در انجام مقاصد و بر آمدن حاجتهاو آسان شدن كارهاى مشكل قرار مى دهم
.
اى خدا، من از تو درخواست مى كنم به حقمحمد و آل محمد كه درود بر محمد و آلش فرستى و لعنت بر منكران حق و منكران روز غدیرو مخالفان احترام آن كه با (شكستن عهد ولایت على (ع ) در روز عید غدیر) راه دین تورا به مردم بستند تا نور تو را خاموش كنند، اما خداى متعال جز آن كه نور وحى و چراغحجت به حق خود را روشن نگه مى دارد، نخواهد كرد
.
اى خدا! تو به اهل بیت رسولتمحمد(ص ) فرج و گشایش عطا فرما و غم و آلام آنها را بر طرف گردان و به بركت آنان بردل مومنان مرهم بگذار و غم و اندوه بخصوص غم فراق امام زمان را از عدل و داد پرگردان ، چنان كه پر از ظلم و جور شده است و وعده فرج و سلطنت الهیه را كه به ایشانداده اى

، آشكار گردان كه تو هرگز خلاف وعده نخواهى كرد.

منبع : كتاب پیام غدیر، اثر عذرا انصاری

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

ت غدیر ( داستان غدیر )

مقصود از این تیتر ، اشاره به آیاتى است كه پیرامون واقعه غدیر نازل گشته و این حدیث و داستانش را به متن كتاب آسمانى مسلمین پیوسته است . در این مورد، نویسنده بزرگ ، مؤ لف الغدیر مى نویسد :
پروردگار را به مشهور ساختن این حدیث ، توجهى خاص بوده است كه همیشه بر سر زبانها باشد و هماره راویان ، آن را بازگو كنند؛ تا اینكه براى اثبات حقانیت بزرگ نگهبان دانش ، امام و پیشواى ما على حجتى استوار باشد، بدین جهت ، پیامبر را هنگامى كه توده هاى انبوه گردش ‍ ازدحام داشتند، با امرى مؤ كد، به تبلیغ وادار كرد. او هم در همان حال كه جمعیتهاى فراوان مردم شهرهاى مختلف ، دورش را گرفته بودند، این دعوت اكید را اجابت كرد. جلوافتادگان را بازگردانید و عقب ماندگان را نگاه داشت و آوازش را به گوش همگان رسانید. و فرمود كه گفتارش را حاضران به مردمى كه غایبند ابلاغ كنند، تا جمعیتى كه از صد هزار نفر افزون بودند، همه راوى و ناقل این حدیث باشند

خداوند سبحان به اینها همه اكتفا نكرد و باز آیات كریمه اى در این باره فرو فرستاد، كه صبح و شام با گذشت شب و روز، خوانده مى شود؛ تا در نتیجه ، مسلمانان همیشه این واقعه را در خاطر داشته به یاد سپارند و راه كمال و رستگارى خود را بیابند و پیشوایى را بشناسند كه واجب است تعلیمات دینشان را از او فراگیرند .
پیامبر بزرگ ما نیز همین توجه و عنایت را به حدیث غدیر داشت كه تصمیم خود را براى سفر حج وداع به همه مسلمین اطلاع داد و مردم را به این سفر كوچ داد؛ تا مسلمانان دسته دسته به او پیوستند. چون او مى دانست كه در پایان این مسافرت ، حادثه بزرگى به وقوع خواهد پیوست كه با آن ، كاخى بلند دین برپا مى شود و بناى عالى اسلام سر بر مى كشد و امتش به وسیله آن بر سایر امتها سیادت خواهد یافت و دولت قرآن خاور و باختر جهان را خواهد گرفت اگر مسلمانان ، مصلحت عالى خود را تشخیص مى دادند و راه رستگارى را مى دیدند !

به همین منظور اساسى بود كه پیشوایان دین نیز این داستان را یاد مى كردند و براى امامت نیاى خود بدان استدلال مى جستند. چنانكه خود امیرالمؤ منین در دوران زندگانیش همواره به این حدیث ، احتجاج (1) مى كرد و در اجتماعات و انجمنها، از اصحاب رسول اكرم كه در حجة الوداع حضور داشتند و آن را شنیده بودند، مى خواست كه بازگویند و گواهى دهند. ائمه طاهرین نیز پیروان خود را به عید گرفتن روز غدیر و اجتماع و تبریك و تهنیت گفتن امر مى كردند. اینها همه براى این بود كه داستان غدیر، به رغم گذشت زمان و تطاول روزگار، همیشه با طراوت و شاداب بماند و تازگى این واقعه بزرگ ، پیوسته تجدید گردد .
و در روز غدیر، برابر تربت پاك علوى ، شیعیان را اجتماع باشكوهى است كه رجال قبایل ، شخصیتهاى مشهور، و عموم مردم از كوچك و بزرگ از دور و نزدیك ، در آن شركت مى كنند؛ تا با ثنا و ستایش ، نام این روز عزیز و این یادگار مقدس را بلند كنند. و در این روز، زیارت مفصلى را كه از پیشوایانشان نقل شده و در آن ، شماره امامان و دلیلهاى محكم امامتشان از قرآن و حدیث نبوى بیان شده است و هم متضمن روایت غدیر است ، مى خوانند .

 اینجاست كه هزاران فرد مسلمان را مى بینید كه غرق درابتهاج و سرور از این فیض معنوى داستان را مى گویند و صداى خود را به بیان حقایق آنبلند كرده بر نعمت ولایت و هدایت به صراط مستقیم ، خداى را سپاسگزارند. و خود، حدیثرا نقل كرده اعتقادشان را بدان وابسته مى دانند. كسانى هم كه به حضور در آن ساحتمقدس موفق نمى شوند، از دور، این سنت مذهبى را انجام مى دهند و به عبادات و كار نیكمى پردازند. پس بیشتر از یك سوم مردم جهان اسلام ، حدیث غدیر را شعار خود دانسته ازاین گفته پیغمبر، حقیقت دین را مى جویند و آن را وسیله تقرب به خداوند قرار مىدهند.(2)
باز صاحبالغدیر در بحثى تحت عنوانغدیر در كتاب عزیز(3)مى گوید
:
ما در پیش به این حقیقت اشاره كردیمكه خداوند پاك ، خواست این حدیث همواره تازه و نوین بماند و پیاپى رسیدن شب و روز،آن را كهنه نكند و دستخوش گذشت روزگار نگردد؛ از این رو آیاتى درخشان و واضح دراطراف آن نازل كرد كه امت اسلام هر صبحگاه و شامگاه آنها را مى خوانند. گویى خداونددر هر بار كه یكى از این آیات تلاوت مى شود، نظر خواننده را جلب مى كند و در رواناو نقشى مى گذارد و آنچه واجب است كه وى درباره خلافت كبراى الاهى بدان ایمان داشتهباشد، در گوشش فرا مى خواند. آیه زیر، از این آیات است :

آیه تبلیغ
یا ایها الرسولبلغ ما انزل الیك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمك من الناس(4)
نزول این آیه درطلیعه صحنه غدیر و امر خداوند به پیغمبر را - مبنى بر تعیین پیشواى امت - 30 نفر ازدانشمندان و مفسران اهل تسنن نوشته اند؛ كه نام خود و كتابشان درالغدیر درج است ،(5)و از حافظ ابوجعفر طبرى شروع شده به شیخ محمدعبده مصرى منتهى مى گردند. و نیز حافظ طبرى حدیثى مفصل از زید بن ارقم صحابى ، درذیل این آیه روایت كرده است . از آن جمله مى گوید: پیغمبر فرمود:
هرگز براى شماجز این كس كه دستش را گرفته ام و بازویش را فرا داشته ام ، دیگرى قرآن را تفسیر نمىكند. او معلم و آموزنده شماست . هر كس من مولاى اویم على مولاى اوست ، لزوم دوستى وموالات او از طرف خداوند - عزوجل - بر من نازل شده است آگاه باشید! همانا من ادانمودم و تبلیغ كردم . بدانید! من شنواندم و واضح ساختم . بعد از من براى احدى جز اوعنوانامیرالمؤ منینروا و سزاوارنیست . (سپس افزود) اى مردم ! این برادر و وصى و فراگیرنده علم من است و در میانآنان كه به من ایمان آورده اند، جانشین من براى تفسیر كتاب پروردگار است آنگاه پس از بیاناتى فرموداى مردمان ! به خدا و رسول خدا و نورى(6)كه با او فرستاده استبگروید و ایمان بیاورید... آن نور خداوندى با من است و بعد با على و سپس با اولاداو خواهد بود تا قائم مهدى - علیه السلام(7)

آیه اكمال دین
الیوم اكملت لكمدینكم و اتممت علیكم نعمتى و رضیت لكم الاسلام دینا(8)
این آیه چنانكه در پیش اشاره شد، پس از تعیینو نصب امیرمؤ منان به مقام امامت ، و تمام شدن خطبه غدیر نازل گشته است . و درروایت حافظ طبرى است كه پیغمبر فرمود: پروردگارا! تو این آیهرا هنگام آشكار ساختن مقام على نازل كردى ؛ كه به امامت او دین را كامل ساختى . هركس به امامت او و اولاد من از صلب او ایمان نیاورد، كردارش تباه مى شود و در آتشمخلد مى ماند. و در روایت حافظ ابونعیم اصفهانى است كهپیغمبر پس از نزول آن فرمود: الله اكبر! از كامل ساختن دین ،و تمام كردن نعمت ، و خوشنودى خدا به رسالت من و امامت على پس از من
متجاوز از 15 نفر از دانشمندان و مفسران اهل تسنن ، نزول اینآیه را در غدیر، و نیز حدیث مذكور را نوشته اند؛ كه اسامى و گفتار آنان در صفحات 230 تا 238 جلد اولالغدیر گرد آمدهاست .
سوره معارج
سال سائل بعذابواقع  للكافرین لیس له دافع  من الله ذى المعارج(9)
-
پرسشكننده اى از عذابى كه واقع گشت پرسش كرد. كافران را از آن بازدارنده اى نیست . ازطرف خداوندى است كه مالك آسمانها و عوالم برین است .
به روایت 30 نفر از علماىاهل تسنن ، این سه آیه نیز پیامبران واقعه غدیر نازل شده است((10ما به ملاحظه اختصار، از ذكر آنان خوددارى مىكنیم . در این مورد مؤ لف گرامىالغدیر تحقیقات علمى ، تفسیرى و لغوى پرارزشى كرده كه در صفحات 247 تا 266 كتابش ثبت است.

پی نوشتها:

1- دلیل آوردن ، چیزى را حجت و دلیل قرار دادن . در موارد حساسى در تاریخ اسلام به حدیث غدیر احتجاج شده ، كه در صفحات آینده بدان اشاره اى مى كنیم .
2- الغدیر، ج 1، ص
12-14.
3- الغدیر، ج 1، ص 214
.
4- سوره مائده (5): آیه 67
.
5- الغدیر، ج 1، ص
214-229.
6- مقصود قرآن كریم است و درباره قرآن تعبیرات دیگرى مانند: هدایت ، علم ، برهان ، بصائر، شفاء، روح ، بینات ، در خود آن كتاب مجید آمده است . (بیان الفرقان - بخش نبوت ، ص ‍ 194-195)
.
7- الغدیر ج 1، ص 516
.
8- سوره مائده (5)، آیه 3
.
9- سوره معارج (70) ، آیه 1-3
.
10- الغدیر، ج 1، ص 239-246 .

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

داستان غدیر ( قسمت دوم و پایانی ) ( داستان غدیر )

تنها سرابهاى پهناورى در چشم اندازهاى دور كه همان موج ریگهاى تفتیده در برابر آفتاب است ، با چند درخت پر سایه صحرایى نظرها را به خود جلب مى كند. حرارت آفتاب هر آن بر سرعت كاروان مى افزاید. مسافران شتاب دارند كه هر چه زودتر به منزلگاهى فرود آیند، تا خود را از رنج راه و گرماى توانفرساى ریگزار برهانند .
اینك به ناحیه اى رسیده اند در جحفه نزدیك غدیر خم و اینجا محلى است كه راه اهل مدینه و مصریان و عراقیان از یكدیگر جدا مى شود. پیغمبر اكرم همچنان سرگرم اندیشه هاى خویش است ، دل بر مبدا وحى گمارده و چشم به سوى آسمان دوخته است و با دیدگان جذاب خود - كه دنیایى از عواطف بشر - دوستى و آثار جهان بینى در بر دارد - به دامنه ابهام آمیز افق خیره مى نگرد و گویى از مشرق انوار وحى الاهى منتظر فرمانى بزرگ و امرى خطیر است . آرى چنین است .
انتظار محمد(ص ) چندان نمى پاید. خداوند خواسته حبیبش را بر آورده آخرین و مهمترین موضوع اساسى اسلام را - كه پیامبرش مدتهاست چشم به راه اعلام آن از جانب خداست - با فرستادن وحى آشكار مى كند .
در این لحظات ، اطرافیان پیامبر نیك مى بینند كه ناگهان چهره گردآلود او بر افروخته مى شود، پلكهایش را بر هم گذارده سنگینى مخصوصى بر او چیره مى گردد، دانه هاى عرق از پیشانى بلندش فرو مى چكد و بیكباره چون كوهى در جاى خود مى ایستد و در این حال كلماتى زیر لب زمزمه مى كند؛ این حالت نزول وحى است كه به رسول خدا دست داده است .
به اشاره او شترش را مى خوابانند. صدایش كم كم بلند مى شود. اطرافیانش ‍ به خوبى مى شنوند كه این نغمه آسمانى را - كه جبرئیل امین ، فرشته وحى بر او نازل كرده است - با لهجه گیرا و محكم خویش تلاوت مى كند :
یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمك من الناس (1)...
- اى پیامبر! آنچه از پروردگارت به تو نازل شده است تبلیغ كن ، كه اگر ابلاغ كنى رسالت خداوندى را به انجام نرسانده اى ، و (در این كار از كسى پروا مكن كه ) خدا تو را از مردم حفظ مى كند .
فرشته وحى به امر خداوند به پیامبر مى گوید كه آنچه در باره ولایت و امامت و خلافت بلافصل على (ع ) و واجب بودن پیرویش بر هر فرد مسلمان ، بر او نازل شده است به همه بگوید و به دستور خداوند بزرگ ، على را فرد شاخص و پایگاه عالى دین و رهبر مطلق مسلمانان جهان - بعد از خود - بگرداند .
توقف پیامبر همهمه اى در میان كاروانیان بر پا ساخته است ؛ هیاهویى كه با شیهه اسبهاى عربى و زنگ شتران قوافل آمیخته است . سرما از هر سو كشیده شده جملاتى بین افراد رد و بدل میشود :
-
چه اتفاق افتاده است ؟
-
اینجا؟ اینجا كه جاى فرود آمدن نیست !
این بیابان آتشزا كه از تابش آفتاب سراسر آن زبانه مى كشد؟ !
-
در كنار این كوه تفتیده ! در این بیابان بى آب و علف !
- در اینجا چه مى خواهند بكنند؟ براى چه توقف كرده اند؟
-
كاش زودتر به راه ادامه دهیم ، شاید از نسیم دشتهایى كه در پیش است آسایشى یابیم و به منزلگاه مناسبى برسیم !
-
آیا چه پیش آمد كه محمد مهربان را وادار كرده است ما را در این سرزمین ملتهب و ظهر گرما بار امر به توقف دهد؟
-
آیا باز چه فرمانى از خداوند بر محمد نازل گشته است ؟
در این هنگام ، از جمعیتى كه با پیغمبر اكرم همراهند، جلودارانشان مسافتى از صحراى جحفه را پیموده اند و عده اى نیز هنوز به نقطه توقف او نرسیده اند . به فرمان پیامبر، آنان را كه جلو رفته اند باز مى گردانند و آنان را كه از عقب مى رسند نگاه مى دارند و محل اجتماع ، نزدیك بركه (غدیر) معین مى گردد. این آبگیر معروف - كه اطراف آن را چند درخت تنومند پر سایه احاطه كرده است - مسافران خسته و گرمازده را به سایه هاى اطراف خودش كه هنوز مقدارى از لطافت نسیم صبحگاهى را در خود نگاه داشته است فرا مى خواند، اما با اشاره پیامبر كسى به آنجا نزدیك نمى شود تا همه بیایند و این سایبانهاى طبیعى ، محلى براى اقامه نماز باشد. زیرا هنگام نماز باید از هر جهت آمادگى داشت . سپس عده اى ماءمور مى شوند كه زیر درختان را از خار و خاشاك پاك كنند، تا ابتدا نماز ظهر كه هنگام آن فرارسیده است در آنجا برگزار گردد .
نبى اكرم نماز ظهررا با افراد كاروان از مرد و زن به جاى مى آورد و پس از پایان نماز براى ابلاغ امر مهمى - كه خداوند او را براى آن به توقف در این سرزمین مامور كرده است - به وسیله منادیانى چند، مردم را خبر مى دهد كه همگى گرد او جمع شوند .
روز بسیارى گرمى است و حرارت آفتاب به منتها درجه شدت رسیده است ، به طورى كه مردم از جامه خویش سایبانهایى بر روى سرشان درست كرده و رداهاى خود را به دور پا پیچیده اند. با این وصف در زیر اشعه آفتاب ، انبوه متراكم جمعیت سراسر صحرا را فرا گرفته است .
در مكان مرتفعى روى تخته سنگهاى دامنه كوهستان از چند جهاز شتر منبرى بلند بنا كرده اند كه از فراز آن ، پیامبر بزرگ اسلام بتواند به صورتى در برابر این اجتماع وسیع قرار گیرد كه همگى او را ببینند و سخنش را بشنوند. در این هنگام پیامبر مهربان بر فراز منبر میرود. با اشاره او غوغا و همهمه مردم یكباره خاموش مى شود، نفسها در سینه حبس مى گردد، بر سراسر جمعیت سكوتى محض مستولى مى شود و صحرا آرامش یكنواخت خود را باز مى یابد. گویى سراپاگوش شده اند كه صداى مقتداى گرامى خود را از جان و دل بشنوند .

محمد(ص ) بر جهاز شتران مى ایستد و در برابر دیدگان هزاران تن مسلمان چنین آغاز سخن مى كند :
سپاس و ستایش مخصوص خداوند است . ما از او كمك مى خواهیم . به او ایمان مى آوریم و بر او توكل مى كنیم ... ما از بدیهاى نفس و زشتیهاى كردارمان به پروردگار خود پناه مى بریم . او خداوندى است كه اگر كسى را (به دلیل گناه كردن و نیب بد خود او) گمراه كند آن كس رهنمایى نمى یابد و اگر كسى را هدایت فرماید آن كس گمراه كننده اى نخواهد داشت . من گواهى مى دهم كه معبودى نیست جز آفریدگار یكتا كه بخشنده و مهربان است و شهادت مى دهم كه محمد بنده و فرستاده اوست .
بارى ، اى مردم ! خداى مهربان آگاه مرا خبر داده است كه عمر هر پیغمبر طبق سنتى است كه از آن رو مى دانم نزدیك است مرا داعى الاهى و پیك اجل در رسد. من مسئولم و شما نیز مسئولیت دارید... از شما سؤ ال مى كنم : در پیشگاه خداوند درباره من چه خواهید گفت ؟ آیا وظیفه رسالت را ادا كرده ام و شما را به راه راست و دین خدا فراخوانده ام ؟
مردم یك آواز جواب مى دهند :
ما گواهى مى دهیم كه تو همانا تبلیغ كردى و اندرز گفتى و فراوان كوشیدى . خداوند به تو پاداش خیر دهاد .
بار دیگر براى توضیح و تاكید مى فرماید :
آیا شما شهادت نمى دهید كه معبودى جز خداى یكتاى بیهمتا نیست ، و محمد بنده و رسول اوست و بهشت و دوزخ و مرگ و قیامت حق و مسلم است و بدون شك و تردید خواهد آمد؟
باز همگى مى گویند :
آرى ، به اینها گواهى مى دهیم .
پیامبر در آن حال مى فرماید :
خداوند، گواه باش !
سپس گفتارش را چنین ادامه میدهد :
-
همگى سخن مرا مى شنوند؟
-
آرى !
-
بدانید من در رستاخیز پیش از شما كنار حوض كوثر مى رسم و شما بر من وارد خواهید شد. و آن حوضى است پهناور كه بر لب آن جامهاى بیشمارى است .
اكنون كه داستان چنین است و روز پاداشى در پیش ، و مى باید در روز قیامت به پیامبر خود ملحق شوید، ببینید! نگاه كنید! كه در مورد دو شى ء گرانقدر و دو جانشینى كه میان شما مى گذارم چگونه رفتار مى كنید؟
در این هنگام از میان انبوه جمعیت ، شخصى فریاد مى كشد :
اى رسول خدا! این دو جانشین كه مى گویى كدامند؟

 


پیامبر اكرم پاسخ مى دهد :
كتاب خداوند كه رشته اى است پیوسته ، از یك سر به دست اوست و از یك سر به دست شما. پس به كتاب خدا چنگ در زنید .
و عترت و خانواده من . پروردگار مهربان آگاه ، مرا خبر داده است كه این دو شى ء گران ارج (قرآن مجید، خاندان نبوت ) هرگز از یكدیگر جدا نخواهند گشت تا در رستاخیز در كنار كوثر بر من وارد شوند. و من نیز همین را آرزو داشته و از خداوند بزرگ درخواست كرده ام . پس به شما سفارش مى كنم كه این دو امانت گرانمایه و پر ارج را پشت سر مگذارید كه به هلاكت و شقاوت خواهید رسید و از آن - دو فاصله هم مگیرید كه سرانجامى بد خواهید داشت .
كلام گرم نبى اكرم و طنین آهنگ محكم و رساى او در فضاى غدیر همچون نواهاى آسمانى ، دلها را مى لرزاند و مانند آب زلالى جانهاى ملتهب را خنك و شادمان مى ساخت .

خطبه آن حضرت نزدیك چهار ساعت طول كشید. در فاصله این مدت امور مختلفى را یادآور شد و آیات بسیارى از كتاب آسمانى مسلمانان را به مناسبت مطالب خود قرائت كرد. سپس اندكى درنگ نمود و در حالى كه به اطراف خود در میان توده مردم مى نگریست ، به آوازى بلند على را نزد خود فراخواند و او را ابتدا یك پله پایین تر از خویش بر فراز منبر نشایند و به جمعیت خطاب كرده چنین فرمود :
اى گروه مسلمانان ! تاكنون سه نوبت جبرئیل امین از جانب خداوند به من وحى آورد كه تمام انبیاى پیش از تو خلفا و جانشینان خود را معرفى كرده اند. و چون در این روز ولایت و امامت على از طرف آفریدگار كائنات بر تمام موجودات عالم عرضه شده است . تو نیز باید ولایت و پیشوایى او را به مردم ابلاغ كنى .

ولى ... چون مى دانم كه برخى منافقند و مؤ من یكدل كم است ، در اجراى این فرمان خداوند سه مرتبه عذر آوردم ، تا این آیه : یاایها الرسول بلغ ما انزل الیك ... هم اكنون بر من نازل شده و مرا بر آن داشت تا شما را آگاه كنم كه خلیفه و مولا و امیر بعد از من این مرد - اشاره به على (ع ) - یعنى پسر عم و داماد من است .
سپس پیشواى سالخورده اسلام ، در آن اجتماع بزرگ و روز داغ و بیابان تفتیده براى اینكه كمترین ابهامى نماند، دست على را گرفت وبلند كرد، چنانكه سپیدى زیر بغل آن دونمایان شد، آنگاه به دنبال سخنان خود چنین افزود :
اى مردم ! مى پرسم از شما: نسبت به مؤ منان حتى از خودشان سزاواتر به تصرف در امور و سنجش مصلحتها كیست ؟
مردم یك آواز جواب دادند : خدا و رسول او داناترند .
-
آیا من سزاوارتر به شما از خود شما نیستم ؟
-
چنین است .
آنگاه منشور آسمانى خلافت را خواند :
من كنت مولاه فهذا على مولاه (2)
اللهم وال من والاه ، و عاد من عاداه
و انصر من نصره ، و اخذل من خذله ...
هر كه من مولاى اویم ، این على مولاى اوست .
پروردگارا !
دوستى كن با آن كس كه على را دوست و پیرو باشد !
دشمن بدار آن را كه على را دشمن بدارد !
یارى كن هر كس یاریش كند !
یارى مكن كسى را كه بى یارش گذارد !
دوستار آن باش كه دوست على باشد !
كیفر ده آن را كه با وى بستیزد !
حق را بر محور وجودش بچرخان ؛ هرگونه كه او باشد !
هان ! هر حاضرى به غایبان ابلاغ كند .
پیامبر عظیم الشاءن ، زمانى دراز دست على (ع ) را همچنان بلند نگاه داشت و با تمام خصوصیات و مشخصات به مردم معرفیش كرد. آن حضرت ضمن بیاناتش در حدود هفتاد و سه مرتبه مردم را به عنوان معاشر الناس ( 3 ) مورد خطاب قرار داد و آنان را از مخالفت با على (ع ) ترسانید، و پى در پى مخالفان او را به عذاب دردناك ابدى و قهر و خشم خداوندى بیم داد و براى دوستانش سعادت جاودانى و بهشت موعود را ضمانت كرد و همى یادآور شد كه : در پیروزى از على (ع ) بزرگى و سیادت مسلمانان مصون مى ماند و اعتلاى جهانى دین اسلام مسلم است و گرنه جز تباهى و فساد اجتماع ، و روشهاى غلط، و دورى از علوم قرآن و محرومیت از تربیت صحیح ، چیزى دیگر عایدشان نخواهد گشت .

طى این سخنرانى چند ساعته ، حجت بر امت تمام شد و موضوع خطیر خلافت و امامت از جانب خداوند به مردم ابلاغ گردید. هنوز دریاى جمعیت ، رسول خدا(ص ) را احاطه كرده بود كه فرشته وحى فرود آمد و از سوى خدا او را ماءمور ساخت كه این آیه را براى مردم بخواند. پیامبر خدا با لهجه روح پرور خود چنین خواند :
الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتى و رضیت لكم الاسلام دینا
-
امروز دینتان را كامل و نعمتم را بر شما تمام كردم ، و اسلام را برگزیدم تا آیین شما باشد .
سپس با صدایى كه گویى از اعماق طبیعت برمى خاست فریاد كشید :
الله اكبر !!
دین كامل گشت ، نعمت خداوند اتمام پذیرفت ، و پروردگار به رسالت من و امامت على پس از من خوشنود شد .
آنگاه در برابر گروهى متجاوز از صد و بیست هزار مسلمان از منبر فرود آمد، در حالتى كه به قول یكى از فصحاى عرب كه در آن روز حاضر بود، (حضرت ) محمد در حال پایین آمدن به قدرى شادمان و فرحناك بود كه گفتى مهمترین وظیفه را انجام داده و بزرگترین فرمان الاهى را ابلاغ كرده است .
بدین ترتیب فصل نوینى در تاریخ اسلام گشوده مى شود، زیرا با شخصیت ترین مرد نامى دنیاى اسلام ، یعنى فاتح جنگهاى خیبر و بدر و خندق و...، یار وفادار و شجاع رسول خدا و پسر عم و داماد او، در شهر علم نبوى و مجسمه تمام نماى اخلاق نبى معظم ، از امروز به فرمان پروردگار عالمیان و به ابلاغ رسولش ، به مقام والاى امامت و جانشینى پیامبر خدا مى رسد، و منبر و محراب پیغمبر بدو تفویض مى گردد. آرى او شایسته ترین انسانى است كه سزاوار است بر كرسى جانشینى نبى اكرم جاى گیرد و بر مسند رهبرى مسلمانان تكیه زند .
على (ع ) به پیشوایى اسلام برگزیده شد، چه مژده اى بزرگ ! و چه انتخابى شایسته !
با فرود آمدن پیامبر اكرم از منبر، هلهله شادى از میان انبوه مردم برخاست و اشك شوق از دیدگان اصحاب او و دوستداران اسلام جارى گشت ، احساسات گرم و پر شورى كه صد و بیست هزار مسلمان ، بلكه بیشتر، نسبت به على (ع ) ابراز مى داشتند و فریادهاى شعفى كه به آسمان بلند مى گشت ، شكوه و ابهت بیمانندى به این اجتماع وسیع مى بخشید .
على آن بزرگ پیشواى پرهیزگاران در حالتى كه پشت سر پیغمبر به آهستگى گام بر مى داشت ، از میان افرادى كه او را احاطه كرده بودند به طرف سراپرده اى كه برایش ساخته بودند و محل بستن پیمان و اجراى مراسم بیعت بود، پیش مى رفت .
در این هنگام دسته دسته مردم به حضورش مى رسیدند و دست مردانه او را به عنوان پیشوایى خویش مى فشردند. رؤ ساى قبایل ، سران عشایر و طوایف و بزرگان مهاجر و انصار به خدمتش مى رسیدند و رهبریش را تهنیت و تبریك مى گفتند: از میان این جمع بسیار، كسانى از همه بیشتر از امامتش ‍ اظهار خوشوقتى مى كردند. از اینان ابوبكر بن ابى قحافه ، طلحه ، زبیر و عمر بن خطاب را مى توان اسم برد. مخصوصا ابوبكر و عمر، به وى چنین اظهار مى كردند :
به به اى پسر ابوطالب ! تهنیت باد تو را كه مولاى ما و مولاى هر مرد و زن مؤ من شدى .
ابن عباس كه از قبیله بنى هاشم و از بزرگان اصحاب بود، گفت :
به خدا قسم این پیمان در گردن مردم ثابت شد .
حسان ، شاعر معروف پیغمبر مى گفت : اى بزرگان قریش ! من پس از بیعت در حضور پیغمبر گواهى مى دهم كه ولایت و امامت على ثابت شد. آنگاه به عرض پیغمبر رسانید كه اجازه دهید اشعارى درباره على بگویم و شما بشنوید. با كسب اجازه از پیغمبر قصیده شیوایى همان هنگام به مباركى آن روز فرخنده سروده در برابر جمع خواند و در آن گفت :
پیامبر مسلمانان ، در روز غدیر با آواز رسا آنان را فراخواند. و شگفتا! چگونه گفتارش را به گوش همگان رسانید. همانا فرشته وحى به امر خداوند بر او نازل شد كه تو در پناه آفریدگارى . از دشمنان مترس و امر ولایت را كه خدا بر تو نازل كرده است ابلاغ كن .
او در كنار بركه غدیر به پا ایستاد و دست على را گرفت و بلند كرد و به آوازى بلند، از مردم پرسید :
سرپرست شما، و سزاوارتر از شما به شما كیست ؟ و پیشوا و راهنمایتان چه كسى است ؟
در آنجا همه بدون هیچ گونه ابهامى گفتند: خداى تو مولاى ماست ، و تو پیغمبر و رهبر ما هستى و هرگز كسى نسبت به تو عصیان نخواهد ورزید و از گفته امروز تو سرباز نخواهد زد .
آن گاه به على خطاب كرد و گفت : برخیز و در برابر مردم بایست . چون همانا دوست دارم و خوشنودم كه تو بعد از من امام و رهبر باشى . پس هر كس من مولاى اویم همانا این على مولا و ولى اوست ، و شما اى مسلمانان ! نسبت به على یارانى وفادار و صادق باشید و از سر صدق و دوستى او را یارى كنید !
و در آنجا دعا كرد كه : خداوندا! دوست على را دوست بدار و با آن كس كه با على دشمنى كند دشمن باش !
پروردگارا! یاران على را كمك كن ؛ آن كسانى كه یارى مى كنند پیشواى رستگارى و هدایت را؛ همو را كه چون ماه شب چهارده با تابش فروغ خود تاریكیهاى جهل و گمراهى را مى زداید و شاهراه مستقیم را با پرتو جمال خویش روشن مى كند .(4)

پی نوشتها:

1- سوره مائده (5)، آیه 67 .

2 - این جمله را نبى اكرم - صلى الله علیه و آله - سه مرتبه بازگفتند. و به روایت احمد حنبل شیبانى پیشواى مذهب حنبلى در كتاب مسند، چهار بار تكرار كردند . الغدیر ج 1، ص ‍ 11 .
3 - گویا كلمه معشر با قوم و طایفه و امثال آن ، با در نظر گرفتن سایر مشتقات این ماده ، این فرق را دارد كه به مردمى كه اهل معاشرتند، معشر گفته مى شود؛ در برابر آنها كه از هم مى رمند (متوحش ). بنابراین مى شود گفت : معشر یعنى : مردم تربیت یافته و متمدن . و معاشر الناس یعنى : اى متمدنان ، اى تربیت یافتگان .
4 - الغدیر، ج 2، ص 39، چاپ دوم .

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

معرفی كتاب امام حسین (ع) در جامعه ارغوانی

کتانی، سلیمان ; ترجمه پرویز لولاور، قم، نصر، چاپ اول، 1378، 216ص .
این اثر ترجمه کتاب «الحسین فی حلة البرفیر» نویسنده مسیحی لبنانی، سلیمان کتانی است که برگردان فارسی آن با عنوان امام حسین (ع) در جامعه ارغوانی سامان یافته است . شیوه نگارش کتاب، تحلیلی و نثر آن توصیفی است . کتاب به تحلیل عوامل و منشا تاریخی نهضت عاشورا پرداخته است . نویسنده در این راستا وقایع تاریخی را از زمان پیامبر (ص) تا پدید آمدن حادثه عاشورا مورد بررسی قرار داده است . در این کتاب تلاشهای منافقان و تعصبات جاهلی و قبیله‏ای از جمله علل محروم شدن اهل‏بیت (ع) از حقوقشان به شمار رفته است .
عناوین مطرح شده در این کتاب عبارتند از: توطئه‏های مخالفان رسالت و امامت در زمان پیامبر (ص) و حجة‏الوداع و سرپیچی از لشکر اسامه، انحراف در مسئله گزینش رهبری و خلافت‏بعد از وفات پیامبر (ص)، چگونگی انتخاب خلفای اول و دوم، شورای شش نفره عمر در محروم کردن اهل‏بیت (ع) از خلافت، خلافت عثمان و تلاش گسترده‏تر امویان در مقاصد غیراسلامی، کارشکنی‏ها علیه استقرار حکومت عادلانه علی (ع)، تحمیل صلح به امام حسن (ع)، جنایات معاویه و یزید و سرانجام پدید آمدن نهضت‏
خونین کربلا .

منبع: فصلنامه حکومت اسلامی ، شماره 27، سلمان حبیبی


پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

صحت واقعه غدیر از نظر تاریخ ( نگاهی به حدیث غدیر )

غـدیـر چـشـمـه اى است كه زلال اسلام ناب از آن مى جوشد هركس به این حقیقت اعتراف كند و جـان خویش , در زلال حقیقتش شستشو دهد, به پیشگاه باعظمت اسلام ناب بار مى یابد و آن كس كـه به هرعذر و بهانه , چشم از دیدن و گوش از شنیدن فرو بندد, جز صداى جرسى از دور نصیب نخواهد برد.
غـدیـر نخستین موقف و منزلى نیست كه پیامبراكرم (ص ) جانشین خود را به مردم شناسانده است آن گـرامى بارها به هر مناسبت با بیانهاى گونه گون و شیوه هاى مختلف این حقیقت را به مردم یـادآور شده وایشان را با رهبر آینده خود آشنا كرده است همه كسانى كه با حضرتش حشر و نشرى داشـتـنـد و از اتـفـاقـات حـكومت اسلامى بى خبر نبودند, مى دانستند كه على (ع ) خلیفه بلافصل پیامبر(ص ) و محبوبترین مردم ,و نزدیكترین اصحاب به رسول خداست
خـلافـت مـسـاله اى نبود كه تا سال دهم هجرت مسكوت مانده باشد خلیفه پیامبر از همان روزى معلوم شد كه نبوت در مكه آشكار شد(1)
پـس از آن مـخـصـوصا در سالهاى بعد از هجرت به قدرى این مطلب تكرار شد كه تقریبا همه اهل مدینه با آن آشنا بودند همه حدیث منزلت, حدیث رایت  و حدیث طیر (2) را شنیده بودند حدیث ثقلین (3) مكرر بر آنها خوانده شده بود نزول آیاتى چون آیه مودت (4) آیـه مـبـاهـله (5) و آیه ولایت (6) باعث شده بود, خورشید شخصیت امیرالمؤمنین درخششى روزافزون داشته باشد.

بـا ایـن هـمـه حـدیـث غـدیر از شهرتى به سزا برخوردار است همه احادیثى كه در این زمینه وارد شده صحیح و مشهور و بعضى متواترند, ولى حدیث غدیر از مرز تواتر نیز گذشته است .
مرحوم علم الهدى سید مرتضى , در این باره مى فرماید
:
كـسـى كـه بـراى صـحـت ایـن خبر دلیل بخواهد, همانند كسى است كه براى صحت خبر غزوات وحالات معروف رسول خدا دلیل بخواهد و چنان است كه گویى در اصل حجة الوداع شك داردزیرا اینها همه از جهت شهرت در یك رتبه اند.
چرا كه همه علماى شیعه این حدیث را روایت كرده و اهل حدیث با اسناد خود آن را نقل نموده اند و مـورخان و سیره نویسان همان طور كه حوادث معروف را نقل مى كنند, بدون سندمخصوصى نسل در نـسـل از هـم روایـتش مى كنند و محدثان آن را در زمره احادیث صحیح درج كرده اند این خبر مزیتى دارد كه هیچ خبر دیگرى از آن برخوردار نیست چرا كه اخبار بر دوگونه اند:.
یك دسته اخبارى است كه به سند متصل نیاز ندارند, مانند خبر جنگ بدر و خیبر و جمل وصفین و همه وقایع معروفى كه مردم نسل در نسل بدون سند از آن آگاهند دسته دیگر اخبارى است كه به سند متصل نیاز دارند, مثل اخبارى كه در باب احكام شرعى وارد شده است .

خبر غدیر به هر دو صورت نقل شده است , یعنى در عین آنكه در كمال شهرت و از سندبى نیاز است , داراى سند متصل نیز مى باشد.
افـزون بـر اینكه اخبارى كه در باب احكام شرعى نقل شده همگى خبر واحد هستند, ولى خبرغدیر راویان فراوانى دارد (7)
مـا در این مقال بر آن نیستیم كه راویان حدیث غدیر را نام ببریم , چون نه مقام را گنجایش است و نـه حـاجـتى به آن هست مرحوم علامه امینى نام راویان این حدیث را به ترتیب زمان زندگى ذكر كـرده اسـت مـا بـه ذكر شمار راویان حدیث غدیر در هر قرن بسنده كرده , علاقه مندان را به كتاب ارزشمند الغدیرراهنمایى مى كنیم (8)
در میان اصحاب رسول خدا (ص ) 110 نفر

در میان تابعین 84 نفر
در میان علماى قرن دوم هجرى 56 نفر
در میان علماى قرن سوم هجرى 92 نفر
در میان علماى قرن چهارم هجرى 43 نفر
در میان علماى قرن پنجم هجرى 24 نفر
در میان علماى قرن ششم هجرى 20 نفر
در میان علماى قرن هفتم هجرى 21 نفر
در میان علماى قرن هشتم هجرى 18 نفر
در میان علماى قرن نهم هجرى 16 نفر
در میان علماى قرن دهم هجرى 14 نفر
در میان علماى قرن یازدهم هجرى 12 نفر
در میان علماى قرن دوازدهم هجرى 13 نفر
در میان علماى قرن سیزدهم هجرى 12 نفر
در میان علماى قرن چهاردهم هجرى 19 نفر
وهمو مى نویسد
:

 ایـن حـدیـث را احـمد بن حنبل با چهل سند, ابن جریر طبرى با هفتاد و اندى سند, جزرى مقرى بـاهـشـتاد سند, ابن عقده با صد و پنج سند, ابوسعد مسعود سجستانى با 120 سند و ابوبكر جعابى با125 سند روایت كرده است (9)
ابـن حـجـر در كـتـاب صـواعـق نوشته است : (این حدیث را سى نفر صحابى از پیامبر اكرم (ص ) روایت كرده اند و بسیارى از اسناد آن صحیح یا حسن است ) (10)
ابن مغازلى در مناقب مى نویسد:.
حـدیث غدیر حدیث صحیحى است كه حدود صد نفر صحابى كه عشره مبشرة نیز از آن جمله است آن را از رسـول خـدا(ص ) روایـت كـرده انـد این حدیث ثابت است و ایرادى بر آن وارد نیست واین فضیلتى است كه فقط على (ع ) حائز آن شده و هیچ كس در این فضیلت با او شریك نیست (11)
سید بن طاوس از علماى امامیه در كتاب شریف اقبال الاعمال نوشته است :.
ابـوسـعـد مـسـعـودبـن نـاصـر سـجـستانى از علماى اهل سنت كتابى در هفده جز به نام الدرایه فى حدیث الولایه تالیف كرده و این حدیث را از صد و بیست صحابى نقل كرده است .

مـحـمدبن جریر طبرى در كتابى كه به نام الردعلى الحرقوصیه نوشته , حدیث ولایت را از هفتاد و پنج طریق روایت كرده است .
ابوالقاسم عبداللّه حسكانى در این باب كتاب مستقلى به نام دعاالهداة الى ادا حق الولاة تالیف نموده اسـت ابوالعباس احمد بن سعید بن عقده نیز كتابى به نام حدیث الولایه تالیف كرده و این حدیث را از صد و پنجاه طریق روایت كرده است وى پس از نقل عبارات راویان مى نویسد:.
هـمـه ایـن كتابها جز كتاب طبرى در كتابخانه من موجود است , مخصوصا كتاب ابن عقده كه در زمان حیات خودش (330 هجرى قمرى ) نسخه بردارى شده است (12)
طرفه آنكه از قرن دوم به بعد كه مرز مذاهب مشخص مى شود, هیچ یك از این راویان شیعه نیستند درمیان شیعیان نیز كمتر عالمى را مى توان یافت كه این حدیث را با اسناد مختلف نقل نكرده باشد.
اهـمـیـت حـدیـث غـدیـر بـه پـایه اى رسیده است كه بسیارى از دانشیان جهان اسلام , درباره آن كـتابهاى مستقل نگاشته اند به تحقیق علامه عالیقدر امینى در الغدیر, تا زمان ایشان بیست و شش كـتـاب مستقل توسط عالمان برجسته در اثبات تواتر حدیث غدیر یا تحقیق مفاد آن به رشته تحریر درآمده است (13)

ایـن قـضـیه آن چنان روشن و واضح و در نزد همگان مسلم بوده است كه اهل بیت (ع ) و معتقدان بـه ایـشـان بـه مـنـاسبت هاى مختلف بدان استدلال و احتجاج كرده اند در روایات به موارد زیادى بـرمـى خـوریـم كـه امـیرالمؤمنین (ع ) در طول سالهاى پس از وفات پیامبر اكرم (ص ) در مجالس مـختلف , اصحاب رسول خدا(ص ) را سوگند مى دادند كه آیا شما به خاطر ندارید رسول خدا(ص ) در روز غدیر فرمود: من كنت مولاه و ایشان سوگند مى خوردند كه آن را به خاطر دارند (14)
بـنـابـر آنـچـه گذشت , حدیث غدیر واقعیتى است كه دست تبهكار انكار از ساحت قدس آن كوتاه اسـت و چـنـد و چون تعداد انگشت شمارى از جاهلان عالم نما نمى تواند بر دامن كبریایش گردى بـنـشـاند, چه رسد كه خورشید روشن حقیقتش را بپوشاند از همین روست كه نویسنده دانشمند كتاب امام على (ع )عبدالفتاح عبدالمقصود مصرى , در ضمن تقریظ كتاب الغدیر مى نویسد:.
حدیث غدیر بدون شك , حقیقتى است كه دستخوش باطل نمى شود, فروزان و درخشان است ,چون روشـنـایـى روز و آن یكى از حقایق خروشنده الهام است كه از سینه پیامبر(ص ) پراكنده گشته تا ارزش دست پرورده , برادر و برگزیده خویش در میان امتش را معلوم كند (15)

پی نوشتها:

1- كـنزالعمال , ج 13, ص 114, حدیث 36371 و 129, حدیث 36407 و ص 131, حدیث 36419, و فرائدالسحطین , ج 1, ص 85, باب 16,حدیث 65.
2-  ر ك : فصل دوم :.
3-  ینابیع الموده , ص 39: پیامبر اكرم فرمود: من در میان شما دو چیز گرانبها به ارث مى گذارم : كـتـاب خـدا و عترتم را, این دو از هم جدانمى شوند تا در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند و شما اگر به این دو تمسك كنید هرگز گمراه نمى شوید.
4- سوره شورى , آیه 23.
5-  سوره آل عمران , آیه 61.
6- سوره مائده , آیه 55.
7- تلخیص الشافى , مجلد اول , ص 168.
8-  الغدیر, ج 1, ص 14 تا 151.
9-  الغدیر, ج 1, پاورقى ص 14.
10- الصواعق المحرقة , ص 188, حدیث 4.
11- ـ مناقب ابن مغازلى ص 27, حدیث 39.
12-  اقبال الاعمال , ص 453.
13- الغدیر, ج 1, ص 152 تا 158.
14- به زودى آدرس احادیث وارده در این باب ذكر خواهد شد.
15- الغدیر, مقدمه ج 6, ص (و , ز).

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

پاسخ به شبهات دوست سنی ( پاسخ به شبهات اهل سنت درباره غدیر )

یکی از دوستان اهل سنت در نظرات این وبلاگ نظری اینگونه داده بودند: 

قسمت اول سوال: حتما بخوانید.........آقا شما خجالت نمیکشید. از اینکه غیرت حضرت علی و امام حسن و حسین را زیر سوال میبرید شما از خدا نمیترسید که تمام صحابه به جز 4 نفر را مرتد میدانید بله جناب. اصحاب پیامبر را فقط کافرها و مسیحی ها و یهودیها و شیعه ها مرتد می دانند. شما تا حالا از خودتون سوال کردید که اگر عمر قاتل فاطمه بود بس چرا حضرت علی دخترش را بنام ام الکثوم را به عقد عمر در میآورد. ایا انسان دخترش را به قاتل دختر بیامبر میدهد لابد ازترس یا از روی تقیه بود.از خدا و رسولش بترس بله حضرت علی پسرهایی با نام عمر و ابوبکر و عثمان هم دارد. اگه باور نداری برو کتابهای خودتو تحقیق کن ببین اسم فرزندان علی چیست. آیا این ها از روی تقیه بود ..ما اهل سنت دوستار اهل بیت هستیم ما اهل سنت دوستار شاگردان حضرت محمد هستیم.فقط از شما میخوام در مورد اهل سنت لا اقل از کتب معتبر معتبر معتبر یعنی صحاح سته تحقیق کنید.خداوند همه ما را هدایت کند. درضمن در مورد شهادت حضرت فاطمه تقویم های 15 سال گذشته را نگاه کن ببین که نوشته فاطمه وفات یافته است و این 2 حالت ندارد یا شما دروغگو هستید که میگویید فاطمه شهید شده یا گذشتگان شیعه دروغگو هستند که میگویند حضرت فاطمه وفات یافته. به امید روزی که همه ی ما مسلمانان متحد باشیم

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

غدیر در كتاب خدا ( داستان غدیر )

قرآن و خاندان نبوت
در سراسر قرآن كریم ، آیات بسیارى - و گاه سوره اى - وجود دارد كه درباره امیرالمؤ منین ابوالحسن على بن ابیطالب (ع ) نازل شده است و دانشمندان تفسیر، از شیعه و سنى ، در تفسیرهاى خود با ذكر مدرك بیان كرده اند. این آیات ، بعضى مربوط به خود آن حضرت و پاره اى مربوط به خاندان نبى اكرم (ص ) است ، كه وى بزرگ و سرور آنان مى باشد. این گونه آیات بسیار است ، كه اگر بخواهیم تنها به نام بردن آنها هم اكتفا كنیم ، باز سخن به درازا خواهد كشید. از این رو سه مورد را با شرح مختصرى ذكر مى كنیم.
آیه ولایت
انما ولیكم الله و رسوله والذین آمنوا، الذین یقیمون الصلاة و یؤ تون الزكوة و هم راكعون
-
همانا جز این نیست كه ولى امر شما خداوند است و رسول او، و كسانى كه گرویدند و نماز مى گزارند و زكات (صدقه ) مى دهند، در حالتى كه در ركوع باشند . (1)
این آیه به نقل 66 نفر از مفسران و فقیهان بزرگ اهل تسنن ، درباره على (ع ) نازل گشته است ، و حتى دانشمندان سنى ، اشعارى را كه حسان بن ثابت در این موقع در ستایش امام سروده و این موضوع را به روشنى تشریح كرده است ، نگاشته اند
. (2)
این آیه ، صرف نظر از اصل خلقت و نزول آن درباره امیرالمؤ منین ، بر امامت و ولایت او پس از نبى اكرم دلالت مى كند؛ آن هم ولایت و سرپرستیى كه در ردیف ولایت خداوندى و ولایت رسول اكرم است ، مخصوصا با این اسلوب ادبى محكم و جمله بندى مؤ كد و بلیغ ، و صراحت تمام و آغاز كردن آیه به انما كه انحصار را مى رساند. و از اینجاست كه امامت بلافصل و خلافت او، در متن كتاب آسمانى ما به خوبى دیده مى شود .

سوره هل اتى
این سوره نیز به نقل 34 دانشمند و مفسر از اهل تسنن ، درباره خاندان نبى گرامى نازل شده كه سه شب پیاپى ایثار كردند و غذاى افطار خویش را به مسكین و یتیم و اسیر دادند (3) . این فضیلت به قدرى اشتهار یافت كه شعراى تازى ، قصیده ها و اشعار بسیارى ، از جمله این مصرع لطیف وفى غیرهم هل اءتى هل اءتى ؟ را سرودند. و شافعى گفت :
انا عبد لفتى  انزل فیه هل اءتى

-
من بنده جوانمردى هستم كه سوره هل اتى در باره اش شده است .

 نامگذارى شیعه
در میان آیاتى كه در مدح على (ع ) نازل گشته است ، اینآیه :
ان الذین آمنوا و عملوا الصالحاتاولئك هم خیر البریة
.
-
همانا كسانى كهگرویدند، و كردار شایسته انجام دادند، خود بهترین آفریدگان هستند
.
و حدیث پیغمبراكرم (ص ) درباره آن ، كه در كتابهاى تفسیر و تاریخ اسلامى مذكور است ، بسیار جلبنظر مى كند. چون علماى اهل تسنن در شاءن نزول آن ، از جابر بن عبدالله انصارى ،صحابى جلیل ، روایت كرده اند كه مى گفت
:
در حضور پیغمبر بودیم كه على بنابیطالب رسید. پیغمبر فرمود: برادرم بر شما وارد شد. آنگاه دست به كعبه زد وفرمود
:
به خدایى كه جانم در دست اوست : ان هذا وشیعته هم الفائزون یوم القیامة: همانا فقط این مرد و شیعیانش در روز پاداشرستگارند. او نخستین كسى است كه به من گرویده و از همه شما در پیمان خدا پایدارتر ودر امر خدا استوارتر است ، و نسبت به مردم عادلتر و در تقسیم ، مساوات جوتر، ومزیتش پیش خداوند از همگان افزونتر است

آنگاه آیه مذكورنازل گشت(4)
نیز روایت كرده اند كه هنگام فرود آمدن اینآیه ، پیامبر بزرگ فرمود
:
انت یا علىوشیعتك
.
-
این كسان كه گرویدند، و كردارشایسته انجام دادند، و بهترین آفریدگانند، تو و شیعیانت هستید(5)

محدثان و مفسران اهل تسنن كه این حدیث را دربیان نزول آیه مذكور نقل كرده اند، نامها و كتابهایشان درالغدیر یاد شده است . براى اطلاع بیشتر بهآن كتاب ، و كتاباصل الشیعة و اصولها(6)و كتاباعیان الشیعة(7)و كتابالمراجعات((8مراجعه كرد.
نتیجه
شیعه (پیروان على ) راخود پیامبر اكرم و بانى اعظم اسلام ، به این اسم نامیده است . و حتى مدتها پیش ازصحنه فروزان غدیر، شیعه وجود داشته ، و در زمان حیات پیغمبر به این نام خوانده مىشده اند. و تا آنجا مورد لطف خاص وى بوده اند كه نتیجه اصلى و منظور نهایى دین را - كه رستگارى در جهان جاوید و روز پاداش است - بدانان منحصر كرده است . و از اینجا بهتاریخ پیشینیان شیعه و نامگذارى آنان كاملا آگاه مى شویم ، و هم به غرض ‍ ورزى برخىاز نویسندگان و بى اطلاعى برخى دیگر پى مى بریم ، كه این حقایق را درست مطرح نكردهاند.
تذكر اخلاقى
شیعیان على كه رستگارى و سعادت ، ویژه آنان خواهد بود،همان كسانى هستند كه پس از ایمان به خدا، جز به كردار نیك و اعمال شایسته ، مبادرتنورزند و امیرالمؤ منین - آن نمونه عالى تربیت اسلامى و پیشواى مقدس ‍ انسانى - وگفتار و كردارش را سرمشق خود قرار دهند.

پی نوشتها:

1- سوره مائده (5)، آیه 55 .
2- الغدیر، ج 3، ص
156-167.
3- الغدیر، ج 3،ص 107-111
.
4- الغدیر، ج 2،ص 57-58
.
5- الغدیر، ج 2،ص 57-58
.
6- ص 45 19 از چاپ صیدا، و از ترجمه فارسى آن با نام ریشه شیعه و پایه هاى آن ص 25 به بعد؛ و هم رجوع شود به كتاب فایده و لزوم دین ص 137-153
.
7- جلد دوم
.
8- ص 43، چاپ سوم ؛ و از ترجمه فارس آن مناظرات ص 62؛ و نیز رجوع شود به كتاب الفصول المهمة فى تالیف الامة ص 38-44 ، چاپ دوم .

منبع : كتاب داستان غدیر  

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

عید غدیر ( داستان غدیر )

از امورى كه در جاودان ماندن و انتشار داستان غدیر اثر داشته و آن را ثابت و محرز ساخته آن است كه از نخستین سال پیدایش واقعه غدیر، این روز را عید مى گرفتند و جشنها بر پا كرده در آن روز به خوشى و شادمانى به یكدیگر تبریك مى گفتند؛ به دیدن هم ، به ویژه به دیدن سادات و علما مى رفتند؛ نیز به دعا و زیارت و كارهاى نیك و دلجویى مستمندان و دستگیرى ناتوانان و اطعام بینوایان مى پرداختند؛ و بر خویشتن و خانواده شان وسعت بیشترى داده جامه هاى نو مى پوشیدند .
پس هرگاه توده هاى متدین ، در روزى مخصوص ، با شوقى فراوان ، بدین كارها اشتغال ورزند، طبعا اشخاص دیگر در صدد پرسش برمى آیند كه علت و سبب چیست و این روز را چه خصوصیت و امتیازى است ؟ بدیهى است گفتگوها و مذاكراتى كه در این گونه اوقات در انجمنها و اجتماعات پیش مى آید و سخنرانیهایى كه مى شود و خطبه ها و اشعار و قصایدى كه در مساجد و مجالس مذهبى خوانده مى گردد، انسان را به علت پیدایش این عید و چگونگى مراسم آن رهنمایى مى كند
.
صفحات تاریخ اسلام را كه بنگرم ، شواهد بسیارى از احادیث نبوى و روایات رهبران دینى و آثار سخنوران برجسته و دانشمندان بزرگ و شعراى معروف مى بینیم كه هر كدام خود دلیل زنده اى است كه روز غدیر از اعیاد بزرگ اسلامى است
.
پس با گذشت زمان و سپرى شدن قرنها و دوره ها، هر سال این عید سعید، داستان خود را تازه تر جلوه گر مى سازد و توجه جهانیان را به واقعه مهمى كه در خود گنجانده دارد، جلب مى كند؛ و بدین وسیله این یادگار اسلام ، و سفارش و تاءكید صریح پیامبر عزیز بر امامت حضرت على ، و روشن ساختن وظیفه مسلمانان نسبت به او، از دستبرد فراموشى محفوظ مانده ، غبار گذشت زمان از چهره سترده مى گردد
.
آنچه از سراسر این پیشامد و تجدید عید غدیر در هر سال براى ما آشكار مى شود، دو چیز است
:
1- این عید، تنها به شیعیان اختصاص ندارد . نظرى اجمالى به تاریخ ، معلوم مى كند كه در ادوار قبل ؛ تمام مسلمانان در برگزارى مراسم آن شركت مى جستند؛ اگرچه ما شیعیان را علاقه ویژه اى به این عید و برپاداشتن هرچه باشكوهتر آن مى باشد
.
ابوریحان بیرونى ، دانشمند ایرانى قرن پنجم (م : 440 ق ) در كتاب الاثار الباقیة (1) غدیر را از عیدهایى شمرده است كه همه مسلمانان آن را بر پا مى داشتند و جشن مى گرفتند
.
ابن طلحه شافعى در كتاب مطالب السؤ ول مى گوید
:
روز غدیر خم را على در شعرش یاد كرده است ، و آن روز، عید است و یادگار تاریخى است . زیرا روزى است كه پیغمبر(ص ) در آن ، آشكارا و صریح ، على را به مقام ارجمند امامت و پیشوایى بعد از خود معرفى كرد و با آن موقعیت رفیع ، او را بر دیگر مسلمانان فضیلت بخشید (2)

در كتابهاى تاریخ ، شواهد زیادى بر این موضوع ملاحظه مى شود كه عید غدیر در بین همه مسلمانان جهان ، در خاور و باختر، مورد قبول و احترام بوده است . مصریان به آن توجه مى كردند و مسلمانان غرب و آسیاى صغیر و عراق و هندوستان نیز كاملا آن را به پا مى داشتند؛ و آن روزى بسیار مشهود بوده است كه در آن به ویژه به عبادت و پرستش خداى توانا مى پرداختند و انجمنهاى سخنرانى و وعظ تشكیل مى دادند و شعرا ترانه ها مى سرودند .
دانشمندان معروفى از اهل تسنن ، در كتب خود روز غدیر را عید نامیده اند و به مناسبت ، ذكر كرده اند كه در آن روز نبى اكرم ، على بن ابیطالب را در بیابان غدیر خم ، جانشین و وصى خود قرار داد و همه اصحاب و همراهان را امر كرد كه به وى تبریك بگویند (3) و چون تهنیت و تبریك گفتن ، از اعمال مخصوص عیدها و روزهاى شادمانى است ، تایید مى كند كه روز غدیر عیدى است اسلامى كه به دست بانى و مؤ سس عالیقدر اسلام پایه گذارى شده است و هیچ گاه اختصاص به شیعه ندارد
.
اشتها روز غدیر، مخصوصا در میان ملتهاى عربى زبان به اندازه اى بوده است كه در خلال آثار ادبى و اشعار شعراى آنان ، تشبیهات زیبایى كه به شبهاى جشن عید غدیر شده است ملاحظه مى شود، و هم از زبان ترانه ، بهجت و فرحناكى روزهاى غدیر را با بیانى شیرین مى شنویم (4)

ابومنصور ثعالبى ، (5) ادیب و دانشمند معروف ، در كتاب ثمارالقلوب (6) از اضافه هاى مشهور، یكى لیلة الغدیر را (مانند لیلة القدر، مثلا) نام برده است .
2- ابتداى پیدایش این روز فرخنده و اهمیت آن در اسلام از تاریخ هیجدهم ماه ذى حجه سال دهم هجرت است ؛ و چنانكه گذشت ، پیامبر اكرم در بازگشت از حجة الوداع ، در این روز، در دامنه بیابان غدیر، مقام جانشین خود را آشكار و به جمعیتهاى انبوهى كه در آن سفر همراهش بودند ابلاغ كرد كه وظیفه امر و نهى و رهبرى در امور دین و حفظ نظام دنیاى اسلام با على بن ابیطالب (ع) است . از این رو این روز در تاریخ اسلام ، روزى بس درخشان گشت . زیرا در آن روز، با معین شدن سرپرست مسلمین بعد از رسول اكرم ، دین كامل شد و صراط مستقیم الاهى نمودار گردید و تابشگاه حقایق قرآن پدیدار گشت ؛ تا مسلمانان در پرتو مشعل هدایت به پیشرویهاى خود ادامه دهند و به پرتگاههاى جهل و انحطاط نیفتند و مقام علمى و عملى جانشینان حقیقى پیغمبر را شناخته از آنان حداكثر استفاده را بكنند
.
پس كدام روز را از غدیر بزرگتر مى توانیم بدانیم ؟ با آنكه در این روز وظیفه بزرگ مسلمانان نسبت به بعد از درگذشت پیامبر عزیزشان واضح شد و نعمت هدایت از طرف خداوند به سر حد اتمام رسید، و در این باره چنانكه در پیش گفتیم آیاتى چند از جانب خداوند نازل گشت ؛ كه از جمله این آیه كریمه است

الیوم اكملت لكم دینكم و اتمتت علیكم نعمتى و رضیت لكم الاسلام دینا
در تواریخ آورده اند كه روزى یكى از مسیحیان به نام طارق ابن شهاب در اجتماع مسلمانان در آمد و گفت :
اگر در كتاب ما این آیه - الیوم اكملت لكم دینكم ...- وجود داشت ، كه خداوند گفته بود : دین شما را كامل كردم ما روز نزول آن را عید مى گرفتیم و بدین نوید شادمانى مى كردیم(7)

 حدیثتهنیت
پیشواى اسلام در آن روز، براى به آخررساندن وظیفه گران خویش و اتمام حجت بر همگان و محكم كردن این پیمان دینى و مسلمقرار دادن امامت براى وصى خویش و رفع هر گونه ابهام ، به همه مردمى كه در آن انجمنپرشكوه صحرایى حاضر بودند؛ بزرگان ، سران مهاجر و انصار، بانوان و سایر مسلمانان ،امر كرد كه به حضور على (ع ) برسند و او را بر نائل شدن به مقام عالى امامت تبریك وتهنیت گویند. مسلمین اطاعت كرده به طرف مردى كه قهرمان پیروزیها و مایه امید ونشاطشان بود، شتافتند. این مراسم به طول انجامید، تا جایى كه نماز را (از جهت مقدارفاصله بین نمازها) قدرى تغییر دادند (8)
داستان تهنیت نیزهمدوش اصل ماجراى غدیر اشتهار یافت ، و تهنیت ابوبكر و عمر را به حضرت على شصت نفراز دانشمندان بزرگ سنى روایت كردند، كه تفصیل موضوع با نام آنان و اسامى كتب ومداركشان در صفحات 272-283 جلد اولالغدیر مذكور است .
در این مورد طبرى مى گوید: پیغمبر در پایان خطابهخود فرمود: اى گروههاى مردم ! بگویید
:
ما بر این سفارش و انتصاب با تو پیمانبستیم و از دل و جان پذیرفتیم و به زبان اقرار كردیم و دست بیعت دادیم و عهد مىكنیم كه این امر به فرزندان و خانواده هاى خود ابلاغ كنیم و تغییرش ندهیم . تو گواهما هستى ؛ و بس ‍ است كه خدا گواه و شاهد ما باشد. این سخنان را بگویید و به على بهعنوانامیرالمؤ منینسلام بدهید و اورا امیرمؤ منان بخوانید و بگویید: خداوندى را سپاس كه ما را به این پیشوا و هادىرهبرى كرد. اگر او ما را رهنمون نشده بود، راه را نمى دانستیم و حق را تشخیص نمىدادیم ؛ و همانا خداوند گفتار و پیمان شكنى و خیانت هر كس را مى داند. پس هر كس اینپیمان را بشكند، به ضرر خویش رفتار كرده است ؛ و هر آن كه عهدى را كه با خدا بستهاست استوار بدارد؛ ایزد متعال پاداش بزرگ به او دهد. این گفتار را كه باعث خشنودىخدا از شماست ، بر زبان بیاورید
!
به روایت طبرى ، زید بن ارقم كه از اصحاب مشهورپیغمبر(ص ) است مى گوید
:
مردم در این هنگام ریختند و بر سر پیغمبر و على ازدحامكردند و مى گفتند: آرى شنیدیم و به جان و دل ، امر خدا و رسول را اطاعت مى كنیم ونخستین كسانى كه با پیغمبر و على دست بیعت دادند و پیمان بستند، ابوبكر، عمر و طلحهو زبیر بودند، سپس بقیه مهاجران و انصار، بعد دیگر مردم تا اینكه برگزارى این مراسم، سه روز طول كشید (9)

عیدغدیر، اسلامى است 
از توضیحات بالا كه ازاصیلترین مدارك تاریخى و حدیثى اهل تسنن نقل شده است ، نتیجه مى گیریم كه : عیدغدیر اسلامى است ، یعنى به دست بانى اعظم اسلام تاءسیس شده است ، و روزى بس بزرگاست . پس وظیفه مسلمانان جهان است كه در بزرگداشت چنین روزى بكوشند و از این شعارمقدس حمایت كنند و در نگهداشت آن همت گمارند؛ و در این روز، منظور پیغمبر ارجمند رابه جوانان و نوجوانان اسلام یادآور شوند و در انجام این وظیفه بزرگ دینى و تظاهراسلامى و اجراى منویات رسول خدا(ص ) شیعیان را تنها نگذارند؛ چنانكه مسلمانانقرنهاى اول چنین بوده اند و این گونه رفتار مى كرده اند.
و هم در این روز بایدبه سایر تعلیمات اسلام توجه كرد و در انجام كارهاى نیك و پیروى از روش على (ع ) كوشید و خداوند را بر این نعمت كه دین را كامل ساخته سپاس گزارد
.
و در حدیث استكه پیغمبر گرامى فرمود
:
بهترین عیدهاى امت من روز غدیر است ؛ و آن روزى است كهخداوند امر مرا كرد كه على را راهنماى مسلمین قرار دهم ؛ تا بعد از من به وسیله اوهدایت جویند؛ و آن روزى است كه خداوند دین را كامل كرد (10)

پی نوشتها:

1- ص 334، ترجمه الاثار الباقیة ص 95، الغدیر، ج 1، ص 267 .
2- الغدیر، ج 1، ص
267.
3- الغدیر، ج 1، ص 270 به بعد
.
4- الغدیر، ج 1، ص 269، كتاب عیدالغدیر فى عهد الفاطمین اثرى از دكتر محمد هادى امینى كه توسط نشر آفاق به چاپ رسیده مستقلا پیرامون همین مبحث به رشته تحریر درآمده است
.
5- م : 429 ق ، نویسنده تذكره معروف یتیمة الدهر و كتاب فقه اللغة

6- ص 511، به نقل از الغدیر، ج 1، ص 268 .
7- الغدیر، ج 1، ص
283.
8- الغدیر، ج 1، ص
271.
9- الغدیر، ج 1، ص
270.
10- الغدیر، ج 1، ص 283.

منبع: كتاب داستان غدیر

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

ضرورت غدیر ( پیام غدیر )

پس از انتصاب مولاى متقیان على (ع ) به امامت و پدید آمدن خجسته روز غدیر، براى هر كس به طور طبیعى ، سوالهایى كه در خصوص مبانى عقلى ، اجتماعى و سیاسى این انتصاب به وجود مى آید كه براى روشن شدن آنها این بحث را به طور خلاصه و گذرا، طرح مى كنیم .
از وقتى كه بشر خود را شناخت براى تامین خوشبختى و سعادت خود، همواره دنبال شناخت عوامل و ریشه هاى آن بود. او مى خواست بداند، كه چه وسایلى لازم است ، تا یك جامعه سالم ، زنده ، فعال ، آگاه ، آزاد، شجاع ، نیرومند، مستقل و مترقى تحقق یابد، این آرزو و عقیده ، براى جامعه بشرى به شكل رویا در آمده بود. افلاطون این جامعه رویایى را مدینه فاضله نام گذاشت

 اندیشمندان ،متفكران و جامعه شناسان از زمانهاى دور، هر كدام در این مورد، عقیده خاصى داشتندبعضى از فلاسفه مانند افلاطون معتقد بودند كه حكومت باید به دست افراد صلاحیت دارباشد و به همین منظور، لازم مى دانستند كه حكومت و سرپرستى جامعه به عهده حكما،علما و عقلا باشد(1). عده اى كه معتقد به حكومت فلاسفه بودند، مى گفتند: قوانین بى روح و بى جان نمىتواند جامعه را به سرمنزل مقصود برسانند. گروهى دیگز عقیده داشتند كه اگر جامعه اىپاك ، شایسته و وظیفه شناس ‍ مى خواهیم ، لازم است كه قوانین جامع ، عادلانه ومترقى داشته باشیم تا به وسیله آن ، جامعه برتر و ایده آل محقق شود. ارسطو (معلماول ) از طرفداران این نظریه بود.

پی نوشتها:

1- سیر حكمت در اروپا، ص 27

منبع: كتاب پیام غدیر

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

بين ظهور امام زمان‏عليه‏السلام وبرپايى قيامت چه مقدار فاصله است؟

پرسش : بين ظهور امام زمان‏عليه‏السلام وبرپايى قيامت چه مقدار فاصله است؟

پاسخ : شيخ مفيد؛ مى‏فرمايد: "بعد از دولت قائم (ع) براى هيچ كس دولتى نخواهد بود مگر آنچه در روايات اشاره شده كه اولاد حضرت جانشين ايشان خواهند شد، ولى دليل قطعى وثابتى بر آن نيست. واكثر روايات بر اين دلالت دارند كه مهدى (ع) اين امت از دنيا رحلت نمى‏كند مگر چهل روز قبل از قيامت كه در آن مدّت هرج ومرج خواهد شد وعلامت خروج اموات وقيام ساعت حساب وجزا است...". (۱)

شيخ حرّ عاملى؛ در شرح وتوضيح كلام شيخ مفيد؛ مى‏نويسد: "شايد چهل روز ايام رجعت باشد واين عدد اشاره به كمى دوران حضرتش باشد، چون مقدار زياد را به هفتاد ومقدار كم را با عدد كمتر معرّفى مى‏كنند. ويا اينكه هر روز از آن چهل روز برابر هزار سال باشد.
چنان كه خداوند مى‏فرمايد: {وَإِنَّ يَوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّونَ}؛ "يك روز نزد پروردگار مثل هزار سالى است كه شما مى‏شماريد." (۲)

وشايد مراد از قيامت، قيامت صغرا باشد، والبته اطلاق قيامت بر رجعت مانعى ندارد، زيرا قيامت بر هر دو اطلاق مى‏شود". (۳)


« منبع »

۱) ارشاد مفيد، ج 2، ص 387

۲) سوره حج، آيه 47

۳) الإيقاظ من الهجعة، ص 371-365

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

صفحات و مطالب گذشته
آیا می شود كه در زمان آمدنت، نوكری یارانت را بكنم. ( محب انصار المهدی )
روی پیغامگیر امام زمان ...
جمعه ها که می شود...
شعري در وصف يوسف فاطمه (س)
درد و دل با امام زمان(عج):
- 30 - 31 - 32 - 33 - 34 - 35 - 36 - 37 - 38 - 39 - > -
آمار و اطلاعات
بازديدها:
کل بازديد : 288946
تعداد کل پست ها : 858
تعداد کل نظرات : 82
تاريخ آخرين بروز رساني : شنبه 4 اردیبهشت 1389 
تاريخ ايجاد بلاگ : چهارشنبه 1 مهر 1388 

مشخصات مدير وبلاگ :
مدير وبلاگ : محمد رضا زينلي

ت.ت : ارديبهشت 1373
 وبلاگ هاي ديگر من: 
آخرين منجي
پيروان راه حسين
سي سال انقلاب پايدار

سوابق مدير :
كسب رتبه ي اول در دومين جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه دوم در اولين دوره جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه سوم در سومين دوره جشنواره وبلاگ نويسي و وب سايت انتظار


يكي از برندگان اصلي سايت 1430(جشنوراه وبلاگ نويسي اربعين حسيني)
يكي از برندگان جشنواه وبلاگ نويسي گوهر تابناك)

كسب رتبه سوم در جشنوراه پيوند آسماني)

يكي از برندگان جشنوراه وبلاگ نويسي راسخون)
فعالترين كاربر سايت تبيان در سال 87


مدير انجمن دانش آموزي سايت تبيان با شناسه كابري moffline


مدير انجمن هنرهاي رزمي سايت راسخون با شناسه كاربري bluestar


آرشيو مطالب
فروردین 1389
اسفند 1388
آذر 1388
دی 1388
مهر 1388
آبان 1388
بهمن 1388

جستجو گر
براي جستجو در تمام مطالب سايت واژه‌ كليدي‌ مورد نظرتان را وارد کنيد :


زمان


ساير امکانات

New Page 2

 

New Page 2

 


 
 

صفحه اصلي |  پست الکترونيک |  اضافه به علاقه مندي ها |  راسخون



Designed By : rasekhoon & Translated By : 14masom