هشام بن حكم نقل میكند كه مردى از كوهستان خدمت حضرت صادق علیه السلام آمده و ده هزار درهم بایشان داد و گفت تقاضاى من اینست كه خانه اى خریدارى فرمائید تا از حج كه برگشتم با عیال و اطفال خود در آنجا مسكن كنم و بعزم مكه معظمه خارج شد. چون مراجعت نمود حضرت او را در منزل خود جاى داد و طومارى باو لطف كرد.
فرمود خانه اى برایت در بهشت خریدم كه حد اول آن متصل است بخانه محمد مصطفى صلى الله علیه و آله و حد دوم بمنزل على مرتضى علیه السلام و حد سوم بخانه حسن مجتبى و حد چهارم بخانه حسین بن على علیه السلام .
مرد كوهستانى كه این سخن را شنید گفت قبول كردم و راضى شدم حضرت مبلغ را میان تنگدستان از فرزندان امام حسن و امام حسین علیهماالسلام تقسیم كردند و كوهستانى بمحل خود بازگشت .
چون مدتى گذشت آن مرد مریض شد و بستگان خود را احضار نموده گفت من میدانم آنچه حضرت صادق علیه السلام فرموده راست است و حقیقت دارد خواهش میكنم این طومار را با من دفن كنید. پس از زمان كوتاهى از دنیا رفت ، بنا بوصیتش طومار را با او دفن كردند، روز دیگر كه آمدند دیدند همان طومار بر روى قبر اوست و به خط سبز روى آن نوشته شده خداوند بآنچه ولى او حضرت صادق علیه السلام وعده داده بود وفا كرد.


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در یک شنبه 5 اردیبهشت 1389  ساعت 6:07 AM نظرات 0 | لينک مطلب

امام صادق علیه‏السلام

 

 

كونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَیْرِ اَ لْسِنَتِكُمْ

 

لِیَرَوا مِنْكُمْ الْوَرَعَ وَ الاِْجْتِهادَ

 

 وَ الصَّلاةَ وَ الْخَیْرَ

 

، فَاِنّذلِكَ داعیَةٌ

 

َمردم را به غیر از زبان خود، دعوت كنید،

 

 تا پرهیزكارى و كوشش در عبادت و نماز  

 

   و خوبى را از شما ببینند،

زیرا اینها خود دعوت كننده است

 


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در پنج شنبه 12 فروردین 1389  ساعت 12:20 AM نظرات 0 | لينک مطلب


کُونُوا دُعاةَ النّاسِ إلَی الْخَیْرِ بِغَیْرِ ألْسِنَتِکُم، ‌لِیَرَوا مِنْکُمُ الإجْتِهَادَ وَالصِّدْقَ وَالْوَرعَ.
مردم را با اعمال نیک خود (و نه با زبانهایتان) به نیكیها دعوت كنید، به گونه‌ای كه آنان تلاش و صداقت و پرهیزكاری شما را (به چشم) ببینند.

Call people to righteousness through means other than your tongues so that they may observe diligence, truthfulness and piety in your actions.

مشکاة الأنوار، ص30    



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در یک شنبه 25 بهمن 1388  ساعت 11:14 PM نظرات 0 | لينک مطلب

.

ـ امـام صادق (ع ) : زن آوازه خوان ملعون است و هر كس به او جا دهد و از درآمد او بخورد,ملعون است .

ـ امام كاظم (ع ) : بهاى سگ و زن خنياگر, حرام است .

ـ امـام صـادق (ع ), در پـاسـخ بـه سـؤال از فـروش كـنـيـزكـان خـنـيـاگـر, فـرمـود : خريد و فروش آنهاحرام است و آموزش دادن به آنها كفر و گوش دادن به آواز آنها نفاق است .

ـ امـام رضـا(ع ), در پـاسـخ بـه سؤال از خريدن زن خنياگر, فرمود : گاهى اوقات اين كنيز مرد رادچار لهو و غفلت مى سازد و بهاى آن جز بهاى سگ نيست و بهاى سگ حرام است و حرام جايش دوزخ مى باشد.


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388  ساعت 10:25 PM نظرات 0 | لينک مطلب

 

ـ مـصـبـاح الشريعه : امام صادق (ع ) فرمود : آدم فريب خورده (دنيا) در دنيا بينواست و درآخرت بـازنـده , زيـرا چـنـين كسى ارزشمندترين چيز (يعنى آخرت ) را به بى ارزشترين چيز(يعنى دنيا) فـروخـتـه اسـت , و از خـود راضـى و مـغـرور مباش , زيرا گاه فريب ثروت و تندرستى خويش را مـى خـورى و خيال مى كنى كه براى هميشه زنده اى گاه فريب عمر دراز و فرزندان ودوستان و يارانت را مى خورى , به اين خيال كه اينها موجب نجات تو هستند گاه فريب وضعيت خود و آرزوها و دست يافتن به اميد و خواسته ات را مى خورى و مى پندارى كه تيرت به هدف خورده و راه درست را رفـتـه اى گـاه فـريب اين را مى خورى كه به مردم وانمود مى كنى از كوتاهى كردن در عبادت پـشـيمانى , حال آن كه خداوند تعالى مى داند كه خلاف آن در دل تو مى گذردگاه خودت را در عـبـادت بـه زحمت مى اندازى , در صورتى كه خداوند خواستار اخلاص است گاه به علم و اصل و نـسـب خـود مـى نازى , حال آن كه از آنچه در غيب خداوند نهفته است بى خبرى گاه باشد كه به ظـاهـر خـدا را بخوانى , اما در واقع ديگرى را مى خوانى گاه به گمان خودت مردم را نصيحت و خيرخواهى مى كنى , اما در واقع غرض تو جلب توجه و متمايل كردن آنان به سوى خودت مى باشد گاه نفس خويش را نكوهش مى كنى , حال آن كه درحقيقت در پى ستايش آن هستى .

بـدان كه از تاريكيهاى فريب و آرزو هرگز بيرون نروى , مگر اين كه از سر راستى به پيشگاه خداى تـعـالـى تـوبـه بـرى و در برابرش فروتنى و زارى كنى و به معايبى كه در تو هست و باعقل و علم سازگارى ندارند و دين و شريعت و روشها و معيارهاى پيامبر و ائمه هدى آنها راتحمل نمى كنند, بـشـنـاسى اگر به وضعى كه دارى خرسند و قانع باشى , در بدبختى و تباه كردن عمر و حسرت و افسوس خوردن در روز قيامت كسى بدتر از تو نخواهد بود.


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در دوشنبه 19 بهمن 1388  ساعت 1:14 AM نظرات 0 | لينک مطلب

 

ـ امام صادق (ع ) : محبوبترين برادرانم نزد من , كسى است كه عيبهايم را به من هديه كند.
ـ امـام عـلـى (ع ) : بـايـد برگزيده ترين مردم نزد تو آن كسى باشد, كه عيبت را به تو هديه كند و درپيكار با نفست تو را يارى رساند.
ـ بـايـد مـحـبـوبـتـريـن مـردم نـزد تـو آن كسى باشد, كه تو را به آنچه مايه اصلاح و سازندگى توست راهنمايى كند و عيبها و كاستيهايت را به تو نشان دهد.
ـ آن كه عيبت را بر تو بنمايد, تو را نصيحت كرده است .

ـ هر كه عيبت را به تو نشان دهد, او دوست صميمى توست هر كه عيبت را از تو مخفى نگه دارد, او دشمن توست .

ـ هر كه عيب تو را از تو مخفى سازد و پشت سرت عيبگويى كند, او دشمن توست , از او برحذر باش .

ـ هر كه عيبت را به تو اظهار كند, پشت سرت آبروى تو را حفظ نمايد هر كه در گفتن عيبت به تو ملاحظه كارى كند, پشت سرت عيب تو را بگويد.
ـ كـسـى كه عيبت را به تو نشان دهد و پشت سر آبرويت را حفظ كند, در خير خواهى ويكرنگى از هيچ كوششى فرو گذار نكرده است .

ـ آنچه مانع هر يك از شما مى شود كه عيب برادرش را پيش روى او بگويد, اين است كه مى ترسد او نيز عيبش را رو به رويش بگويد شما در راه دور افكندن آخرت و دوستى دنيا با هم رفيق شده ايد.


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در دوشنبه 19 بهمن 1388  ساعت 12:55 AM نظرات 0 | لينک مطلب

 

تشويق كردن به وفاى به عهد.

قرآن .

((و كسانى كه چون عهدى مى بندند بدان وفا مى كنند)).
((اى كسانى كه ايمان آورده ايد! به قراردادها وفا كنيد حيوانات چهار پا, مگر آنهايى كه از اين پس بـرايـتـان گـفـته مى شود, بر شما حلال شده اند و آنچه را كه در حال احرام صيد مى كنيد حلال مشماريد خدا به هر چه مى خواهد حكم مى كند)).
((و اگـر در دين از شما يارى طلبيدند بايد ياريشان كنيد مگر آن كه بر ضد آن گروهى باشد كه ميان شما و ايشان پيمانى بسته شده است )).
ـ امام صادق (ع ), در پاسخ به سؤال از آيه ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد! به قراردادها وفاكنيد)), فرمود : مقصود پيمانهاست .

ـ پيامبر خدا(ص ) : مسلمانان , پايبند شروط خود هستند.
ـ مسلمانان , به شروط خود وفادارند.
ـ مسلمانان به شروط خود كه با حق سازگار باشد, پايبندند.
ـ مسلمانان به شروط خود كه دانسته شده است , پايبندند.
ـ مسلمانان به شروط خود وفادارند مگر شرطى باشد كه حلالى را حرام يا حرامى را حلال گرداند.
ـ مؤمنان , به شروط خود وفادارند.
ـ امـام عـلـى (ع ) : هـمـانـا پـيمانها, قلاده هايى است كه تا روز قيامت بر گردن است , هر كه آنها رارعـايـت كـند خداوند به او احسان نمايد و هر كه آنها را بشكند خداوند از يارى او فروگذار كند وهـر كـه پـيـمـانـهـا را سبك شمارد پيمانها از او نزد آن كس كه بر پيمانها تاكيد كرده و از خلق خودخواسته است تا آنها را پاس دارند, شكايت برد.
ـ امام باقر(ع ) : سه چيز است كه خداى عزوجل درباره آنها به هيچ كس اجازه مخالفت نداده است : و رعايت پيمان نسبت به نيكوكار و بدكار.
ـ امام على (ع ), در فرمان استاندارى خود به مالك اشتر, مى فرمايد : اگر با دشمنت پيمانى بستى , يـا جـامـه زنهار بر او پوشاندى , به پيمان خود وفادار باش و در زنهارت امانتدار باش وخود را سپر پـيـمان و زنهارى كه داده اى , قرار ده , زيرا هيچ يك از فرايض خداوند مثل وفاى به عهد نيست كه مـردم , بـا وجـود داشـتـن خواهشهاى گوناگون و آرا و انديشه هاى متفاوت , در بزرگداشت آن يكدل باشند.
مشركان هم , پيش از مسلمانان , وفاى به عهد را در ميان خود لازم مى دانستند, زيرا عواقب پيمان شكنى را بد و ناگوار مى ديدند بنابراين , به زنهار خود خيانت مكن و پيمانت را مشكن ودشمنت را مفريب .

ـ پيامبر خدا(ص ) : هر گاه عهد شكنى كنند, خداوند دشمنشان را بر آنان مسلط گرداند.
ـ امام صادق (ع ) : هر گاه زنهار و امان زير پا نهاده شود, مشركان عليه مسلمانان يارى داده شوند.
ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : بدانيد كه هر كس به معاهدى (اهل ذمه ) ستم كند, يا حقش را كم بدهد, يـابـيـش از توانش او را مكلف سازد, يا بدون رضايتش چيزى ازاوبگيرد,درروزقيامت من حجت آور (خصم و مدعى ) او هستم .

ـ امام باقر(ع ), درباره آيه ((مانند آن زنى مباشيد كه رشته خود را پنبه مى كرد )), فرمود : آن زنى كه رشته هاى خودرا پنبه مى كرد, زنى از بنى تميم بن مره بود به نام رابطه [ريطة ] دختر كعب بن سـعد بن تيم بن كعب بن لوى بن غالب او زن احمقى بود كه پشم مى ريسيد و آنچه رشته بودپنبه مـى كـرد و دوباره مى ريسيد پس , خداوند فرمود : ((مانند آن زنى كه رشته خود را پنبه مى كرد )) خداى تبارك و تعالى به وفادارى فرمان داد و از پيمان شكنى نهى فرمود و اين مثل رابراى آنان زد .


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در یک شنبه 18 بهمن 1388  ساعت 11:56 PM نظرات 0 | لينک مطلب

 

ـ امـام صـادق (ع ) : هـر گـاه دو مـؤمـن مـعـانـقـه كنند غرق رحمت (خدا) شوند و هر گاه , به خـاطـرخـداونـد و نـه بـه مـنظور اهداف دنيوى , يكديگر را در آغوش كشند, به آنها گفته شود : آمرزيده شديد, عمل كردن را از نو آغاز كنيد (يعنى نامه اعمال گذشته شما پاك شد اعمال خود را دوباره آغاز كنيد).
ـ امام باقر و امام صادق (ع ) : هر مؤمنى كه براى ديدن برادر خود بيرون رود و به حق او آشناباشد, خـداونـد بـراى هـر گامى كه برمى دارد يك ثواب برايش بنويسد و يك گناه از او پاك كند ويك درجه بالا برده شود و چون در خانه اش را بكوبد, درهاى آسمان به رويش گشوده گردد وچون با هم رو به رو شوند و دست دهند و يكديگر را در آغوش كشند, خدا رويش را به آنها كند.
ـ امـام صادق (ع ) : تحيت كامل نسبت به شخصى كه مقيم است (از سفرى برنگشته ) با دست دادن به اوست و سلام كامل براى آن كه از سفر آمده به معانقه كردن با اوست .


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در یک شنبه 18 بهمن 1388  ساعت 11:56 PM نظرات 0 | لينک مطلب

 

قرآن .

((و امـا آن ديـوار از آن دو پـسـر يـتيم از مردم اين شهر بود و در زيرش گنجى قرار داشت از آن پسران و پدرشان مردى صالح بود از اين رو, پروردگار تو خواست آن دو به حد رشدرسند و گنج خود را بيرون آورند و اين از روى رحم و مهربانى پروردگار تو بود)).
ـ امـام صـادق (ع ) : هـمـانـا خـداونـد بـه سـبـب صـالـح بودن مرد مؤمن فرزند او و نواده اش را صـالـح مـى گرداند و او را در اتاقك خودش واتاقكهاى پيرامونش حفظ مى كند پس , آنان همواره درپـنـاه خـدا هـستند, زيرا كه آن مرد مؤمن نزد خداوند گرامى است حضرت سپس داستان آن دوپـسـر بـچـه را نـقـل كـرد و فرمود :((پدر آن دو مردى صالح بود)) آيا نمى بينى كه خداوند به خاطرپاكى پدرشان به آن دو پاداش داد.


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در یک شنبه 18 بهمن 1388  ساعت 11:50 PM نظرات 0 | لينک مطلب

 

ـ امـام صـادق (ع ) : اگـر مـردم اعـمـالـى را كـه از درگـاه خدا بر گردانده مى شود مى ديدند, مى گفتند :خداوند از هيچ كس عملى را نمى پذيرد.
ـ پيامبر خدا(ص ) : سه چيز است كه در هر كس نباشد هيچ كارش حاصلى ندارد : ورعى كه اورا از نـافرمانى خداى عزوجل باز دارد, خلق و خويى كه به وسيله آن با مردم مدارا كند وبردباريى كه با آن رفتار جاهلانه نادان را دفع كند.
ـ سـه چيز است كه در هركس نباشد هيچ عملى از او به كارش نمى آيد : ورعى كه او را ازنافرمانى خـداى عـزوجل مانع شود و دانشى كه با آن رفتار جاهلانه نابخرد را دفع كند و خردى كه به آن با مردم مدارا نمايد.
ـ سه چيز است كه هر كس همه يا يكى از آنها را نداشته باشد, نبايد به چيزى از عمل خود دل خوش كند : تقوايى كه او را از نافرمانى خداى عزوجل باز دارد, يا بردباريى كه با آن جلوشخص سبكسر را بگيرد, يا خلق و خويى كه با آن در ميان مردم زندگى كند.
ـ سـه چـيز است كه در هركس نباشد هيچ عملى از او كامل نگردد : پارساييى كه او را از نافرمانى خـدا باز دارد و خويى كه به وسيله آن با مردم مدارا كند و بردباريى كه با آن رفتار جاهلانه نادان را دفع سازد.
ـ سه چيز است كه با وجود آنها هيچ عملى سود نمى بخشد : شرك آوردن به خدا, نافرمانى وآزردن پدر و مادر و گريختن از جهاد.
ـ آن كه زبان خود را نگه ندارد, كارى نكرده است .

ـ امـام صـادق (ع ) بـه عـبـادبـن كـثـيـر بصرى صوفى فرمود : واى بر تو اى عباد! از اين كه شكم وشـرمگاهت را پاك نگه داشته اى , مغرور گشته اى همانا خداى عزوجل در كتاب خود مى فرمايد: ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از خدا بترسيد و سخن درست بگوييد, تا خداوند كارهاى شمارا به صلاح آرد)) بدان كه خداوند چيزى از تو نپذيرد, مگر اين كه سخن درست و حق بگويى .

ـ هر گاه مؤمن به برادرش بگويد : اف بر تو, از محدوده دوستى او بيرون رود و هر گاه بگويد: تو دشـمـن مـن هـسـتـى , يـكـى از آن دو كـافـر بـاشد
((1)) , زيرا خداى عزوجل از هيچ كس عمل خيرخواهانه اى را نسبت به مؤمن , در صورتى كه با سرزنش و به رخ كشيدن خطاى او همراه باشد, نمى پذيرد و از هيچ مؤمنى , چنانچه نسبت به مؤمنى سؤ نيت داشته باشد, عملى را قبول نمى كند اگـر اعـمـالـى را كه از درگاه خداى عزوجل بر گردانده مى شود,مى ديدند مى گفتند : خداى عزوجل از احدى هيچ عملى را نمى پذيرد.
ـ امـام عـلـى (ع ) : از جـمله احكام و فرايض خداوند در قرآن حكيم كه بر اساس آنها پاداش وكيفر مـى دهـد و به سبب آنها خرسند و ناخرسند مى شود, اين است كه بنده ـ هر چند خودش راخسته كـنـد و عملش را خالص گرداند ـ چنانچه با اين خصلتها از دنيا به ملاقات پروردگارش رودو از آنها توبه نكرده باشد بى فايده است : در عبادت خداوند كه بر او فرض و واجب فرموده است , شريك قـرار دهـد, يـا خـشم خود را با كشتن كسى فرو نشاند, يا به واسطه كارى كه خودكرده ديگرى را سـرزنـش كـنـد (گـناه خود را به گردن ديگرى بيندازد), يا براى آن كه در ميان مردم به نوايى برسد, در دين خويش بدعتى پديد آورد, يا با مردم دورو و يا دو زبان باشد دراين باره بينديش , زيرا هر مثالى دليل و نشانگر مشابه آن است .

ـ امـام صـادق (ع ) : به خدا قسم كه خداوند هيچ طاعتى را چنانچه با اصرار بر چيزى از نافرمانى و معصيت او همراه باشد, نمى پذيرد.
ـ خداوند از مؤمنى كه نسبت به برادر مؤمن خود نيت بد داشته باشد, هيچ عملى را نمى پذيرد.
ـ امام باقر(ع ) : با وجود شك و انكار, هيچ عملى فايده ندارد.
ـ امام على (ع ) : در هيچ عملى , خيرى نيست مگر اين كه با يقين و پارسايى همراه باشد.


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در یک شنبه 18 بهمن 1388  ساعت 11:45 PM نظرات 0 | لينک مطلب


  • تعداد صفحات :2
  •    
  • 1  
  • 2  
Powered By Rasekhoon.net