سلام
سلام
پس از ذکر صلوات ، سه سلام مى دهیم : یکى به رسول خدا، یکى به اولیاى خدا و یکى به مؤ منان و همکیشان خود.
خداوند در آیه (یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً) بدنبال صلوات ، دستور سلام بر پیامبر مى دهد، لذا در نماز پس از صلوات بر آن حضرت ، بر او سلام مى دهیم : ((اَلسَّلامُ عَلَیْک اَیُّهَا النَّبِىُّ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه ))
باتکبیرة الاحرام از خلق بریدیم و به خالق پیوستیم . در پایان نماز نیز ابتدا به گل سرسبد هستى ، یعنى پیامبراکرم صلّى اللّه علیه و آله سلام مى کنیم . سپس به بندگان صالح خدا سلام مى کنیم :
((اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلى عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ)) شامل همه انبیا و اوصیاى گذشته و امامان معصوم مى شود.
خداوند نیز خود بر پیامبرانش سلام و درود مى فرستد: (سلام على المرسلین )(393)، (سلام على نوح )(394)، (سلام على ابراهیم )(395)، (سلام على موسى و هارون )(396)
بااسلام خود را با بندگان صالح خدا پیوند مى دهیم . پیوند و رابطه اى فراتر از مرزهاى زمان و مکان ، با همه پاکان و صالحان در طول تاریخ در همه عصرها ونسلها.
آنگاهبه مؤ منانِ همراه و همکیش خود در زمان حاضر مى رسیم ، به آنان که در جماعت مسلمین شرکت کرده اند و با ما در یک صف واحد قرار گرفته اند. به آنانو فرشتگان حاضر در جمع مسلمین و دو فرشته ماءمور خود سلام مى کنیم : ((اَلسَّلامُ عَلیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه ))
نماز را با نام خدا آغاز کردیم و با سلام به خلق خدا پایان مى بریم .
در این سلام ها، سلسله مراتب مراعات شده است ، ابتدا رسول خدا، بدنبال او انبیا و اولیا و صالحان و پس از آنها مؤ منان و پیروان .
393-سوره صافات ، آیه 181.
394-سوره صافات ، آیه 79.
395-سوره صافات ، آیه 109
396-سوره صافات ، آیه 120.
ادامه مطلب
سیماى سلام
سیماى سلام
سلام ،نامى از نام هاى خداست
سلام ،تحیّت اهل بهشت به یکدیگر است .
سلام ،تحیت فرشتگان بهنگام ورود به بهشت است .
سلام ،پیام پروردگار رحیم است .
سلام ،پذیرایى شب قدر است .
سلام ،اولین حق هر مسلمان بر دیگرى است .
سلام ،کلید شروع هر کلام و نوشته اى است .
سلام ،امان نامه از هرگونه ترس و شرّى است .
سلام ،ساده ترین عمل نیک است .
سلام ،نشانه تواضع و فروتنى است .
سلام ،عامل محبت والفت است .
سلام ،اظهار صلح و مسالمت است .
سلام ،اولین تحفه و هدیه دو انسان است .
سلام ،آرزوى سلامتى براى بندگان خداست .
سلام ،دعوت به صلح جهانى است .
سلام ،امیددهنده و نشاطآور است .
سلام ،برطرف کننده کدورتهاى گذشته است .
سلام ،اعلام حضور و اجازه براى ورود است .
سلام ،بهترین کلام بهنگام ورود و خروج است .
سلام ،کلامى است در زبان سبک ، اما در میزان سنگین .
سلام ،راهگشاى مصلحان براى اصلاح جامعه است .
سلام ،کلامى است که مخاطبش مردگان و زندگانند.
سلام ،عامل تعظیم و تکریم است .
سلام ،سبب جلب رضاى خدا و غضب شیطان است .
سلام ،وسیله ادخال سرور در قلوب است .
سلام ،کفّاره گناهان و رشددهنده حسنات است .
سلام ،پیام آور انس و دوستى است .
سلام ،عامل تکبرزدایى و خودخواهى است .
سلام ،ادب الهى است .
سلام ،استقبال از هر خیر و خوبى است .
سلام ،کمالى که ترک آن نشانه بخل و تکبر و انزوا و قهر و قطع رحم است .
سلام ، ابر رحمتى است که بر سر مردم مى افکنیم و لذا مى گوییم : ((اَلسَّلامُ عَلَیْکُم )) نه ((اَلسَّلامُ لَکُم )). پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله مى فرمود: من تا آخر عمر سلام کردن بر کودکان را ترک نمى کنم .(397) گرچه سلام کردن مستحب است و پاسخ آن واجب ، اما پاداش کسى که ابتدا به سلام کند دهها برابر جواب دهنده است .
در روایات مى خوانیم سواره بر پیاده ، ایستاده بر نشسته و وارد بر حاضرین مجلس سلام کند.(398) و قرآن مى فرماید: هرگاه مورد تحیت قرار گرفتید، پاسخى گرم تر بدهید: (اِذا حُییِّتُمْ بِتَحیَّةٍ فَحَیُّوا بِاَحْسَنَ مِنْها)(399)
397-بحار، ج 16، ص 98.
398-بحار، ج 84، ص 277.
399-سوره نساء، آیه 81.
ادامه مطلب
غفلت از ذکر خداوند
غفلت از ذکر خداوند
وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ [۱]
همنشین شیاطین!
ازآنجا که در آیات پیشین سخن از دنیا پرستانی بود که همه چیز را بر معیارهایمادی ارزیابی میکنند، در آیات مورد بحث یکی از آثار مرگبار دلبستگی به دنیا که بیگانگی از خدا است سخن میگوید.
میفرماید: هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطانی را به سراغ او میفرستیم، و همواره با او قرین خواهد بود!
« وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ »
آریغفلت از ذکر خدا و غرق شدن در لذات دنیا، و دلباختگی به زرق و برق آن، موجب میشود که شیطانی بر انسان مسلط گردد و همواره قرین او باشد، و رشتهای در گردنش افکنده، (میبرد هر جا که خاطر خواه او است).
بدیهیاست جای این ندارد که کسی تصور جبر از این آیه کند، چرا که این نتیجه اعمالی است که خود آنها انجام دادهاند بارها گفتهایم اعمال انسان مخصوصاًغرق شدن در لذات دنیا و آلوده شدن به انواع گناهان، نخستین تأثیرش این استکه پرده بر قلب و چشم و گوش انسان میافتد او را از خدا بیگانه میکند و شیاطین را بر او مسلط میسازد و تا آنجا ادامه مییابد که گاهی راه بازگشت به روی او بسته میشود چرا که شیاطین و افکار شیطانی از هر سو او را احاطه میکنند و این نتیجه عمل خود انسان است هر چند نسبت آن به خداوند نیز به عنوان (سبب الاسباب) بودن صحیح میباشد این همان چیزی است که درآیات دیگر قرآن به عنوان (تزیین شیطان) (َ فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُم) [۲] یا ولایت شیطان (فهو ولیهم الیوم) [۳] تعبیر شده است.
قابلتوجه این که کلمه (نقیض) با توجه به مفهوم لغوی آن هم دلالت بر استیلاء شیاطین دارد و هم قرین بودن آنها، در عین حال جمله (هوله قرین) بعد از آن آمده تا این معنی را تأکید کند که شیاطین از این گونه افراد هرگز جدا نمیشوند.
تعبیر به (رحمان) اشاره لطیفی است به این که آنها چگونه از خدایی که رحمت عامش همگان را فرا گرفته روی گردان میشوند، و از یاد او غافل میگردند؟
آیا چنین کسانی جز این سرنوشتی میتوانند داشته باشند که همنشین شیاطین، و محکوم فرمان آنها گردند.
بعضیاز مفسران احتمال دادهاند که (شیاطین) در اینجا معنی وسیعی دارد که حتی شیاطین انس را شامل میشود و آن را اشاره به (رؤسا و سردمداران ضلالت) دانستهاند که مستولی و مسلط بر غافلان از یاد خدا میشوند و با آنها قرین هستند و این توسعه بعید نیست.[۴]
پیامها: [۵]
۱ سلطه شیطان در اثر اعمال خود ماست. «وَ مَنْ یَعْشُ ... نُقَیِّضْ»
۲ دل یا جاى رحمن است یا شیطان. «وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً»
۳ کیفر روى گردانى از سرچشمه رحمت، بندگى شیطان سلطه گر است. «فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ»
۴ تلاش شیطان براى بازداشتن انسان از راه حقّ جدّى است. «إِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ»
۵ بدتر از انحراف عملى، انحراف فکرى است. «یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ
_________________________________
[۱] - زخرف / ۳۶
[۲] - نحل / ۶۳.
[۳] - نحل / ۶۳.
[۴] - نمونه، ج ۲۱، ص ۶۴ ـ ۶۵.
[۵] - تفسیر نور، ج۱۰، ص: ۴۵۵
ادامه مطلب
عبادت عامل نجات یونس
عبادت عامل نجات یونس
نماز انبیاء
فَلَوْ لا أَنَّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحینَ لَلَبِثَ فی بَطْنِهِ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ [۱]
و اگر او از تسبیح کنندگان نبود تا روز قیامت در شکم ماهی میماند.
اودر سایهِ تسبیح پروردگار مشغول عفو خاصش شد. در این جا راه نجات مؤمنان را از غم و اندوه و گرفتاری و مشکلات همان راهی معرفی میکند که یونس ـ علیه السّلام ـ پیموده و آن اعتراف به خطا در پیشگاه حق، و تسبیح و تنزیه وتوبه و بازگشت به سوی او است.[۲]
تسبیح یونس این بود که میگفت (لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین)
آیهدلالت دارد بر این که صرفاً تسبیح او باعث نجاتش شده و لازمه این گفتار آناست که یونس گرفتار شکم ماهی نشده باشد مگر بخاطر همین که خدا را منزه بدارد از آن معنائیکه عملش حکایت از آن میکرد و در نتیجه از آن گرفتاری کهعملش آن شده بود نجات یافته بساحت عافیت و نجات قدم بگذارد.
از این بیان روشن میشود که عنایت کلام همه در این است که بفهماند تسبیح او در شکم ماهی مایه نجاتش شد.
پیامها: [۳]
۱- گاهى اولتیماتوم لازم است. فَلَوْ لا أَنَّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ ...
۲- تغییر شرایط، ما را از خدا جدا نکند. «مِنَ الْمُسَبِّحِینَ»
۳- تسبیح خداوند، عامل نجات از گرفتارى ها است. حضرت یونس در شکم ماهى مىگفت: «سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» «کانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ»
۴-سابقهى درخشان، یکى از عوامل نجات است. (فرعون و یونس هر دو در دل آب اقرار کردند، لیکن فرعون غرق و یونس آزاد شد، چون او بد سابقه و این خوش سابقه بود). «الْمُرْسَلِینَ- الْمُسَبِّحِینَ»
۵- با ارادهى خداوند، انسان مى تواند در شکم ماهى تا قیامت زنده بماند. «لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ» پس عمر طولانى همانند عمر حضرت مهدى از هر استبعادى به دور است.
_____________________________________________________
[۱] - صافات ۱۴۳ ـ ۱۴۴
[۲] - تفسیر نمونه، ص ۱۵۷. ۱۵۸، ۱۶۵، ۱۶۶.
[۳] - تفسیر نور(۱۰جلدى)، ج۸، ص:۶۱و ۶۲
ادامه مطلب