اجتناب از گناه، شرط قبولي نماز

اجتناب از گناه، شرط قبولي نماز

http://file.tebyan.net/a433b6090c/Namaz1111.jpg

نکته‌اي که بايد مورد توجه جدي قرار گيرد، اين است که هر نمازي، کارآيي لازم را ندارد و نمي‌تواند در دنيا و آخرت به فرياد انسان برسد. در حقيقت، همۀ آنچه راجع به کارآيي چشمگير نماز بيان شد، صرفاً مختصّ نماز مقبول است. نماز بايد علاوه بر صحّت و برخورداري از خضوع يا همان ادب ظاهري، با خشوع و همراه با ادب باطني به جا آورده شود تا مورد قبول پروردگار متعال واقع شود. به عبارت روشن‌تر خداوند سبحان نماز توأم با حضور قلب را قبول مي‌کند. حضور قلب هنگامي رخ مي‌دهد که نمازگزار، از اوّل تا آخر در نماز باشد و حواس او به اين طرف و آن طرف نرود و صرفاً به نماز و معبودي که براي او نماز مي‌خواند توجه داشته باشد. چگونه مي‌توان به چنين جايگاهي دست يافت؟ با فراهم کردن مقدّمات نماز که مهم‌ترين و اساسي‌ترين مقدمه، اجتناب از گناه است.

«إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ»[1]

در واقع کارآيي نماز، در گرو قبولي آن و قبولي نماز نيز محتاج حضور قلب است و حضور قلب در نماز، با اجتناب جدي از گناهان و رعايت تقوا پديد مي‌آيد. انسان متوجّه مي‌تواند دو رکعت نماز بخواند و بعد از نماز، شاهد رفع گرفتاري‌هاي دنيوي و اخروي خود باشد.

1. مائده / 24

منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله مظاهری


ادامه مطلب


[ جمعه 30 بهمن 1394  ] [ 6:25 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

نماز حقيقي، معاشقه با خداوند

نماز حقيقي، معاشقه با خداوند

http://file.tebyan.net/a433b6090c/Namaz1111.jpg

در مرتبۀ برتر و والاتر، انسان به مقامي مي‌رسد که علاوه بر صحّت نماز و افزون بر اينکه نماز او به واسطۀ رعايت تقوا و حضور قلب، مقبول واقع مي‌شود، از اوّل نماز تا آخر نماز با خداوند تعالي مکالمه و معاشقه دارد و حق‌تعالي به او و نمازي که به جا مي‌آورد، آفرين مي‌گويد. اين نماز، دم مرگ به فرياد انسان مي‌رسد و به او کمک مي‌کند تا به آساني و در حالي که با نشاط است، از دنيا برود.

وقتي آدمي در حمد و سورۀ نماز، به راستي توجه داشته باشد که خداوند با او حرف مي‌زند و در ذکر رکوع و سجده و مابقي اذکار نماز، متوجه باشد که در حال حرف زدن با خداوند تعالي است، نماز او مبدّل به مکالمه و سپس معاشقه با حق‌تعالي مي‌شود و از اين جهت افضل اعمال است. وقتي انسان در نماز دست‌هاي خود را بلند مي‌کند و «الله اکبر» مي‌گويد، معنايش اين‌ است که همه چيز پشت سر او و خداوند در پيش روي او قرار مي گيرد و خود را در محضر خداوند مي‌يابد. نه اينکه مي‌داند، بلکه در آن موقع جداً خدا را مي‌يابد. مثل وقتي که تشنه است و آب مي‌خورد و سيراب مي‌شود و سيراب شدن را مي‌يابد.

ديدن خداوند و يابيدن حق‌تعالي در نماز، نزد بزرگان اهل معرفت، امري عادي است. امام حسين «سلام‌الله‌عليه» در دعاي عرفه مي‌فرمايند: کور باد چشمي که خدا را نبيند. «عَمِيَتْ عَيْنٌ لَا تَرَاك‏»[1]. شبيه اين جملۀ نوراني را ائمۀ طاهرين«سلام‌الله‌عليهم» و من جمله اميرالمؤمنين«سلام ‌الله ‌عليه» در نهج البلاغه دارند[2] .

 

اگر از من بپرسند که والاترين لذت براي بزرگان، به خصوص والاترين لذّت اهل بيت«سلام‌الله‌عليهم» چيست؟ مي‌گويم: نماز.  چنان‌که پيامبر اکرم«صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم» فرموده‌اند: «قُرَّةُ عَيْنِي فِي الصَّلَاة»[3]

«الرَّكْعَتَانِ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا»[4]

بالاترين لذت براي اميرالمؤمنين«سلام‌الله‌عليه» اين است که در دل شب بگويد: «الله اکبر» و نماز شب بخواند و گريۀ شوق کند و در آن حالت، مدهوش شود. اهل بيت«سلام‌الله‌عليهم» گاهي در نماز و يا در غير نماز، مدهوش مي‌شدند. بي‌هوش نمي‌شدند، بي‌هوشي براي ما است، بلکه مدهوش مي‌شدند. به اين معنا که هيچ کسي و هيچ چيزي در نظر ايشان نبود و هيچ چيزي و هيچ کسي نمي‌ديدند و تصور نمي‌کردند، جز خداند تعالي و  معلوم است که بالاترين لذت براي يک انسان همين است.

1. اقبال الاعمال، ص 349، دعاي عرفه

 

2. نهج البلاغه، حکمت 179

3. الخصال، ج ‏1، ص 165

4. وسائل‏الشيعة، ج 8، ص 156

منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله مظاهری

 

 


ادامه مطلب


[ جمعه 30 بهمن 1394  ] [ 6:22 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

تارک نماز، کافر عملي

تارک نماز، کافر عملي

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D8%AC%D9%87%D9%86%D9%85.jpg

کافر، به سه قسم منقسم مي‌شود. اوّل: کافر اعتقادي؛ مثل کسي که اصلاً خداوند و معاد و ساير اصول دين را قبول ندارد. دوّم: کافر لفظي؛ يعني خداوند را قبول دارد اما اقرار نمي‌کند. سوّم: کافر عملي؛ يعني اينکه خداوند را قبول دارد و خدا خدا هم مي‌کند، اما از نظر عمل کوتاهي مي‌کند؛ يعني گناه‌کار است يا عبادات را به جا نمي‌آورد.

مرحوم کليني در کتاب شريف کافي، روايت صحيح السّندي نقل مي‌کند که در آن از تارک نماز، به عنوان کافر ياد شده است: شخصي خدمت امام صادق«سلام‌الله‌عليه» آمد و گفت: يابن رسول الله! گناهان کبيره را بشماريد. آن حضرت فرمودند: گناهان کبيره که اکبر همۀ گناهان است، هفت گناه است: اوّل:کُفر؛ دوّم: قتل نفس و آدم کشي؛ سوّم: عاق پدر و مادر؛ چهارم: رباخوري؛ پنجم: خوردن مال بچه يتيم؛ ششم: فرار از جنگ؛ ‌هفتم: تَعَرّب بعدالهجرة، يعني جايي برود که نتواند دينش را حفظ کند.

زراره که از شاگردان امام صادق و از بزرگان است، تعجب کرد و گفت: يابن رسول الله! گناه نماز نخواندن بالاتر است يا خوردن مال بچه يتيم؟ امام صادق فرمودند: کسي که نماز نخواند، گناهش بالاتر از اين است که مال بچه يتيم را بخورد. گفت: يابن رسول الله! چرا در اين هفت مورد، ترک نماز را نشمرديد؟ فرمودند: اوّل چيزي که شمردم چه بود؟ گفت: کفر، فرمودند: کسي که نماز نخواند کافر است.[1]

اين کفر، کفر اعتقادي و لفظي نيست؛ بلکه کفر عملي است. لذا در روايات فراواني آمده است که:

«مَنْ تَرَكَ الصَّلاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ كَفَرَ»[2]

معنايش اين است که چنين کسي در قيامت، نمي‌تواند در صف مسلمانان باشد. آدم بي نماز نمي‌تواند زير لواي حمد برود، هرچند شيعه باشد، بلکه بايد در صف يهوديان و در نصرانيان و در زمرۀ غير شيعه باشد. جايگاه شيعۀ واقعي مشخص است و زير لواي حمد و در محضر مولا اميرالمؤمنين«سلام‌الله‌عليه» است، ولي کسي که نماز نخواند يا نماز خوب نخواند و به نماز اهميّت ندهد، نمي‌تواند زير لواي حمد باشد و خدا نکند که انسان در قيامت بيچاره باشد و فريادرسي مثل اميرالمؤمنين«سلام‌الله‌عليه» نداشته باشد.

1. الکافي، ج 2، ص 278

2. عوالي‏اللئالي، ج 2، ص 224

منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله مظاهری

 


ادامه مطلب


[ جمعه 30 بهمن 1394  ] [ 6:17 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

نماز، راهنماي سعادت انسان

نماز، راهنماي سعادت انسان

http://file.tebyan.net/a433b6090c/Namaz1111.jpg

بنابر تصريح قرآن کريم، سعادت و رستگاري، محتاج صبر و استقامت است و صبر و استقامت، متوقف در نماز مي‌باشد. «وَاسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ»[1]. در واقع، نماز، انسان را به راه رستگاري هدايت مي‌کند و مانع اثر گذاري جرقّه‌هاي انحرافي روي دل او مي‌شود. نماز زنده است، نماز شعور دارد، نماز عقل رسا دارد و نماز مي‌تواند به آدمي کمک کند و در جايي که ياراي حرکت ندارد و مسير حرکت را نمي‌شناسد، پيشرو حرکت وي شود و راه را به او نشان دهد تا به مقصد اعلي برسد.

افزون بر اين، نماز، براي رفع حوائج و گرفتاري‌هاي دنيا و آخرت، نمازگزار را ياري مي‌رساند. در روايات داريم که اگر انسان هنگام گرفتاري شديد، دو رکعت نماز بخواند و بعد از نماز حاجتش را از خداوند بخواهد، پروردگار عالم حاجتش را به او عنايت مي‌فرمايد.[2] بنابراين اگر مي‌بينيم که خيلي گرفتاريم، براي اين‌ است که به نماز اهميّت نمي‌دهيم. يعني اوّل وقت که همه چيز بايد فداي نماز شود، مساجد خلوت است و خلوت بودن مساجد در وقت نماز، خود گرفتاري و بلاي بزرگي است. اهميّت حقيقي به نماز، دنيا و آخرت آدمي را اصلاح خواهد کرد. نماز مي‌تواند معيشت بد را مبدّل به معيشت خوش و زندگي تلخ را مبدّل به زندگي شيرين کند. در روايات مي‌خوانيم اگر کسي نماز خوب بخواند و اگر نماز او مقبول باشد، يک دعاي مستجاب دارد.[3]

پی‌نوشت‌ها :

1. بقره / 45

2. مصباج المتهجّد، ص 302

3. الامالي المفيد، ص 118: «مَنْ أَدَّى فَرِيضَةً فَلَهُ عِنْدَ اللَّهِ دَعْوَةٌ مُسْتَجَابَة»

 

 


ادامه مطلب


[ جمعه 30 بهمن 1394  ] [ 6:15 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]