خشوع، روح نماز
خشوع، روح نماز
چرا خداوند متعال در بیان صفات مؤمنین، نفرمود یکی از صفات آنان - به عنوان اولین صفت - خواندن نماز است؛ بلکه فرمود: آنان کسانی هستند که خشوع در نماز دارند؟ شاید اشاره به این مطلب باشد که جوهر اصلی و روح نماز همان توجه، حضور قلب و در پی آن تواضع و فروتنی درونی است؛ به طوری که نماز بدون آن توجه و فروتنی، مانند کالبد بدون روح است؛ و به عبارتی دیگر نماز، بدون توجه، حضور و خشوع، نماز محسوب نميشود.
با عنایت به اینکه نماز، ارتباط با خداوند است، در صورت غفلت و عدم توجه، ارتباط معنا پیدا نميکند و مقصود حاصل نميشود؛ زیرا منظور از اذکار، حمد و ثناء، تضرع و دعا، برقراری ارتباط با خداوند است و اگر قلب، محجوب به حجاب غفلت باشد و فقط زبان به حکم عادت حرکت کند، اتصال و ارتباطی در کار نیست و تنها به میزانی مؤثر است و در نتیجه مقبول است، که عنایت و توجه وجود داشته باشد و خلاصه اینکه بفهمد که چه ميگوید.
پیامبر اکرم(ص) در این باب ميفرماید: «إِنَّ الْعَبْدَ لَيُصَلِّي الصَّلَاةَ لَا يُكْتَبُ لَهُ سُدُسُهَا وَ لَا عُشْرُهَا وَ إِنَّمَا يُكْتَبُ لِلْعَبْدِ مِنْ صَلَاتِهِ مَا عَقَلَ مِنْهَا(1)؛ به درستی که بنده نماز ميگزارد و حتی یک ششم یا یک دهم آن را هم برایش نمينویسند و تنها آن مقدار از نمازش ثبت ميشود که با تعقل [و توجه] خوانده است.»
خضوع اگر حقیقی باشد؛ نه از روی ریا، حکایت از خشوع درونی دارد و چنانچه گاهی خشوع به بدن یا حالات ظاهری مانند صوت نسبت داده شده، از باب ارتباط آن وضعیت ظاهری با حالت و رویداد درونی است
(1) مفاتیح الغیب، فخرالدین رازی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چ سوم، 1420 ق، ج 23، ص261؛ الحیاة، اخوان حکیمی - احمد آرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، چ مکرر، 1380 ش، ج 1، ص 205.
ادامه مطلب
ناهمخوانی نماز و غفلت
ناهمخوانی نماز و غفلت
در کتاب تفسیر مفاتیح الغیب، براي اثبات ناسازگاری غفلت با نماز و به عبارتی ضرورت خشوع در نماز، دلایل و قرائنی از آیات و روایات آمده است که ارائه آنها در این مقال خالی از لطف نیست.
الف. بخش عمدهای از نماز، آیات قرآن است و در این مورد خداوند ميفرماید: «أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُهَا»(1)؛ «آیا در قرآن تدبّر، نميکنند یا اینکه بر قلبهای آنان قفل زده شده» و معلوم است که تدبّر، بدون آگاهی و توجه نسبت به معنا متصور نیست.
ب. در باب قرآن خواندن آمده است: «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلا»(2؛ «قرآن را آرام و شمرده بخوان». اين برای آن است که بر معنای قرآن و عجائبش واقف شویم.
ج. قرآن ميفرماید: «وَ اَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکری»(3)؛ «و نماز را برای یاد من، به پادار». نماز برای ذکر و یاد است؛ در حالی که غفلت، با ذکر، ضدیّت دارد و کسی که در تمام نمازش غافل است چگونه در حال اقامه نمازی است که برای ذکر خدا به پا شده است؟
د. خداوند در جایی که فرد، مُسْکِر نوشیده، ميفرماید نماز نخواند تا وقتی بداند که در نماز چه ميگوید. «حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ»(4)؛ «تا اینکه بدانید چه ميگویید.» علت نماز نخواندن شخص مست را عدم علم به گفتارش دانسته که این علت در فرد غافلی که مستغرق در افکار دنیوی است و تمام همتش و توجهاش به امور دنیا است، نیز وجود دارد.
هـ . پیامبر اکرم(ص) ميفرماید: «مَنْ لَمْ تَنْهِهِ صَلَاتُهُ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ لَمْ يَزْدِدْ مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعْداً(5)؛ کسی که نمازش او را از فحشاء و منکر باز ندارد، در راه دورشدن بیشتر از خداست.» معلوم است که نماز انسان غافل و بی توجه او را از فحشا و منکر باز نميدارد.
و. رسول خدا(ص) ميفرماید: «كَمْ مِنْ قَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ قِيَامِهِ إِلَّا الْعَنَاءَ(6؛ چه بسیار کسانی که برای نماز ميایستند و تنها بهره ايشان از این قیام و نماز، سختی و رنج است.» و مشخص است که چه کسانی تنها بهرهاشان از نماز خواندن، رنج و سختی است. همانان که در برابر خدا ایستادهاند؛ ولی از خدا و آنچه که ميگویند غفلت دارند(7.
(1) محمد/ 24.
(2) مزمل/4.
(3) طه/14.
(4) نساء/43.
(5) تفسیر قمی، علي بن ابراهيم قمي، دار الكتاب، قم، چ چهارم، 1367 ش، ج 2، ص 151.
(6) تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، عبدالواحد تمیمی آمدی، دفتر تبلیغات، قم، چ اول، 1366 ش، ص 176.
(6) مفاتیح الغیب، فخرالدین رازی، ج23، ص260.
ادامه مطلب
ضرورت تناسب خشوع ظاهری و باطنی
ضرورت تناسب خشوع ظاهری و باطنی
چنانچه از تفاسیر مختلف برميآید خشوع در ظاهر و اعضاء و جوارح عبارت است از: چشم فرو بستن(1، نظر کردن به سجده گاه(2، بی حرکت شدن اعضاء از ترس(3، خفص جناح(4، سر به زیر انداختن(5، نگاه نکردن به این سو و آن سو(6، کار بیهوده نکردن از قبیل بازی با انگشت و سر و ریش و ... (7، انکسار وجه، انحدار اعضا (خم کردن بدن)، ترقیق صوت، تغییر رنگ صورت و جریان اشک. (8
باید خشوع و تواضع ظاهری، ناشی از خشوع باطنی و متناسب با آن باشد و در صورتی که تواضع بدن بیش از تواضع درون شود، یک نوع تظاهر، ریا و نفاق است.
جوهر اصلی و روح نماز همان توجه، حضور قلب و در پی آن تواضع و فروتنی درونی است؛ به طوری که نماز بدون آن توجه و فروتنی، مانند کالبد بدون روح است؛ و به عبارتی دیگر نماز، بدون توجه، حضور و خشوع، نماز محسوب نميشود
پیامبر اکرم(ص) ميفرماید: «مَا زَادَ خُشُوعُ الْجَسَدِ عَلَى مَا فِي الْقَلْبِ فَهُوَ عِنْدَنَا نِفَاقٌ(9؛ هر اندازه خشوع بدن بر خشوع قلبی بیشتر شود، در نزد ما نفاق و دورویی ميباشد.»
مؤمنان گشتند از حق رستگار
در نمازند آن جماعت ترسکار
یا فروتن در نمازند آن کسان
در تواضع قلب بر وفق لسان(10
(1 تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج6، ص 92.
(2) همان.
(3) روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، سید محمود آلوسي، دارالکتب العلمیه، بیروت، چ اول، 1415 ق، ج 8، ص 3. به نقل از ترجمه المیزان، ج 15، ص 7.
(4) همان.
(5) همان.
(6) مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 158.
(7) همان.
(8) تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، انتشارات برهان، تهران، چ سوم، 1398ق، ج3، ص639.
(9) تفسیر الصافی، ملامحسن فیض کاشانی، انتشارات الصدر، تهران، چ دوم، 1415 ق، ج 3، ص 394.
(10) تفسیر صفی، ج 1، ص 492.
ادامه مطلب
عدم خشوع، عامل حركات نامتناسب ظاهري
عدم خشوع، عامل حركات نامتناسب ظاهري
همانطور که خشوع درونی سبب تواضع و خضوع در اعضاء و جوارج ميگردد، عدم خشوع قلبی و درونی نیز ميتواند سبب ساز حرکات و افعال نامتناسب با فروتنی گردد.
نقل شده که يكي از اصحاب، مردی را دید که در حال نماز، با سنگریزه مسجد بازی ميکرد و پس از نماز، در تعقیب آن گفت: «اَللَّهُمَّ زَوِّجْنِی مَعَ الْحُورِ الْعِیْنِ» آن شخص به مرد گفت: تو بد درخواست کنندهای هستی. طلب حورالعین ميکنی در حالی که در نماز مشغول بازی بودی؟(1)
تقریباً تمام مراجع تقليد اتفاق دارند که موارد ذیل با خشوع و خضوع در نماز منافات دارد و از این امور به عنوان مکروهات نماز یاد کرده اند:
صورت را کميبه طرف راست یا چپ برگرداندن (به طوری که نگویند روی خود را از قبله گردانده است و الّا نماز باطل است)، چشمها را بستن یا به طرف راست و چپ گرداندن، با ریش و دست خود بازی کردن، انگشتها را داخل هم نمودن، آب دهان انداختن، به خط قرآن یا کتاب یا خط انگشتری نگاه کردن، فوت کردن محل سجده، خمیازه کشیدن، گرفتن آب بینی و خلط سینه، به نماز ایستادن در موقع خواب آلودگی یا وقتی که نیاز به دفع بول و غایط دارد و یا لباس تنگ در تن کرده است، ساکت شدن موقع خواندن حمد و سوره و گفتن ذکر، برای شنیدن حرف دیگران و بالاخره هر کاری که خضوع و خشوع در نماز را از بین ببرد. (2)
(1) تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج6، ص 193.
(2) توضیح المسائل مراجع، مطابق با فتاوای سیزده نفر از مراجع معظم تقلید، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چ پانزدهم، 1386 ش، ج اول، ص 630 و 631، مسئله 1157.
ادامه مطلب